هنگامی که آریائیان به ایران آمدند، پس از چند سالی زندگی روستایی و شهرنشینی شکل گرفت. در آن زمان انسان اصلاحگری جهت پایان دادن به خرافات و آئینهای منحرف قیام کرد. این پیامبر مصلح خود را فرستاده خدای خوبی و روشنایی معرفی کرد. او خود را زرتشت و خدای آئینش را اهورا مزدا نامید. اکثر علمای اسلام زرتشتیان را اهل کتاب دانسته به دلیل این که در قرآن کریم مجوسی را در کنار پیروان ادیان دیگر میآورد.
آئین زرتشت حدود یک قرن قبل از میلاد و بنابر تحقیق «جان ناس» در سال 660 ق.م تحول یافت و این آئین را (مزدیستی) یا (مزدیسنا) مینامند که به معنای «ستایش مزدا» است.
زرتشتیان را «گبر» در «زبان سریانی» و کافر یا مجوس و یا پارسی میخوانند.[1]
زندگینامه زرتشت
درگاتها (بخشی از کتاب آسمانی زرتشت) نام وی را «زَرثوشتر» معادل «زرداشتر»؛ یعنی دارنده شتر زرد میباشد.
پدرش پور وَشسب (دارنده اسب پیر) و مادرش «دَغدو» دوشنده گاو ماده از خاندان «سپیتَمَه» سپیدنژاد بوده است.
او ایرانی[2] و اهل آذربایجان بوده و محل بعثت او کوهی نزدیک دریاچه ارومیه بوده است. (از اینرو آب دریاچه ارومیه نزد زرتشتیان مقدس شمرده میشود.) زرتشت در سال 660 ق.م به دنیا آمده آمد.
بعضی دیگر با قراین و دلایل موجه برآنند که زمان ظهور این پیغمبر ایرانی 1000 ق.م بوده است.
روایات باستانی بر آن است که زرتشت در 15 سالگی نزد آموزگاری تعلیم یافت، و از او «کَشتی» «بند مقدس زرتشتیان» را دریافت کرد، از آغاز عمر به خوی مهربانی و سرشت لطیف معروف گردید.[3]
او در سن بیست سالگی برای یافتن اسرار مذهبی که اعماق ضمیر او را مشوش میداشت، خانواده را رها کرده و در اطراف جهان سرگردان شد.
چون به 30 سالگی رسید مکاشفاتی به او دست داد، نخستین بار شبحی که بلندی قامت او نه برابر انسان بود، در برابر نظرش نمودار گردید، آن فرشته بهمن (پندار نیک) نام داشت. بهمن به زرتشت فرمان داد: جامه عاریتی کالبد را از جان دور کند و روان را پاک و طاهر کرده، آنگاه در پیشگاه اهورامزدا؛ یعنی خدای یکتا حاضر گردد، زرتشت به گفته فرشته عمل کرد پس اهورامزدا او را تعلیم داد و به پیامبری برگزید، سپس امر فرمود: که حقایق و تعالیم و تکالیف آئین بهی را به عالمیان بیاموزد.
درگاتها که ظاهراً کلمات زرتشت است به این مکاشفات اشاره شده است.
زرتشت پس از این مکاشفه، بیدرنگ تعلیم خلایق را آغاز کرد، در ابتدا کسی به سخنان او گوش نداد. امّان پس از ده سال نخستین کسی که آئین او را پذیرفت، و به او گروید عموزاده وی مردی به نام «میدینیمائونها» بود.
سپس زرتشت به دربار یکی از پادشاهان بلاد شرقی به نام ویشتاسپ راه یافت. ویشتاسب که ظاهراً مردی، پاکدل و نیکومنش بود، پس از دو سال با زرتشت همراه گردید، و آن هنگامی بود که معجزهای از زرتشت ظاهر شد.
آن معجزه این بود؛ اسب سیاه ویشتاسب به بیماری مهلکی مبتلا شده بود و قابل درمان نبود؛ از آنجا که زرتشت آن اسب را درمان کرد، مورد مهر و توجه همسر ویشتاسب، به نام «هوتائوسا» و اطرافیان شاه قرار گرفت. بدین سبب ویشتاسب هم از زرتشت حمایت و پشتیبانی کرد و دین او را در میان مردم خود رواج داد.
از پیروان مؤثر و نیرومند زرتشت دو بردار از طبقه نجبا به نام «فراشائوشترا» و «جامناسپا» بودند که با او خویشاوندی پیدا کردند. اولی دختر خود را به او داد، و دومی دختر زرتشت را که از همسر اول زرتشت اول زرتشت بود به همسری برگزید.[4]
سپس زرتشت در جنگ دوم با اسفندیار همراه شد و هنگامی که تورانیان بر شهر بلخ تسلّط یافتند؛ او را در سن 77 سالگی در حالی که مقابل محراب آتش مشغول عبادت بود، به قتل رساندند.[5]
مکتب زرتشت
این مکتب در ابتداء آئینی اخلاقی و طریقه یگانه پرستی بود. زرتشت اهورامزدا را خدای یکتا و معبود خود نامید، او را خدای عالم و خلاّق نظام طبیعت میدانست، عبادت و پرستش را برخلاف آئین هندوان و دیگر ادیان گذشته خاص اهورامزدا که ذاتش به حکمت محض و خیر مطلق متصف است، قرار داد.[6]
اصول تعالیم زرتشت
1- اعلام پیامبری خود از ناحیه اهورامزدا
2- اعتقاد بر این که از میان همه ارواح یک روان خوب و نیکو به نام اهورامزدا وجود دارد.
3-اراده و اوامر اهورامزدا به وسیله فرشتگانی انجام میگیرد که عبارتند از:
1. وُهومَن (بهمن) فرشته پندار نیک؛
2. آشه وهیشه (اردیبهشت) فرشته راستی و عدالت؛
3. خشثره (خرداد) فرشته رساییها و کامروائی؛
4. سپنته (شهریور) فرشته نیرو و قدرت کامل؛
5. هَئورتات (اسفندارمز) فرشته شفقت و لطف؛
6. امرتات (مرداد) فرشته بقاء و جاودانگی؛
4- با آن که اهورامزدا در عرض خود هیچ ضد و ندی ندارد، با این وصف زرتشت معتقد است در برابر هر نیکی، بدیی موجود است. این ضدیت و دوگانگی بین دو عنصر بدی و نیکی از ابتدای خلقت وجود داشته است.
نصوص کتب زرتشتی، درباره حد مسؤولیت اهورامزدا، در خصوص ایجاد روح شریر بسیار مبهم است. معلوم نیست که «انگره مینو» روح پلید، با اهورامزدا بوده یا بعداً خلق شده است. امّا شکی نیست که انگره مینو با اهورامزدا در حال ستیز و پیکار است.[7]
5- روزی که اهورامزدا آدمی را آفرید، او را آزادی عمل عطا کرد که از بین دو راه، خطا و صواب یک راه را انتخاب کند، و آنان که گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک،[8] آبادانی، کشاورزی، دامداری را برگزینند در صواب هستند.
6- گرچه خیر و شر به خوبی در اوستا تعریف نشده امّا آمده است هر که آئین زرتشت را پذیرفت، در خیر است و هر که به ادیان گذشته باشد، در شر است و خلاصه این که، آدمی خوب و نیکو است که همیشه راستگو و از درد و رنج بیزار است، و آدم بد و شریر کسی است، که خلاف این اعمال انجام دهد.
7- آتش در اوستا عطیه یزدان، رمز قدوسی و نشانی گرانبها از اهورامزدا معرفی شده است، بدین جهت زرتشتیان آتش را مقدس شمارده و عبادت در مقابل آن را جزء آداب و تشریفات مذهبی خود قرار دادهاند.
8- در اوستا آمده:آخرالامر «اهورامزدا» بر «انگرهمینو» پیروز میگردد، و آن روز، قیامت فرا میرسد و اندکی پس از مرگ، محاکمه مرده آغاز میشود و مردگان از پل چنیوت (پل جداکننده) عبور خواهند کرد. نیکان از پل گذشته به بهشت میروند، و بدان به پایین پرتاب شده، به جهنم میروند.»[9]
تحولات آئین زرتشت
پس از درگذشت زرتشت آئین وی به وسیله پیشوایان، روحانیون و فرمانروایان دستخوش دگرگونیهای فراوانی گردید.
1- جنبه اُلوهیت دادن به زرتشت (شبان فقرا) مانند این که درگاتها آمده است؛ او بود که زمین و آسمان را به حرکت درآورد و از این قبیل افسانههای فراوانی که در زرتشت نامه (1200 م) تدوین گردیده است.
2- اندیشه توحید دستخوش تغییراتی گردید. مانند ان که وحدت اورمزد (نام اختصاری اهورامزدا) مورد تردید قرار گرفت و الهههای دیگری که دارای توانایی و نیروی فوقالطبیعه بودند به ظهور رسیدند. (همچون فرشتگان ششگانه که تبدیل شدند به: وهومنه: خدای زراعت، آشا: محافظ آتش، خشترا: پروردگار سنگها و معادن و ... .)
و همچنین تعداد الههها به بالاتر از این هم رسید، زیرا عامه مردم به فرشتگانی به نام یازاتا (یزدانها) قائل گردیدند. از اینرو یزدانها به چهل تن رسیدند که در کتب زرتشتیها از آنها نام برده شده است.
مثلاً عقیده به تقدیس شربت الهی «عصاره، هوما» تا حدی رواج یافت؛ که در «ریگ ودا» آمده است، آن شربت خاصیت اعطای طول عمر، خلود روح و خاصیت ضد مرگ (نامیرایی) دارد و در واقع آن گیاه را خدایی صاحب روانی عُلوی و شفابخش تصور کردند.
