یکی از سوژه های مورد توجه اکثر خانواده ها ، مسائل تحصیلی فرزندان است والدین دوست دارند فرزندانشان بیشترین و بهترین پیشرفت تحصیلی را داشته باشد و از طرف دیگر ، افت تحصیلی ، برای آنها موضوعی غیر قابل پذیرش است . والدین از این که فرزندشان به هنگام ورود به دوره های راهنمایی و متوسط دچار افت می شود . متعجب شده و سوال می کنند که چرا دیگر فرزندشان انگیزه ای برای درس خواندن ندارد ؟
دریافتن دلایل ضعف و مشکلات تحصیلی دانش آموزان ، عمدتاً به مسائلی از قبیل تنبلی و بی خیالی و بازیگوشی استفاده می شود . ولی آیا این همه داستان است ؟
به جرأت می توان گفت که والدین ، مدارس ، معلمان و سایر افراد در ارتباط ، در موضوع مسائل تحصیلی دانش آموزان ، بسیار ساده انگارانه و سطحی رفتار می کنند کمتر کسی است که در علت یابی افت تحصیلی به ( لذت یادگیری ) نیز توجه کند ! به چندین و چند دلیل ، ما یعنی مدرسه و والدین ، کاری می کنیم که لذت یادگیری از دانش آموز گرفته می شود ، وقتی این لذت کم می شود و یا از بین می رود ، طبعاً افت انگیزه و به دنبال آن افت تحصیلی پیش می آید و ما چه می کنیم تا این افت ها جبران شود ؟
کودکان از بدو تولد به طور طبیعی ، دارای انگیزه یادگیری هستند . تلاش کودک برای دسترسی به یک اسباب بازی ، تلاش وی برای راه رفتن ، کوشش برای خوردن بدون کمک دیگران و ... مثال هایی از انگیزه های طبیعی آنها برای یادگیری است و این انگیزه های اولیه ، بعدها در فعالیت های آموزشی نظیر خواندن و نوشتن به کار گرفته می شوند .
اگر کودکان انگیزه های برای یادگیری ندارند ، به این دلیل است که موانعی بر سر راه انگیزه های طبیعی آنها بوجود آمده است . آنهایی که به این باور رسیده اند که
نمی توانند در فعالیت های آموزشی موفق باشند ، تلاششان را متوقف می کنند یا به اندازه کافی تلاش نمی کنند ، زیرا فکر می کنند که تلاش آنها به نتیجه نخواهد رسید . بنابراین به راحتی نا امید شده و باور می کنند که یادگیری سخت است . آنگاه به دلیل توقف تلاش ، فرصت تجربه و لذت یادگیری چیزهای تازه را از دست می دهند و به تدریج به این باور می رسند که هر موفقیتی هم که کسب کنند ، مربوط به شانس یا شرایط است .
اما براستی چرا چنین اعتقادات منفی در کودکان به وجود می آید ؟گاهی اوقات به دلیل این که موانعی وجود دارند و بر توانمندیهای آنها در یادگیری اثر می گذارند ، ممکن است ناتوانی در یادگیری داشته باشند یا مشکل یا تأخیری در مراحل رشدشان وجود داشته باشدافسردگی یا فشارهای مزمن زندگی نیز ، یادگیری را به مراتب سخت تر
می کند . بچه هایی که از قبل تجربه شکست داشته اند ، به دلیل این که باور کرده اند که نمی توانند کارشان را درست انجام دهند ، بیشتر آماده برای توقف تلاش هستند . هم چنین نگرش های بزرگسالان درباره موفقیت های تحصیلی ، می تواند بر اعتقاد و باورهای آنها اثر بگذارد . رقابت در مدرسه ، جایی که همیشه یکی موفق و دیگری شکست خورده است ، نیز می تواند جنبه یأس آوری برای کودکان داشته باشد ، بویژه برای آنهایی که هیچ وقت نمی توانند بهترین باشند کودکانی که تجربه موفقیت نداشته باشند ، یا موفقیتشان تشخیص داده نشود ، در انگیزه تحصیلی افت نشان می دهند . در کودکان که والدین یا دوستانش برای مدرسه به عنوان یک جایگاه مهم ، ارزش قائل نیستند نیز ، انگیزه تحصیلی کاهش پیدا می کند .اما اگر فرزند شما هم اکنون مشکلاتی در انگیزه تحصیلی دارد چه باید کرد ؟
* با فرزند خود راجع به مشکل صحبت کنید.
