×بیماریهای اگلونما –
بیماری ویروسی موزائیک داشن - باکتریایی - قارچی کمبود و سرماو گرما
Dasheen mosaic virus
برگها تا حدودی کم رنگ تر به نظر رسیده و ممکن است قدری تغییر شکل و نامتقارن شدن برگها نیز دیده شود. ویروس Dasheen mosaic virus عامل بیماری بوده، عدم استفاده از مواد تکثیری آلوده و اختصاص گیاهان مادری سالم جهت تکثیر و مبارزه با آفات، ناقل (شته) در کنترل بیماری مؤثر می باشد.
پوسیدگی ریشه و ساقه در اثر قارچ فوزاریوم Fusarium root and stem rot
در اثر بیماری ساقه ها نرم و شل شده و حجم ریشه ها به حداقل میزان خود می رسند. برگها کوچک و ضعیف گردیده پس از مدتی زرد و در نهایت خشکیده و از بین می روند. قارچ فوزاریوم عامل بیماری معرفی شده است. استریل و یا تندلیزه نمودن خاک جهت از بین بردن عامل بیماری و نیز کشتن نماتدهای کمک کننده در ایجاد آلودگی بهترین شیوه مبارزه با این بیماری است.
لکه برگی در اثر قارچ Myrothecium leaf spot
در مراحل اولیه لکه های گرد و کوچک از حاشیه برگها شروع به تشکیل شده و بعد از مدتی بیشتر سطح پهنک برگ را فراگرفته و باعث خشکیدگی بیش از 90 درصد سطح پهنک خواهد شد قارچ Myrothecium عامل بیماری می باشد. کاهش رطوبت و حرارت محیط گلخانه با انجام تهویه مناسب و عدم آبیاری بارانی و تنظیم درجه حرارت مخصوصاً در شب در کاهش آلودگی بسیار مؤثر است.
سوختگی باکتریایی Erwinia blight
آبسوخته شدن برگها و ایجاد فاصله بین برگها ازعلائم اصلی بیماری بوده و در مراحل پیشرفته بوی پوسیدگی به مشام می رسد. بیماری در آب و هوای تقریباً گرم و مرطوب شدت می یابد قسمتهای آلوده سیاه شده و برگها پژمرده و آویزان می شوند. گونه هایی از باکتری Erwinia عامل ایجاد بیماری است. بقای باکتری در غیاب گیاه میزبان در خاک و بقایای گیاهی بوده و انتشار آن از طریق بریدگی، کندن با فشارو نیز چاقو صورت می گیرد. جمع آوری بقایای گیاهی آلوده استفاده از خاک استریل و یا ضدعفونی شده و سموم باکتری کش مناسب بهترین طریق مبارزه با باکتری فوق است.
خسارت ناشی از سرما chilling injury
علائم سرمازدگی به صورت تغییر رنگ برگها به خاکستری متمایل به قهوه ای به همراه حالتی شبیه به آبسوختگی برگها نمایان می گردد. حالت فوق بیشتر زمانی اتفاق می افتد که گیاه مدتی در درجه حرارت زیر 50 درجه فارنهایت قرارگیرد.
کمبود نیتروژن Nitrogen deficiency
کندی رشد، کوچک شدن برگهای غلاف انتهایی و کوتولگی به همراه رنگ پریدگی برگها از علائم اصلی کمبود نیتروژن در گیاه است.
