تربیت بدنی و ورزش ، هم از دیدگاه تاریخ و هم از دیدگاه فرهنگ، به این دلیل که با ملل مختلف جهان سروکار دارد جالب و شایان توجه است از دیدگاه تاریخ و با تحقیق در ادوار گذشته می توان فهمید که کدام ورزش در کدامین سرزمین شکل گرفته است و چگونه به کشورهای دیگر راه یافته است و سیر تحول و تعالی آن چگونه بوده است، مثلا" میتوان فهمید که ورزش چوگان که یک ورزش باستانی است ابتدا به چین و ژاپن و سپس به یکی از ایالت هند که در مرز برمه قرار دارد راه یافته و از آنجا به تبت و از همان طریق، به اروپا و آمریکا کشانده شده است . یا اینکه گاوبازی که ورزش متداول اسپانیاییها است آنطور که از لوحههای سنگی یافت شده و در حفاریهای هندوستان بر میآید حدود 3000سال قبل در این سرزمین رایج بوده و 1000 سال پس از آن به جزیره (کرت) در یونان راه یافته و از آنجا به دشتهای سرسبز ناحیه شمالی یونان کشیده شده و 500 سال بعد ، در شهر رم متداول شده و امروز در اسپانیا و در میان قبایل باسک رایج است و نیز میتوان دریافت که تربیت بدنی و ورزش در آغاز جنبه اساطیری داشته جنبه رمانتیک و گاهی حماسی نیز دارد ، همواره به صورت یک پدیده تربیتی مطرح بوده است .
جالب تر این است که بسیاری از نوشته ها و نقوش مانده از روزگار باستان نشان میهند که انسان از آغاز خلقت میل به مبارزه با قدرت های برتر با خود را داشته یعنی از همان زمان که نیروهای طبیعت را شناخته، برای هر یک خدایی را متصور شده و الگو قرار داده است مثل آپولو و هرمس در یونان و …. حماسه سرایانی چون فردوسی از سرزمین خودمان، هومر بایرون و گوته از سرزمینهای دیگر از همین سرچشمه زلال به دنیای سرشار از هیجان و شور حماسه راه یافته و به حماسه سرایی پرداخته اند . فراتر از حماسه و افسانه، واقعیت های مملوس تاریخی در زمینه تربیت بدنی و ورزش است که به عنوان یک پدیده اجتماعی، با فرهنگ و آداب و سنن جوامع مختلف درآمیخته و همگام و همراه مردم هر زمان بنا به ضرورت ها و نیازها، پدیده های علم و تکنولوژی را دریافته و به آن پیوند خورده است .
به روایت تاریخ در گذرای زمان انسان به مرحلهای رسید که از حالت فردی به حالت اجتماعی متمایل شد و این نیاز را احساس کرد که بایستی به حالت جمع درآید و کسی را به عنوان هماهنگ کننده به سرپرستی جمع بگمارد و طبیعی بود کسی که برای این مسئولیت انتخاب میشد بایستی از همه قویتر باشد، بهتر از دیگران نیزه پرتاب کند، چابک تر از همه بدود و در هنر جنگ آوری نیز سرآمد دیگران باشد . انگیزه قویتر بودن و درک این واقعیت که زندگی انسان بستگی حرکت و جنبش او دارد و توجه به این اصل که مجموعهای از حرکات سبب تامین سلامت وجود او خواهد شد، زمینه ساز توجه بیشتر به تربیت بدنی و ورزش گردید و بر این اساس است که گفته میشود تربیت بدنی و ورزش با حیات بشر توام بوده و حتی درآمیخته است همچنانکه گفته میشود (اولین حرکت انسان در بدو تولد ، نخستین گام در تامین سلامت انسان است ) و میتوان باور داشت که تربیت بدنی و ورزش همپای زمان ،تولد یافته و با تکامل جسم و روح در این رهگذر ، تربیت و تقویت روحی و روانی انسان به اوج خود رسیده است . با این نگرش میتوان گفت : انگیزههای نخستین برای گرایش به تربیت بدنی و ورزش مبتنی بر هدف های زیر بوده است:
1. تکامل و توسعه استعداد جسمانی
2. ایجاد گروههای نیرومند برای بهتر زیستن
3. تقویت جسم برای ارضا احسن برتری جویی
4. ایجاد سرگرمی
بدیهی است در برآوردن این هدف ها افراد مستعد تر از نظر قوت بدنی، بر دیگران برتری داشتهاند و در طول زمان ضرورت قدرت بدنی بیشتر و لزوم پرداختن به تربیت بدنی و ورزش، سبب فرصت هایی برای گروههای هوشیارتر شده و به تدریج بازیها و سرگرمیهایی به وجود آمده که موجبات طراوت و نشاط بدن را فراهم ساخت .
