مقدمه
از جمله وظایف مهم رهبران دینی، مسئولان نظام و خانوادهها هدایت و تربیت نسل جوان جامعه می باشد. در کشور اسلامی ایران بلحاظ بافت جمعیتی، غالب جمعیت کشور را جوانان تشکیل می دهند و نقش این درصد عظیم در سرنوشت سیاسی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور یک نقش بسیار ممتاز و بی بدیل می باشد. وجود خصلت ها و خصوصیات جوانی مانند انرژی، انگیزه، طراوت و … موجب گشته است که جمعیت جوان کشور به عنوان یک منبع عظیم انسانی جامعه ایران را جامعه ای جوان و پرانرژی و با طراوت و با انگیزه در میان جوامع جلوهگر سازد. نقش جوانان به همان اندازه که در راستای تکامل و سازندگی نظام جمهوری اسلامی یک نقش تعیین کننده است آسیبهایی نیز این جمعیت عظیم را تهدید می نماید که دشمنان نظام جمهوری اسلامی با وقوف به شرائط و فضای حاکم بر جوانان کشور به آن آسیبها و تهدیدها دلبستگی نشان می دهند.
بخش اول: هویت جوان و خصوصیات جوانی
الف – هویت جوانی
جوانی، یک پدیدهی درخشان و یک فصل بی بدیل و بینظیر هر انسانی است. در هر کشوری که به مسألهی جوان و جوانان، آن چنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیششرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد. اگر کشوری مثل کشور ما باشد – که جمعبت جوان، یک جمعیت غالب و بزرگ و یک نسبت عظیم از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد – این قضیه اهمیت بیشتری پیدا میکند. من امروز مایلم قسمت اول صحبتم بیشتر مودر توجه بزرگترها قرار بگیرد. هم مسئولان، هم پدر و مادرها، هم معلمان و متصدیان مسائل مربوط به جوانان. در قسمت دوم، خطاب اصلی من به شما جوانان است که مطالبی را با شما در میان خواهم گذاشت. .
اما قسمت اول که دربارهی مسوولیتهایی است که نسبت به جوان وجود دارد. باید بگویم که جوانی – این دورهی مشعشع و درخشان – دورهیی است که اگر چه چندان طولانی نیست، اما آثارش ماندگار و طولانی در همهی زندگی انسان است.
جوانها همان طوری که جسمشان نشاط و تازگی و نیرو دارد روحشان هم سرشار از نشاط است. این موجود را – با قدرت فکر او، با قدرت خرد او، با توان جسمی او، با توان عصبی او، با نیروهای ناشناختهی وجود او – خدای متعال خلق کرده است تا از این طبیعت، از این خور و خواب و از این دنیای مادی، همچون وسیلهیی استفاده کند و خود را به مقامات قرب الهی برساند.
نباید تصور کرد که این نگاه، نگاه منزوی و منعزل از دنیاست، نه، راه قرب الهی از وسط همین مادیات عبور می کند، اما در مادیات متوقف نمیشود. گناه بزرگ بشریتی که خود را در مادیت غرق کرده است، این نیست که به دنیا پرداخته است، گناه او این است که فراتر از خواستهای مادی، آرمانی را، ستارهی درخشانی را، هدف و سرمنزل بلندی را تصور نکرده است.
ب – دوره جوانی مظهر درخشندگیهای آفرینش الهی
جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشد، جوانان جلوتر از دیگران در صحنهاند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم - جمله حرکت صدر اسلام - محور حرکت و مرکز تلاش و تحر ک، جوانان بودند.
آن کشورهایی که جوان کم دارند - کما این که بعضی از کشورها امروز به خاطر بعضی از سیاستهای تنظیم نسل و خانواده و از این حرفها، دچار کمبود نسل جوان هستند - ولو در علم و تکنولوژی و ترقیات جلو باشند، کارشان لنگ است، مجبورند از کشورهای دیگر جوان قرض بگیرند! جوان و جوانی، یکی از درخشندگیهای آفرینش الهی است. دشمنان جوامع این نکته را خوب تشخیص دادهاند و بخصوص روی آن انگشت گذاشتهاند.
ج – ویژگیهای دوره جوانی
استقلال خواهی، اسیر نبودن طبیعت جوان است
جوان مایل به استقلال است. جوان طبیعتاً سرش را بالا می گیرد و مایل نیست که اسیر و دنبالهرو باشد.
انزجار از زورگویی و ظلم پذیری
خصوصیت بسیار مهمش این است که درمقابل مظاهری که از نظر فطرت انسانی زشت است – مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بی عدالتی، تقلب، دورویی و نفاق – حساسیت منفی دارد و آن را دفع میکند.
