مقدمه
اضطراب عبارت از یک حالت عاطفی است که در آن عامل مبهمی از ترس ناشی از پیش بینی حوادث نامطلبوع در آینده، وجود دارد. این حالت در فرد حتی قبل از آنکه محرک واقعی ترس زا، حضور داشته باشد، اتفاق می افتد. در بسیاری از موارد افرادی که اضطراب را تجربه می کنند نمی توانند علت اضطراب خویش را بیان کنند. البته مواردی نیز وجود دارد که علت اضطراب را در آنها می توان مشخص نمود.، مثلاً در اضطراب از امتحان پیش بینی یک امتحان واکنشهای عاطفی تولید می کند. اضطراب شدید احتمالاً با لرزش دست و بدن عرق کردن، شدت ضربان نبض و تنفس و دیگر واکنشهای فیزیولوژیکی و نیز احساس ترس و افسردگی و ابهام بروز می کند.
اضطراب را ی توان به وسیله محرکهای درونی و بیرونی از بین برد. مثلاً هنگامی که فردی کاری انجام می دهد که با ارزش هایش همخوانی ندارند، احساس گناه می کند، این اضطراب احتمالاً ناشی از وحشت فاش شدن متایج احتمالی آن کار برای دیگران است. اضطراب می تواند بر اثر شرایط محیطی نیز پدید آید، این حالت زمانی به وجود می آید که فرد به وسیله دیگران مورد ارزشیابی قرار می گیرد، مثلاً در بازی، مسابقه فوتبال و یا هنگامی که فرد به نتایج حاصل از موقعیتی نامطمئن است. علاوه بر این اضطراب می تواند معلول توجه زیاد فرد به توانایی های خویش در ارضای انگیزه و یا کنترل موقعیت ها و یا ترکیبی از این دو باشد.
اضطراب یکی از وجوه مشترک شخصیت در همه نوجوانان است. همه دانش آموزان عملاً از اضطراب امتحان رنج می برند. شاید دانش آموز زرنگی که اغلب نمره 20 می گیرد، بیش از دانش آموزی که توانش از متوسط کمتر است، از امتحان دلهره و اضطراب داشته باشد. به طور کلی می توان گفت که حتی در مورد دانش آموزانی هم که دارای توانایی های ذهنی متوسط هستند، اضطراب به گونه ای قابل ملاحظه، در پیشرفت تحصیلی آنان مداخله دارد. برای این گونه جوانان برنامه های صحیح مشاوره و راهنمایی، مفیدترین را مقابله با اضطراب است.
چگونه می توان ناکام و اضطراب را از دانش آموز دور کرد؟
برای مقابله با ناکامی دو راه وجود دارد : نسخت کوشش در جلوگیری از شرایط و موقعیت های محیطی ناکامی زا، دوم کمکبه نوجوان در آموختن تحمل ناکامی.
کوشش در یاد دادن تحمل ناکامی، می تواند نوجوان را در سازنده بودن در بسیاری از موقعیت های ناراحت کننده و ناکامی زا در زندگی اش یاری دهد. هر کس به ناچار با چنین موقعیت هایی در زندگی مواجه می گردد، و یاد گرفتن اینکه فرد واکنش مناسب از خود نشان دهد، بسیار ارزشمند خواهد بود. آرام پذیرفتن ناکامی می تواند به بی تفاوتی بدل شود، و موجب گردد تا فرد کمتر از آنچه باید در زندگی به جستجو بپردازد.
پاره ای از راههای تحمل ناکامی و شیوه های مقابله با موقعیت های ناکامی زا را با ذکر مثالهایی در زیر شرح می دهیم.
