(به بهترین سخنان گوش فرا دهید و آن را با اندیشه ی روشن بسنجید، آن گاه، هر یک از شما راه خود را آزادانه برگزینید. اما پیش از آن زمان گزینش فرا رسد به درستی بیدار شوید و آیین راستی را دریابید.)
جهان زرتشت[1]
در واقع کتاب گاتها]سرودها[ی زرتشت دارای شامخ ترین فکر و اندیشه آریای است که بر قله بلند آن همیشه خورشید زرّین یکتاپرستی اهورایی می درخشد وبه این تربیت بر زیبایی آن دو چندان می افزاید.
گلندر درباره «گاتها» سرودهای زرتشت می گوید:
«زرتشت]دراین کتاب[ به طرزی مخصوص و با خیالی عمیق صبحت می دارد. هر یک از قطعات آن دارای فکری ژرف است و اساسا یک مطلب را تعقیب می کند، ولی هر لحظه به گونه ای دیگر فکر خود را جلوه می دهد.
سخنانش عاری از پیرایش ساختگی است. یکسو و یک آهنگ است و با عزمی راسخ مطالب خود را بیان می کند. هیچ چیز در آن درهم و پریشان نیست . حرف زیادی ندارد. همه سخنانش از روی اندازه و قاعده است. گفتارش پر از روح و توان است، ابدا به حشو و زواید نمی پردازد.
آنچه می گوید استوار و اساسی است . منازعه دو گوهر خوبی و بدی که عبارتست از خود این جهان و مُزد موقتی در این دنیا و پاداش جاودانی در آخرت و عدالت در روز جزا و امید به سوی بخشایش و نعمت فردوس، مطالب و جهان بینی اساسی زرتشت است. همیشه از همین ها صحبت می دارد و پس آنها، ایستادگی می کند و بلاخره سراسر این کتاب مجموعه ای است از اخلاق کامل .
زرتشت مردی است که پا از دایره استعداد زمان خویش فراتر نهاد و در آن عهد کُهن برای ملت خود راه و رسم یکتاپرستی را مقرر داشت و از برای ذات پروردگار و جهان بینی خیر و برخاستن قوّه شرّ بیانات فلسفی مهمّی آورد.[2]
با وجود این دشواری ها، از آنجا که من متقاعدم که اندیشه ای که ایران هخامنشی را زندگی بخشیده بود در این سرودها ، حتی بیش از خرابه های شوش و تخت جمشید، واجد حیاتی نوین است.
من دل به دریا می زنم و جهانی بینی ای را ارائه می دهم که نه یک ترجمه دقیق است چیزی که به نظرمان محال می نماید و نه یک تفسیر و جدائی و خالی از توهّم و به گونه ای تقریبی برای درک اندیشه یکی از جذّاب ترین چهره هایی از انسانیت.
چه وقت و کجا سرودهای اوستایی و « گاتها» نگاشته شده است؟ ما درست نمی دانیم، همانگونه که نمی دانیم در چه عصری خود زرتشت،دقیقا، می زیسته است.
در هر حال قرن ششم قبل از میلاد مسیح که قولی است که جمله برآنند و نیز«مدی» زادگاه او که در ولایت شمال غربی ایران قرار داشته زادگاه وی دانسته شده و «باختران» ] بلخ[ نیز احتمالا استان شرقی کشور ایران محل دعوت او ذکر گردیده است.
با اینکه آیا ادبیات « گاتها» فروتر یا بالاتر از فلان متن کتاب مقدس است و یا از دیدگاه زیبایی و عمق مطالب با آنها همسنگ است یا نه، اینها پرسش هایی است که نمی توان پاسخ شایسته ای بدانها داد. کتاب تورات متجاوز از دوهزارسال است که در تمام زبانها بوسیله بهترین مؤلفان ترجمه و تفسیر می شود و با زندگانی روزمّره ما درهم آمیخته، ولی « اوستا» هم بد شناخته و هم برگردان شده و نیک فهمیده نشده تازه دو قرن است که کشف شده و با ما هنوز بیگانه است بقسمی که نمی توانیم آنرا با آن مقایسه کنیم.
ولی آنچه مسلمّ است این است که جهان بینی و تعلیمات اخلاقی «گات ها» به مراتب تکامل یافته تر از احکام کتب خمسه یهود و نظریه و جهانی در آنها عقلانی تر از تورات است.
آنچه در درجه اول برتری جهان بینی زرتشت را می رساند این است که انسان از دیدگاه وی دیگر آن موجود فلک زده بیمقدار و غیر مسئول نیست که بدون هیچ مایه هدایتی اعمال خود را با پرواز پرندگان و شگون زدن به آنها یا دل و روده دودآلود گوساله ای که در راه خدایان قربانی شده که ارزش آنها نیز فروتر از خود اوست برای رهایی وی سوی و جهت داده شود.
در جهان بینی او آنچه در درجه اول به حساب می آید انسان و تنها خود انسان است: انسان و وجدان او. به رغم تاکید بر روی مسئولیت دسته جمعی نسلها و طوایف مانند کتاب مقدس یا انتظار و توقع احترام نوجوانان نسبت به اولیاء سالمند آنها در « گات ها» طرف خطاب وجدان آدمی است.
گاتها به انسان درستی و داد و احترام به قانون را تعلیم می دهد و عین آنکه آنها را در برابر مسئولیّت های لازمه قرار می دهد به او آزادی عمل را به دلخواه خود او عطا می کند.
با دو گوش خود بهترین چیزها را بشنوید.
با حسن نیّت به گزینشی که برای شما شده در نگرید و ببینید.
گزینشی که بر هر انسانی تحمیل می شود.
پیش از آنکه آزمایش بزرگ تحقّق یابد.
از همان سر آغاز، دو« مَیْنیو» دو اندیشه توأمان
یکی نیک و آن دیگر بد، با یکدیگر همزمان ظاهر شدند
چه در اندیشه ، چه در گفتار و چه در کردار.
امّا میان «وهیو» که نیکی و «آکم» که بدی است انسان خردمند نیکی را برمی گزیند.
از همان سرآغازِ کار، همین که دو اندیشه با یکدیگر برخورد کردند.
«گایا» زندگی و « آجیای تی » را برقرار ساختند.
به گونه ای که سرانجام بدتر نصیب دروغ پردازان
و بهتر سهم حقیقت جویان گردد.
در اندیشه زرتشت تنها انسان است که به حساب می آید، انسان و اندیشه ها و گفتار و کردارش، ولی انسان با همه تنهایی ، تنها به خود رها و واگذاشته نشده.
نژاد اصلی زرتشتیان
نژاد اصلی زرتشتیان، ایرانی است که مشتق از اریان می باشد. کلمه اریان اسم جمع است، یعنی اریه ها و اصلاً کلمه اریه به زبان سانسکریت و اوستا به معنی پاک و نجیب است و اریان که جمع آن باشد به معنی نجبا می شود.