آرمانگرایی و پرهیز از مصلحتگرایی
آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است، عشق به آرمانها و مجذوب آرمانها شدن ، انسان وقتی که در محیط تلاش و کار معمولی زندگی قرار می گیرد، گاهی موانع جلوی چشم او را می گیرد، آرمانها را دور دست و غیر قابل دستیابی به انسان نشان می دهد، و این خطر بزرگی است. گاهی آرمانها فراموش میشوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، زنده، قابل دسترسی و دستیابی است، لذا برای آنها تلاش می شود، خود این تلاش ، تلاش مبارکی است.
4- صدق و صفا و خلوص در انجام فعالیتها
خصوصیت دوم، صدق و صفا و خلوص است. در محیط معمولی زندگی، در محیط سیاست، در محیط تجارت، در محیط بده بستانهای اجتماعی، هر کسی هر حرفی که می زند، مواظب است ببیند از این حرف چه گیرش می آید و چه از دست می دهد، حالا بسته به این است که چهقدر زرنگ، چهقدر پشت همانداز و چهقدر عاقل باشد.
5- خطرپذیری و شجاعت
جوان، سرشار از امید و نشاط است و مایل است کاری به او محول کنند و آن را با شجاعت و خطرپذیری انجام دهد.
6- گستاخی، ابتکار و نوآوری
نوآوری جوان، گستاخی جوان، ابتکار جوان، بسیاری از قیود را نپذیرفتن- در روحیهی جوان هست.
7- اصلاح طلبی و اعتراض صادقانه در امور
جوان، حق را آسان می پذیرد، این خیلی مهم است. جوان، راحت و صادقانه اعتراض میکند و به دغدغه و بدون هیچگونه گرفتاری درونی، اقدام میکند، این هم بسیار مهم است. پذیرش آسان، اعتراض صادقانه و اقدام بی دغدغه را شما کنار هم بگذارید، ببینید چه حقیقت زیبایی به وجود میآید و چه کلیدی برای حل مشکلات است.
8- اجتناب از دلبستگی حزبی و قید و بندهای محدود کننده
خصوصیت سوم، آ“زادی و رهایی از وابستگیهای گوناگون حزبی وسیاسی و نژادی و امثال اینهاست.
د- تمایلات و انگیزههای دوران جوانی
جوان در دورهی جوانی –بخصوص در آغاز جوانی- تمایلات و انگیزههایی دارد: اولاً چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او له رسمیت شناخته بشود، که غالباً این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند. ثانیاً جوان احساسات و انگیزههایی دراد، رشد جسمانی و روحی دارد، به دنیای تازهیی قدم گذاشته است که غالباً دوروبریها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند. یا به آن بی اعتنایی می کنند، لذا جوان احساس تنهایی و غربت میکند. من مایلم این چیزها را بزرگترها بشنوند و مورد توجه قرار بدهند و دورهی جوانی خودشان را به یاد بیاورند. ثالثاً جوان در دورهی جوانی-چه اویل بلوغ و چه بعدها-با مجهولات زیادی روبهرو می شود، مسائل جدیدی برای او مطرح میشود که سؤال انگیز است، در ذهن او شبههها و استفهامهایی به وجود می آید که مایل است به این شبههها و سوالها و استفهامها پاسخ داده بشود، که در بسیاری از موارد پاسخ بهنگام و دلنشین داده نمی شود، لذا جوان احساس خلاء و ابهام میکند. رابعا جوان احساس میکند در وجود او انرژیهای متراکمی وجود دارد، تواناییهایی را که در خود احساس می کند، هم از لحاظ جسمانی، هم از لخاظ فکری و ذهنی، حقیقتاً هم تواناییهایی که در جوان هست، می تواند معجزه کند، می تواند کوهها را جابهجا کند، اما جوان احساس میکند که از این نیروها و از این انرژی متراکم و از این تواناییهای او بهره برداری نمی شود، لذا احساس بیهودگی و اهمال میکند. خامساً جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دورهی جوانی مواجه میشود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمیداند، بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمیداند، احساس میکند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد، و از آنجا که پدر و مادرها غالباً اشتغال دارند، به جوان نمی رسند و این کمک فکری به او داده نمی شود. مراکزی که در این زمینه مسؤولند، غالباً در جای لازم و در نقطهی نیاز حضور ندارند، لذا این کمک به او داده نمی شود. و جوان احساس بی پناهی میکند. این احساسات در جوان ما به طور غالب وجود دارد، از یک طرف احساس تنهایی، از یک طرف احساس بیپناهی، از یک طرف احساس تواناییهای فراوان و احساس این که از این تواناییها استفاده نمیشود.