1- مربی میتواند واکنش های عاطفی مناسب را از طریق راهنمایی، مثال و رفتار تأیید کننده به نوجوان بیاموزد و او را در برخورد آرام با ناکامی مواجه کند. مثال ساده، دانش آموزی که چندین بار در حل یک مسئله دشوار ریاضی سعی نموده است، و به علت شکست و عدم توفیق در انجام آن، از لحاظ عاطفی شدیداً ناراحت و ناکامی می شود، معلم در درجه اول نباید به خود اجازه دهد که عصبانی و یا ناراحت گردد، بلکه باید با مشکلات دانش آموز احساس همدردی کند، و در کوشش های تأیید کننده خویش، دقت کند احساسات ناسازگارانه او را تقویت نکند. گاهی تنها، گذاردن دست روی شانه کودک و یا انگشت بر لبها و دعوت به آرامش کودک کافی است.
2- معلم می تواند همان کودک را با دادن فرصت کوتاهی برای آرام شدن تشویق کند. و ضمناً آرامش و شکیبایی و خودداری او را مورد تشویق و تقویت قرار دهد.
3- معلم می تواند به مقداری از کار که کودک یا نوجوان موفق به انجام آن شده، به عنوان آغاز خوبی از کاری که احتمالاً بخش عمده اش مانده است، اشاره کند.
4- علم می تواند تغییرات ممکن را رد راه حل مسئله پیشنهاد کند. زیرا چه بسا ناکامی و خشم کودک، افقهای فعالیت های او را در حل مسئله تنگ و باریک نموده است.
5- معلم می تواند انگیزه دانش آموز را تقویت و درباره حل نهایی مسئله مشوق و خوشبین باشد.
6- معلم می تواند در بر طرف کردن تهدید و یا ترسی که موجب شکست دانش آموز در حل مسئله گردیده است، کوشش نماید. این تهدیدها نه فقط شامل تهدیدهای مادی چون نمره کم است، بلکه احترام به خود و احساس شایستگی فرد را نیز در بر می گیرد.
7- علم می تواند با شیوه های گوناگون از جمله بی اعتنائی و گاه تنبیه، نسبت به رفتار ناسازگارانه دانش آموز واکنش نشان دهد.
در مورد رفع اضطراب یا کاهش اضطراب در نوجوانان راهها و اقدامات چندی وجود دارد، که مشاوران آگاه و روان شناسان می توانند به وسیله آنها در کمک به نوجوانان اقدام کنند، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- باید در صورت امکان کشف کرد که چه عامل یا عواملی، کودک یا نوجوان را مضطرب ساخته است. در این زمینه گاه می توان از شدت یافتن و گسترش اضطراب به خوبی جلوگیری نمود.
2- باید در کاهش یافتن اضطراب نوجوان به گونه ای او را کمک نمود.
3- باید نوجوان را در جهت کاهش دادن جنبه تهدیدآمیز محرکی که اضطراب را در او به وجود آورده است، یاری کرد.
4- باید به گونه ای توانائی عملکرد کودک یا نوجوان را حتی در هنگام اضطراب افزایش داد.
5- باید حتی الامکان به کودکان بسیار مضطرب، در غلبه بر اضطرابشان یاری داد.
مثال زیر کابرد نکات فوق را روشن تر می کند: شاگردی است که از فکر امتحان دادن، اضطراب تمام وجودش را فرا گرفته است، و به همین جهت امتحانش خراب می شود، و نمی تواند حتی امتیاز یا نمره ای نزدیک به آنچه در کلاس می گرفته است، به دست آورد.
در چنین حالتی به خوبی می توان پی برد که عوامل چندی این وضع را به وجود آورده اند. از جمله: دانش آموز در خانه تحت فشار شدید برای گرفتن نمره خوب است. احتمالاً او به علت آنکه والدینش فکر می کنند که او هرگز کاری را به نحو شایسته انجام نمی دهد، احساس ناامنی می کندو یا به علت شکست های پیاپی اعتماد به نفس در انجام موفقیت آمیز کارها را از دست داده است. به خاطر وجود این دلایل هر موقعیتی که کودک را به نوعی مورد ارزشیابی قرار دهد او را به شدت مضطرب می سازد. از سوی دیگر اضطراب در عملکرد فرد، تأثیر می گذارد، به نحوی که حالت اضطراب او هنگام امتحان دادن به طور منفی تقویت می گردد. این دور ادامه می یابد تا زمانی که کودک حتی از کوشش کردن برای نیل به موفقیت نیز خوداری می کند، و یا از امتحان دادن طفره می رود.
