چکیده:
ما متد سادهای را پیشنهاد می کنیم که به محققین کمک میکند تا مدلهای کمی نوسان های اقتصادی را توسعه دهند. این متد متکی به بینشی میباشد که بسیاری از مدلها با مدل رشد نمونه اصلی – علیرغم تغییر زمانی گوهها که با بهرهوری – نیروی کار و مالیات های درآمد سرمایهای – و میزان مصرف دولتی شباهت دارند – یکسان هستند. گوههای مربوط به این متغیرها (بازده – کار – سرمایه گذاری و گوههای میزان مصرف دولتی) از نظر اطلاعات و داده ها اندازهگیری میشوند و سپس برحسب محاسبه کسر نوسانهای مختلف که بنابر گوهها ارزیابی میشوند – به مدل، بازخورد داده میشوند. در کشور آمریکا – تقاضانامههای مربوط به بزرگترین رکود اقتصادی و رکود سال 1982 (رکود اقتصادی) نشان می دهند که مدل ها با وجود اختلافهایی که بعنوان گوههای سرمایهگذاری عمل میکنند. روش امیدوار کنندهای برای تحقیق چرخههای بازرگانی نمی باشند. در مورد رکود اقتصادی کشور آمریکا گوههای بازده و نیروی کار برای تمامی نوسانها محاسبه میشوند و در مورد رکود سال 1982 تنها گوه بازده است که اهمیت دارد. در هیچکدام از دورهها گوههای دیگر نقش مهمی را بازی نمی کنند.
در ساختار مدلهای کمی مشروح از نوسانهای اقتصادی، محققین به گزینههای مشکلی برخورد میکنند درباره اینکه کجا اختلافها را در درون مدلهایشان نشان دهند تا این مدلها بطور صحیح مجاز به تولید مجدد چرخه های بازرگانی باشند – در اینجا ما متد سادهای را پیشنهاد می کنیم که کمک به این گزینهها میکنند و نشان می دهیم که چطور آنرا بکار بریم.
متدها دارای 2 بخش میباشد: تساوی برآیندها و مرحله حسابداری:
تساوی برآیند (یا نتیجه): اثبات طبقه (گروه) بزرگی از مدلها – شامل مدلهایی با انواع مختلف اختلافها میباشد که با مدل نمونه اصلی با انواع مختلف گوههای تغییر زمان برابر هستند و تعادل تصمیم های عواملی که از جهات دیگر در بازارهای اقتصادی عمل میکنند را منحرف می سازد در ارزش ظاهری، این گوه ها بیشتر شبیه به بهره روی در زمانهای مختلف – مالیاتهای درآمد کار- مالیات های درآمد سرمایهای و میزان مصرف دولتی به نظر می رسند. بنابراین به آنها عناوین گوههای بازده – گوههای کار (نیروی کار) – گوههای سرمایهگذاری و گوههای میزان مصرف دولتی را می دهیم.
مرحله حسابداری نیز خود دارای 2 بخش میباشد. مرحلهای که با اندازهگیری گوهها شروع میشود و اطلاعات را با تعادل وضعیتهای مدل نمونه اصلی به کار می برد.
مقادیر گوه اندازهگیری شده سپس به نمونه اصلی بازخورد داده میشوند (برحسب زمان و ترکیبات شان تا محاسبه کنند که چه مقدار از اقدامات در تولیدات – کار و سرمایه گذاری در اطلاعات می توانند به هر گوه (wedge) – به طور جداگانه در ترکیبات- نسبت داده شوند – به تعبیری تمام چهار گوه برای تمام این اقدامات مشاهده شده محاسبه میشوند. این مرحله حسابداری همان چیزی است که به متد ما عنوان “چرخه بازرگانی حسابداری” را می دهد.
برای اینکه مشخص کنیم که چطور یک متد عمل میکند – در اینجا آنرا برای دو بخش از چرخه واقعی بازرگانی امریکا به کار می بریم: شدید ترین چرخه در تاریخ امریکا یعنی بزرگترین رکود اقتصادی سالهای 1929 تا 1939 – و رکود کمی شدید تر یا رکود سال 1982 که بیشتر شبیه به رکود های جنگ جهانی دوم بود. از دوره بزرگترین رکود اقتصادی پی می بریم که گوههای کار و بازده – با یکدیگر برای تمام افتها در تولید – کار و سرمایهگذاری از سال 1929 تا 1933 و عملکرد این متغیر ها در بهبود و بازیابی کمابیش محاسبه میشوند.