بیماری آتشک (Fire Blight) یا سوختگی آتشین مهمترین و مخربترین بیماری درختان میوه دانهدار شامل سیب، گلابی و به در ایران و بیش از 40 کشور جهان است و حداکثر خسارت را به میوه گلابی وارد میکند و در شرایط به خصوص کاشت تجاری این محصول را غیرممکن میسازد. برخی از ارقام سیب و به نیز به این بیماری فوقالعاده حساس بوده و به شدت درختان گلابی خسارت میبینند. عامل بیماری علاوه بر ایجاد بیماری روی میزبانهای مختلف خانواده گلسرخیان خصوصاً درختان ازگیل و زالزالک قادر است روی گیاهان دیگری چون سماق کوهی، شیرخشت و گیاهان زینتی وحشی زمستان گذرانی و تولید آلودگی کند. در ایران این بیماری برای اولین بار در سال 1368 از باغی واقع در برغان کرج گزارش گردید. حدود سه سال بعد بیماری مذکور به شدت در قزوین و سلماس بروز کرد و از آن پس به تدریج باغات مناطق مختلف و از همه مهم تر و خطرناکتر برخی نهالستان های مهم کشور در استان تهران به این بیماری آلوده شدند. بیماری در حال حاضر در ایران در نواحی قزوین، کرج، ارومیه، تبریز و زنجان روی گلابی، به و سیب وجود دارد و جز بیماری های قرنطینه ای محسوب می شود و باید تلاش نمود تا از انتشار آن به سایر مناطق کشور جلوگیری به عمل آید.
عامل بیماری باکتری Erwinia amylovora است. بیماری آتشک گلابی اولین بیماری باکتریایی شناخته شده در دنیا است.
علائم بیماری
اولین علائم بیماری آتشک معمولاً روی گلها ظاهر میشود، گلها ابتدا حالت آب سوخته پیدا کرده و به سرعت پژمرده و چروکیده شده و به رنگ قهوهای متمایل به سیاه در می آیند که ممکن است بیافتند یا بدرخت آویزان باقی بمانند. در اثر گسترش بیماری رشد میوه به تأخیر می افتد و بیماری از طریق دمگل به شاخه های جوان گسترش یافته و از این طریق برگ ها نیز مبتلا می شوند. آلودگی در برگ ها ابتدا به صورت لکه های قهوه ای متمایل به سیاه در امتداد رگبرگ ها و حاشیه ها پدیدار می شود سپس برگ پیچیده و چروکیده شده و به حالت آویزان بر روی درخت باقی می مانند. معمولاً سرشاخه ها مستقیماً آلوده شده و از انتها شروع به پژمرده شدن می کنند. نوک سرشاخه ها حالت عصایی شکل برگشته پیدا می کند و پوست آنها قهوه ای سیاه شده، ابتدا نرم و بعد از چندی پلاسیده و سخت می شوند. از جوانه های میوه و جوانه های انتهایی شاخه علائم به طرف پایین گسترش یافته و پوست شاخه های مسن تر نیز فاسد می شود. پوست شاخه ها ابتدا آبسوخته می شود و سپس تیره شده و به صورت فرورفتگی های خشک در می آید. در صورتی که فساد پوست دورادور انجام بگیرد آن قسمت از شاخه بالای حلقه آلودگی خشک می شود، در غیر این صورت تبدیل به شانکر غیر فعال شده، فرورفته و با حاشیه های ترک خورده به نظر می رسد.
آلودگی میوه معمولاً از طریق دم گل صورت می گیرد اما آلودگی مستقیم نیز ممکن است انجام شود. در صورتی که آلودگی شدید باشد میوه تشکیل نمی شود. اما در مواردی که میوه بوجود می آید، میوه ها کوچک باقی مانده، ابتدا آبسوخته، سپس قهوه ای شده و پلاسیده و خشک می شوند و به رنگ سیاه در می آیند. در نهایت میوه نابود شده و ممکن است برای چند ماه بر روی درخت آویزان باقی بماند.
در شرایط مرطوب ممکن است قطراتی از مایع شیری رنگ که چسبناک و محتوی باکتری هستند در سطح نقاط آلوده ظاهر شود. این قطرات در مجاورت هوا به رنگ قهوه ای در می آیند. گاهی قطرات با هم جمع شده و در سطح گیاه به حرکت در می آیند و بصورت لایه ای سطح گیاه را می پوشانند.
