بررسی خصوصیات خانواده نشان داد آن دسته از فرضیاتی که بیان میداشت هرقدر تعداد افراد در خانواده بیشتر باشد، اجتماعی شدن افراد بهتر و سریعتر انجام میگردد،دراین تحقیق تائید نگردید.اما فرضیات دیگری که بیان میداشت با افزایش سن والدین و گذشتن از زمان ازدواج، اجتماعی شدن فرزند بطور مناسبتری صورت میگیرد، تائید شد. -2 آن دسته از تئوریهایی که بیان میدارند خانوادههایی که والدین درآن از سطح تحصیلات بالاتری برخوردارند،بهتر و مناسبتر میتوانند فرزندان خویش را اجتماعی سازند، در ظاهر تائید نمیشود، اما در واقع تاثیر خود را هنگام ایفای نقش آموزشی والگویی بجای میگذارد. -3 بررسی نتایج متغیر انتظارات والدین از یکدیگر بیانگر این مطلب مهم و اساسی است که اجتماعی شدن در خانوادههایی بهتر و مناسبتر صورت میگیرد که والدین با یکدیگر تفاهم بیشتری داشته و ازیکدیگر حمایت کنند.درواقع خانوادههای نابسامان که در آن زن و شوهر با یکدیگر اختلاف نظر داشته و از یکدیگر حمایت نمیکنند،طبیعتا" نمیتوانند به نحو مناسبی فرزندان خود را اجتماعی کنند. -4 فرضیات مهمی که بخصوص درنظریات پارسنز و گود وجود داشت و تاکید بسیاری بر نقش عاطفی والدین میکرد، دراین تحقیق نیز تایید شد.البته دراین زمینه مادران نقش مهمتری نسبت به پدران باید ایفاء نمایند. -5 تاکید فراوانی که دورکیم و پارسنز در نظریات خود برنقشی که والدین در آموزش فرزندان خویش باید ایفاءکننده مینمود، دراین تحقیق نیز تایید شد که هرقدر والدین بیشتربه فرزندان خود آموزش داده و صحبت کنند، فرزندان نیز بهتر اجتماعی میگردند. -6 باتوجه به فرضیات دورکیم، پارسنز و گود مبنی بر نقش نظارت و کنترل بررفتار کودک در اجتماعی شدن فرزند،و نیز نتایج بدست آمده از متغیرهای نظارت ، میتوان بیان داشت که مراقبت و سختگیری بر اجتماعی شدن تاثیر مثبت دارد.اما آزاد گذاشتن فرزند تنها در یک بعد از ابعاد اجتماعی شدن تاثیر دارد و آن فراگیری صلاحیتهای روابط اجتماعی است .و هیچگونه تاثیر معنیداری با دیگر ابعاد اجتماعی شدن ندارند. -7 آن دسته از فرضیاتی که نقش عاطفه و اعمال محبت را دراجتماعی شدن لازم میدانست ، در واقع بر حمایت از فرزندان در شرایط بحرانی نیز تاکید مینماید.دراین تحقیق نیز این فرضیه، تایید شد که هرقدر فرزندان پشتوانههای قویتری برای حمایت در شرایط بحرانی داشته باشند،پدر و مادر به آنها توجه داشته، آنها را درک نموده و از ایشان پشتیبانی نمایند، فرزندان بهتر اجتماعی خواهند شد. -8آن دسته از فرضیاتی که مبنای اجتماعی شدن را وجود کنش متقابل بین والدین و فرزندان میدانست و بر ارتباط و صحبت کردن پدر - مادر با فرزندان تاکید داشت ، دراین تحقیق مورد تایید قرار گرفت . -9 تاکید زیادی که پارسنز، گود، فروید و دیگر نظریه پردازان بر نقش همانندسازی فرزندان با والدین و الگوگیری از رفتار آنها و آموزش نقشهای اجتماعی داشتند، دراین تحقیق نیز مورد تایید قرار گرفت . -10 نقش والدین دراصلاح رفتار اشتباه فرزندان و هدایت آنها به انجام شیوههای صحیح و رفتار موردنظر، نشان داد که بر اجتماعی شدن فرزندان تاثیر معکوس دارد.یعنی استفاده از روشهای توبیخ برای اصلاح رفتار (تنبیه کردن، قهرکردن و محروم کردن) بر اجتماعی شدن فرزندان بهتر انجام میگیرد. -11 دراین تحقیق ثابت شد که برخورد مستبدانه با فرزندان و توسل به زور برای وادار کردن آنها به انجام کارها، تاثیر منفی بر اجتماعی شدن فرزندان به نحو مناسبتری صورت میگیرد. -12 فرضیه مهم دیگری که بر استمرار،پایداری و وجود ثبات در رفتار والدین با فرزندان تاکید داشت ، دراین تحقیق مورد تایید قرار گرفت .نتایج بدست آمده نشان میدهند که برای بهتر اجتماعی شدن فرزندان، والدین باید حتما" به حرفی که میزنند یا قولی که میدهند، عمل نمایند. -13 یک سری از فرضیات نیز برنقش پایگاه اجتماعی - اقتصادی و درواقع وضعیت اقتصادی بهتر خانواده برای اجتماعی شدن فرزندان تاکید داشت .نتایج بدست آمده دراین تحقیق خلاف آنرا ثابت مینماید.نتایج نشان میدهند که هرقدر هزینههای زندگی و هزینههای آموزشی بالاتر، درآمد خانواده بیشتر، وضعیت اقتصادی خانواده بهتر بوده و خانواده از پایگاه اجتماعی - اقتصادی بهتری برخوردار باشد، اجتماعی شدن فرزند به نحو نامناسبتری انجام میگیرد. -14 همچنین از لحاظ تئوریک وجود تفاوت در ابعاد گوناگون سن نقشهای مادر و پدر دراین تحقیق نیز مورد تایید قرار گرفت .اهمیت نقش اصلاحی رفتار و اقتدار برای پدران بیش از مادران و درعوض نقش حمایتی و عاطفی برای مادران بیشتر از پدران بود. -15 همچنین نتیجه دیگر وجود اختلاف بین دختران و پسران در اجتماعی شدن، بخصوص از ابعاد مختلف میباشد.