طی کل دوره رکود اقتصادی گوه سرمایهگذاری نه تنها نقش را در رکود بازی نمی کند بلکه دقیقاً تولید را به مسیر غلطی می کشاند و منجر به افزایش تولید در بیشتر دهه 1930 میشود. بنابراین گوه سرمایه گذاری نمی تواند برای رکود شدید طولانی یا تداوم کاهش بازیابی محاسبه شود.
تجزیه و تحلیلهای ما از مراحل معمولی تر رکود اقتصادی 1982 امریکا – هر چند آشکار و مشخص نمی باشند دارای نتایج یکسانی می باشند. ما برای این دوره پی می بریم که گوه بازده نیز نقش مهمی را بازی میکند ولی گوه کار اهمیتی ندارد و برای مقدار کمی از نوسان های تولید محاسبه میشود. ولی در دوره 1982 گوه سرمایهگذاری مجدداً زیان بخش میباشد و باعث میشود تولید در مسیر اشتباهی کشانده شود. در هر دو قسمت گوه میزان مصرف دولت قریباً هیچ نقشی را ایفا نمی کند.
ما نتایج بدست آمده را به کل دوره بعد از جنگ، از طریق توسعه آمارهای بسیار مختصر مربوط به سالهای 1959 تا 2004 تعمیم می دهیم. آمارهایی که برآنها تمرکز می کنیم مقدار نوسانهای تولیدی هستند که از هر گروه به تنهایی و رابطه بین این نوسان ها و آنهایی که واقعاً رد اطلاعات موجود می باشند استنباط شدهاند. یافتههای ما بنابراین آمارها منوط به تحلیلهای دو رکورد اقتصادی جداگانه می باشند.
همچنین تحقیق می کنیم که آیا نتایج ما به فرضهای متناوب در مدل اصلی – در مورد ویژگیهایی مانند مقادیر به کارگیری اصلی – کششهای ذخیره نیروی کار – و قیمت های تعدیل سرمایه گذاری حساس می باشند یا نه. بنابراین پی می بریم که هر کدام از فرضیات متناوبی را که مطالعه می کنیم منجر به تغییرات اساسی در سایز گوههای اندازهگیری شده میشود و نهایتاً گوه سرمایهگذاری به نقش مهم خود از نظر کمی ادامه می دهد. این عمل نشان می دهد که مدلهای متناوب باید نه تنها از طریق سایز گوههایشان بلکه از نظر تعادل پاسخهایشان به گوه ها نیز سنجیده شوند. ما در اینجا یک سری نتایج مشابه را ایجاد می کنیم که گوهها را به مدلهای جزئی تر وصل میکنند و اقتصای را نشان می دهیم که در آن تکنولوژی ثابت و مداوم است ولی اختلاف های input مالی (سرمایه) که برحسب زمان تغییر میکند با رشد مدل گوههای بازده برابر میباشد. همچنین نشان می دهیم که اقتصاد آزاد (باز) با نوسانهای قرض گرفتن و قرض دادن با مدل اصلی (اقتصاد بسته) با گوههای میزان مصرف دولت یکی میباشد. در ضمیمه این مقاله نشان می دهیم که اقتصادهایی با مزدهای برقرار و شوکهای پولی شبیه به اقتصادهای بورد و- ارکگ و ایوانز در سال 2000 – با اتحادیهها و شوکهای سیاست ضدتر است شل کول و اوهانیان در سال 2004 با مدل ریشه گوههای نیروی کار یکسان هستند. همچنین در ضمیمه بیان می کنیم که اقتصادی با اختلافات بازار اعتباری که در یک کانال سرمایهگذاری کار میکند مثل اقتصادهای برنانک و گرتلر (1989) و کارلسون و فورست (1997) با مدل رشد گوههای سرمایهگذاری برابر می باشند.
