خط، هنر تثبیت ذهنیات است با علایم معهود چشم. احتیاج به حفظ خاطرهها نخستین محرک پیدایی خط در بین اقوام عالم بود. چه انسان اولیه برای حفظ اموری که میخواست سالهای مدید باقی بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از این تصویرپردازی روش تصویرنگاری را بوجود آورد. روش تصویرنگاری که به ابتدا ناظر به رسم صور اشیاء بود، بعدها توانست با تصویر اشیایی شبیه به اندیشهها به نمایش اندیشه نیز اقدام کند. این طریق نمایش اندیشه همانست که نام اندیشهنگاری را در تاریخ خطوط دارد. روش اندیشهنگاری، گرچه تا حدی رافع نقص تصویرنگاری شد ولی باز کافی نبود چه در این روش اندیشهها با علایمی نمایش داده میشدند که بکلی فارغ و مستقل از زبان بودند. در قدیم یک سلسله اعمال و علایمی وجود داشت که تا حدی به حفظ خاطرهها و اموری که باید حفظ شوند، کمک میکرد، نظیر: چوبخطهای کوچک آلمانیهای قدیم و یا ریسمانهای گرهخورده مردمان پرو از زمان اینکاها و یا گردن بندهای صدفی قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوبخطهای استرالیایی ها. نارسایی روش اندیشهنگاری موجب شد که در کار نگارش طریق دیگری پیش آید که بستگی بیشتر با زبان داشته باشد، یعنی بستگی با اصواتی که چون گوش آنها را شنید، معانی آنها را درک کند. در این روش، اسمها با علایمی نمایش داده میشوند که ربطی با اصوات مزبور ندارند، ولی در عوض آن خاصیت را دارند که چون چشم آنها را دید (بوقت قرائت) الفاظی قرین این علامات کند. با بکار بستن علایمی که شکل کلمات آن جناس لفظی با کلمات مبین معانی آنها دارد خط به مرحلهٔ هجایی کشانیده شد. در این مرحله، هر هجا با علامتی خاص همراه است که با پیشرفت نمایش هجایی خط کمکم روش الفبایی خط بوجود آمد. در روش سیلابی، با تجزیهٔ هجاها و نمایش مجزای هر یک از آنها مطلب شکل تحریری به خود میگیرد. در دنیای قدیم ما به چهار نوع خط اندیشه نگار بر میخوریم به شرح زیر:
خط چینی
خط میخی
خط هیروگلیف مصری
خط فنیقی
خط چینی
چینیها ابتدا با رسم اشکالی آغاز به نگارش کردند، ولی علامات آنها به علت نارسایی موجب شد که بعدها ترکیباتی بسازند و با آن ترکیبات به بیان اندیشههای خود بپردازند. این ترکیبات گرچه از یک سو مصور اندیشههای آنان بود، ولی از طرف دیگر در انتقال مقاصد آنها نقش صحیح بازی نمیکرد و سرانجام به آنجا کشید تا چینیها با تکوین علاماتی که بیشتر تکیه بر اصوات میکرد، به نوعی خط صوتنگار دست یابند. این خط صوتنگار گرچه از حیث آنکه با زبان بستگی داشت؛ در مرحلهای جلوتر از خط قدیم بود، ولی از آنجا که هر حرف میتوانست نمایشگر اصوات مختلف چندی باشد واجد نقص بسیار بود. چینیها برای رهایی از این نقص، یعنی نمایش معنی حقیقی هر علامت از علائمی اندیشهنگار به نام کلید استفاده کردند و هر کلید مبین یک نوع اندیشه بود. دانشوران چینی بعدها به یک قسم خط تندنویسی دست یافتند که نمونه خط ژاپونی شد.
خوشنویسی نیز از کهنترین هنرهای چین است. چینیها خوشنویسی را جوهر نقاشیهای تصویری میشمردند و از این رو در چین بین خطاطی و نقاشی پیوندهای خاصی برقرار بوده است. هنر خط در سنت هنری چین والاترین جایگاه را دارد. خط و خوشنویسی در چین از حدود 2500 سال پیش (احتمالاً در زمان کنفوسیوس) به عنوان یک هنر معتبر رواج یافت و به مرور زمان 5 شیوهٔ خوشنویسی در چین پدید آمد و با اندک تغییراتی تاکنون پابرجا مانده است. این 5 شیوه عبارتاند از:
مهرگونه - تحریری - منتظم - غیر منتظم - روان
خط میخی
میخی سومری
میخی سومری را غالب پژوهشگران نخستین گونهٔ خط در غرب آسیا میشمارند.
بهتازگی برخی همچون دکتر عبدالمجید ارفعی بر اینکه سومریان مخترع خط در این منطقه بودهاند را زیر پرسش برده اند. این گروه برای این نظریه دو دلیل میآورد، یکی این که برخی نامهای شهرهای سومری به گونهٔ هزوارش هستند که نشان میدهد که از زبان و خط دیگری گرفته شده و دلیل دیگر پیدا شدن اسنادی در جیرفت و شهر سوخته در خاور ایران به خط میخی آغازین است که کهن تر از خط سومری هستند.