مقدمه:
توسعه و تعمیق مشارکت از اهم مباحث تعلیم و تربیت معاصر است. بدون تردید آگاهی از نظریات مردم، دانشمندان و دست اندرکاران آموزش و پرورش زمینه را برای ارتقاء مشارکت و نظارت مردم در آموزش و پرورش هموار می سازد.
رسیدن به این مهم مستلزم آن است که مدیران، مجریان و دست اندرکاران جهت بهینه سازی تصمیمات و بهبود روش ها و برخورداری از بالاترین بهره وری در ابعاد مادی و معنوی، ضمن بهره گیری از اطلاعات و تجربیات شخصی، خود را از تجربیات ، ابتکارات و عملکرد دیگر نظام های آموزشی کشورهای مختلف که سیستم مشابه دارند و توفیقاتی یافته اند بی نیاز ندارند. شکی نیست که تفاوت های فرهنگی ، تاریخی، اجتماعی، اعتقادی و جغرافیایی ملت های مختلف، نظام های آموزش و پرورش متفاوتی را به وجود می آورد و اقتباس یک ساختار، برنامه محتوی و سازمان ویا روش تربیتی از یک کشور بدون توجه به فرهنگ ارزش ها و نیازهای اجتماعی و اقتصادی مربوط به آن اشتباه بزرگی است که می تواند یکی از عوامل تهدید کننده در جهت انحراف نظام شورایی آموزش و پرورش باشد و باید توجه داشت که کسب تجربه ها و یافته های دیگران با تقلید کورکورانه متفاوت است و عاقلانه ترین منش، استفاده از بهره برداری از تجربه های دیگران است.
“ اصل آمدن پیغمبر برای آموزش و پرورش بوده است” امام خمینی (ره)
مفهوم آموزش و پرورش
از آموزش و پرورش تعاریف و تعابیر زیادی شده است. آموزش و پرورش ساز و کار رسمی جامعه برای حفظ و انتقال فرهنگ است. در این مفهوم آموزش و پرورش فراگردی است که به واسطه آن مجموعه اعتقادات، ارزش ها، هنجارها، دانش و مهارت های جامعه به نسل جدید منتقل می گردد.
ارسطو هدف و نهایت آموزش و پرورش را فهمیدن و اندیشیدن می داند.
افلاطون می گوید از راه تربیت درست، شهروندان باید مردمانی خردمند و منطقی بار آیند آن گاه آنان بی درنگ همه چیزها را به روشنی خواهند دید.
سقراط می گوید آموزش و پرورش باید دانش هایی را که موجب شکوفا شدن قدرت تفکر انسان می شود در اختیار وی قرار دهد، وی بر این باور است که آگاهی به راستی، عمل کردن به راستی در پی می آورد.
آموزش و پرورش باید فراگرد باشد که انسان را از هر وضعی که دارد به وضعی دیگر برتر بالا برد و «بودن های» محدود را به «شدن های» نامحدود مبدل می سازد.
تعریف مشارکت:
مک گریگو بر این باور است که «مشارکت فرآیندی است با تفویض اختیار که با معنای اساسی آن تفاوت اندکی دارد. در حقیقت مشارکت موردی خاص از تفویض اختیار است که زیر دستان با توجه به مسئولیت خود حق کنترل و انتخاب بیشتری به دست می آورند».
فرهنگ مشارکت:
مشارکت از دیر باز یکی از ابزارهای مهم زندگی انسانی و همواره رو به تکامل بوده است. کانون خانواده بر پایه مشارکت استوار است و هدف های آن از راه مشارکت آسانتر به دست می آید. ادیان الهی و مذاهب گوناگون، مشارکت را زمینه ای برای کوشش های عبادی و سیاسی پیروان خود می دانند و آن را ابزار نیرومند اداری و سیاسی تلقی می کنند.
در روابط انسانی سازمان ها نیز مشارکت وسیله مناسبی برای برانگیختن افزایش کارآیی کارکنان و تغییر وضع موجود است در مشارکت به فرآیند سهیم شدن افراد در کارها توجه می شود تا همکاری و همیاری برای همه ممکن شود.
آموزش و پروش بنا به رسالت خود فرهنگ ساز مشارکت نیز هست لذا توجه به مشارکت و مدیریت مشارکتی را باید ابتدا از درون خود آغاز کند و سرانجام آن را در جامعه و نهاد های آن گسترش دهد.
مزایای مشارکت:
هرگاه مردم فرصت بیان اندیشه های خود را بیابند و در تصمیمی که بر سرنوشت آنان اثر می گذارد شرکت جویند، به آفرینندگی و نوآفرینی بیشتر روی می آورند و به پذیرش مسئولیت بیشتر دلبسته تر می شوند.
کیفیت کار بهبود وکاستی های آن، اندک اندک کاهش می یابد.
فضای دلپذیری برای رشد و بالندگی فردی پدیدار می گردد و مردم برای بالا بردن دانش و تخصص خود به کوشش می پردازند.
مردم به پذیرش دگرگونی رغبت نشان می دهند و از تحول و تغییر بیم و هراس به خود راه نمی دهند.
از میزان نظارت و سرپرستی کاسته می شود هر کس به نظارت در کار خود متعهد می گردد.
مشارکت مردم را به قبول مسئولیت تشویق و ترغیب می نماید.
عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاستی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خویش دخالت و نقش پیدا می کنند.
از تمرکز و تراکم در مرکز کشور جلوگیری خواهد شد.
زمینه برای حذف تشکیلات غیر ضروری و استفاده از پشتوانه مردمی آماده تر می گردد.
افزایش میزان بازدهی و درآمد ملی
سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان عاملی است در جهت گسستن از سیستم استبدادی
آشنایی با سیستم آموزش و پرورش بریتانیا:
انگلستان در غرب قاره اروپا و از چهار ایالت به نام های «انگلند» «اسکاتلند» «ویلز» و «ایرلند شمالی» تشکیل شده که این ایالت ها در امور داخلی خود از استقلال و خود مختاری نسبی برخوردارند . آموزش و پرورش در انگلستان به شیوه غیر متمرکز اداره می شود و اختیارات اداره آموزش و پرورش رابین دولت مرکزی، مقامات آموزش و پرورش محلی و کادر آموزش تقسیم نموده اند که این نظام بر سه اصل مهم تأکید دارد.
1- اصل تفویض اختیار به مقامات آموزش و پرورش نواحی و مناطق
2- تشویق و ترغیب موسسات و نهادهای داوطلب جهت سرمایه گذاری در آموزش و پرورش
3- عدم تحمیل نظرها و پرهیز از دخالت دولت مرکزی در خصوص مواردی چون، نحوه اداره آموزش و پرورش مناطق، برنامه ریزی تحصیلی، شیوه تدریس، استخدام معلم و…
نظام شورایی در آموزش و پرورش انگلستان:
آموزش و پرورش انگلستان به شیوه غیر متمرکز اداره می شود و یکی از مهمترین نهاد نظام شورایی در این کشور وجود انجمن های محلی است که اعضاء آن توسط مردم انتخاب می شوند. آنان در اداره امور مربوط به منطقه خود نقش مهمی را ایفا می کنند. به طور کلی اعضای انجمن ها به کمیته هایی تقسیم می شوند و هر کمیته مسئول رسیدگی به یکی از مسایل عمده شهری می باشد. اعضاء کمیته آموزش و پرورش متشکل از افراد صاحب نظر در امر آموزش و پرورش و نیز از اعضای انجمن محلی است. کمیسیون فوق مسئولیت تعیین رئیس آموزش و پرورش منطقه را پس از کسب موافقت وزیر آموزش و پرورش به عهده دارد.
هیات های مدیره مدارس و سرپرستان و وظایف آنان:
هیأت مدیره و هیأت سرپرستان مسئولیت اداره امور مدارس را با مشورت و همکاری مدیر واحد آموزش بعهده دارند. اعضای هیأت مذکور در مدارس دولتی توسط مقامات محلی آموزش و پرورش تعیین می شوند ولی در مدارس آزاد بیشتر توسط موسسان یا شخص موسس انتخاب می شود. وظایف آنان را می توان در مواردی چون استخدام معلم و کارکنان مدرسه، نظارت بر اجرای درست امور آموزش در مدرسه، اختصاص اعتبار جهت تعمیر یا احداث کلاس جدید از محل بودجه در مدرسه و … خلاصه نمود.
همکاری مردم و سایر نهادها با آموزش و پرورش در انگلستان:
با توجه به نظام غیر متمرکز در سیستم آموزش و پرورش این کشور، حضور مردم و همکاری آنان با آموزش و پرورش از ویژگی خاص برخوردار است. در انگلستان فدراسیون ها و انجمن های ملی متعددی برای ایجاد تسهیلات به منظور اطلاع رسانی به مردم و نمایندگان آنها فعالیت می کنند. مردم انگلستان ضمن برخورداری از حق رأی و نظر در امور آموشی ( از طریق هیأت ها و انجمن های محلی و کمیسیون آموزش و پرورش) در امر تعلیم و تربیت فرزندان خود حضور جدی و نقش موثری دارند. مثلاً همه والدین حق دارند بعنوان سرپرست اولیاء در رأی گیری شرکت نموده و به فرد مورد نظرشان رأی بدهند. در این نهادهای سیاست گذاری افرادی که به عنوان سرپرست اولیاء انتخاب می شوند، همان وظایف و مسئولیت های سایر سرپرستان را دار می باشند.
هیأت های فوق (مدیره و سرپرستان) هر ساله جلسه ای با حضور اولیاء دانش اموزان برگزار کرده و درباره تصمیمات مورد نظر آنان ، رأی گیری و اگر موضوعی به تصویب برسد مورد توجه و بررسی هیأت ها قرار می گیرد.