یافتههای ما حاکی از آن است که مدلهایی با اختلافات بازار اعتباری که میان کانال های سرمایهگذاری عمل میکنند وسیله دستیابی امیدوار کنندهای برای تحقیق در مورد بزرگترین رکود اقتصادی یا رکودهای بعد از جنگ نیستند. روش امیدوار کنندهتر مکانیسم های مزد برقرار و ادامه یافته یا شوکهای پولی مانند روشهای بوردو – ارکگ و ایوانز در سال 2000 – و مدلهایی با قدرت انحصاری مانند کول و اوهانیان در سال 2004 می باشند. به طور کلی این فرم در مدلهای ما نشان می دهند که کار موفق آینده احتمالاً بستگی به مکانیزمهایی دارد که بر نقش گوههای بازده و گوههای کار تاکید میکنند و بر نقش گوههای سرمایهگذاری تاکید نمی کنند. بنابراین ما این یافته ها را بعنوان کمک اساسی و بنیادی کلیدیمان مشاهده می کنیم.
از نظر این متد – برابری نتایج، یک استدلال منطقی برای روشی می آورد که مرحله حسابداری ما گوههای اندازهگیری شده را به کار می برد. در سطح مکانیکی. گوهها انحراف هایی را در وضعیتهای اولین نوع مدل اصلی و رابطه آن بین تولیدات و ورودیها (input) را نشان میدهند. البته یک تعبیر از این انحراف ها امنیت که آنها کاملاً اشتباه هستند یعنی سایز آنها عالی بودن تناسب مدل را نشان می دهد. با این حال تحت این تعبیر مقدار گوههای به مدلی بازخورد میکند که هیچگونه حساسیتی را ایجاد نکند. نتایج مشابه ما از نظر اقتصادی منجر به تعبیر مفیدتری از انحرافات با اتصال مستقیم آنها به انواع مدلها میشود که این اتصال استدلالی را در مورد بازخورد گوههای اندازهگیری شده به مدلها ایجاد میکند.
همچنین از دیدگاه این متد، مرحله حسابداری به سادگی بعد از نقشه گوهها می آید. خود این نقشهها برای ارزیابی اهمیت کمی مکانیزم های رقابتی چرخه بازرگانی مفید نمی باشند چون مطالب بسیار کمی را درباره تعادل پاسخها به گوهها به ما می گویند. بازخورد گوههای اندازهگیری شده به مدل اصلی و نتیجه تعادل پاسخهای مدل اندازهگیری شده – چیزی است که به ما اجازه می دهد تا بین مکانیزمهای رقابتی چرخه بازرگانی تفاوت قائل شویم.
مرحله حسابداری ما که قصد دارد اولین گام مفید در راهنمایی ساخت مدلهای جزئی با تفاوتهای مختلف باشد به محققین کمک میکند تا تصمیم بگیرند که کدام تفاوت ها از نظر کمی برای نوسانهای چرخه بازرگانی مفید هستند.
این مرحله شیوهای نیست که از طریق آن مدلهای خاص جزئی را تست کنیم. چنانچه یک مدل جزئی در دسترس باشد پس احساس میشود که این مدل مستقیماً با اطلاعات مواجه میباشد. در غیر این صورت مرحله ما در تجزیه و تحلیل مدلها با اختلافات بسیار مفید میباشد. مثلاً برخی از محققین مانند برنانک – گرتلر و گیل کریست (در سال 1999) و کریستیانو – گاست و رولدوز ( در سال 2004) اثبات کردهاند که اطلاعات برای مدلهایی که دارای یک میزبان از اختلافات (مثل اختلافات بازار اعتباری – مزدهای برقرار و ادامه یافته و قیمتهای موجود و ادامه یافته) باشند به خوبی محاسبه میشوند. تجزیه و تحلیل های ما حاکی از آن هستند که ویژگیهای این مدل ها که منجر به گوههای سرمایهگذاری میشوند می توانند واقعاً بدون اثر توانایی مدل برای محاسبه اطلاعات کاهش یابند.