* به منظور شناسایی عرصه هایی که نیاز به اصلاح دارند ، با معلم فرزند خود صحبت کنید.
* بگذارید فرزندتان بداند که شما مشتاق کمک به او برای بهتر شدنش هستید
* به فرزند خود کمک کنید کارهایی را که می تواند انجام دهد شناسایی کند تا بتواند بیشتر بر کارهایی که در آن زمینه ها مشکل دارد ، تمرکز کند
* به فرزند خود کمک کنید چیزهایی را که دوست دارد و می توانند برای کمک به انجام تکالیف درس مفید واقع شوند ، شناسایی کند ( به عنوان مثال : اگر یک کودک علاقه به حیوانات دارد راجع به آنها کتاب بخواند ، بنویسید ، داستان بسازد و غیره(
* برای تلاش که انجام داده است ، پاداش در نظر بگیرد
* مناسبت هایی که یادگیری را تهدید می کند نظیر تماشای زیاد تلویزیون ، بازیهای کامپیوتری، زمان استفاده از کامپیوتر و غیره را محدود کنید
* زمان مطالعه فرزند خود را هر روز به مقدار کمی مثلاً 5 تا 10 دقیقه افزایش دهید تا به یک هدف قابل قبول و مسئولانه در این زمینه برسید ( مثلاً رسیدن به 30 دقیقه مطالعه اضافی روزانه )
* با معلم ، مشاور یا روانشناس مدرسه جهت دریافت کمک و راهنمایی صحبت کنید .
* اگر هیچ یک از این کارها مؤثر واقع نشد ، نگران نباشید . اگر لازم بود در جست و جوی مشاوره یا سایر خدمات بیرون از مدرسه بر آیید.
البته برای افزایش انگیزه تحصیلی در کودکان ، کارهای زیادی وجود دارد که والدین
می توانند انجام دهند از جمله : برقراری رابطه ایده آل کودک - والد ، در هنگام تربیت و تأدیب کودکان ، قاطع و منصف باشید ، به کودکان خود آموزش دهید در منزل مسئولیت پذیر باشند مانند انجام کارهای روزمره و انتظار داشتن یک رفتار مناسب ، برای ایجاد یک رابطه خوب والد - فرزندی تلاش جدی داشته باشید و زمانهایی را صرف داشتن اوقات خوش با کودکان خود کنید ، فعالیت های خانوادگی که یادگیری را تشویق کنند مانند دیدار از کتابخانه ها و موزه ها را ترتیب دهید ، راجع به مدرسه با کودکان خود صحبت کنید ، یک برنامه روزانه برای انجام تکالیف درسی ترتیب دهید و فرزندش باید بداند چه موقع از روز از او انتظار می رود که تکالیف مدرسه خود را انجام دهد .
مطمئن شوید قبل از این که فرزندتان به کارهای دیگری که حواس او را پرت کند بپردازد ، تکالیف مدرسه خود را به اتمام برساند و در آخر اشاره می کنیم که به فرزند خود نشان دهید که برای معلم یا معلمان او احترام قائلید و ارتباط مستمر با معلم داشته و با او همکاری کنید .
چرا ما بعضی مطالب را یاد نمی گیریم یا به یاد نمی آوریم ؟!
بعضی از مربیان و والدین از این که می بینند کودکان و نوجوانان مطالب را به درستی یاد نمی گیرند یا آنها را فراموش می کنند ، به شدت ناراحت هستند ، زیرا علاوه بر این که اقدامات و زحمات خود را بی اثر یا به هدر رفته می پندارند ، گاه نگران می شوند و این سؤال برایشان مطرح می شود که نکند و نوجوانشان عیب ، یا بیماری خاصی داشته باشد !
مربیان و والدین غالباً می پرسند :
) چرا کودکان و نوجوانان مطالب را فراموش می کنند ؟)
آیا مطالب را به درستی یاد گرفته بعد فراموش می کنند ؟)
) چه کنیم تا این وضع پیش نیاید ، یعنی چه گونه از ضعف در یادگیری و به یادآوردن جلوگیری کنیم ؟ )
بعضی از مربیان و والدین ، ضمن طرح پرسش های بالا ، می خواهند بدانند که چگونه حافظه کودکان و نوجوانانی را که اشکالی ندارند ، تقویت کنند و بر کارآیی آنها بیفزایند و از آموزش های خود نتیجه بهتری بگیرند .
برای یافتن جواب این پرسش ها ، نخست باید علتهای ( یاد نگرفتن ) و ) به یاد نیاوردن ) را بشناسیم
البته لازم به توضیح است که ما در این جا علت های یاد نگرفتن و به یاد نیاوردن را در کودکان ، نوجوانان ، جوانان و بزرگسالان ) سالم ) بررسی می کنیم و به مسئله فراموشی در اثر کهولت سن که غالباً به دلایل جسمانی مانند سخت شدن شریانهای مغزی یا روانی یا هر دو عامل جسمانی - روانی به وجود می آید ، نمی پردازیم .
علت های عمده یاد نگرفتن
یاد نگرفتن اغلب نتیجه یک یا چند عامل کلی زیر است :
* ضعف در یادگرفتن مطالب یا فرا گرفتن ناقص
در افراد سالم ، ناتوانی یا ضعف در یادگیری ، به علل مختلف و از جمله علل عمده زیر است :
1. نداشتن هدف برای یادگیری
2.نبودن انگیزه ( علاقه ) کافی برای یادگیری
3.عدم توجه و دقت کافی به مطلب یا موضوع مورد نظر ( آموختن )
در ضمن عدم توجه به آموختنی نیز ممکن است به دلایل زیر باشد :
الف ) نبود علاقه و انگیزه کافی
ب ) جالب نبودن محرک
ج ( وجود موانعی برای توجه و دقت
4.ناکافی بودن رشد جسمانی / روانی ( ذهنی ، عاطفی ، اجتماعی و اخلاقی ) یادگیرنده
5.نداشتن زمینه قبلی ( معلومات پایه ( برای یادگیری
6.وجود نارسایی یا اشکال در حواس ( بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی و بساوایی (
7.وجود مشکلات و مسایل عاطفی / هیجانی ( اضطراب شدید ، نداشتن اعتماد به نفس ، ترس از عدم موفقیت و...)
8.تأثیر منفی آموختنی ها بر یکدیگر ، این تاثیر منفی ،بر اثر دو عامل بروز می کند :
1. منع موثر قبلی) تداخل آموخته های قبلی در آموخته های بعدی را اصلاحاً منع قبلی
می گویند
2. منع موثر بعدی ( تداخل آموخته های بعدی در آموخته های قبلی را اصلاحاً منع بعدی می گویند).
علت های عمده به یاد نیاوردن
1. یادگرفتن ناقص
2.نبودن محرک مناسب
3.سرکوب اطلاعات
4.نبودن انگیزه برای به یاد آوردن
5.گذشت زمان
6.آسیب مغزی یا بیماری
برای روشن تر شدن موضوع ، یعنی شناخت علل عمده یادنگرفتن و به یاد نیاوردن ، هر یک از نکات فوق را در زیر مورد بحث قرار می دهیم .
علتهای ضعف در یادگیری :
1.نداشتن هدف برای یادگیری :
هدف ایجاد انگیزه می کند . وقتی هدف متناسب با علایق ، توانایی ها و امکانات اجرایی یادگیرنده باشد ، در او علاقه برای یادگرفتن به وجود می آورد . بسیاری از مواقع نداشتن هدفی مشخص ، روشن ، قابل دسترس و متناسب با یادگیرنده و امکانات اجرایی او ، باعث می شود که یادگیری به خوبی صورت نگیرد .
2.نبودن انگیزه کافی برای یادگیری :
یادگیری به انگیزه ( علاقه ) نیاز دارد . انگیزه میل و رغبت برای رسیدن به یک هدف معین است . هر چه انگیزه بیشتر باشد ، فرد در راه رسیدن به آن هدف کوشش و فعالیت بیشتری می کند . بسیاری از ما کودکان یا نوجوانانی را می شناسیم که مثلاً در درس ریاضی ضعیف هستند و اطلاعات بسیار کمی درباره آن دارند ، در حالی که در فعالیتی مانند فوتبال وضع بسیار رضایت بخشی دارند و اغلب تعجب می کنیم از این که می بینیم چه اطلاعات دقیق و وسیعی در این زمینه دارند .
فرق بین معلومات کودک یا نوجوان در زمینه درسی ، مانند ریاضی و فعالیتی مانند فوتبال در این است که فوتبال مورد علاقه و توجه او است ولی به ریاضی علاقه چندانی ندارد . بنابراین ، هنگامی که انگیزه برای یادگرفتن وجود داشته باشد ، فرد در راه انجام آن کوشش می کند . لذا می بینیم که یکی از دلایلی که کودکان و نوجوانان مطلبی را به خوبی یاد نمی گیرند ، بی میلی و نداشتن انگیزه است .
3.عدم توجه و دقت کافی به آموختنی :
یکی از مسائلی که بسیاری از مربیان مطرح می کنند بی توجهی یا بی دقتی دانش آموزان به مطالب آموختنی است .
بسیاری از مربیان و والدین و تعدادی از کارشناسان تعلیم و تربیت ، بی توجهی و بی دقتی را مهم ترین علت یاد نگرفتن می دانستند و اظهار می کردند که مربیان و والدین باید در زمینه به وجود آوردن توجه و دقت ، آگاهی بیشتر پیدا کنند و بدانند به چه وسیله توجه یادگیرندگان را افزایش دهند . برای این که شخص چیزی را به خوبی بفهمد و یاد بگیرد ، باید ابتدا به آن توجه کند . به طور کلی ، هر چه بیشتر به چیزی توجه کنیم بهتر آن را درک می کنیم . اشخاص که دارای توانایی های حسی ( بینایی ، شنوایی ، بویایی ،چشایی و بساوایی ) سالمی هستند و می توانند آنها را به درستی به کار برند ،اغلب به علت ندیدن یا نشنیدن چیزهایی که در محیط آنهاست فرصت هایی را برای یادگیری از دست می دهند و علت اساسی این امر در عدم توجه کافی است . برای چاره این مشکل باید بفهمیم و بدانیم که چرا یادگیرندگان به چیزی توجه کنند و از آن مهم تر ، چرا به چیزی توجه نمی کنند .
و اما علل توجه نکردن :
توجه نکردن علل زیادی دارد . که در این جا به شرح چند علت عمده آن می پردازیم :
الف ) نبودن علاقه و انگیزه کافی : معمولاً اشخاص به چیزی که بیشتر علاقه داشته باشند ، بیشتر توجه می کنند . یکی از علتهای عدم توجه ( دقت نکردن ) نداشتن علاقه لازم است . از این رو باید بدانیم که چگونه کودکان و نوجوانان را علاقه مند کنیم که به آنچه می خواهیم و باید یاد بگیرند ، توجه کنند .
ب ) جالب نبودن محرک : بسیاری از مواقع مطلب طوری مطرح می شود که توجه را به خود جلب نمی کند . یعنی با این که کودک یا نوجوان مایل به یاد گرفتن است ،به علت جالب نبودن موضوع ، یا اصلاً به آن توجه نمی کند یا پس از مدت کمی خسته و بی علاقه
می شود . برای این که چنین اشکالی پیش نیاید ، باید آموختنی ها جالب باشند و توجه و دقت را جلب کنند .
ج ) وجود موانع و عوامل بازدارنده توجه :
گاه با این که مطلب جالب است و یادگیرنده به آن توجه نیز دارد ولی این توجه ادامه
نمی یابد و پایدار نیست . مثلاً صدای تصادف اتومبیل ها در خیابان ،زنگ تلفن و یا سر و صدای بچه ها در خانه و یا شنیدن صدای بلند معلم از کلاس مجاور و ..... برای چند لحظه مانع تمرکز توجه به فعالیتی مانند حل مسئله حساب یا حفظ کردن شعر شده ، موجب (پرتی هواس ) می شود ، یعنی یادگیرنده متوجه چیزی می شود که به علتی برایش از کار قبلی جالبتر است .
گذشته از آن چه ممکن است توجه یادگیرنده را مدتی برهم زند ،گاهی با این اشکال روبرو می شویم که کودک یا نوجوانی که با علاقه مشغول آموختن مطلب یا انجام کاری است ، به علت قرار گرفتن در وضعیتی تازه ، مثلاً وارد شدن مهمان ، پیدا کردن همبازی جدید در خانه دعوت شدن به بازی از طرف دوستان یا اجرای برنامه ای مورد علاقه در رادیو یا تلویزیون ، دیگر به کار قبلی خود که با علاقه به آن مشغول بود ، ادامه نمی دهد .
به جز مواردی که در بالا به آنها اشاره کردیم ، گاه کودک یا نوجوان به علت آنچه در درونش می گذرد ، نمی تواند به موضوع یا مطلب آموختنی توجه کند . طبیعی است کودکی که مثلاً دل درد ، دندان درد یا گوش درد دارد یا گرسنه و خسته است و یا نگران وضع و یا سلامتی پدر و مادر و دیگر اقدامش است ، نمی تواند به خوبی به آنچه گفته می شود توجه و دقت نماید .
پس می بینیم که بی توجهی یادگیرندگان گاه به این علت است که عوامل ( حواس پرتی ، درد ، نگرانی و اضطراب ،افسردگی ، تخیلات ، خستگی ، گرسنگی و ... ) و دقت به آموختن می شود .
4.رشد ناکافی جسمانی / روانی :
قدرت یادگیری به میزان رشد جسمانی و روانی ) ذهنی ،عاطفی ، اجتماعی ، اخلاقی ) ما بستگی دارد .
تجربه نشان داده که بسیاری از کودکان سالم ،در سن پنج سالگی ، به آن درجه از رشد ذهنی خود نرسیده اند که مثلاً مثلثات یا لگاریتم را با روش های معمول آموزش ، یاد بگیرند . در این مورد ،ناتوانی کودک ( در یادگرفتن مثلثات یا مطالب پیچیده ) به علت اشکال یا نقص جسمانی و روانی نیست ، بلکه به این مشکل ذهنی را بفهمد .