3- اعتقاد به مبدأ شر و عامل تباهکاری و خطا در طول زمان تحوّل حاصل کرده و دین زرتشت از آئین یکتاپرستی به آئین دوگانه اخلاقی در آمده است.
بعضی از قطعات و اجزای اوستا که از آثار قرون اخیر است«انگوه مینو» را همشأن و همتراز با «اهورامزدا» شناسانده تا جایی که میگوید: هر دو در خلقت عالم به تساوی شریک بودهاند و به صورت دو عامل تساوی با یکدیگر به ستیز و نبرد میپردازند و بلکه بالاتر «انگره و مینو» (ابلیس) خالق بدیها و زشتیها حتی مرگ است!»[10]
4- تبدیل امور اخلاقی به امور تشریفاتی
مبارزه با دیوها و اهریمن در زندگی، یک امر اخلاقی دین زرتشت بود. امّا بعدها به منظور باطل کردن نیروی دیوها و دوری از اهریمنان کتاب «وندیداد» عمل کردن به منترهها (افسونها) را توصیه نمود که با خواندن و قرائت بعضی عبارت گاتها، جلوگیری از شر شیاطین میشود و همچنین نوشیدن شربت الاهی «هوما» در از بین بردن شر دیوها مؤثر است.
از اینرو، موبدان و روحانیون زرتشتی شربت «هوما» را در مراسمهای خود نوشیده و به دیگران هم مینوشانند.
5- تحوّل بنیادی در مسأله حیات
زرتشت اصل و قاعدهای را بنیان نهاد و گفت:
«هر کس مسؤول عمل خود است و دستاوردهای سرنوشت او در حیات دیگر معلوم خواهد شد.»
امّا زرتشتیان قرون بعد مسأله حیات عقبی را مبتنی بر یک سلسله افکار و تصورات، همراه با جزئیات اوصاف و تفصیلات بسیار، از قرار ذیل بیان نمودند.[11]
الف) چهار روز پس از مرگ، زندگانی دیگر آغاز میگردد؛
ب) در سه شب اول، روان مرده بر سر پیکر مینشیند و به کردار، پندار و گفتار خود میاندیشد.
ج) روز چهارم روان مرده به سوی «پل چنیوت» که گذرگاه همه مردگان است روان میشود و در برابر آن پل، «میترا» و همکارانش، یعنی «سروش وداشنو» او را به داوری میخوانند؛
د) نیکوکاران با ضمیر خود، که به شکل دوشیزهای زیبا است، مواجه میشوند؛ آنگاه بوی خوش فردوس و اعمال نیک نیکوکار، به استقبال او آمده و هر دو شادیکنان و سبکبال وارد فردوس میشوند.
امّا تبهکاران باید از پلی که مانند تیغهای تیزتر از لبه شمشیر بوده و زیر آن جایگاه دوزخ است عبور کنند، در آن هنگام بادی سخت، گزنده و گندناک از دوزخ میوزد، شبحی هولناک در میانه پل ظاهر شده، او را در برگرفته و از فراز پل به دوزخ سرنگون میکند.
در این خصوص مطالب و داستانهای فراوانی در کتب زرتشتیان وارد شده است.
ه) تعیین روز رستاخیر:
زرتشتیان معتقد به «دور زمان» هستند؛ یعنی هر دور سه هزار سال است.
حضرت زرتشت در آغاز دوره آخرین ظهور کرده، و پس از او سه تن نجاتدهنده هر هزار سال خواهند آمد.
هزاره اول «اوشتار»؛
هزاره دوم «اوشتار ماده»؛
هزاره سوم «سوشیانت»؛
که رأس هزاره سوم آخرالزمان است.[12]
برخی آوردهاند: در آئین زرتشت، دوره کنونی جهان 12000 هزار سال است. خدای نیکی 3000 سال به تنهائی حکمرانی کرد، و 9000 سال به خدای بدی مهلت داد. پس از سه هزار سال زرتشت آفریده شد.
آئین و رسوم زرتشتیان
الف) از رسوم مهم زرتشتیان، پاکی آتش و حفظ آن از لوث کدورتها و پلیدیها است.
آداب طهارت آتش: زرتشتیان چند عدد هیزم از چوب صندل معطر تراشیده، توده میکنند و بر فراز شراره «آتش»، بدون لمس کردن در قاشق فلزی که روزنی کوچک در میان آن است قرار میدهند تا آن که آتش چوبهای مقدس را مشتعل سازد. در این هنگام مشغول به قرائت و تلاوت دعا میشوند و این عمل را نود و یک بار تکرار میکنند.
ب) معبد و اعمال آن
افراد زرتشتی قبل از ورود به معبد دست و روی خود را با آب میشویند سپس قسمتی از اوستا را (کستی) تلاوت میکنند و بعد کفشها را از پا بیرون آورده، به اطاق معبد داخل میشوند، و در برابر آتشدان مقدس نماز خوانده و هدیهای یا صندلی معطر، برای موبد تقدیم میکنند.