تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع)

تعداد صفحات: 8 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21397
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع)

    حضرت سلیمان (ع)

    حضرت سلیمان پسر داود از پیامبرانى است که به اقتدار دنیوى نیز دست یافته و پهناورترین و با نفوذترین حکومت تاریخ را تشکیل داده است، طورى که جن و ملک و باد و باران و پرندگان و وحوش نیز تحت فرمان او بوده‏اند. در شرایطى که قدرت و حکومت به‏طور معمول موجب گردنکشى و استکبار مى‏شد، سلیمان همواره روبه‏سوى خدا داشت و لحظه‏اى از سپاس او غافل نمى‏گشت. بدین لحاظ قرآن او را بنده‏اى شایسته و مقرب معرفى فرموده است.

    وَوَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ؛(1)

    و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده‏اى است و بسیار به سوى خدا توبه مى‏کند.

    وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَحُسْنَ مَابٍ؛(2)

    و به‏راستى براى او نزد ما تقرب و نیک فرجامى است.

    قرآن مجید در 47 آیه از قصه زندگانى و حکومت و دعوت او یاد فرموده و هفده‏بار نام او را به ویژه در سوره نمل ذکر کرده است.

    سلیمان، اسوه سپاسگزارى

    دعوت این پیامبر الهى به طور عمده در سوره نمل و در داستان ملکه و قوم سبا تجلى یافته و یکى از زیباترین و آموزنده‏ترین فرآیندهاى تبلیغى را در دعوت ملکه به توحید، ترسیم نموده است. شیوه‏هاى متعدد و متنوعى از سوى این داعىِ الى الله براى حاکمیت بخشیدن به‏تفکر توحیدى اتخاذ شده، که در مجموع مى‏توان حکومت عادلانه، خدا محورى و سپاسگزارى را به عنوان شیوه‏هاى شاخص او در دعوت مطرح نمود.

    هرچند زمامدارى و فرمانروایى سلیمان را مى‏توان وجه بارز زندگانى او دانست، اما به نظر مى‏رسد شیوه سپاسگزارى در همه حال، از سوى فرمانروایى که بسیارى از نیروهاى خلقت در زیر سلطه او هستند، به عنوان شاخصه دعوت او مناسب‏تر باشد. فرمانرواى عدالت‏گسترى که اقتدار روز افزون از یک سو، و دانش بى پایان و منحصر به فرد از سوى دیگر، هرگز او را به عجب، استکبار و گردنکشى و حتى ذره‏اى خودبینى دربرابر مورى ضعیف وسوسه نکرد، بلکه پیوسته سر بر آستان خداوندى مى‏سایید و بنده ناچیز حق و شاکر نعمت‏هاى بیکرانش بود. نمونه‏اى از توجه عمیق و همه جانبه او را به ذات حق در این آیه شاهدیم که چون سخنان هدهد را شنید، گفت:

    وَقالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِى‏أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلى‏ والِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَأَدْخِلْنِى بِرَحْمَتِکَ فِى عِبادِکَ الصّالِحِینَ؛(3)

    و گفت: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس بگزارم، و به کار شایسته‏اى که آن را مى‏پسندى بپردازم، و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‏ات داخل کن.

    شیوه‏هاى دعوت مستقیم و غیر مستقیم سلیمان(ع)

    1. داورى صحیح و احقاق حق

    از جمله شؤون سلیمان همچون پدرش داود، قضاوت میان مردم بود، قرآن ماجراى دادخواهى دو مرد را ذکر کرده است که سرانجام سلیمان میان آنها به عدالت و حق حکم‏مى‏کند؛

    وَداوُدَ وَسُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِى الحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ القَوْمِ وَکُنّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدِینَ * فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَکُلّاً آتَیْنا حُکْماً وَعِلْماً؛(4)

    و داود و سلیمان را یاد کن، هنگامى که درباره آن کشتزار - که گوسفندان مردم شب هنگام در آن چریده بودند - داورى مى‏کردند و شاهد داورى آنان بودیم. پس آن داورى را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آن دو حکمت و دانش عطا کردیم.

    ماجرا چنان بود که:

    دو نفر بر داود وارد شدند، یکى صاحب مزرعه و دیگرى صاحب گوسفندان مزرعه‏دار از چریدن شبانه گوسفندان در مزرعه‏اش شاکى بود و داود به نفع مالک مزرعه حکم کرد که دربرابر خسارت وارده گوسفندان وى را بگیرد. صاحب گوسفندان به سلیمان مراجعه کرد. سلیمان نزد پدر آمد و گفت: اى نبى خدا، این قضاوت صحیح نیست. فرمود: چگونه است؟ گفت: باید گوسفندان را به مزرعه دار بدهى و مزرعه را به صاحب گوسفند، و صاحب مزرعه تا زمانى که مالک گوسفندان، مزرعه را به حال اول بازگرداند، از منافع گوسفندان بهره‏بردارى کند. داود گفت: داورى تو درست است و حکم سلیمان اجرا شد.(5)

    2. خدا محورى و شکرگزارى دائم

    چنان که گفتیم، روحیه سپاس، شکر و حمد الهى در جان سلیمان به‏گونه‏اى جاى گرفته‏بود که هیچ عاملى نمى‏توانست او را از یاد حق و شکر نعمت‏هایش غافل گرداند. مسلماً این خدا محورى و شکر همیشگى دربرابر منعم باعث مزید نعمت و قدرتش گردیده‏بود:

    وَلَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَسُلَیْمانَ عِلْماً وَقالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى‏ کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ؛(6)

    و به راستى به داود و سلیمان دانشى عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان با ایمانش برترى داده است.

