مقدمه :
همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه میکنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. بهطور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علائم و نشانه های اضطراب
عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
تنش
احساس خستگى
سرگیجه
تکرر ادرار
طپش قلب
بیحالى
تنگى نفس
تعریق
لرزش
نگرانى و دلهره
بیخوابى
اشکال در تمرکز حواس
گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان
بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و بهطور خجالتآورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» میشوند.
معمولاً والدین میتوانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمیپذیرند. بهمنظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت بهطوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید، را کسب کنند.
بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد میکنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته میباشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینه بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل میدهد.
بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.
شایعترین اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
اضطراب جدایى (Separation Anxiety)
اضطراب امتحان (Exam Anxiety)
اضطراب اجتماعى (Social Anxiety)
ترس از مدرسه (School Phobia)
«سوزان چرچ» عقیده دارد که اضطراب کودکان، ارتباط مستقیمی با مشاهده صحنههای جرم و جنایتی دارد که آنها در دوران کودکی از طریق فیلمها و تصاویر شاهد آن هستند. او پیشنهاد میکند، پدران و مادران به جای تلاش برای تحصیل رفاه بیشتر برای خانواده، به فکر ایجاد محیطی سالم و باثبات برای کودکان باشند.
نویسنده در این مقاله، به بررسی نقش اضطراب در سلامت جامعه آمریکا پرداخته است. «سوزان چرچ» عقیده دارد که اضطراب کودکان، ارتباط مستقیمی با مشاهده صحنههای جرم و جنایتی دارد که آنها در دوران کودکی از طریق فیلمها و تصاویر شاهد آن هستند. او پیشنهاد میکند، پدران و مادران به جای تلاش برای تحصیل رفاه بیشتر برای خانواده، به فکر ایجاد محیطی سالم و باثبات برای کودکان باشند.
جرائم اجتماعی و طلاق والدین، فضای امن خانوادهها را از بین برده است. مهمترین کسانی که به امنیت روانی و احساس خانواده نیاز دارند، کودکان هستند. افزایش سطوح طلاق والدین، بیکاری، جرائم اجتماعی و خشونت در تلویزیون و فیلمهای سینمایی، آسمان را برای کودکان سیاه کرده است.
جالب است بدانید، براساس مطالعهای که جدیداً انجام شده، اضطراب و تشویش بچههای سالم در دههی 1980، به اندازهی اضطراب و تشویش بچههایی که در دههی 1950 بیماری ذهنی داشتهاند، بوده است.
«جین کویینگ»، روانشناس اجتماعی در دانشگاه کیس وسترن ریزرو میگوید: جرم، طلاق والدین و کمبود روابط احساسی و اجتماعی با افراد دیگر، نوجوانان و جوانان آمریکایی را بیمار کرده است. او سالهای آخر قرن بیستم را «سالهای اضطراب» نامیده است. او میگوید: براساس مطالعات دانشگاهی انجام شده، اضطراب و عصبانیت از سالهای 1980 1950، پنجاه درصد افزایش داشته، ترس و دودلی بین جوانان با شتاب زیاد افزایش پیدا کرده و عمیقتر شده است، این نتایج، خلاصه آزمایشهای سطوح اضطراب در بین 40192 دانشجو و گزارشهای اضطراب از 12056 دانشآموز در دهههای 1980 1950 است.
تویینگ برای یافتن دلایل اضطراب در بین کودکان آمریکایی، عواملی را که در سعادت جامعه نقش دارند، بررسی کرده است؛ در چکیده آمار ایالات متحده، عوامل مؤثر در سعادت جامعهی آمریکایی، سطوح جرایم، طلاق، بیکاری، درآمد و بعضی موارد دیگر برشمرده شده است. او میگوید، دو عامل برجستهتر هستند: 1 جرم و بیثباتی اجتماعی حاصل از آن، 2 کمبود ارتباط اجتماعی با دیگران.