متد ما قصد ندارد منابع اولیه شوکها را شناسایی کند. این متد قصد دارد به سادگی کمک به درک مکانیزم هایی کند که چنین شوکهایی منجر به نوسان های اقتصادی میشوند. بطور مثال بسیاری از اقتصاد دانان تصور میکنند که شوکهای پولی باعث بزرگترین رکود اقتصادی امریکا شد ولی همین اقتصاد دانان مخالف جزئیات مکانیزم محرک میباشد. تجزیه و تحلیل ما نشان می دهد مدلهایی که تفاوتهای مالی را بعنوان گوههای سرمایهگذاری نشان می دهند نوید بخش و امیدوار کننده نمی باشند. در این تحقیق ما مدلی را به کار می بریم که سازگار با دیدگاههای برنارنک در سال 1983 میباشد. در این مدل تفاوتهای مالی به جای گوه های بازده نشان داده می شوند. گسترش این مدل نتوانست سودمند واقع شود. اقتصاد دانان دیگر مثل کول و اوهانیان در سال 1994 وپری اسکات در سال 1999 بر فاکتورهای غیرپولی پس از رکود بزرگ اقتصادی تأکید کردند با توجه به دیدگاه این اقتصاددانان- یافته های ما نشان می دهند که در مدل کول و اوهانیان در سال 2004- نوسانات در دست اتحادیهها و کارتل ها که منجر به گوههای کار میشوند میباشد و دیگر مدلها که در سیاستهای ضعیف دولت می باشد و منجر به گوههای بازده میشود امیدوار کننده می باشند.
در این جا تحقیق ما در مورد مطالب وسیع چرخه بازرگانی میباشد که بعد از شرح متدهای جدید و به کارگیری آنها – به طور جزئی و مفصل توضیح خواهیم داد.
اثبات تساوی نتایج:
در اینجا نشان می دهیم که چطور مدلهای جزئی مختلف با تحریف های بنیادین و اساسی می توانند بعنوان برابری با یک مدل رشد اصلی به همراه یک یا چند گوه مشاهده شوند. ما مدلهای سادهای را برحسب اینکه نشان دهیم چطور مدلهای نقشه به مدلهای اصلی به تفصیل بیان میشوند انتخاب می کنیم. چون برخی از مدلهای نقشه با شکل مشابهی از گوهها که یک شکل خاص را نشان می دهند – فقط یک مدل را مشخص نمی کنند و در عوض کل طبقه مدلها را که شبیه به آن شکل می باشند مشخص میکند. در این مورد متد ما مدلی را که بهترین مدل برای تجزیه و تحلیل نوسانهای چرخه بازرگانی میباشد تعیین نمی کند. و در عوض مدلی را مشخص میکند که به محققین کمک میکند تا بر مارجینهای کلیدی اش تمرکز کنند که لازم است برحسب تجسم ماهیت نوسان ها تحریف شوند.
1/1 معیار اقتصاد نمونه اصلی
معیار اقتصاد نمونه اصلی (یا پیش نمونه) که بعدها آنرا در روش حسابداری به کار می بریم یک مدل رشد با 4 متغیر تصادفی میباشد: گوه بازده At – گوه کار - گوه سرمایهگذاری (1+)/1 و گوه میزان مصرف دولت.
در این مدل مصرف کنندهها منفعت (سود) مورد نظر خود را در هر مقدار مصرف سرمایه Ct و هر کار سرمایه Lt به حداکثر می رسانند.
چنانچه شامل بودجه باشد به فرمول محدود میشود.
قانون انباشتگی اصلی (قانون 1) میباشد.
(1)
در این جا Kt نشانه هر برگه سهام اصلی Capita – Ut مقدار سرمایهگذاری و wt مقدار مزدها – rt مقدار اجارهای هر سرمایه – T1t و Txt مقادیر مالیات در کار و سرمایهگذاری - فاکتور تخفیف - مقدار کاهش سهام – Nt دورهای که رشد جمعیت برابر با 1+ باشد و Tt مالیاتهای سر جمع (روی هم انباشته شده) می باشند. تابع تولید شرکت میباشد که مقدار پیشرفت فنی کار اضافی که فرض میشود ثابت باشد خواهد بود. شرکتها rt kt -wt lt – را به بالاترین حد می رسانند.
تعادل این معیار اقتصادی پیش نمونه – از طریق محدودیت دارایی به طور خلاصه به شکل زیر میباشد:
(2)
در این جا yt و gt نشانه هر تولید Capita و هر مقدار مصرف Capita دولتی میباشد:
(3)
(4)
(5)
در این فرمولها علایمی مثل نشانه مشتقهای تابع سود و تابع تولید
درباره اثبات آنها میباشد. در این فرمول فرض می کنیم که نوسانهای gt پیرامون گرایش به میباشد.