    - چون سلیمان، سخن مورچه را شنید که مراقب باشید گام‏هاى سلیمان و سربازانش شما را نابود نکند، به یاد خدا و فضل بیکرانش افتاد و از خداوند ظرفیت بیشتر سپاسگزارى مسألت کرد؛

    گفت: پروردگارا، در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس بگذارم و به کار شایسته‏اى که آن را مى‏پسندى بپردازم، و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‏ات وارد کن.(7)

    اینچنین، زمانى که همه اسباب قدرت و مکنت در دست اوست به‏جاى غرور قدرت، از خدا توان سپاسگزارى، عمل صالح و ورود به جرگه صالحان را درخواست مى‏کند.

    - هنگامى که تخت بلقیس را به قدرت خداداد عالمى خدا شناس نزد خود دید، این‏گونه خدا را یاد کرد: فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّى لِیَبْلُوَنِى أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّى غَنِىٌّ کَرِیمٌ؛(8)

    پس چون سلیمان، آن تخت را نزد خود مستقر دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مى‏کنم. هر کس سپاس‏گزارد تنها به سودخویش سپاس مى‏گزارد و هر کس ناسپاسى مى‏کند، بى‏گمان پروردگارم بى‏نیاز و کریم است.

    - و نیز دربرابر نعمت دانستن زبان پرندگان گفت:

    یا أَیُّها النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینا مِنْ کُلِّ شَى‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الفَضْلُ المُبِینُ؛(9)

    اى مردم، ما زبان پرندگان را تعلیم یافته‏ایم و از هر چیزى به ما داده شده است. راستى که این همان امتیاز آشکار است.

    - و سرانجام این که چون قوم سبا، به‏جاى تسلیم شدن دربرابر نداى حق، به نیت تطمیع هدایایى برایش ارسال کردند، با یاد خدا از فریب و تطمیع گریخت و گفت:

    أَتُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِىَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ؛(10)

    آیا مرا به مالى کمک مى‏دهید؟ آنچه خدا به من عطا کرده، بهتر است از آنچه به شما داده‏است.

    3. استفاده از فرصت‏ها جهت تبلیغ

    چون مأموریت اساسى انبیا، ارشاد آدمیان به خداجویى و توحید و مکارم اخلاقى است، هر فرصتى را در این زمینه غنیمت مى‏شمرند. سلیمان به مجرد اطلاع از قوم سبا و ملکه آن، بانوشتن نامه دعوت و گسیل داشتن پیک تبلیغى کار دعوت را آغاز کرد؛

    إِذهَبْ بِکِتابِى هذا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ماذا یَرْجِعُونَ؛(11)

    این نامه مرا ببر و به سوى آنها بیفکن، آن‏گاه از ایشان روى برتاب، پس ببین چه پاسخ مى‏دهند.

    شاید دستور به انداختن نامه در میان آنان بدین منظور بوده که جاى کتمان و پرده‏پوشى نباشد. از اطمینان ملکه به نامه نیز روشن مى‏گردد که پیام دعوت به شکل صحیح و دقیق به او رسیده و احتمال جعل به کلى منتفى بوده است.

    همچنین زمانى که با نیرویى اعجاز آمیز، ملکه و تخت او را حاضر مى‏کنند، سلیمان فرصت را براى القاى پیام توحید مناسب دیده مى‏گوید: هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّى (این از فضل و کرم خداى من است) این معرفى خدا در شرایطى که مخاطبان پذیراى دعوتند، نوعى شیوه تبلیغى به‏شمار مى‏رود.

    4. زمینه‏سازى دعوت با ارائه قدرت الهى

    گاهى فرصت‏ها براى دعوت مؤثر به صورت اتفاقى حادث مى‏شوند و گاهى مبلّغ براى توفیق بیشتر دعوت، ناگزیراست زمینه‏ها و فرصت‏هاى مناسب را به وجود آورد. سلیمان، علاوه بر بهره‏بردارى به‏جا از فرصت‏ها، همواره در صدد ایجاد زمینه‏هایى براى گسترش دعوت بود، از جمله این که براى نزدیک ساختن مخاطب به پذیرش توحید، جلوه‏اى از قدرت خدا را به صورت حاضر کردن تخت پادشاهى بلقیس نشان مى‏دهد و از این رهگذر به‏میزان خرد و درایت او نیز پى مى‏برد. در چنین موقعیت حساب شده‏اى مقاومت دربرابر تفکر توحیدى بسیار دشوار است، ازاین‏رو ملکه پس از این زمینه‏سازى‏ها در مسیر قبول دعوت قرار گرفت.

    فَلَمّا جاءَتْ قِیلَ أَهکَذا عَرْشُکِ قالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا العِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَکُنّا مُسْلِمِینَ؛(12)

    پس وقتى ملکه آمد، به او گفته شد، آیا تخت تو همین گونه است؟ گفت: گویا این همان است و پیش از این، ما آگاه شده و از درِ اطاعت درآمده بودیم.

    سلیمان به‏زمینه‏سازى ادامه داد و طبق برنامه پیش بینى شده، او را به صحن دیگر کاخ راهنمایى کرد که در اثر صیقل دادن فراوان و شفافیت بیش از اندازه به دریایى شبیه شده بود:

    قِیلَ لَها ادْخُلِى الصَّرْحَ فَلَمّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّه ً وَکَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ‏قَوارِیرَ؛(13)

    به او گفته شد: وارد ساحت کاخ پادشاهى شو، و چون آن را دید، برکه‏اى پنداشت و ساق‏هایش را نمایان کرد. سلیمان گفت: این کاخى مفروش از آبگینه است.

    با این تدابیر و زمینه‏سازى‏ها، در نهایت، نتیجه حاصل گشت و بلقیس و قومش ایمان آوردند.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع)

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), مقاله در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), تحقیق درباره تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), مقاله درباره تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع), موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله حضرت سلیمان (ع)
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت