سالها پیش در پاییز سال 1987 Thomas knoll، دانشجوی دکترای رشته Computer Vision در حال کار روی برنامهای بود که بتواند تصاویر طیف خاکستری کامپیوتری را روی مانیتورهای سیاهوسفید نقشهبیتی به نمایش درآورد. این برنامه به نوعی سرگرمی دوره دانشجویی نول محسوب میشد که فارغ از درسهای دوره دکتری، در خانه خود و روی کامپیوتر مک پلاس خانگیاش روی آن کار میکرد. این کد برنامه به هیچ وجه مربوط به رساله پایاننامه نول نمیشد و خود او نیز در اوایل کار هرگز فکر نمیکرد که این برنامه ساده او قرار است روزی به بزرگترین نرمافزار ویرایش تصویر تبدیل شود.
این برنامه نظر John، برادر نول را جلب کرد. جان در آن زمان در شرکت بزرگ (Industrial Light and Magic (ILM در مارین کانتری کالیفرنیا مشغول به کار بود. ILM مرکز جلوههای ویژه تصویری در شرکت عظیم لوکاس فیلم بود که در آن زمان بزرگترین و معتبرترین شرکت فیلمسازی به شمار میرفت. با تهیه فیلم جنگهای ستارهای، لوکاس فیلم ثابت کرده بود که جلوههای تصویری کارآمد میتوانند با ترکیب شخصیتهای خیالی و داستانی دور از ذهن، به یک پدیده در دنیای سینما تبدیل شوند.
در پی موفقیت عظیم آن فیلم، همه در پی یافتن راهحلهای دیجیتالی برای چنین مقاصدی بودند و به همین علت جان نیز به محض اطلاع از پروژه برادرش، از او خواست که از برنامهاش برای تولید تصاویر دیجیتالی استفاده کند. این برنامه ساده Display نام داشت و نمایش تصاویر دیجیتالی توسط این برنامه نتیجه خوبی را به دنبال داشت که نقطه سرآغاز کار این دو برادر شد. خود جان چنین تعریف میکند
"من نمیدونستم چطور میشه از Display استفاده کرد. وقتی برای اولین بار یک عکس سیاه و سفید رو با اون باز کردم، از جان پرسیدم آیا میتونه کد برنامه رو جوری تغییر بده که تصاویر رو با فرمتهای دیگه هم ذخیره کنه؟! اگهDisplay میتونست چنین کاری کنه اونوقت من میتونستم با اون از عکس برنامههای دیگه خروجی بگیرم. من چندتا عکس رو که از کامپیوترهای لایت اند مجیک آورده بودم، توی Display باز کردم. اما روی کامپیوتر من خیلی تیره نمایش داده شدند. بنابراین دوباره از توماس پرسیدم: میتونی کاری کنی که این عکسها کمی روشنتر بشن یا مثلا مقدار شفافیت اونها رو تغییر بدی؟
همین سوال ساده سرآغاز کار بر روی نرمافزاری شد که امروزه آن را با نام فتوشاپ میشناسیم.
جان توسط پدرش که در دانشگاه میشیگان سمت استادی داشت، ترتیب سفارش یک کامپیوتر Macintosh II را که اولین مدل رنگی محسوب میشد داد. به محض خریداری این کامپیوتر، نول دوباره شروع به کار روی برنامه کرد، به نوعی که بتواند روی مانیتورهای رنگی نیز کار کند. آن دو به مدت چند ماه به طور مداوم روی این پروژه کار کردند تا بتوانند قابلیتهای نمایشی آن را افزایش دهند. در همان زمان به اصرار جان، توماس کدهای مخصوص خواندن و ذخیرهکردن فرمتهای مختلف رنگدانهها را به برنامهاش اضافه کرد که همان کدها سالها بعد تبدیل به *****های plug-in تصویرهای نقشه بیتی شدند.
توماس پس از مدتی کار روی برنامهاش موفق به ساخت ابزار منحصر بهفرد محدوده انتخاب (Selection Tool) شد که بدون اینکه لبههای زمخت و ناهموار ایجاد کند، قابلیت جدا کردن مناطق رنگی را داشت. او همچنین توانست قابلیتهای فوقالعادهای مثل Levelها را برای تنظیم تنالیته تصویر، Hue and Saturation را برای تنظیمات رنگی و نیز قابلیتهای رنگآمیزی را برای تغییر رنگ مناطق مورد نظر در تصاویر نقشهبیتی فراهم کند.