توجه کنید که در این معیار اقتصادی پیش نمونه – گوه بازده به پارامتر بهرهوری شباهت دارد و گوه کار و گوه سرمایهگذاری شبیه به مقادیر مالیات بر درآمد کار و درآمد سرمایهگذاری می باشند دگیر مدلهای پیچیده تر که می توانستند بررسی شوند مدلهایی با انواع تفاوتها می باشند که شبیه به مالیاتهای مقدار مصرف یا درآمد اصلی به نظر می رسند. مالیاتهای مقدار مصرف شامل گوهای بین مقدار ناچیز (کم شود) مصرف آزاد جانشینی و تولید ناچیز (نیروی) کار به همان طریقی که مالیاتهای کار صورت میگیرد میباشد. چنین مالیاتهایی با تغییر زمان نیز مارجینهای میان زمانی در فرمول (5) را تحریف میکنند. مالیاتهای بر درآمد اصلی گوهای بین مقدار ناچیز میان زمانی از جانشینی و تولید ناچیز اصلی را بوجود میآورند که بطور ناچیزی، فقط در تحریف ایجاد شده توسط مالیات سرمایهگذاری فرق دارند.
تاکید می کنیم که هر کدام از گوهها باید کل تحریف وضعیت آشکار تعادل مدل را نشان بدهند.
مثلاً حریفها در هر دو اثر ذخیره نیروی کار مصرف کنندهها و اثر تقاضای کار شرکتها، وضعیت آماری اولین گونه فرمول (4) را برمی گرداند و جور دیگری نشان میدهد گوه کار ما مجموع این تحریف ها را نشان می دهد. متد ما کل گوههایی را مشخص میکند که توسط هر دو تحریفها بوجود میآیند و هر کدام را به طور جداگانه بیان نمی کند. ما نیز بر کل گوهها تمرکز می کنیم چون هر موضوعی در تعیین نوسانهای چرخه بازرگانی- کل گوه ها می باشد نه هر کدام از تحریفها بطور جداگانه.
2/1 نقشهکشی – بنابر تفاوتها و گوهها:
اکنون نقشهای را بین اقتصادهای خرده و اقتصادهای پیش نمونه (اصلی) برای هر دو نوع گوهها ترسیم می کنیم. همچنین نشان می دهیم که تفاوتهای مصرف مالی در اقتصاد خرده در گوههای بازده در اقتصاد پیش نمونه ما ترسیم میشوند. نوسانات در صادرات شبکه – در یک نقشه اقتصاد باز و در درون گوههای مقدار مصرف دولت در اقتصاد بسته پیش نمونه ما میباشد. در یک ضمیمه به خوبی نشان می دهیم که مزدهای برقرار و ادامه یافته (sticky) و شوکهای پولی در نقشهای با گوههای کار و نقشه تفاوتهای سرمایهگذاری مالی در گوههای سرمایه گذاری ترسیم میشوند. در تحقیق اولیه (توسط چاری– کنهو و مک گراتن در سال 2002) نشان دادهایم که نوسانات در خط مشی دولت در جهت امتیازات انحصاری یک مدل در نقشه اتحادیهها در گوههای کار ترسیم میشود.
گوه های بازده:
در بسیاری از اقتصادها – تفاوت های اساسی در درون و یا از طریق شرکتهایی است که فاکتور مصرفهایی را ایجاد میکنند که مؤثر به کار برده نمیشوند.
این تفاوتها اغلب در یک اقتصاد بنیادین – بعنوان مجموع شوکهای بهرهوری در اقتصاد پیش نمونه- و شبیه به معیار اقتصادی ما نشان داده می شوند. اسکمیتز در حال حاضر یک نمونه جالب از تفاوتهای درون شرکتی را که منجر به قوانین کاری میشود و بهرهوری را در سطح شرکت – به مقدار پائین تری اندازهگیری میکند نشان می دهد. لاگوز نیز در سال 2004 تحقیق کرد که چطور خطمشیهای بازار کار می توانند منجر به بد سهمیهای کار در شرکتها و سپس گوههای بازده شوند.
ما در اینجا اقتصاد خرده را با تفاوتهای مصرف مالی نشان می دهیم و آنرا در دو نکته به کار می بریم. این اقتصاد یک دیدگاه کلی را در تفاوتهایی نشان می دهد که منجر به فاکتور بیتأثیر به کارگیری نقشه در گوههای بازده در اقتصاد نمونه اصلی میشود. با این حال – افزون بر این، اقتصاد نیز نشان می دهد که تفاوتهای مالی می توانند به شکل گوههای بازده و به همان اندازه بروز متداول آنها در گوههای سرمایهگذاری نشان داده شوند. در اقتصاد خرده ما – تفاوتهای مالی به شرکتهایی منتهی میشود که ملزم به شرایط اصلی امور مالی در مقادیر بالای سود نسبت به شرکتهای دیگر می باشند. این تفاوتها مجر به بد سهمیهای مصرف های شرکتها و بی تاثیری واضح و آشکار آن میشود.
اقتصاد خرده، با تفاوتهای مصرف مالی یا سرمایه: یک اقتصاد خرده ساده را با تحریفهایی در سهمیه مصرف های متوسط دو نوع از شرکتها یعنی تحریفهایی که ناشی از تفاوت های مالی می باشند. بررسی کنید. هر دو نوع شرکتها بایستی پول قرض بگیرند تا یک مصرف متوسط را با افزایش تولید پرداخت کنند. یک نوع از شرکتها، از نظر مالی- تا اندازهای که مبلغ بالاتری را برای قرض نسبت به نوع دیگر می پردازند ملزم و مقید می باشند. ما این تفاوتها را بعنوان تسخیر ایدهای تصور می کنیم که برخی از شرکتها مخصوصاً شرکتهای کوچک- اغلب به سختی قرض گرفتهاند.
تنها انگیزه برای مبلغ بالاتر پرداختی توسط شرکتهای محدود و ملزم مشکلات اخلاقی شانس و پیشامد میباشد که برای شرکتهای کوچک شدیدتر می باشند.
مخصوصاً اقتصاد زیر را بررسی کنید. مجموع مصرف ناخالص در این اقتصاد qt - ترکیب مصرف ناخالص qit از دو بخش اقتصاد -ضریب 2/1=I بر طبق فرمول 6 میباشد.
(6)
تولید کننده نمونه مصرف ناخالص qt q1t ، q2t را برای حل این مسئله انتخاب میکند.
در فرمول 6 Pit قیمت مصرف قسمت i میباشد.
در این اقتصاد جبر راه حل مصرف ناخالص فرمول (7) میباشد.
(7)
در این فرمول Ct مقدار مصرف – kt سهام اصلی و m1t و m2t میانگین کالاهای به کار رفته در بخشها 1 و 2 (به ترتیب) هستند. مصرف نهایی که بوسیله m2t – m1t – qt= yt داده شده – مصرف ناخالص پائینتر از میانگین کالاهای مستعمل میباشد.
مصرف ناخالص هر بخش I و qit از میانگین کالاهای mit و ترکیب (جمع) مقدار اضافی کالا zit بر طبق فرمول (8) بدست می آید.
(8)
در هنگام ترکیب مقدار اضافی کالا از kt اصلی و نیروی کار lt بر طبق فرمول (9) بوجود می آید. تولید کننده مصرف ناخالص بخشi کالای مرکب cit و کالای میانگین mit را برای حل این مسئله انتخاب میکند.
(9)
در این فرمول vt قیمت کالای مرکب و Rit مقدار ناخالص در هنگام سود پرداختی به قرض بواسطه شرکتهای در بخش i می باشند. تصور کنید که شرکتها در بخش 1 از نظر مالی محدودتر از شرکتها در بخش 2 هستند یا به عبارتی باشد.
و از طرفی باشد پس Rt مقدار سود مصرف کنندهها در زمان t و Tit مقدار تقسیط در این زمان – که از طریق محدودیتهای مالی بین مقدار پرداختی به پس انداز کنندهها و مقدار پرداختی به شرکتها در بخش it بوجود می آید – میباشد. همچنین مصرف کنندهها سود را در زمانی که Rt=1 میباشد به حساب نمیآورند.
