شیوههاى تبلیغى حضرت زکریا(ع)
1. پیشتازى در خیرات
2. عبادت خالصانه و سفارش به آن
حضرت زکریا، پیامبرى از نسل سلیمان و پدر یحیى است که کفالت و سرپرستى مریم، مادر عیسى را نیز بر عهده داشت و خانوادهاش بیت تقوا، عفات و عبادت بود. نام این پیامبر الهى هفت بار در قرآن در سورههاى آل عمران، انعام، مریم و انبیا یادشده است. <قرآن مجید از زکریا تحت دو عنوان یاد کرده؛ یکى کفالت مریم و دیگر بشارت به تولد حضرت یحیى»(1) و همچنین خاندانش را به کار نیک و خشوع و دعا به درگاه حق ستوده است،
وَوَهَبْنا لَهُ یَحْیى وَأَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیْراتِ وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ؛(2)
و یحیى را بدو بخشیدیم و همسرش را براى او شایسته و آماده حمل گردانیدیم. زیرا آنان در کارهاى خیر شتاب مىنمودند و ما را از روى رغبت و بیم مىخواندند و دربرابر ما فروتن بودند.
وَزَکَرِیّا وَیَحْیى وَعِیسى وَإِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحِینَ؛(3)
و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را (یاد آر)، همگى از صالحان بودند.
شیوههاى تبلیغى حضرت زکریا(ع)
1. پیشتازى در خیرات
فضاى حاکم بر آیات حکایتگر قصه زکریا و خاندانش فضایى آکنده از ایمان، تقوا، پایدارى و احسان است و یکى از صفات بارز این خاندان و در رأس آنها زکریا، شتاب در انجامدادن کارهاى نیکو است که شیوهاى از شیوههاى تبلیغ عملى نیز محسوب مىشود؛
إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیْراتِ؛(4)
آنان در کارهاى خیر شتاب مىنمودند.
بهعبارت دیگر در روابط ایشان با همنوعان، همواره اصل نیکى، خدمت و احسان حاکمبود.
2. عبادت خالصانه و سفارش به آن
عبادت و توجه باطنى خالص به خداى بزرگ حقیقتى است که مظاهر آن در اعمال و رفتارهاى اجتماعى جلوه گر مىشود و زکریا به خاطر خشوع باطنى و تضرع مخلصانه بهدرگاه الهى مىتوانست به انجامدادن خیرات و احسان به بندگان خدا همت گمارد؛
وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ؛(5)
و از روى رغبت و بیم ما را مىخواندند و دربرابر ما فروتن بودند.
توکل و اعتماد زکریا به عنایات الهى نیز در اثر آن ایمان و خشوع بسیار چشمگیر بود؛
وَزَکَرِیّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِىفَرْداً وَأَنْتَ خَیْرُ الوارِثِینَ؛(6)
و زکریا را (یاد کن) هنگامى که پروردگار خود را خواند: پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانى.
او خود همواره به عبادت الهى سر گرم و حتى جایگاه مخصوصى بدان اختصاص داده بود. زمانى که ملائکه بشارت یحیى را برایش آوردند آن حضرت در محراب مشغول ابتهال و تضرع بود؛
فَنادَتْهُ المَلائِکَه ُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلّى فِى المِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى؛(7)
پس در حالى که وى ایستاده در محراب خود دعا مىکرد، فرشتگان، او را ندا دردادند که؛ خداوند تو را به ولادت یحیى مژده مىدهد.
زکریا راهنما و مشوق دائمى مردم به نماز و دعاى پروردگار بود و حتى آنگاه که ازجانب خدا مأمور به سکوت گردید، مطابق برخى تفاسیر با اشاره، مردم را به نماز رهنمون شد.
قالَ آیَتُکَ أَلّاتُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیّاً * فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ المِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَه ً وَعَشِیّاً؛(8)
فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز با اینکه سالمى با مردم سخن نگویى. پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید.
گفتهاند که هر روز از غرفه خویش در هنگام نماز صبح و خفتن بیرون مىآمد و اذان مىگفت و بنىاسرائیل با او نماز مىکردند. چون وقت وعده خدا رسید و نتوانست با مردم سخن بگوید در زمان مقرر بیرون آمد و با اشاره آنها را اعلام کرد به نماز.(9)
بههر حال از جمله پیامهاى آیات فوق این است که این اسوه قرآنى همچون دیگر مبلّغان قرآنى، مردم را چه با سخن آشکار و چه با اشاره و نداى کوتاه به تسبیح و عبادت خداى یکتا سفارش مىکرده است.