به این ترتیب، تربیت بدنی در معنای تقویت بدن و کسب نیرومندی از یک سو سرگرمیها و بازیهای سرگرم کننده از سوی دیگر زمینه سازندگی، رشد و تکامل، نوجوانان و جوانان صادر گردید.
به روایت تاریخ در سرزمین ما به عنوان کشوری کهن که غنای فرهنگی بسیاری دارد علاوه بر قدرت بدنی و پرورش جسمانی تربیت اخلاقی و روحانی نیز پایگاه ویژهای داشته است . ایرانیان در عین حال که مانند دیگر ملل شرق پایبند به نظام اجتماعی خود بودهاند از روحیه آزادطلبی، احترام و توجه به ارزش های فردی و اجتماعی نیز برخوردار بودند. چنانچه در سخن گفتن صریح، در دوستی استوار و در میهمان نوازی و بخشندگی سرآمد دیگران بودند و پاکیزگی را بزرگترین نعمت حیات میدانستند .
در کتاب مقدس زرتشت فصل های طولانی در فواید پاکی جسم و جان آمده و از خانواده به عنوان مقدس ترین سازمان اجتماعی یاد کرده و گفته شده است که فرزند داشتن اسباب بزرگی و آبرومندی است . همچنانکه تربیت و تعلیم فرزندان اسباب افتخار و سربلندی است . ویل دورانت مولف کتاب تاریخ تمدن در باب اهمیت فرزندان در ایران قدیم میگوید : یکی از اصول رایج آن زمان این بود که مدرسه نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و تزویر که در لفظ عام جاری است مایه تباهی اخلاق کودکان نشود و دیگر اینکه آزاداندیشی و آمادگی برای پذیرش اندیشه های تازه چنان بود که در مقابل اندیشههای بیگانگان از خود تعصب و واکنش های تند نشان نمیدادند و هر اندیشه تازهای را با حوصله دقت و علاقمندی مورد بررسی قرار میدادند و با همین روحیات عالی، شیوههای تربیتی خاص را در مورد فرزندان خود اعمال میکردند و ورزش آن روزها نیز اسب سواری و تیر اندازی و شکاربود .
استرابون از روی مدارکی که در دست داشته مینویسد کودکان تا به جوانی برسند مراحل مختلف تربیتی و پرورشی را میگذرانند که نخستین مرحله آن دوره تربیت خانوادگی بود ابتدا تربیت اخلاقی و دوره مدرسه را میپیمود . تربیت اخلاقی روحی و معنوی او با آموزش فنون نبرد و فعالیت های بدنی همراه بود و از طریق جوانان ایران به واسطه صداقت و در نتیجه تعالیم عالی که در کانون خانواده مدرسه و جامعه داشتند از هر گونه نقص اخلاقی مبرا بودند بعد از ظهور اسلام و تجلی آن در ایران پهلوانان نامی ایران آراسته به جمیع کمالات و فضایل انسانی و کارآمد در فنون ورزش با برگزاری ها و دلاوریهای خود صفحات زرینی را بر تاریخ این سرزمین کهنسال نقش نمودند . تا عهد صفویه که سیاست بر مبنای تشیع آمیخته با تربیت ایرانی قرار گرفت روحیه جوانمردی و عیاری سنتی ایران با ملاک های اسلام در آمیخته و شیوهای نوین را پدید آورد .
در این زمان نیز ورزشهایی چون چوگان، شمشیربازی، اسب سواری، تیراندازی، شکار و شنا و مخصوصا" کشتی پهلوانی رواج داشت و جوانان ورزیدهای که میتوانستند نمایشگر قدرت و توانایی خود همراه با خصایل خوب انسانی باشند خوش درخشیدند . اما در زمان قاجار نشانههای انحطاط اخلاقی در ورزش بروز کرد بخصوص که غرب زدگی به صورت یک پدیده اجتماعی در تمامی ابعاد جامعه ایرانی ریشه دواند و فرهنگ جدید اروپایی در قالب فلسفه نوین ، علوم، هنرها و تکنولوژی جدید تجلی یافت . با روی کار آمدن رضاخان قدمهایی در جهت قانونی کردن ورزش برداشته شد و قانون اجباری کردن ورزش در مدارس به تصویب رسید که زمینه ساز تشکیل اولین انجمن ملی تربیت بدنی شد . اما نفوذ تمدن غرب چنان شتابی گرفته بود که این نخستین قدم نیز خط و نشان غربی داشت .