در نهایت باغ حالت آتش گرفتگی و سوختگی به خود می گیرد زیرا انبوه برگهای چروکیده و قهوهای، میوههای خشک و سرشاخههای خمیده و سیاه را می توان مشاهده کرد که در لابلای برگ ها، شاخهها و میوههای ظاهراً سالم درختان پراکندهاند.
عامل بیماری
عامل بیماری آتشک سیب و گلابی باکتری Erwinia amylovora می باشد. یک باکتری میله ای شکل بوده و ابعاد آن 2-1/8×1/1-1 میکرون است اما انواع طولانی تر آن که حتی تا 35 میکرون طول داشته اند در محیط های کشت مشاهده شده است. معمولاً به صورت منفرد بوده اما گاهی به صورت زنجیر های 3-4 تایی نیز یافت می شود. باکتری دارای تاژک های محیطی به تعداد 1-8 عدد می باشد. این باکتری دارای کپسول، گرم منفی، کاتالاز مثبت و بی هوازی اختیاری است. کلنی باکتری روی محیط کشت NA سفید متمایل به شیری می باشد.
چرخه بیماری
زمستانگذرانی باکتری ها در حاشیه شانکر هائی که در سال قبل روی درخت گلابی یا میوه های دیگر بوجود آمده و بیشتر روی شاخه های مسن و بندرت روی شاخه هایی که کمتر از یک سانت قطر دارند انجام میگیرد. در بهار باکتری های موجود در نقاط مرده ساقه دوباره فعال شده، تکثیر یافته و به داخل پوست های مجاور روی ساقه که هنوز سالم است راه می یابند. به علت تخریب بافت ها و ترشحات باکتری ها، فشار اسمزی قطرات مایع حاوی باکتری افزایش می یابد. در هوای مرطوب و بارانی، آب بوسیله این توده های باکتری جذب می شود و حجم کل آنها افزایش یافته، بیش از ظرفیت بافت تخریب شده می شود و نتیجتاً قسمتی از آنها از طریق عدسک ها و شکاف های موجود در بافت تخریب شده تراوش می شود. این نوع تراوش صمغی یا ترشحات باکتریایی از شیره گیاهی حاوی میلیون ها باکتری است. ظهور اولین تراواشات، زمانی است که شکوفه های گلابی شروع به باز شدن می کنند. این تراواشات ممکن است در اثر بارندگی شسته شده و به سایر بافت ها انتقال می یابند. حشرات مختلف از قبیل مگس ها، زنبور ها، زنبور عسل نیز به طرف این تراوشات شیرین و چسبناک جلب شده و با آن آغشته می گردند و همین حشرات در تماس با گل ها قسمتی از مواد مترشحه حاوی باکتری را در گل باقی می گذارند.
