ابوریحان محمد پور احمد بیرونی خوارزمی (440-362 ق/ 427-353 خ/ 1048/973 م) نابغهی بزرگ «ایرانی»، همان کسی است که سدهها پیش، پدران اروپاییان به هنگامهی نوزایی (رنسانس)، او را به انگیزهی بهرهمندی از نگرشهای دانشاش: «استاد بیرونی» = «maitr Albiron» میخواندند و دیدگاههایش را رای پایانی هرگفتگو کارشناسی در اروپا به شمار میبردند. و سالها پیش از آن که ما در این جستار به شناسایی او برای فرزندان امروزیش بپردازیم، تمامی پژوهشهایش را با اشتهایی سرشار میبلعیدند؛ و پس از پشت سر گذاشتن دادگاههای کلیسیای (انکیزیسیون)، اندیشههایش را، دوای توشهی بیخردی و یک سونگری (تعصب) میساختند!
او که در شهر «بیرون» (از بخشهای خوارزم) دیده به جهان گشوده بود، شاگردی و پژوهش را در خوارزم به انجام رساند و به گفتهی نامهی دانشوران: در تمام مدت تحصیل و تعلیم، نه زبانش از بیان، فراغت یافت و نه دستش، از قلم. ابوریحان از آموزشدیدگان راستین آموزههای ابونصر پور علی پور عراق ریاضیدان نام بردار زمان خود بود. پس از چندی به دربار شمسالمعالی قابوس، پور وشمگیر رفته و در نزد او جایگاه ویژهای یافت و نگارش: «آثار الباقیه» را که بسیار از آن سخن خواهیم گفت، به نام او (به سال 391 ق) ساخت. گفتهاند سالی نیز به همراه محمود غزنوی به دیار هندوستان شد.
در هرروی، بیگمانیم که سرگذشت و پژوهشهای شگفت ابوریحان در میان هندوکان و بررسی جهانبینیهای ایشان و آموختن و بررسی سنسکریت، سبب نگارش شاهکاری شگفتآور به نام «تحقیق ماللهند» میگردد؛ که از چگونگی آن نیز، خواهیم گفت.
در سر تا سر سرگذشت زندگی ابوریحان بیرونی سخن از پژوهش و سفر و آزمایش است و سخن از چگونگی پژوهش و آزمایشهای او و رخنهی شگفت انگیزش بر دانش امروز، بیشتر ازروایت همیشگی فراز و نشیب زندگانی او، شایستهی ارزشی امروزی است.
تردید نکنید!، بیرونی مرد امروز است، نه مرد دوران محمودی.
دیدگاههای ابوریحان بیرونی
این شگفتترین مرد روزگاران، به گونهی چشمگیری بر تمامی دانشهای دانشگاهی روزگار ما، همچو: تاریخ، ادبیات، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، هندسه و ستارهشناسی، چیرگی داشته است.
«وی معتقد بوده است که همراه با هرگونه استدلال علمی، آزمونی نیز بایستی انجام شود تا درستی یا نادرستی نقل قولها و برداشتها و استدلالها معلوم گردد. به کار گرفتن روشهای تجربی در علوم که از نوآوریهای ابوریحان بیرونی است، چندین سده بعد در اروپا توسط دانشمندان دیگری چون بیکن و دکارت پیشنهاد شد و شالودهی روش علمی امروزی را تشکیل داد. ابوریحان بیرونی صاحب متجاوز از 113 کتاب و مقاله است که در زمینههای علم هیات، نجوم، فیزیک، دستگاههای علمی، گاه شماری، ادبیات و مذهب و غیره نوشته است.»(1)
بیرونی در پژوهشی بسیار ارزشمند با نام «لمعات» (در علم مناظر) در زمینهی دانش نورشناسی (Optic)، به ویژه ساختار نور، بررسیهای بسیار گرانسنگی را بر دوش دارد.
ابوریحان در چگونگیِ دیدن اجسام به وسیلهی چشم، برابر با نگرهی ابن هیثم است که: پرتو نور از جسم دیده شده (مرئی) به چشم باز میگردد. و نکتهی شگفتانگیز این که در این بررسی، بیرونی سرعت نور را پیش از شتاب آوا (صدا) دانسته که دانش غربی چند سده پس از ابوریحان بدان دست یافت.
او گونهی بالا رفتن آبها را ازفوارهها و چشمهها بیان کرده و روشن کرده است که چگونه چشمهها جوشان میشوند و چگونه میتوان آبها را از ژرفای چاهها و چشمهها به قلاع و منارها جریان داد.