در سال 1320 تربیت بدنی به دو بخش متمایز تفکیک شد یعنی تربیت بدنی آموزشگاهها به وزارت فرهنگ زمان ، ورزش دستجات آزاد و پیشاهنگی به انجمن ملی تربیت بدنی واگذار شد، در گذر سالها در این ساختار همیشه متغیر، باز هم تغییراتی پیش آمد و در سه بخش مجزا یعنی سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم، کمیته ملی المپیک و شورای ورزش بانوان متمرکز شد . در شرایطی که وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف کشوری و لشگری مثل وزارت آموزش و پرورش، وزارت کار و امور اجتماعی، وزارت کشاورزی و تعاون روستایی و ارتش و شهربانی و ژاندارمری هر یک فعالیتهایی را در زمینه تربیت بدنی و ورزش آغاز نموده بودند . در سال 1350 سازمان تربیت بدنی با قرار گرفتن در بخش معاونت نخست وزیری شکل قانونی تر و مستقل تری به خود گرفت و از این پس در استان ادارات کل تربیت بدنی و هیئتهای ورزشی عهده دار امور تربیت بدنی و ورزش در مرکز سازمان تربیت بدنی فدراسیونهای ورزشی و کمیته ملی المپیک ناظر بر فعالیتهای ورزشی شدند . در سال 1353 به لحاظ برگزاری این بازیها مجموعه ورزشی آزادی احداث شد و به تناسب گسترش روزافزون ورزش و بنا به ضرورت توجه به اصول علمی تربیت بدنی و ورزش که در دنیای غرب به سرعت رو به تکامل و پیشرفت بود به تدریج مدارس و دانشکدههای تربیت بدنی شکل گرفتند و حضور مرتب تیم های ورزش در دوره های مختلف از جمله بازیهای المپیک و موفقیتی که در برخی از رشته های ورزشی مثل کشتی و وزنه برداری نصیب قهرمانان ایران شد زمینه ساز گسترش علاقه مردم به ورزش گردید . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تربیت بدنی و ورزش نیز مثل بسیاری از زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی دستخوش تحول و دگرگونی شد و اخلاق و فرهنگ اسلامی معیار سنجش ها در تمامی زمینه ها ی تربیت بدنی و ورزش قرار گرفت . در آغاز توجه به تعالیم اسلام، روایات و احادیثی از پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) و دیگر ائمه اطهار و رهبران، اندیشمندان و دانشمندان اسلامی چراغ فرا راه مسئولین ورزشی نهاد و با جستجو در متون علمی، فرهنگی، اسلامی زمینههای توسعه فرهنگ اسلامی در تربیت بدنی و ورزش فرهم گردید . با توجه به نظرات کلی اسلام در زمینه ورزش و نظر اجمالی اندیشمندان اسلامی در مورد تربیت بدنی این برداشت حاصل شد که جسم عرض روح قرار دارد و نیازهای جسمانی و روحانی انسان بایستی یک جا مورد ارزیابی قرار گیرد با این که : (کالبد انسان که جایگاه روح انسان است بایستی تقویت شود و از سلامتی کامل برخوردار گردد تا از این طریق کمال انسانی حاصل شود و فرد به کمال مطلوب برسد . غرض از آفرینش انسان این است که انسان با آگاهی به معبود خویش نزدیک شود . بر این اساس انسانی که سالم است و سالم میاندیشد در مسیر این هدف مقدس موفق تر است و نقطه شروع این مسیر دوران کودکی تا مرحله تکامل و تکوین جسم و روح انسانی است و برای دستیابی به این تکامل که هدف غایی است تامین ایجاد امکانات و شرایط مناسب و تدوین سیاست و برنامه مدون الزامی است