در تابستان 1988 بود که جان بالاخره به این نتیجه رسید که کاربرد برنامه ساخته شده به حدی از انتظار رسیده است که بتوان از آن به عنوان یک محصول تجاری استفاده کرد. توماس از این فکر جان شگفت زده شد:" جداً فکر میکنی بتونیم این برنامه رو به کسی بفروشیم؟ من که فکرش رو نمیکنم. " جان با خوشبینی برادرش را متقاعد کرد که این کار اصلا دور از ذهن نیست و به او قول داد که سعیاش را میکند تا از برنامه ساخته شده، یک نرمافزار تجاری بسازد.
جان راست میگفت. فروش چنین برنامهای به همین سادگیها نبود و کار بسیار زیادتری لازم داشت تا به چنین نتیجهای برسد. اما جان دستبردار نبود.
در همان زمان بود که جان در نشریه MacWeek آگهی تبلیغ نرم افزار ویرایشگری را دید که PhotoMac نام داشت. دیدن آن آگهی باعث شد که جان بیشتر در فکر فروش نرمافزار خودشان بیفتد. به همین علت برای تحقیق پیرامون نرمافزار جدید راهی همایش SIGGRAPH شد. نتیجه همایش برای او رضایتبخش بود. طوری که خود او میگوید"ما هیچ نگرانیای از آن نرمافزار نداشتیم. برنامه ما قابلیتهای بزرگی داشت که PhotoMac فاقد آنها بود" و درحقیقت تعجب کرده بود که برنامهای با چنین قابلیتهای سطح پایینی میتواند فروخته شود! توماس بارها و بارها نام برنامه خودشان را تغییر داد و هر بار که نام جدیدی برای آن برمیگزید چیز دیگری نظرش را جلب میکرد و باعث میشد دوباره آن را تغییر دهد. دقیقا مشخص نیست نام فتوشاپ از کجا گرفته شد.
به نظر میرسد این نام را یکی از افراد مورد اعتماد او به وی پیشنهاد داد و در حقیقت این نام آخرین نامی بود که برگزیده شد و روی نرمافزار مورد نظر باقی ماند
تولد فتوشاپ
پس از نامگذاری نرمافزار، جان شروع کرد به گشتن به دنبال شرکتی که روی فتوشاپ سرمایهگذاری کند. اولین شرکتی که با آنها وارد مذاکره شد SuperMac بود که اختلافات مالی موجب جلوگیری از رسیدن به توافق نهایی بین آنها شد. Aldus در حال کار روی یک پروژه خانگی بود و Adobe نیز علیرغم علاقهمندیای که به همکاری نشان داد اما روند کار آنها به سرعتی نبود که بتوانند به راحتی وارد مذاکره شوند. در آن زمانی که جان در دره سیلیکون به دنبال شرکتی برای همکاری میگشت، توماس نیز بهطور تمام وقت در حال کار روی فتوشاپ بود تا بتواند امکانات و قابلیتهای بیشتری را به آن اضافه کند. در این زمان جان نیز برای اینکه بتواند امکان استفاده از نرمافزار را برای عموم سادهتر کند، یک راهنمای ساده برای آن تهیه کرد که میتوانست نحوه کار با نرمافزار را به خوبی تشریح کند.
زحمات این دو بالاخره نتیجه داد و توانستند با شرکت Barneyscan وارد مذاکره شوند. این شرکت در آن زمان سازنده اسکنرهای نقشهبیتی بود و قصد داشت با خرید فتوشاپ و استفاده از آن در جهت بالابردن کارایی اسکنرهای خود، فروش سختافزارهای خود را افزایش دهد. اقدامات اولیه انجام شد و اولین نسخه نرمافزار به عنوان یک برنامه الحاقی برای اسکنرها به بازار آمد. از نسخه فتوشاپ چیزی در حدود دویست کپی به فروش رفت که هرچند قابل ملاحظه نبود، اما بههرحال اولین فروش تجاری برنامه خانگی برادران نول به شمار میرفت.
در همین زمان جان، نرمافزار خودش را به مهندسان شرکت اپل نشان داد.
این کار یک موفقیت عظیم برای محسوب میشد. چرا که مهندسان اپل از او خواستند یک کپی از نرمافزار را پیش آنها بگذارد تا آنها روی آن تحقیق کنند. این اتفاق باعث شد تا آنها از این نرمافزار بین دوستان خود تعریف کرده و کپیهایی از آن را برای یکدیگر بفرستند.
استفاده از آن توسط کارشناسان و تایید آنها به نوعی یک تبلیغ غیرمستقیم برای فتوشاپ محسوب میشد و باعث شد دید عمومی نسبت به این برنامه ساده بهتر شود. جان با استفاده از این فرصت دوباره برای فروش برنامهاش به شرکت ادوبی مراجعه کرد و اینبار Russel Brown، مدیر هنری شرکت ادوبی، به شدت تحت تاثیر قابلیتهای فوقالعاده فتوشاپ قرار گرفت. او که چند روز قبل قرارداد امضانشدهای را برای خرید نرمافزار ColorStudio تنظیم کرده بود، بلافاصله تغییر عقیده داد و تحتتاثیر جان متقاعد شد که فتوشاپ قابلیتهای بیشتری دارد. با امضای قرارداد مشترک بین آندو، شرکت ادوبی حق پخش فتوشاپ را از جان خرید و ماجرای دنبالهدار فتوشاپ و ادوبی از همانجا آغاز شد.
نکته بسیار کلیدی در این توافقنامه این بود که جان تنها "حق توزیع فتوشاپ" را به شرکت ادوبی فروخت و این نرمافزار تا سالها بعد که موفقیتی بسیار عظیم را به دنبال داشت هرگز توسط ادوبی بهطور کامل خریداری نشد. ادوبی موافقت کرد که نام فتوشاپ همچنان روی برنامه مذکور باقی بماند. جان و توماس نیز بیکار ننشستند و پس از امضای قرارداد قانونی حق پخش، کار روی فتوشاپ را از سر گرفتند تا بتوانند قابلیتهای آن را برای نسخههای بعدی افزایش دهند. همزمان با توماس که در Ann Arbor در حال نوشتن کدهای مربوط به قابلیتهای اصلی فتوشاپ بود، جان در کالیفرنیا در حال نوشتن کدهای برنامههایی بود که میتوانستند به عنوان plug-inهایی برای خلق جلوههای تصویری به کار روند. بسیاری از اعضای اصلی Adobe معتقد بودند، تلاشهای جان کاملا بیفایده است و زحمات او هرگز برای یک نرمافزار جدی مانند فتوشاپ کاربردی نخواهد داشت. آنها به فتوشاپ به چشم یک ابزار ویرایش تصویر نگاه میکردند که تنها میتواند به بازسازی و ترمیم تصاویر بپردازد، نه خلق جلوههای ویژه برای تصاویر. ولی جان بدون توجه به عقیده آنها به طور پنهانی مشغول نوشتن کدهایی شد که بعدها به یکی از قدرتمندترین ابزارهای فتوشاپ برای به زانو درآوردن ویرایشگرهای دیگر تبدیل شد
فتوشاپ در ادوبی
عملیات ساماندهی فتوشاپ در آوریل 1989 نیز همچنان ادامه داشت و راسل براون و دیگر متخصصان ادوبی با ایدههای عجیب و غریبشان توماس را وادار به نوشتن کدهایی میکردند که عملا نشدنی بود و قابلیتهایی را از او میخواستند که تا آن روز در هیچ نرمافزار دیگری ارائه نشده بود. جان هم مشخصا تاثیر بهسزایی در تشویق توماس داشت و ایدههای خوبی برای کار به او میداد.
تمام این زحمات در سال 1990 به نتیجه رسید و بالاخره نسخه یک فتوشاپ به بازار ارائه شد. که البته چون باگهای غیر قابل پیشبینی زیادی در آن وجود داشت بلافاصله نسخه ترمیم شده 7.0.1 روانه بازار شد تا ضعفهای نسخه قبلی را بپوشاند. علیرغم این همه عجله برای عرضه اولین نسخه، وضع فتوشاپ نسبت به نرمافزارهای رقیب (به طور خاص ColorStudio) خیلی بهتر بود. قابلیتهای چشمگیر در کنار رابط کاربری ساده و راهنمای بسیار گویای استفاده از آن توانست به سرعت در بین کاربران جا باز کند. فتوشاپ قابلیتهایی را ارائه میکرد که رقبا فاقد آن بودند. در همان زمان بود که انقلاب نشر رومیزی در حال شکلگیری بود و فتوشاپ همگام با پیشرفت این انقلاب در حال رشد بود. (هرچند که برای همراهی با این انقلاب مجبور بودید یک کامپیوتر اپل داشته باشید.)