حروف مبانی یا هجای زبان عربی، 29 حرف است که 14 حرف را قمری و 14 حرف را شمسی گویند.
الف نه شمسی است و نه قمری؛ زیرا همیشه ساکن است و نمیتواند در اوّل کلمه قرارگیرد.
14 حرف شمسی عبارتند از: [ت، ث، د، ذ، ر، ز، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ل، ن] = شنل زردست
14 حرف قمری: [أ، ب، ج، ح، خ، ع، غ، ف، ق، ک، م، ه، و، ی]= باغ وقف حکیم خجعه
تفاوت حروف قمری و شمسی:
هنگامی که اسمی با حروف شمسی شروع شود و بر سر آن اسم، «ال» بیاید، «ل» خوانده نمیشود و حرف شمسی، تشدید میگیرد: ال + نافذه = النَّافذه
ولی اگر «ال» بر سر اسمی بیاید که با حرف قمری آغاز شده باشد، «ل» سکون میگیرد و خوانده میشود: ال+ جدار= الجدار
انواع کلمات عربى
کلمه از به هم پیوستن تعدادی از حروف الفبا درست میشود و سه نوع است:
1 اسم 2 فعل 3 حرف
اسم به کلمهای گویند که به تنهایی معنی داشته ولی زمان را نشان ندهد: الکتاب، شمس
فعل: کلمهای که به تنهایی معنی داشته و زمان را نیز نشان میدهد: ذَهَبَ: رفت (ماضی)
حرف: کلمهای است که همراه اسم یا فعل میآید و با آنها معنی مستقل پیدا میکند: الی، فی
صرف و نحو
موضوع علم صرف، بررسی مشخصات انواع کلمات عربی (بدون درنظر گرفتن نقش آنها در جمله) است.
ولی نحو، این کلمات را با توجه به نقششان در جمله مورد بررسی قرار میدهد.
حرکات
حرکات به علامتهایی گفته میشود که به کمک آنها میتوان کلمات را خواند.
انواع حرکات در عربی:
الف) نام حرکات در علم صرف:
1 فتحه (َ) 2 کسره (ِ) 3 ضمه (ُ)
سکون (ْ): روی حرفهایی قرار میگیرد که حرکت ندارند.
در علم صرف:
حرفی که دارای فتحه (َ) باشد مفتوح نامیده میشود.
حرفی که دارای کسره (ِ) باشد مکسور نامیده میشود.
حرفی که دارای ضمه (ُ) باشد مضموم نامیده میشود.
حرفی که دارای سکون (ْ) باشد ساکن نامیده میشود.
ب) نام حرکات در علم نحو:
1 نصب (َ) 2 جر (ِ) 3 رفع (ُ) جزم (ْ)
تنوین
تنوین، نون ساکنی است که خوانده میشود ولی نوشته نمیشود و در آخر اسم میآید.
کِتَاباً (در تلفظ) کِتَابَنْ کِتَابٍ (در تلفظ) کِتَابِنْ کِتَابٌ (در تلفظ) کِتَابُنْ
تنوین سه نوع است:
1 تنوین نصب (ً) 2 تنوین جرّ (ٍ) 3 تنوین رفع (ٌ)
نکته: همراه تنوین نصب، به آخر اسمها الف افزوده میشود به غیر از اسمهایی که آخر آنها (ه ، ه ) یا (ء)باشد.
کتاب : کتاباً { نسبه : نسبه ً { بَقَرَه : بَقَرَه ً { مساء: مساءً{ جزء: جزءً
فرق همزه و الف
1 الف همیشه ساکن است و هیچ حرکتی نمیگیرد، ولی همزه هم سکون و هم حرکات (َ، ِ، ُ) رامیپذیرد.
الف: بارَکَ { همزه: أَفْعَلَ اِفْعَلْ أُفْعِلُ إِقْرأْ
2 هیچگاه الف نمیتواند در اوّل کلمه قرار گیرد، ولی همزه میتواند در اوّل، وسط و آخر کلمه بیاید.
همزه دو نوع است: 1 همزهی قطع، 2 همزهی وصل
همزه وصل، همزهای است که اگر در وسط جمله قرار بگیرد خوانده نمیشود و باعلامت «ﭐ» نشان داده میشود. هُوَ فی ﭐلْمرزعه که «هو فِیلْمزرعه ِ» خوانده میشود.
طریقه نوشتن همزه
1 هرگاه همزه در ابتدای کلمه قرار بگیرد بصورت «الف» نوشته میشود.
مانند: أخَذَ، أمَرَ، أکَلَ، أعمال، أسالیب، إنَّّ، أنّ، اکثر
2 هرگاه همزه در وسط کلمه قرار گرفته باشد و ساکن باشد متناسب با حرکت حرف ماقبلنوشته میشود مانند: «یُؤتی» کرسی همزه «واو» است «مَأوی» کرسی همزه «الف» است. «مؤثِّر» کرسی همزه «واو» است. «شِئْتَ» کرسی همزه «ی» است.
3 هرگاه همزه در آخر کلمه قرار گرفته باشد و ماقبل آن ساکن باشد بصورت (ء) نوشتهمیشود مانند: جُزء، سُوْء، مَرْء، ابتداء، ماء، حمراء، عوراء
راههاى شناخت اسم
الف: کلمات دارای «ال»: الرجل، الکتاب، العصفور.
ب: کلمات دارای تنوین: رَجُلٌ، کِتَابٍ، عُصْفُوراً.
ج: کلمهای که دارای مضاف الیه باشد. کتابُ علیٍّ، بابُ المدرسه ِ. (کتاب و باب اسم هستند چون مضاف الیه دارند)
د: کلمهای که آخرین حرف آن تاء مدوّر «ه » باشد. فاطمه ، تلمیذه
نکات مهم:
اسمی که دارای «ال» باشد، تنوین و مضافالیه نمیگیرد.
اسمی که دارای تنوین باشد، «ال» و مضافالیه نمیگیرد.
اسمی که دارای مضافالیه باشد، «ال» و تنوین نمیگیرد.
یعنی: اسم یکی از موارد «ال، تنوین و مضافالیه»را میپذیرد و نمیتواند دو مورد از آنها را همزمان با هم داشتهباشد.
نکته: هرگاه دو اسم دارای «ال» پشت سر هم بیایند اکثراً دومی برای اولی صفت محسوب میشود.
الکتابُ الجمیلُ (الجمیلُ: صفت برای الکتاب).
کتابُ علیٍّ (علی: مضافالیه)، بابُ المدرسه ِ (المدرسه : مضافالیه)
راههاى شناسایى فعل
1 هر کلمهای که آخر آن «تَ، تِ، تُ و یا تْ» باشد. مانند: فَعَلْتَ { فَعَلْتُ { فَعَلْتِ { فَعَلَتْ
2 هر کلمهای که آخر آن نون تأکید آمده باشد. مانند: إقْبَلَنَّ { یَذْهَبَنَّ
3 هر کلمهای که پیش از آن «قَد»، «سَ»، و یا «سَوفَ» آمده باشد. مانند: قَدْ ذَهَبَ (رفت، رفته است) { سَیَذْهَبُ (بزودی خواهد رفت)، سَوْفَ یَذْهَبُ (خواهد رفت).
نشانههای شناخت حرف: هر کلمهای که اسم و فعل نباشد. مانند: قَد، سَ، سَوفَ، عَلی، بِ
توجّه: از میان کلمات تنها اسم و فعل صرف میشود (یعنی از لحاظ ظاهر دارای تغییرات هستند).
زمان فعل
در زبان عربى به خاطر وجود مؤنث و مذکر و نیز تقسیمبندى مفرد، مثنى و جمع، 14 صیغه به وجود مىآید. صیغه شکلى از فعل است که براى فرد یا افراد مشخص با جنسیت مخصوص به کار مىرود.
فعلها در عربى از نظر زمانى سه نوعند:
1 ماضى «گذشته را مىرساند» ذَهَبَ: رفت
2 مضارع «حال و آینده را مىرساند» یَذْهَبُ: مىرود «حالا یا بعداً»
3 امر «حال را مىرساند» اِذْهَبْ:برو
هر یک از این نوع فعلها (ماضى، مضارع، امر) داراى 14 صیغه (شکل) مىباشند. به اندازه بند انگشتان یکدست.
نکته: هرگاه به اول فعل مضارع،لام مفتوح اضافه شود مختص زمان حال مىگردد. مانند لَیَکتُبُ: هم اکنون مىنویسد.
فعل ماضی
فعلى است که در زمان گذشته روى داده باشد. به اولین صیغه این زمان، ریشه فعل مىگویند که یا سه حرف اصلى دارد (ثلاثی) یا چهار حرف اصلى (رباعی)
طریقه ساخت: ریشه فعل + ضمایر متصل مرفوع