در این اقتصاد – تولید کننده نمونه کالای مرکب ct – kt و Lt را برای حل این مسئله انتخاب میکند.
در این جا wt مقدار مزد و rt مقدار اجارهای اصلی میباشد.
مصرف کنندهها این مسئله را طبق فرمول (10) حل میکنند.
(10)
در این فرمول lt=lit+l2t کل ذخیره کار و جابهجایی های سه جمع می باشند. فرض می کنیم که تفاوتهای مالی همچون مالیاتهای برگرداننده عمل میکنند و سودها (یا درآمدها) به مصرف کندگان تخفیف داده میشوند. برعکس چنانچه فرض کنیم که تفاوتهای مالی عدم مصرف ناخالص را نشان بدهند پس محدودیت راهحل اقتصادی (7) را با ارائه گوه مقدار مصرف دولت تنظیم خواهیم کرد.
ترکیب اقتصاد نمونه اصلی (پیش نمونه) با گوههای بازده:
اکنون یک ورژن از معیار اقتصاد پیش نمونه که مجموع سهمیههای یکسان را همچون تفاوتهای اقتصادی مصرف سرمایه که دقیقاً شرح داده شده- خواهند داشت را بررسی کنید. این اقتصاد پیش نمونه برای معیار نمونه اصلی (یا پیش نمونه) مشخص میباشد بجز در اقتصاد نمونه اصلی جدید که مالیاتهایی بر درآمد اصلی – نسبت به مالیاتهای سرمایهگذاری دارد مشخص نمی باشد و در اینجا میزان مصرف دولت دقیقاً برابر با صفر میباشد. حال محدودیت بودجه مصرف کننده فرمول (11) میباشد:
(11)
و گوه بازده فرمول (12) میباشد.
(12)
وضعیت مدل اولیه را در اقتصاد خرده با تفاوتهای مصرف سرمایه در اقتصادهایی مربوط به اقتصاد نمونه اصلی با گوههای بازده که منجر به این قضیه میشود – مقایسه کنید.
قضیه 1: اقتصاد پیش نمونه (یا نمونه اصلی) را با محدودیت راه حل (2) و محدودیت بودجه مصرف کننده (11) در خصوص روشهای برون زای مربوط به گوه بازده At که در فرمول (12) آورده شده و گوه کار که در فرمول (13) داده شده و گوه سرمایهگذاری که در Tkt=T1t داده شده بررسی کنید. (جایی که مقدار تقسیمهای سود از اقتصاد خرده با تفاوتهای مصرف سرمایه می باشند. پس تعادل سهمیهها در اقتصاد خرد همان تعادل سهمیه ها در این اقتصاد پیش نمونه می باشند.
(13)
فرض کنید که در اقتصادی با تفاوتهای مصرف سرمایه – مقدار سود تقسیم شده TitوT2t طی زمان نوسان دارند ولی این نوسان به طریقی میباشد که میانگین این تقسیم ها در فرمول (14) ثابت میباشد در حالیکه نوسان دارد.
(14)
سپس بر طبق فرمول 13 می بینیم که گوههای کار و سرمایهگذاری ثابت هستند و بنابر فرمول 12 می بینیم که گوه بازده نوسان دارد. بنابراین به طور متوسط – تفاوتهای مالی تغییر ناپذیر و ثابت هستند در حالیکه تفاوتهای نسبی نوسان (افت و خیز) دارند.
یک محقق خارج از گروه که تلاش میکند اطلاعات جمعآوری شده از اقتصاد خرد را در جهت تفاوتهای مصرف سرمایه برای اقتصاد پیش نمونه مهیا و آماده کند نوسان ها را در تحریفهای نسبی در مقایسه با نوسانهای تکنولوژی مشخص خواهد کرد و هیچ نوسانی را در گوه کار 1-Tlt یا گوه سرمایهگذاری Tkt که در این جا از طریق مالیات بر درآمد اصلی نشان داده میشوند- نخواهد دید. به خصوص دورههایی را که تحریفهای نسبی افزایش می یابند به اشتباه بعنوان دوره های بازگشت تکنولوژی تعبیر خواهد کرد این گفته به ما کمک می کند تا عنوان At را به گوه بازده در اقتصاد نمونه اصلی بدهیم.