مقدمه
دستگاه کنونی مالیات ، ضمن بازنگری کامل قوانین موجود مالیاتی ، در چارچوب برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، در راستای اصلاح مالیاتی ، اقدام به معرفی یک نوع مالیات بر مصرف تحت عنوان " مالیات بر ارزش افزوده " ا1ا کرده است . مالیات بر ارزش افزوده با انتقال پایه مالیاتی از درآمد به مصرف ، انگیزه های سرمایه گذاری را افزایش می دهد و منابع لازم را برای گسترش سرمایه گذاری ها از طریق افزایش امکانات پس انداز تامین و از جابه جایی سرمایه از بخشهای مولد به بخشهای خدماتی جلوگیری می کند . با اجرای این فرآیند مالیاتی ، اختلال در تصمیمات تولیدی و سرمایه گذاری به حداقل می رسد و درآمدهای مالیاتی به دلیل گسترده بودن پایه این نوع مالیات ، افزایش می یابد.
فصل اول: مفهوم مالیات بر ارزش افزوده
در طبقه بندی مالیاتها ، مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات غیر مستقیم بر مصرف و فروش داخلی کالاها و خدمات است ، این نوع مالیات ، چند مرحله ای و درهر یک از مراحل تولید و تکمیل تا مصرف نهایی ، بر حسب ارزش افزوده ایجاد می شود. به عبارت دیگر ، مالیات بر ارزش افزوده ، نوعی مالیات بر فروش چند مرحله ای است که خرید کالاها و خدمات واسطه ای را از پرداخت مالیات معاف می کند . ا2ا
ارزش افزوده یک بنگاه از تفاوت عایدات فروش کالا یا خدمات و کل هزینه هایی که صرف خرید کالاها و خدمات واسطه ای شده است ، ناشی می شود. در مقیاس اقتصاد ملی ، تولید ناخالص ملی در واقع حاصل جمع ارزش افزوده کلیه بنگاه هاست ، زیرا کل معاملات واسطه ای مساوی با ارزش فروش نهایی است. به همین دلیل ، فروش نهایی برابر با ارزش کل دستمزد ، نرخ بهره ، سود ، اجاره ، استهلاک و سایر پرداختها به عوامل تولید در سطح ملی و مساوی تولید ناخالص ملی است .
معادله زیر نشان می دهد که در مقیاس ملی ، ارزش افزوده روی دیگر سکه تولید ناخالص ملی است.
GNP ا3ا =پرداختی به عوامل تولید-فروش نهایی = (معاملات واسطه ای-کل معاملات) = ارزش افزوده . بر این اساس ، می توان گفت که مجموع ارزش افزوده تمام بنگاه های بازرگانی در هر مرحله از تولید ، نوع دیگری از تعریف تولید ناخالص ملی است . لذا مالیات بر ارزش افزوده ، برابر مالیات بر تولید ملی است . بر این اساس ، پایه مالیاتی مالیات بر ارزش افزوده برابر با کل درآمد حاصل از فروش منهای هزینه خرید عوامل تولید از سایر بنگاهها است که با خارج کردن خرید از سایر بنگاه های مالیات دهنده ، از مالیات گیری چندگانه اجتناب می شود . به عبارت دیگر ، مالیات بر کل فروش بنگاه اعمال و همزمان ، اعتبار مالیاتی برای خرید از سایر بنگاه ها به بنگاه جدید اعطا می شود . بدین معنا که مالیات پرداخت شده تولید کنندگان قبلی ، از مالیات بر فروش بنگاه کسر می گردد . بنابراین ، اعمال مالیات بر ارزش افزوده نیازمند فهرست کردن کل صورتحسابها در بنگاه است ، زیرا هر بنگاه برای دریافت اعتبار مالیاتی باید بتواند شرح مالیات پرداخت شده فروشنده قبلی را ارائه دهد . این نیاز ، خریدار را تشویق می کند که پرداخت مالیات توسط فروشنده قبلی را مورد توجه قرار دهد .
فصل دوم : انواع مالیات بر ارزش افزوده
سه نوع مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد : مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی ا4ا ، مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمدی ا5ا و مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرفی . ا6ا هر کدام از این سه نوع مالیات نیز بر مبنای دو اصل مبدا یا اصل مقصد محاسبه می شوند . در اصل مبدا، مالیات بر ارزش افزوده همه کالاها و خدماتی که در کشور تولید می شوند ، وضع می شود. ولی در اصل مقصد ، مالیات بر ارزش افزوده همه کالاها و خدماتی که در کشور مصرف می شوند ، وضع میگردد .
1-2 - نوع تولیدی
در مفهوم کلی ، مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی ، در صورتیکه از اصل مبدا استفاده شود ، همه مخارج در تولید ناخالص داخلی ( به جز مخارج دولت بابت دستمزد که نمی تواند تحت پوشش مالیات بر ارزش افزوده قرار گیرد ) را در بر می گیرد. با فرض اینکه از اصل مبدا استفاده شود ، صادرات که منشا داخلی دارد، مشمول مالیات می گردد ، اما واردات که ارزش آن از خارج نشات می گیرد ، از شمول مالیات خارج می شود. به این ترتیب می توان گفت پایه مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی ، جمع تمام مخارج در تولید ناخالص داخلی به استثنای مخارج دستمزدی دولت است. در مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی ، مالیات کلی بر فروش اعمال می شود . به طور کلی ، این نوع مالیات بر ارزش افزوده می تواند بر کالاهای مصرفی و سرمایه ای اعمال شود. در این روش ، کالاهای سرمایه ای و استهلاک آنها از مالیات معاف نیستند. به بیان دیگر ، می توان گفت به خرید کالاهای سرمایه ای ، اعتبار مالیاتی تعلق نمی گیرد . از این رو ، این مالیات انگیزه سرمایه گذاری را تضعیف می کند .
نوع مصرفی
در مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرفی ، علاوه بر استهلاک ، مخارج مربوط به کالاهای سرمایه ای نیز از شمول پایه مالیاتی خارج می شود . در واقع ، با کاهش هزینه های سرمایه ای از تولید ، آنچه باقی می ماند ، برابر ارزش کالاهای مصرفی تولید شده است. نظام مالیات بر ارزش افزودهای که در کشورهای عضو جامعه اروپا مورد استفاده قرار می گیرد، از این نوع است. گرایش برخی از کشورهای در حال توسعه نیز به سمت استفاده از این روش است ، به خصوص به دلیل معاف بودن کالاهای سرمایه ای از مالیات ،که انگیزه برای سرمایه گذاری بیشتر را به وجود می آورد. همچنین در عمل ، استفاده از این روش نسبت به دو روش دیگر ، از سهولت بیشتری برخوردار است.
نوع درآمدی
مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمدی ، استهلاک را در بر نمی گیرد و به این ترتیب ، مخارج سرمایه ای خالص را شامل می شود. پایه این مالیات ، مجموعه درآمد پرداختی به عوامل ، پس از کسر مخارج دستمزدی دولت است. به همین دلیل نیز نام آن ، مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمدی است. به طور کلی ، در این نوع مالیات بر ارزش افزوده ، پایه کلی مالیات ، متناسب با درآمد عوامل تولید است. مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمد ، با مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف تفاوت دارد ، زیرا در نوع اول ، بنگاه مجاز است استهلاک را کم کند ، اما در نوع دوم ، مجاز به کسر سرمایه گذاری ناخالص است. به این ترتیب، مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمدی ، به اندازه تفاوت سرمایه گذاری ناخالص و استهلاک ، بیشتر از مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرفی است.
مقایسه سه نوع مالیات بر ارزش افزوده
در بین سه نوع مالیات ، مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولیدی ، وسیعترین پایه مالیاتی و مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرفی ، کم ترین پایه مالیاتی را ایجاد می کند. چون مالیات تولیدی ، خریدهای ناخالص کالاهای سرمایه ای ( بدون مستثنی کردن استهلاک ) را شامل می شود ، موانعی در برابر سرمایه گذاری ایجاد می کند. از آن گذشته ، در صورتیکه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده به روش صورتحساب انجام گیرد ، در مورد آن دسته از فعالیتها که موفق به انتقال بخشی از هزینه های سرمایه ای خود به بعد شوند ، وضع این مالیات بر کالاهای سرمایه ای ، منجر به مالیات چند مرحله ای می شود که در مالیات بر ارزش افزوده از نوع درآمدی ، این مساله در حد کمتری به وجود می آید . در بین سه روش فوق ، ، مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرفی که کم ترین پایه مالیاتی را ایجاد می کند یک مالیات عمومی بر مصرف است ( در صورتیکه از اصل مبدا استفاده شود ، خالص صادرات را نیز در بر می گیرد ) بنابراین ، در بین سه روش مذکور، اکثر کشورها معمولا این روش را بر می گزینند . البته استفاده از این روش ، بالاترین نرخ مالیات را برای ایجاد بازده درآمدی مطلوب لازم دارد و به همین دلیل ، برخی کشورها کوشش می کنند مبنای مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرفی را به وسیله مالیات پذیر کردن بخشی از کالاهای سرمایه ای گسترش دهند ا7ا
فصل سوم : دلایل به اجرا درآوردن قانون مالیات بر ارزش افزوده در ایران
اصلاح نظام مالیاتی ، در چارچوب برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از طریق راهکارهایی ، همچون تشکیل سازمان امور مالیاتی کشور ، اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم و معرفی و اجرای مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مکمل اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم و یک ابزار درآمدی پویا و هماهنگ با شرایط اقتصادی کشور ، مد نظر قرار گرفته است. در این راستا، علاوه بر تشکیل سازمان امور مالیاتی ، اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم به تصویب رسیده و به مرحله اجرا درآمده است. اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم ، کاهش نرخهای مختلف به منظور گسترش سرمایه گذاری، ایجاد فرصتهای شغلی جدید و افزایش فعالیتهای مولد - کاهش درآمدهای دولت را به همراه داشته است. از طرف دیگر، لزوم تامین منابع مالی برای اجرای برنامه ها و سیاستهای پیش بینی شده ، مستلزم کسب منابع درآمدی جدید است. در این راستا، اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده ، به عنوان یک نوع مالیات عمومی بر مصرف و فروش در جهت کاهش بار مالیاتی بر بخشهای مولد و اشتغال زا ، موجب کسب درآمد مالیاتی برای دولت می شود. از دیگر دلایل به اجرا در آوردن قانون مالیات بر ارزش افزوده ، این است که جایگزین مناسبی برای بسیاری از عوارض و مالیاتهای غیر مستقیمی است که آثار اختلالی گسترده ای در بخشهای تولیدی و مولد بر سطح رفاه و رفتار مصرف کنندگان دارد . بر اساس جدول 1 ، حذف عوارض و مالیاتهای غیر مستقیم موجود، سهم زیادی از درآمد دولت را کاهش می دهد . بنابراین ، مالیات بر ارزش افزوده علاوه بر جبران کاهش درآمدهای مذکور ، می تواند در راستای برنامه های پیش بینی شده ، درآمدهای مالیاتی دولت را افزایش دهد.
جدول 1- مقایسه وصولی مالیاتهای غیر مستقیم و انواع عوارض با کل درآمدهای مالیاتی (میلیارد ریال)
ماخذ : آمار خزانه ، قانون بودجه .
در مقدمه توجیهی لایحه مالیات بر ارزش افزوده که در هیات دولت به تصویب رسیده ، دلایل توجیهی به اجرا درآوردن این قانون به صورت زیر بیان شده است:
الف) افزایش سهم درآمدهای مالیاتی در ترکیب درآمدهای دولت با اتکا به منابع جدید و برپایه مصرف
ب) کاهش فشار مالیاتی بر بخش تولیدو سرمایه گذاری مولد اقتصادی از طریق تعدیل نرخهای مالیات بر درآمد
ج) افزایش کارایی نظام مالیاتی از طریق کاهش هزینه و زمان وصول درآمدهای مالیاتی
د) تمرکز امور مربوط به اخذ مالیات و حذف عوارض و درآمدهای شبه مالیاتی
ه) افزایش مشارکت عمومی در کسب درآمدهای مالیاتی و گسترش زمینه خود اظهاری. ا8ا
فصل چهارم : مزایای مالیات بر ارزش افزوده
در طول چهل سال گذشته که این نوع مالیات معمول بوده، تعداد کشورهایی که مالیات بر ارزش افزوده را برقرار ساخته اند، از مرز یکصد و بیست مورد گذشته است. این مالیات که زمانی مختص کشورهای جامعه اروپایی بود؛ به تدریج و با سرعت، در بسیاری از کشورهای پیشرفته اقتصادی دیگر و نیز کشورهای در حال توسعه رواج پیدا کرد. مطالعه گزارش های مربوط به کشورهایی که نظام مالیاتی مزبور را اجرا کرده اند، عموماً حاکی از رضایت آن ها از برقراری این نوع مالیات است. مزایای متعددی برای توجیه مالیات بر ارزش افزوده عنوان می شود؛ از جمله: درآمدزایی، ثبات نسبی، فرار مالیاتی حداقل، کنترل و حسابرسی، بازرگانی منظم، بهبود تجارت خارجی، نوسازی، حمایت موثر، حداقل تأثیر منفی بر تخصیص منابع، سهولت ورود به پیمان ها، رفع مالیات های مخرب و ... . برای درک بیش تر علل بهکارگیری مالیات بر ارزش افزوده، دلایل و مزایایی را که کشورهای استفاده کننده از این شیوه مالیاتی برشمرده اند، مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.
1- درآمدزایی جدید به منظور پاسخگویی به هزینه های دولت
به سبب وسعت دامنه مأخذ وصول این مالیات که معمولاً بیش تر کالاها و خدمات را در برمی گیرد، مالیات مزبور به "ماشین چاپ اسکناس" برای دولت ها معروف شده است. دلیل این وجه تسمیه، دامنه این مالیات ذکر گردیده که دربرگیرنده طیف وسیع کالاها و خدمات و نیز درآمد فراوان و شناوری است که این نوع مالیات برای دولت ایجاد می کند. مالیات هایی که با اهداف متعادل سازی توزیع درآمدها یا ایجاد کارایی بیش تر اقتصادی وصول می شوند، دارای پایه مالیاتی کوچک تر و نیز نرخ مالیاتی بالاتری هستند. از طرفی افزایش نرخ مالیات نیز به دلیل از بین بردن انگیزه تولید و تشویق فعالیتهای زیر زمینی، فرصت های فرار مالیاتی واجتناب از پرداخت مالیات را زیادتر و در نهایت، درآمد دولت را کمتر می کند. در حالی که به دلیل وسیع بودن پایه، مالیات بر ارزش افزوده را می توان با نرخی کمتر در مورد کلیه فروش های مرتبط یا بخش های مختلف بازرگانی اعمال و به این ترتیب، درآمد مالیاتی بیش تری را بدون از بین بردن انگیزه تولید، برای پاسخگویی به هزینه های دولت ایجاد کرد.