اختلالات عاطفی و روانشناختی از عوامل مهم و رو به تزاید ابتلا، ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در تمام جوامع هستند. طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت از هر چهار نفر یکی یا به عبارت دیگر 25 درصد جمعیت جهان از اختلالات روانی، رفتاری و عصبی رنج میبرند.
برخلاف تصور عمومی، ناخوشیهای روانی عاطفی مشکل شایعتر یا محدود به جمعیت بالغ و بزرگسال کشورها نیست. کودکان و نوجوانان بیش از سایر جمعیت آسیبپذیر، اما بسیار کمتر از بزرگسالان از حمایت و مراقبتهای لازم برخوردارند. تقریبا 21 درصد از کودکان و نوجوانان طی یک سال، علایم و نشانههای اختلال روانشناختی را طبق معیارهای DSM-IV تجربه میکنند، اما کمتر از 20 درصد آنان از خدمات سلامت روانی بهرهمند میشوند. این وضعیت در کشورهای در حال توسعه نیز نگرانکننده و احتمالا در برخی مناطق وخیمتر است.
علاوه بر کودکانی که طبق معیارهای DSM-IV اختلال روانشناختی قابل تشخیص دارند، تعداد زیادی کودک در معرض خطر آسیبهای آینده یا به خاطر مشکل رفتاری، فشار عاطفی یا روانی نیازمند یاری وجود دارند، اما هنوز به مرحلهای نرسیدهاند که معیارهای مذکور در مورد آنها صدق کند. این در حالی است که در جمعیتهای کمدرآمد، درصد کودکانی که در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند، بیش از 50 درصد است.
در ایران بررسیهای همهگیرشناسی متعددی به صورت پراکنده در مناطق مختلف و بیشتر در جمعیت دانشآموزی انجام گرفته است. به عنوان نمونه میزان شیوع اختلالات سلوکی و هیجانی در دانشآموزان دبستانی شهر شیراز 17.8 درصد، میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانشآموزان شهر یاسوج، در دختران 24.4 درصد و در پسران 29.6 درصد گزارش شده و به نقل از منابعی، رقم 39 درصد برای دانش آموزان مبتلا به مشکلات عاطفی رفتاری در ایران ذکر شده است.
آموزگاران و دبیران امروزی با مسائل پیچیدهای روبهرو هستند که در گذشته رواج کمتری داشته است. یکی از این مسائل و مشکلات، کار با دانشآموزانی است که دچار اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانشآموزان نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند و در نتیجه بر عملکرد آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای میگذارند.
دانشآموزانی با کاستیهای توجه، دانشآموزان افسرده، دانشآموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانشآموزان از خود رفتارهایی بروز میدهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهمترین عامل تعیینکننده کیفیت برنامههای آموزشی برای دانشآموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبهرو هستند و میتوانند در آموزش به این دانشآموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدفهای دانشآموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.
میتوان گفت به دلیل مشکل دار بودن این دسته از دانشآموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانهای را به نمایش بگذارند. همه دانشآموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانشآموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند و اغلب زندگی آشفتهای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانشآموزان، لازم است به صحبتهای آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانشآموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.
تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانشآموز را مطمئن میسازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها میدهید. توجه داشته باشید برای این دانشآموزان مهم نیست که شما چقدر میدانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانشآموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبهرو هستند، باید از مهارتهای اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانشآموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانشآموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسانهایی مقبول و پذیرفتنی هستند.
به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانشآموزان از مهارت های ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبههای مثبت دانشآموز بها میدهند. به جای این که به دانشآموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت میکنند و علایق و سرگرمیهایشان را با دانشآموزان سهیم میشوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبتهای دانشآموزان همدلانه گوش میکنند وقتی دانشآموزی صحبت میکند با توجه کامل به او گوش میدهند و سعی میکنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانشآموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان میدهد. وقتی دانشآموزی ادب را رعایت نمیکند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانشآموز میگوید و تفهیم میکند که به او اعتماد دارد. به او میگوید که او را دانشآموزی خوب، مودب و درسخوان میداند.
در نتیجه میتوان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانشآموزان در کلاس درس مسوول میدانند و با آنها کنار میآیند. به جای این که موفقیت دانشآموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارتهای خود متکی میشوند و به دانشآموزان راهنماییهای کیفی میدهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیتهای دانشآموزان تدوین میکنند. از جمله این مهارتها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که میتواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانشآموزان زمان را سازمانبندی میکنند. برنامهریزی باید به گونهای باشد که هر مبحث درسی در کوتاهترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دستهبندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانشآموزان در میان بگذارند و مهارتهای اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانشآموزانی با مهارت های اجتماعی ضعیف
اصولا مهارتهای اجتماعی، مهارتهایی هستند که به دانشآموزان کمک میکنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانشآموزانی که از مهارتهای اجتماعی مطلوب برخوردارند، میتوانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آنکه دانشآموزانی که فاقد این مهارتها هستند، منزوی میشوند و نمیتوانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مسالهدار دانشآموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارتهای اجتماعی با مشکل روبهرو هستند. برخی از آنها نمیدانند چگونه میتوانند با سایر همکلاسیهای خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانشآموزان مشکلدار، پیوسته به این مهم اشاره میکنند که آنان در تمام زمینههای مهارتهای اجتماعی ضعیفتر از سایر دانشآموزان ظاهر میشوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارتهای اجتماعی برای آینده این دانشآموزان اهمیت فراوان و تعیینکنندهای دارد، بسیاری از روانشناسان و دستاندرکاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارتهای اجتماعی برای دانشآموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند، بسیار موثر میدانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانشآموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانشآموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسیهایشان قرار نمیگیرند. به دلیل اهمیت مهارتهای اجتماعی برای این گروه از دانشآموزان در دهه گذشته، روشهای مختلفی برای بهبود مهارتهای اجتماعیشان ابداع شده است، اما اغلب این روشها به این دلیل که نتوانستهاند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبودهاند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانشآموزان انتقاد شده است که مهارتهای اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمیدهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارتهای اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژهای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانشآموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانشآموز احساس کند که به عقایدش بها میدهند و وقتی به دانشآموز احساس تعلق خاطر میدهید و وقتی به او تکالیف درسی معنیدار و توام با چالش میدهید؛ به طوری که دانشآموز با انجام آنها احساس موفقیت میکند، میتوانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبهرو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانشآموزان نمیدانند چگونه رفتار کنند.