در این رابطه فنون و روش هایی وجود دارد که مربیان آگاه می توانند آنها را بکار برند:
1- مربی می تواند از طریق گفتگو با والدین شاگرد، و توصیه برای تأکید کمتر گذاردن بر اهمیت امتحان، فشار را از شانه شاگرد بر دارد.
2- هنگامی که شاگرد امتحان می دهد حتی اگر امتحان هم خوب نباشد برای پاسخهای مثبتی که داده است هر چند محدود، او را تقویت و به پاداش مثبت بدهد.
3- امتحان را برای شاگرد تعریف و توجیه کند و بگوید که امتحان چزی است که دانسته های او را مسنجد، و منظور، سنجیدن آنچه که او یاد نگرفته و یا از عهده آن بر نمی آید پ، نیست. به بیان دیگر امتحان طرح آموزنده ای است تا دانش آموز شخصاً دریابد که چه مطالبی را خوب یاد گرفته است، و هدف آن به هیچ روی تعیین ارزش فردی و اجتماعی او نیست.
4- مربی ی تواند با ترتیب امتحان های قوه در کلاس، در دانش آموز عادت امتحان دادن به وجود آورد.
5- مربی می تواند کودک را در آماده شدن هر چه بیشتر برای امتحان یاری دهد، تا کودک کمتر ترس را تجربه کند.
6- مربی خوب می تواند در آرامش دادن به کودکان موثر باشد. از جمله با یک شوخی لطیف امتحان را آغاز کند و از آنان بخواهد تا ورقه امتحانی را کانون توجه خودشان قرار دهند.
7- مربی آگاه می تواند دانش آموز را وادار کند تا درباره احساساتش محبت کند، این عمل معمولاً از شدت اضطراب او می کاهد.
8- مربی می تواند به تدریج کودک را با ذکر مثالها و یا دستورالعملهایی در غلبه بر تنش هایش تا حدودی یاری دهد.
بدیهی است این روش ها در مورد رفع و یا کاهش اضطراب های افراد نوروتیک کافی نخواهد بود، زیرا علل آن اضطراب ها را معمولاً به سادگی نمی توان کشف کرد. بدین معنی که هر چند ما می توانیم روی علائم چنین اضطراب هایی کار کنیم، ولی هرگز نخواهیم توانست از وقوع آنها، پیشگیری کنیم، مگر آنکه بتوانیم به منبع و ریشه آنها که محیطی، درونی و یا ترکیبی از این دو است، پی ببریم و این کار جز در صلاحیت یک متخصص بالینی نخواهد بود.
تعریفی از اضطراب :
اضطراب عبارت است از نا آرامی ، هراس و ترس نا خوشایند و منتشر با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن شناخت نیست
روش پژوهش :
روش پژوهش از نوع مطالعه موردی بر روی یک دانش آموز مضطرب صورت گرفته است ، در این روش دانش آموز شخصی است که مشکل اضطراب دارد و مورد بررسی قرار می گیرد. این مورد خاص با استفاده از مقیاس اضطراب زونگ ، تست ریون، شرح حال ، تست شخصیت هالند و … و رعایت کلیه نکانت اساسی در یک مشاهده دقیق صورت گرفته.
بدین منظور می توان اهداف زیر را به صورت فهرست وار ذکر کرد:
1- بررسی خانواده دانش آموز و اینکه آیا تاثیر ارتباط بین فردی می تواند عامل اضطراب او باشد.
2-بررسی اینکه چه علتهایی می تواند در اضطراب افراد موثر باشد.
روش نمونه گیری :
این تحقیق به صورت موردی صورت گرفته است.
ابزارهای اندازه گیری :
ابزارهای اندازه گیری که در پژوهش مربوطه مورد استفاده قرار گرفته عبارتند از : مشاهده ، شرح حال ، مقیاس ارزشیابی اضطراب زونگ ، تست استعداد ریون ، تست شخصیت هالند و تست جملات ناتمام راتر و … .