نقش والدین در رشد اجتماعی کودکان
در پرورش شخصی کودکان، والدین باید توجه داشته باشند که چگونگی رفتار اجتماعی کودک از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. برای این که بچهها از رشد مطلوب اجتماعی برخوردار باشند لازم است الگوهای رفتاری بزرگسال، بیش از هر چیز نگرش مثبت به افراد مختلف و فعالیتهای اجتماعی در ایشان ایجاد کند و این مهم انجام نخواهد شد مگر رفتار مهربانانه، صمیمی و دوستداشتنی والدین.
کودکان به عبارت دیگر برای اینکه نگرشی مثبت به برقراری ارتباط با دیگران داشته باشند، باید از تجارب دلپذیر و خوشایند اجتماعی بهرهمند شوند. زمانیکه الگوهای بزرگسال چون پدر و مادر همواره رابطهای صمیمی و عاطفی با کودک برقرار کنند و تعادل اجتماعی را با همراهی و همکاری و بازی و نشاط توام سازند، آمادگی کودک برای ایجاد ارتباط با دیگران و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی بیشتر میشود.
بر عکس کودکانی که والدین آنها جز رفتار آمرانه و تحکمآمیز رفتار دیگری با ایشان ندارند، به لحاظ همین تجارب ناخوشایند و تنفرانگیز چندان تمایلی برای ارتباط با دیگران نشان نمیدهند. اضطراب، کمرویی، عصبانیت و پرخاشگری والدین از آفات رشد مطلوب اجتماعی کودکان میتواند باشد.
برای اینکه کودکان تشویق شوند تا ارتباط اجتماعیشان را گسترش دهند باید خاطرات شیرین رابطه آنها با والدین آنچنان در ذهنشان مانده باشد که با رضایتمندی اجتماعی آماده ارتباط مثبت و متقابل با دیگران باشد.
تاثیر شیوههای فرزند پروری در رشد اجتماعی کودکان
آیا بهترین روش پرورش فرزند وجود دارد؟ دیانا باوم ریند یک پیشگام با اقتدار در مورد مطالعه فرزندپروری معتقد است چنین روشی وجود دارد. او معتقد است والدین نه باید تنبیهکننده باشند و نه بیخیال. آنها باید در ضمن اینکه برای کودکان خود قوانینی وضع میکنند، همزمان از آنها حمایت و نیازهایشان را تامین کنند. صدها مطالعه پژوهشی از جمله مطالعه خودش، دیدگاه او را تایید کردهاند. باوم ریند میگوید، شیوههای فرزندپروری به 4 شکل اصلی هستند:
1- فرزندپروری استبدادی: تنبیه و محدودکننده است. والدین استبدادی کودکان را وادار میکنند تا از آنها پیروی کنند و به آنها احترام بگذارند. آنها محدودیتها و کنترلهای شدیدی بر کودکانشان اعمال میکنند و تبادل کلامی اندکی دارند؛ برای مثال، یک والد مستبد ممکن است بگوید:«این کار را همان گونه که من میگویم انجام بده و لاغیر، جای هیچ بحثی نیست». کودکان متعلق به والدین استبدادی اغلب به روشی رفتار میکنند که از نظر اجتماعی ناشایست است. آنها درباره مقایسه اجتماعی مضطرب میشوند، در آغاز فعالیت شکست میخورند و مهارتهای اجتماعی ضعیفی دارند.
2- فرزندپروری مقتدر (توانمند): کودکان را تشویق به استقلال میکنند، اما برای آنها محدودیتهایی هم قائل میشوند و عملکردهای آنها را کنترل میکنند. مبادله کلامی فراوانی با فرزندان خود دارند و آنها را حمایت میکنند. یک والد مقتدر دستها را به گردن فرزندش میاندازد، کاملا به او نزدیک میشود و میگوید: «آیا تو میدانی که نباید آن کار را انجام میدادی؟ بیا با هم برای انجام آن به شیوهای صحیح صحبت کنیم.» کودکانی که والدینشان مقتدر هستند اغلب رفتار اجتماعی شایستهای دارند. آنها دوست دارند متکی به خود باشند و لذات و خواستههای خود را به تعویق میاندازند، با همسالان خود کنار میآیند و عزت نفس بالایی دارند. به دلیل این نتایج مثبت، باوم ریند فرزندپروری مقتدر را بشدت توصیه میکند.