1 - خزائلى، اعلام قرآن، ص 349.
2 - انبیاء (21) آیه 90.
3 - انعام (6) آیه 85.
4 - انبیاء (21) آیه 90.
5 - انبیاء (21) آیه 90.
6 - همان، آیه 89.
7 - آل عمران (3) آیه 39.
8 - مریم (19) آیات 10 - 11.
9 - محمدباقر مجلسى، حیاه القلوب، ج 1، ص 380
دعا هاى حضرت زکریا (ع) براى درخواست فرزند
زکریّا یکى از پیامبران الهى است. او یک عمر توحید و خدا پرستى و پاکى و درستى را تبلیغ کرد و مردم را به راه راست هدایت نمود. آنگاه که به سنّ پیرى رسید فکر مىکرد به زودى مرگ به سراغ او خواهد آمد و در غمى جانکاه فرورفت.
غم و اندوه زکریا براى آن بود که فرزندى نداشت و از نزدیکان او هم کسى نبود که راه او را ادامه دهد و از این نظر بسیار اندوهگین شد که مشعل هدایتى که از دیر باز در خاندان او و به دست پدران او بوده است به خاموشى گراید.
پیرى خود و عقیم بودن همسر، او را از چشم داشتن به لطف الهى باز نداشت او این خواسته و آرزوى خود را در موارد گوناگون از خداوند درخواست کرد که در سهجاى قرآن کریم از آن یاد شده است:
الف) حنّه همسر عمران در حال حاملگى نذر کرده بود فرزندى که به دنیا مىآورد خدمتگزار بیت المقدس شود. وقتى که زایمان کرد دختر زایید و گفت:
خداوند هم نذر او را قبول کرد. زکریا که شوهر خاله مریم و بزرگِ بیت المقدس بود سرپرستى مریم را برعهده گرفت و او را بزرگ کرد. و در میان مسجد براى او محرابى ساخت که مریم در آن به عبادت مىپرداخت. زکریا هر گاه براى سرکشى به مریم به محراب او داخل مىشد مشاهده مىکرد طعام گوارا و میوههاى غیر فصل نزد مریم موجود است، از مریم مىپرسید:
جواب مىشنید:
در این هنگام، عبادت و معنویت و کمالات مریم، زکریا را تکان داد و باخود گفت: چه مىشد من چنین فرزندى داشتم و بلا فاصله دست به دعا برداشت و گفت:
رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ ذُرِیَّه ً طَیِّبَه ً اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاء؛
بارالها، به من ذریه و فرزندانى پاکیزه از نزد خود ببخش، به درستى که تو شنونده دعایى.
سپس در حالى که در محراب نماز مىگزارد فرشتگان الهى به او بشارت دادند که خداوند فرزندى به نام یحیى که بزرگ و پاکدامن و پیامبر خواهد بود به تو عطا مىکند.
زکریا ناباورانه گفت:
جواب آمد:
ب) در آغاز سوره مریم آمده است: یاد کن رحمت پروردگارت را بر حضرت زکریا. آنگاه که آهسته پروردگارش را خواند و گفت:
رَبِّ إِنِّی وَهَنَ العَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَلَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً وَإِنِّی خِفْتُ المَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَکانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً؛
بارالها، استخوانم سست شده و موى سپید سرم را فرا گرفته است، تاکنون هر گاه تو را خواندهام بدعاقبت نبودهام. من از موالىِ پس از خود مىترسم، همسرم نیز عقیم است، فرزندى به من عطا کن از جانب خود که وارث من و وارث آل یعقوب باشد، و او را پسندیده بدار.
از جانب خداوند ندا آمد:
زکریا گفت:
جواب آمد:
خداوند یحیى را با کتاب و حکمت به زکریا عطا فرمود.