او برابری و ترازمندی خط روی دریاها و آبهای زیرزمینی را با اندازهی روی زمین در کانونهای گوناگون بررسی کرده است.
او اندازهی روی زمین را به دست آورده و در بخش پایانی کتاب «اسطرلابات» معادلههایی برای اندازهگیری نیمکرهی زمین آورده که دانشمندان غربی این معادلهها را به نام او نوشتهاند.
او ماه و سال و روزهای هفتگانه را در میان اقوام و تمدنهای گوناگون بیان کرده و تاریخ بسیاری از کشورها را گزارش داده و درازای سرزمینهای گوناگون را از روز کسوف ماه و دیدن آن در سرزمینهای دیگر به دست آورده است.
او نخستین کسی است که همانند دانش امروزی، جغرافیا را بررسی کرده و تجربه و بررسی را در این رشته پذیرفته و اساس علم طبیعی را بر پایهی ریاضی استوار ساخته است.
«بیرونی در زمینهی نقشهبرداری نیز روشهای ابداعی خاصی داشته که براساس تلفیق دانشهای ریاضی و هندسه استوار بوده است. عرض جغرافیایی شهر بلخ که توسط بیرونی اندازهگیری شده برابر 41/36 درجه است که با سنجش امروزی (45/36 درجه) نزدیکی شگفتی دارد. پیش از وی، خوارزمی این عرض جغرافیایی را برابر 40/38 درجه تعیین نموده بوده است. بیرونی اندازه نصفالنهار زمین را برابر 4/11062 کیلومتر تعیین نموده که آن نیز با توجه به اندازهی دقیق امروزی (0/11110 کیلومتر) دارای دقت فوقالعادهای است. روش ابداعی بیرونی در مساحی، مبتنی بر تعیین و اندازهگیری زاویه انحطاط افق است. غربیان پیش از آن که این به شیوه برخورد کنند، ابداع این روش را به شخصی به نام رایت در قرن هفدهم میلادی نسبت میدادهاند.»(2)
هزار سال پس از بیرونی : «انیشتین معتقد است که جسم از ذرات بسیار ریزی تشکیل شده است و نام آن ذرات را «فوتون» نهاد. و ابوریحان عیناً همین نظر را داده است و نام آن ذرات را «اجزاء لطیفه» نهاده است.»(3)
«ابوریحان به آزادی هر چه تمامتر دربارهی امکان گردش زمین به دور خورشید صحبت میکرد و در پاسخ آنهایی که زمین را ساکن میدانستند و استدلال میکردند...، میگفت: کسانی که زمین را متحرک و خورشید را ساکن فرض میکنند، گویند علت این که اشیایی که در سطح زمین است به فضا پرتاب نمیشود این است که قوهای در مرکز زمین است که اشیا را به سوی خود جذب و در حین حرکت زمین مانع پرتاب اشیا به فضا میشود... و این گفته مربوط به صدها سال پیش از نیوتون و داستان ساختگی افتادن سیب از درخت و کشف قوهی جاذبه توسط او با همین افتادن سیب از درخت است و چنان که دیده میشود قرنها پیش از کوپرنیک و گالیله موضوع گردش زمین به دور خورشید، به آزادی و بدون هیچ گونه مخالفتی از طرف روحانیون اسلامی، مورد فحص و بحث قرار میگرفت.»(4)
ابوریحان ویرایشهایی در گاهشماری انجام داده که از ویرایشهای پاپ گریگوری که شش سده پس از او انجام گرفت، درستتر و برتر است. او به گردش، نیروی گرایش، و گرد بودن زمین و گردندگی آن به دور کانون خود، و گردش سالانه به دور خورشید که شش سده پس از آن کپرنیک، کپلر و نیوتون به آن پی بردند، پرداخته است.
قانون وزن ویژه و وزن ویژهی 18 گونه از سنگهای گرانبها را در فیزیک نمایان و جدولی در این باره ساخته است. هم چنان که او فرهنگنامهای بزرگ نیز در هیات و ستارهشناسی و ریاضی دارد که همواره دانش اروپایی از آن بهرهمند بوده است.
این شگفتترین نابغهی روزگاران، روش سنجش و شمارش نتیجهی جمع تصاعدی هندسی را پیدا کرد. روش کار چاه آرتزین (چاههای آبفشان فواره) را به نیکی بررسی کرد. شعاع دایرهی زمین را اندازه گرفت، و شیب مدار خورشید را در برابر سطح استوا، با نبود ابزارهای امروزی، 23 درجه و 35 دقیقه اندازهگیری کرده و امروزه 23 درجه و 27 دقیقه اندازهگیری میشود!