از سال 1306 هجری شمسی بر اساس قانونی که از تصویب مجلس شورای ملی وقت گذشت درس تربیت بدنی و ورزش به صورت اجباری جزء برنامه های درسی تمام دوره های تحصیلی قرار گرفت. به موجب این قانون هر روز یک ساعت از برنامه های دانش آموزان به درس تربیت بدنی اختصاص یافت اما اجرای این قانون به علت کمبود نیروی انسانی متخصص و امکانات اجرائی عملا با مشکل مواجه شد. بطوریکه در سال 1314 به منظور تامین معلم تربیت بدنی مورد نیاز آموزش و پرورش تاسیس شد تا اجرای درس تربیت بدنی درتمام پایه های تحصیلی از ابتدائی تا پایان دوره متوسطه توسط معلم تخصص تربیت بدنی تدریس شود اما با صدور بخشنامه 4628 ت-ن مورخ 3/6/1363 بدستور وزیر وقت بکارگیری معلم خاص تربیت بدنی در دوره ابتدایی حذف و تدریس تربیت بدنی به معلمان یا آموزگاران همان پایه محول شد که این موضوع به اعتقاد اکثر کارشناسان با توجه به اهمیت دوره ابتدائی زیانهای بزرگی به ورزش آموزشگاهی و ورزش کشور وارد کرد.تشکیلات تربیت بدنی و ورزش مدارس از سال 1323 در سطح کشور با عنوان اداره کل تربیت بدنی در سطح استان با عنوان کارشناسی مسئول و در سطح شهرستان با عنوان اداره کل تربیت بدنی در سطح استان با عنوان کارشناس مسئول و در سطح شهرستان با عنوان مسئول تربیت بدنی آموزشگاهها شروع به فعالیت نمود. ضرورت ارتقاء تشکیلات تربیت بدنی آموزشگاهها از سالهای قبل از انقلاب مطرح بود تا اینکه برای اولین بار در سال 1357 تشکیلات تربیت بدنی و ورزش مدارس از اداره کل به معاونت ارتقاء پیدا کند. اگر چه این ارتقاء تشکیلات باعث خشنودی جامعه ورزش کشورگردید اما کمتر از یک سال مجدداَ تشکیلات تربیت بدنی ازمعاونت در سطح وزارت آموزش و پرورش به یک اداره کل زیر نظر معاون پرورشی تنزل پیدا کرد. طی دو دهه اخیر موضوع ارتقاء تشکیلات همیشه توسط متخصصین و کارشناسان تعلیم و تربیت، تربیت بدنی مطرح بود تا اینکه درسال 1378 به پیشنهاد معاون پرورشی وقت، اداره کل تربیت بدنی به دو اداره کل تربیت بدنی دختران و پسران درسطح ستاد تفکیک و این تشکیلات در سطح استانها و شهرستانها نیز تحقق پیدا کرد. اگر چه این توسعه یک گام به جلو بود اما چنین حرکتی باعث رضایت متخصصین و کارشناسان تربیت بدنی و علوم ورزشی نشد بطوریکه درسال 1379 با انتصاب جناب آقای حاجی به عنوان وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد معاونت تربیت بدنی و تندرستی با تصویب سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به عنوان یکی ا ز هفت معاونت وزارت آموزش و پرورش شروع به فعالیت نمود. این ارتقاء تشکیلاتی در سطح استانها به مدیریت و در سطح شهرستانها به کارشناس مسئول تغییر پذیرفت.
وزارت ورزش همان سازمان تربیت بدنی است؛ فقط اسمش عوض میشود
مدیریت ورزش - مصطفی هاشمیطبا – رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی
به طور کلی باید بگویم من مخالف ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان و تشکیل وزارت ورزش و جوانان هستم. این اتفاق خوبی برای ورزش نیست. این ورزش الان شورایی اداره میشود و رئیس آن رئیس جمهور است. شش، هفت وزیر درگیر ورزش بودند و میتوانستند مسائل ورزشی را در سطح وزارتخانههای مختلف بررسی کنند و به مشکلاتش برسند. ولی اگر وزارت ورزش تشکیل شود، ورزش محدود به یک وزارتخانه میشود و تبدیل میشود به یک بخش. با تصویب تشکیل وزارت ورزش، ورزش ایران از یک شکل کلی و همهگیر، تبدیل میشود به یک بخش. در حالی که ورزش فراتر از یک وزارتخانه است. ورزش همهگیر است و باید در کل بدنه دولت حضور داشته باشد.