أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم
بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم
وَ صَلَّی اللَهُ عَلَی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
وَ لَعْنَه ُ اللَهِ عَلَی أعْدآ ئِهِمْ أجْمَعینَ مِنَ ا لاْ نَ إلَی قیامِ یَوْمِ الدّینِ
وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّه َ إلاّ بِاللَهِ الْعَلیِّ الْعَظیم
آیه : سَنُرِیهِمْ ءَایَاتِنَا فِی الآفَاقِ وَ فِی´ أَنفُسِهِمْ
قالَ اللَهُ الْحَکیمُ فی کِتابِهِ الْکَریم:
سَنُرِیهِمْ ءَایَاتِنَا فِی ا لاْ فَاقِ وَ فِی´ أَنفُسِهِمْ حَتَّی' یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ و عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ * أَلآ إِنَّهُمْ فِی مِرْیَه ٍ مِن لِقَآءِ رَبِّهِمْ أَلآ إِنَّهُ و بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ.
(آیه پنجاه و سوّم و پنجاه و چهارم، از سوره فصّلت: چهل و یکمین سوره از قرآن کریم)
«به زودی ما آیات خودمان را به ایشان در موجودات نواحی جهان و در وجود خودشان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که: نشان داده شده (آیهای که نشان ماست) حقّ است. آیا برای پروردگارت این کفایت نمیکند که او بر هر چیز شاهد و حاضر و ناظر میباشد؟! آگاه باش که ایشان در لقاء و دیدار پروردگارشان در شکّ و تردید بسر میبرند! آگاه باش که تحقیقاً او بر تمام چیزها محیط میباشد!»
این بود ترجمه آیتین مبارکتین.
ضمیر «أَنَّهُ الْحَقُّ» بر میگردد به مقدّر مأخوذ از « سَنُرِیهِمْ ءَایَ'تِنَ»
و امّا در شرح بالنّسبه تفصیلی آنها باید دید اوّلاً مرجع ضمیر «أَنَّهُ الْحَقُّ» چه میباشد؟!
به نظر حقیر، این ضمیر راجع است به مقدّر مستفاد از فعل «نُرِی» و آن عبارتست از مُرَی (آیه از لحاظ آیه و مرآت بودن برای ضمیر «نا»). «مُرَی» چیست؟ آیات حقّ که نشان دهنده حقّ هستند. زیرا از جهت بلاغت قرآن و از جهت انسجام تتمّه آیه و آیه بعد، محملی غیر از این نمیتواند داشته باشد. نمیتواند مرجعش «ءَایَ'تِنَ» باشد، زیرا «آیات» جمع مونّث مجازی است و ضمیر مفرد مذکّر غائب نمیتواند بر آن برگردد. و نیز نمیتواند مُضافٌ إلیه آن یعنی لفظ «نَ» باشد. زیرا مرجع ضمیر مذکّر غائب باید اسم جنس مذکّر غائب باشد؛ و ضمیر «نَا» ضمیر جمع متکلّم مع الغیر است. و نیز نمیتواند به «قرآن» برگردد، بطوریکه بعضی گفتهاند و دلیل آوردهاند آیه قبلی را: قُلْ أَرَءَیْتُمْ إِن کَانَ مِنْ عِنْدِ اللَهِ ثُمَّ کَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِی شِقَاقِ بَعِیدٍ.
«بگو ای پیغمبر ما: شما به من خبر دهید که اگر این کتاب الهی از ناحیه خداوند بوده باشد و در آن صورت شما بدان کفر ورزید، کدام کس گمراهتر میباشد از آنکس که او در شقاق و سرسختیِ مخالفت و گسیختگیِ دور و درازی بسرمیبرد؟!»
زیرا این معنی اگر چه با آیات آفاقیّه ملائم باشد، با آیات انفسیّه نیاز به تأویل و توجیه دارد. علاوه بر این با تتمّه آیه و آیه بعدی ملائم درنمیآید. و نیز نمیتواند به «رسول الله» برگردد، زیرا رسول الله در کلام نیست مگر به اعتبار توجیه آنکه: چون انکار قرآن مساوق میباشد با انکار رسول الله، لهذا در اینجا رسول الله به عنوان «حقّ»، مساوق با قرآن آمده است؛ و اینگونه توجیه خالی از تکلّف نیست.
و نیز نمیتواند به «الله» و یا «توحید» برگردد که نتیجه و ماحصل انکار مشرکین، رسول خدا و قرآن را، انکار خدا و یا وحدانیّت اوست. زیرا این رجوع نیز باید به معونه تأویل تحقّق پذیرد، و اینگونه تأویل، قرآن را از سلاست و عذوبت اسقاط میدهد.
این چند مورد رجوع ضمیری را که ما در اینجا ذکر کردیم، موارد پسندیده و تقریباً پذیرفته شده نزد صاحب تفسیر «مجمع البیان»: شیخ طَبْرِسیّ، و قاضی بیضاویّ، و اُستادنا الاکرم علاّمه طباطبائی قدّس الله أسرارهم میباشد. گرچه در نزد حضرت علاّمه وجه دگری هم ذکر شده است که با احتمال حقیر قریب میباشد، ولیکن در تفاسیر دیگر در بسیاری از آنها مطالبی به چشم میخورد که موجب دهشت و اعجاب است. امّا ارجاع ضمیر به لفظ مقدّر «مُرَی» از دو جهت اقرب است:
اوّل آنکه: اینگونه ارجاع در لغت عرب شیوع دارد، و در قرآن مجید هم آمده است: اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی'.2 «عدالت را پیشه گیرید که عدالت به تقوی نزدیکتر است.»
در اینجا مشاهده مینمائیم که ضمیر «هُوَ» مرجع لفظی در آیه ندارد، و لهذا حتماً باید به لفظ تقدیری مستفاد از «اعْدِلُوا» که فعل امر جمع مذکّر میباشد ارجاع داد، و آن لفظ «عدل» است.
در اینجا از جهت سیاق و مفهوم بسیار روشن است که باید به کلمه «عدل» برگردد. زیرا وقتی گفتیم: عدالت نمائید، و بدون فاصله در همان عبارت گفتیم: آن، به تقوی نزدیکتر است، فوراً به ذهن متبادر میشود که عدالت پیشه ساختن که مصدر «اعْدِلُوا» است به تقوی نزدیکتر میباشد.
دوّم آنکه: در آیه مورد بحث که میفرماید: «ما آیاتمان را در آفاق و انفس به آنها نشان میدهیم تا برایشان مبیّن گردد که آن است حقّ.» فوراً به ذهن میآید که: «نشان داده شده» حقّ میباشد. و آن عبارتست از لفظ «مُرَی» اسم مفعول از فعل «نُرِی»؛ یعنی «ءَایَ'تِنَ».
باید دانست: در اینجا نکتهای است عظیم و شاهدی قویم برای توحید حقّ متعال. و آن این است که: حقّ عبارت میباشد از «ءَایَ'تِنَ» (آیاتِ اضافه شده به «نَا») یعنی آیات و علائم و نشانههائیکه خداوند در آفاق و نفوس قرار داده است برای توحید مقام خود.