باکتری در شهد گل تکثیر پیدا کرده و به نکتارتود (محل خروج شهد) رسیده و از طریق آن به داخل بافت های گل راه می یابند. زنبورهایی که با شهد چنین گل هایی تماس بگیرند باکتری را به کلیه گل هایی که بعداً سرکشی خواهند کرد انتقال می دهند. پس از وارد شدن به داخل گل، باکتری ها به سرعت در اطاقک زیر نکتارتود تکثیر یافته و با استفاده از آنزیمی که ترشح می کنند، مواد پکتینی موجود بین دیواره سلول ها را تجزیه می نمایند. حرکت باکتری در فضای بین سلولی و همچنین حرکت بین سلول هایی که تیغه میانی خود را از دست داده اند به سرعت انجام می گیرد. سلول های پارانشیم مجاور تغییر رنگ داده، پلاسمولیز شده و پروتوپلاسمشان تجزیه می شود. بعضی اوقات دیواره های نازک سلول های گل نیز پاره شده و در نتیجه حفره های محتوی باکتری تشکیل می شود. باکتری ها باز به طریقه بین سلولی حرکت کرده و از طریق آبکش ها به دم گل و پوست شاخه گل حمله می کنند. در نتیجه تخریب شاخه گل تمام گل ها، برگ ها و میوه های روی آن چه آلوده باشند و چه نباشند خشک می شوند. رخنه و حمله در داخل برگ نیز به همان ترتیب گل صورت می گیرد. اگر چه ممکن است باکتری ها از طریق روزنه ها و روزنه های آبی وارد برگ شوند ولی اغلب ورود آنها از طریق زخم هایی که بوسیله حشرات یا تگرگ بوجود آمده اند انجام می گیرد. حشرات مکنده مانند شته ها و زنجرک ها نه تنها به عنوان ناقل باکتری عمل می کنند بلکه با خرطوم خود باکتری را در داخل بافت برگ جای می دهند، باکتری ها ظاهراً در قسمت پارانشیم اسفنجی بهتر فعالیت می کنند تا در پارانشیم نردبانی. از طریق رگبرگ ها باکتری وارد دمبرگ و آوند های آبکش شده و بالاخره به داخل پارانشیم آوند چوبی و خود آوند های چوبی راه می یابند و از همان طریق ممکن است به ساقه برسند. آلودگی شاخه های جوان و ترد از طریق عدسک ها و یا زخم هایی که بوسیله عوامل مختلف روی آنها ایجاد شده و یا بوسیله حشرات مکنده که روی این شاخه ها تغذیه می کنند انجام می شود. این شاخه ها همچنین از طریق برگ ها و گل ها ممکن است آلوده شوند. در شاخه نیز باکتری به صورت بین سلولی حرکت می کند و به سرعت باعث انهدام سلول های پوست و ایجاد حفرات می شود. در شاخه های جوان ممکن است باکتری ها وارد آوند های آبکش شوند و از آنجا به طرف بالا حرکت کرده و سرشاخه ها و برگ ها را آلوده کنند. ادامه عفونت بستگی به آبداری بافت ها و حرارت و رطوبت دارد. در شرایط نامساعد، در برابر پاتوژن، گیاه میزبان ممکن است لایه های چوب پنبه ای در اطراف نواحی آلوده تولید و لذا از توسعه عفونت جلوگیری کند. در واریته های حساس، در شرایطی که هوا گرم و مرطوب باشد، باکتری مکن است از سرشاخه ها به شاخه های دوساله، سه ساله و مسن تر نیز حمله کرده و در تمام مسیر باعث انهدام پوست می شود.
کنترل بیماری
برای مبارزه اساسی با بیماری فایربلایت عملیات متعددی بایستی انجام گیرد.
1- کوشش کافی صورت گیرد که با مدیریت صحیح باغبانی و رعایت بهداشت کامل باغات، باکتری وارد باغ نشود و با کنترل به موقع، بیماری آتشک در منطقهای مستقر و شیوع پیدا نکند. این امر با آموزش مستمر باغداران به اصول باغداری جدید و قدیم و تنظیم و اجرای مقررات قابل عمل قرنطینه خارجی و داخلی امکان پذیر میباشد.
2- از کاشت توأم چندین گیاه میزبان چون سیب، به و گلابی در یک باغ جداً خودداری شود.
3- از کاشت درختان بسیار حساس به این باکتری چون به زالزالک به عنوان بادشکن در اطراف باغات خودداری و به جای آنها از درختان غیرمثمر، چون بید و غیره استفاده شود.
4- به تدریج واریته های مقاوم به این بیماری جایگزین واریته های حساس شود. اگر چه هیچ یک از واریته های سیب و گلابی در برابر این بیماری مصون نیستند ولی اختلاف فاحشی بین حساسیت واریته های مختلف وجود دارد، بنابراین در نواحی که این بیماری شیوع دارد فقط از واریته هایی بایستی استفاده کرد که حداکثر مقاوت را به باکتری دارند.