ج) در سوره انبیاء، در مقام یاد پیامبران و اشاره به زندگى و بندگىشان، آن گاه که نوبت به زکریا مىرسد، خداوند مىفرماید: آن گاه که زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت:
رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْداً وَأَنْتَ خیْرُ الوارِثینَ؛
بارالها، مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانى
قال رب انى وهن العظم منى و اشتغل الراءس شیبا ((گفت : خداوندا! بدرستى که سست شده استخوان از بدن من و سرم از پیرى چون شعله سفیدى برآورده است ،)) و لم اکن بدعائک رب شقیا ((و به دعاى تو اى پروردگار من هرگز محروم نبودم بلکه همیشه دعاى مرا مستجاب کرده اى ،)) و انى خفت الموالى من ورائى و کانت امراءتى عاقرا ((بدرستى که من مى ترسم از خویشان بدکردار خود که وارث من باشند بعد از من ، و بود زن من عقیم و فرزند نیاورد براى من ،)) فهب لى من لدنک ولیا# یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا ((پس ببخش مرا از جانب خود فرزندى که اولى باشد به میراث من از سایر خویشان من که میراث برد از من و میراث برد از آل یعقوب - یعنى یعقوب پسر ماثان که عموى مریم بود، یا یعقوب پسر اسحاق علیه السلام - و بگردان آن فرزند را خداوندا پسندیده خود و پاکیزه اخلاق )).
و على بن ابراهیم گفته است : زکریا علیه السلام در آن وقت فرزندى نداشت که بعد از او قائم مقام او باشد و از او میراث برد، و هدایا و نذرهاى بنى اسرائیل از براى عباد و علماى ایشان بود، و زکریا در آن وقت سرکرده عباد و علماء ایشان بود، و زن او خواهر مریم دختر عمران بن ماثان بود، و یعقوب پسر ماثان بود، و سایر اولاد ماثان در آن وقت سرکرده هاى بنى اسرائیل و شاهزاده هاى ایشان بودند، و ایشان از اولادان سلیمان بودند.(382)
یا زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیى لم نجعل له من قبل سمیا پس حق تعالى فرستاد بسوى او که : ((اى زکریا! ما تو را بشارت مى دهیم به پسرى که نام او یحیى است و کسى را قبل او او همنام او نگردانیده بودیم یا آنکه پیش از او شبیه او نیافریده بودیم )).
قال رب انى یکون لى غلام و کانت امراتى عاقرا و قد بلغت من الکبر عتیا ((گفت : خداوندا! چگونه خواهد بود از براى من پسرى و حال آنکه زن من عقیم است که در جوانى فرزند نمى آورد و حال آنکه من رسیده ام از پیرى به حدى که بدنم خشک شده است و به نهایت پیرى رسیده ام )).
قال کذلک قال ربک هو على هین خلقتک من قبل و لم تک شیئا ((گفت خدا: بلکه چنین است امر خدا، گفت پروردگار تو: این بر من است و بتحقیق که تو را آفریدم پیشتر و نبودى هیچ چیز)).
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که : ولادت حضرت یحیى علیه السلام بعد از بشارت حضرت زکریا علیه السلام به پنج سال شد.(383)
قال رب اجعل لى آیه قال آیتک الا تکلم الناس ثلاث لیال سویا ((گفت : خداوندا! براى من علامتى قرار ده که بدانم چه وقت خواهد شد؟ فرمود: علامت تو آن است که نتوانى سخن گفت با مردم سه شب در حالى که صحیح باشى و لال نباشى و علتى نداشته باشى )).
و در چند حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : چون زکریا را در آن وقت علم بهم نرسید که آن ندا از جانب حق تعالى است و احتمال مى داد که از جانب شیطان باشد، از خدا آیتى و علامتى طلبید که حقیقت آن وعده براى او ظاهر گردد، پس حق تعالى وحى فرمود به او که : آیت تو آن است که بى آزارى و علتى سه روز با کسى سخن نتوانى گفت ، چون این حالت او را حادث شد دانست که آن ندا از جانب خدا بوده است و در آن سه روز سخنى که با مردم مى گفت اشاره به سر مى کرد.(384)
فخرج على قومه من المحراب فاوحى الیهم ان سبحوا بکره و عشیا ((پس بیرون آمد بر قوم خود از محراب نماز - یا از غرفه خود - پس اشاره کرد بسوى ایشان که تنزیه کنید و تسبیح بگوئید خداى خود را - یا نماز کنید براى او - در بامداد و پسین )).
و گفته اند که : هر روز از غرفه خود در وقت نماز صبح و خفتن بیرون مى آمد و اذان مى گفت و بنى اسرائیل با او نماز مى کردند، چون وقت وعده خدا رسید و نتوانست با مردم سخن بگوید در وقت مقرر بیرون آمد و به اشاره آنها را اعلام کرد به نماز، پس دانستند که وقت شده است که زنش حامله شود، و سه روز بر این حال بود که با کسى سخن نمى توانست گفت و تسبیح و دعا و نماز مى توانست نمود.(385)