این مسئله را در مورد بسیاری از کودکانی که زود به مدرسه رفته و آمادگی کامل ذهنی و عاطفی نداشته اند مشاهده می کنیم . ما با این تجریه مکرراً رو به رو بوده ایم که شاگردی در کلاس خود موفق و با نشاط بوده است و اطرافیان او سعی کرده اند که با وادار کردن او به کار بیشتر ، احیاناً حتی در تعطیلات تابستان ، در یک سال دو کلاس را طی کند . این کار اغلب موجب می شود که شاگرد گاهی سال بعد و در بسیاری از موارد دو یا سه سال بعد، افت تحصیلی و مشکلات رفتاری از جمله پرخاشگری ، افسردگی و انزوا و ... پیدا کند . لذا ، ایجاد هر نوع جهش در روند تحصیلی باید دقیقاً بررسی شود ، زیرا این چنین جهش هایی که همراه با از دست داد ن بعضی از امکانات تجربی است ، باعث می شود که فرد نه تنها در کوتاه مدت ، بلکه در بلند مدت ، زندگی آینده نیز دچار دشواریها و ناسازگاریهای فردی و اجتماعی شود
5.نداشتن زمینه قبلی ( معلومات پایه ) برای یادگیری :
توانایی فرد برای فراگیری ، در موارد بسیار ، به زمینه یا پیشینه معلومات بستگی دارد مثلاً اگر بخواهیم به شخص راجع به رشد کودک چیزی بیاموزیم ، باید ابتدا او را با اصول و مبانی رشد جسمانی - روانی کودک آشنا و بعد مطالب پیچیده تر را مطرح کنیم . پس اگر سعی کنیم به یک نوجوان ، بدون آن که با اطلاعات ) پایه ای ) آشنایی داشته باشد ، مطالب پیچیده ای را بیاموزیم ،او نمی تواند آنها را به خوبی و درستی یاد بگیرد .
6.وجود نارسایی در حواس :
حواس ( بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی و بساوایی ) ابراز تماس ما با دنیای خارج است و به وسیله حواس است که ما اطلاعاتی را از دنیای پیرامون خود می گیریم لذا ، در شرایطی که فرد دچار نقص جزیی یا کلی حسی باشد ، نمی تواند اطلاعات را به درستی از محیط بگیرد و در یادگیری با دشواریهای رو به رو خواهد شد .
7.وجود مشکلات و مسایل عاطفی / هیجانی :
می دانیم که ناتوانی در یادگیری یا حتی احساس آن ، در بسیاری از موارد ممکن است منجر به بروز حالات عاطفی مختلفی چون ترس از شکست ( عدم موفقیت ) ، نداشتن اعتماد به نفس ، ترس از یادنگرفتن ، ترس از تمسخر یا مورد تنبیه قرار گرفتن ، اضطراب شدید و .... شود . ولی در مواردی نیز می بینیم که این حالات عاطفی خود باعث به وجود آمدن یا تشدید ناتوانی در یادگیری می شوند ، یعنی به جای این که این عوامل از ناتوانی در یادگیری به وجود آیند خود باعث ناتوانی یا ضعف دریادگیری شوند به عنوان مثال : کودکی که اعتماد به نفس ندارد و یا می ترسد که مورد تمسخر همسالانش قرار گیرد ، آرامش و شرایط مناسب عاطفی را برای یادگرفتن ندارد و یا اضطراب در بسیاری از کودکان و نوجوانان خجول باعث می شود که آنها نتوانند در برابر جمع ،مطلبی مانند شعر یا انشاء را ارائه کنند هر چند که آن را به خوبی یادگرفته باشند .
8.تاثیر یادگرفتن ها بر یکدیگر :
بعضی از مطالبی که یاد می گیریم ، بر هم اثر می گذارند ، اما این تأثیر این ممکن است مثبت یا منفی باشد .
الف ( تاثیر مثبت آموختن ها بر یکدیگر :
گاهی بین دو مطلب یا دو پدیده رابطه ای برقرار است که یکدیگر را تقویت می کنند . در این صورت هم مطالب بعدی به آسانی در ذهن جای می گیرند و هم به علت رابطه ای که بین مطلب قبلی و بعدی وجود دارد ، یادآوری هر دو مطلب بهتر صورت می گیرد ، یعنی ( نداعی مثبت ) انجام می شود
ب ) تاثیر منفی آموختن ها بر یکدیگر :
گاهی یک نگهداری یک ضبط ذهنی تا حدی مانع می شود که مطالب بعدی به آسانی در ذهن جای بگیرند ، یعنی مانع یادگرفتن جدید یا نگهداری مطالب جدید شود ( منع مؤثر قبلی).
علت های عمده به یاد نیاوردن