تویینگ میگوید: با افزایش جرم و جنایت در جامعه، به همان نسبت اضطراب بچهها بیشتر میشود. حتی اگر بچهها قربانی اصلی خشونتها نباشند، رشد این تصور که خشونت به راحتی اتفاق میافتد بچهها را مضطرب میکند، در این بحث، پول کمترین نقش را دارد. امنیت مالی خانههایی که بچهها در آن بزرگ میشوند، اهمیت زیادی ندارد، بلکه مهم این است که آیا بچهها احساس سلامت و امنیت میکنند یا خیر. به گفتهی تویینگ، مردم الان نمیدانند چه اتفاقی دارد میافتد؛ همان طور که ندانستند بر سر جامعه چه آمده است؛ دههی 1950 سالهای بلوغ و کمال نبود، اما مردم نسبت به هم بیشتر احساس وابستگی میکردند. امروزه ما بیشتر آزادی داریم، انتخاب بیشتری داریم، جرایم بیشتری هم داریم و البته اضطراب بیشتر. چیزی نمانده تا به خاطر این اضطراب و جرایم، هزینه سنگینی پرداخت کنیم.
به نظر تویینگ، وقتی این بچههای مضطرب بزرگ میشوند، اضطراب و اضطرابزایی خود را به جامعه میآورند. این غولهای ترسناک که بچهها از آن میترسند، در بزرگسالی آنها را به اعتیاد، الکل و مواد مخدر میکشاند. آدمهای مضطرب زودتر از آدمهای معمولی میمیرند. به عقیده متخصصان، اضطراب با اغلب بیماریهای طولانی مدت، مثل بیماریهای سخت داخلی، بیماریهای قلبی و بیماریهای روانی، رابطه مستقیم دارد. اضطراب و ناراحتی در کودکان، نمود بیرونی و رفتاری ندارد و بنابراین قابل تشخیص نیست. «دیوید استرچرز» پزشک عمومی، تحقیقی بر روی سلامت ذهنی کودکان انجام داده که براساس آن مشخص شده، از هر ده جوان آمریکایی، یک نفر از بیماری ذهنی رنج میبرد؛ طوری که شخصی را از کار روزانهاش بازمیدارد.
منتقدان رسانههای جمعی مثل «جوآن کانتور»، استاد ارتباطات در دانشگاه واشنگتن میگوید، تصاویر خشونتآمیز در تلویزیون، فیلمهای سینمایی و بازیهای ویدیویی، میتواند ترسی را در نهاد کودکان ایجاد کند که برای مدت طولانی باقی میماند. او در همین زمینه، تحقیقی روی دانشجویان انجام داد. تقریباً یک چهارم مصاحبهشوندگان گفتند، هنوز از انجام بعضی کارها مثل شنا کردن در اقیانوس میترسند؛ زیرا فیلمهای سینمایی از جمله فیلم «جاوز» که هفت سال پیش دیده بودند، ترس را در آنها نهادینه کرده بود.
کانتور که کتاب «مامی، من میترسم: چگونه تلویزیون و فیلمهای سینمایی بچهها را میترسانند و ما برای حفاظت از آنها باید چه بکنیم». را نوشته، میگوید حتی وقتی شما به اندازهای بزرگ شدهاید که تشخیص میدهید صحنههای ترسناک، فقط فیلم است، باز ترس به قدری شدید است که در حافظه بلندمدت شما میماند.
چه باید بکنیم
براساس مطالعات تویینگ، بهتر است والدین به جای تحصیل پول بیشتر، برای بچهها، خانه و زندگی با ثبات و با احساس آماده کنند. آنها باید بچهها را از صحنههای خشونتبار تلویزیون دور نگه دارند. کانتور میگوید: ترس بچهها را دست کم نگیرید و به آنها قوت قلبی صادقانه ببخشید. او میگوید: «به آنها آرامش دهید و توضیح دهید، هیچ اتفاقی نیفتاده است».
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی میشود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ بخصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ بخصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان بهتدریج میپذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :
والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
والدین و مربیان و... باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فراهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرد، ولو اینکه اشتباه کند و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.
رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است: