مقدمه
زلزله یکی از انواع بحران های طبیعی است. که هراز چند گاهی بخشی از جهان را فرامی گیرد. سرعت، حجم و ابعاد تخریب ناشی از زلزله، آثار جنبی خرابی مانند قطع راهها، برق، گاز، خطوط ارتباطی و… بهمراه تلفات انسانی بالا از مهمترین ویژگی های زلزله های شدید است. به همین علت، ابعاد بحران پس از وقوع زمین لرزه به سرعت گسترش یافته و نیازمند بکارگیری روشها و اصول مدیریت بحران است.
زلزله همواره یکی از بزرگترین حوادث طبیعی است که مدیران ارشد و اجرایی یک کشور را در تنگناهای اجرایی و عملیاتی قرار داده و معضلات بسیاری را در امر تصمیم گیری و اجرا بوجود می آورد. با توجه به چنین امری لازم است دست اندرکاران مدیریت جامعه با مدیریت بحران در زلزله آشنایی بیشتری پیدا کنند تا در امر برنامه ریزی و اقدام به صورت ضربتی و عملیاتی در اسرع زمان که به واقع عامل بسیار محدود کننده یک مدیر و برنامه های اوست موفق گردند.
1- برنامه ریزی - در امر زلزله بایستی سازمان ویژه و واحدی با تمام اختیارات لازمه تعریف گردد و فقط اقدامات خود در زمینه زلزله را منوط به وقوع زلزله نداند برنامه ریزی در این زمینه شامل دو مرحله است:
الف- برنامه ریزی استراتژیک یا بلند مدت
ب- برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی
سازمان مذکور در برنامه ریزی استراتژیک خود استانها، شهرها و مکانهایی را که در آن احتمال وقوع زلزله بیشتر است را در نظر گرفته و کلیه امور مربوط به امدادرسانی به آن شهرها را پس از وقوع زلزله فرضی مشخص نموده و حالت های مختلف پیش بینی می گردد و بهترین حالتهای ممکنه امدادرسانی و نجات و اسکان و تغذیه و بهداشت و... را در نظر می گیرد و برای آن راه حل بهینه می یابد و در زمان آرامش با آموزش مردمی و برگزاری دوره های مختلف در ادارات و نهادها؛ افراد را نسبت به عملکرد سریع و صحیح در زمان وقوع زلزله آشنا می سازند لازم به ذکر است آموزش نیروی انسانی و استفاده از منابع انسانی خارجی و داخلی جهت آموزش پرسنل سازمان امداد و نجات به عنوان یکی از عوامل مؤثر در برنامه ریزی بلند مدت قرار دارد.
در برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی باید برنامه های اجرایی را که پس از وقوع زلزله در منطقه ای از کشور به طور صحیح و سریع و مرحله ای انجام گیرد مشخص نمود
2- سازماندهی و بکارگماری - در مرحله سازماندهی مدیران بایستی نیروهای متخصص خود را که آموزش کافی و لازم دیده اند و با کلیه روشها و تجهیزات و امکانات امدادرسانی نوین آشنایی دارند، به صورت مؤثر سازماندهی نموده تا بتوانند در کمترین زمان در منطقه زلزله زده آرایش گرفته و وارد مرحله امداد و نجات شوند. استفاده از پل های هوایی مانند هلیکوپترها و هواپیماهای مخصوص، زمان انجام عملیات را کم می کند و در این عامل بسیار مهم دست مدیر را جهت انجام بهتر و سریع تر زمان باز می نماید. به طور مثال در زلزله بم می توانستیم در روز اول با تقسیم بندی سریع شهر از روی نقشه و کمک گرفتن از افراد متخصص منطقه نظیر رییس اداره اطلاعات، شهردار، فرماندار و... شهر را به مناطق کوچکتر و عملیاتی تقسیم کرده و نفرات امدادی خود را در قسمت های مورد نظر سازماندهی نماییم و کار را شروع کنیم.
3- هدایت و رهبری - در مرحله هدایت و رهبری بایستی فرمانده سازمان مربوطه در کمترین زمان در منطقه حضور یابد و از نزدیک کار فرماندهی و مدیریت را به عهده گرفته و با اختیارات تامی که دارد دستورات لازم را صادر نموده و عملیات را رهبری و مدیریت و از موازی کاری واحدها جلوگیری نماید.
4- هماهنگی -نبود هماهنگی پس از وقوع زلزله برای سازمان امداد و نجات یکی از بزرگترین مشکلات و معضلات است. مدیران بایستی قبل از وقوع زلزله ضمن تعریف مشخص برای واحدهای عملیاتی خود در داخل سازمان و در خارج از سازمان برای سازمانهای دیگر که در امدادرسانی می توانند به صورت ابزاری در اختیار سازمان امداد و نجات باشند کار هر یک را به طور دقیق و روشن بیان نمایند تا از موازی کاری و انفرادی عمل نمودن که عملاً موجب اتلاف وقت و هزینه و نهایتاً اصطکاک می گردد جلوگیری شود و از طریق هماهنگی کامل سینرژی یا هم افزایی نیرویی ایجاد شده که خود عامل تغییر سریع و عملیات برق آسا می گردد.
۵- گزارش گیری - گزارش گیری نیز بخش مهم دیگری از وظایف مدیران ارشد در بحران زلزله است. مدیر سازمان بایستی به طور دقیق و صحیح از کانالهای مطمئن در سازمان و به طور دائمی اطلاعات لازم را اخذ نموده تا بتواند در کمترین زمان تصمیم گیریهای سازنده واساسی داشته باشد. اخذ اطلاعات نادرست و نامربوط و غیرمطمئن منجر به تصمیم گیری های غیرمنطقی با ریسک بالا و نهایتاً دوباره کاری ها و عملکردهای ضعیف خواهد شد.
6- بودجه بندی - در بودجه بندی بایستی متخصصین سازمانی در خصوص هزینه برنامه های استراتژیک و عملیاتی و تاکتیکی اعم از آموزش افراد، خرید تجهیزات، ماشین آلات، لوازم و... تصمیم گیری کنند و توسط تکنیک های کمی و روش های ریاضی و آماری حداقل و حداکثر هزینه های مربوط به زلزله را در هر منطقه تخمین زده و به طور تفصیلی تمام موارد را بودجه بندی نمایند تا در زمان وقوع زلزله دچار مشکل تأمین مالی جهت نیروهای امدادی و عملیاتی خود و افراد حادثه دیده و اسکان و تغذیه آنها و.... نشوند.
به همین علت، ابعاد بحران پس از وقوع زمین لرزه به سرعت گسترش یافته و نیازمند بکارگیری روشها و اصول مدیریت بحران است. بطوریکه در یک زلزله برای کنترل بحران علاوه بر مواردیکه در تمامی بحرانها به شکل عمومی بایستی رعایت نموده و از اصول عمومی مدیریت بحران می باشند، عملیات ذیل صورت می گیرد:
1) عملیات امداد و نجات: در این مقطع که علی القاعده بایستی در لحظات اولیه صورت گیرد هدف نجات جان مصدومین و افرادی است که در زیر آوارها گرفتار هستند. ویژگی مهم این مرحله سرعت عمل و دقت در عملیات امدادی است، زیرا بعضاً عدم دقت در نجات فرد گرفتار باعث می شود تا صدمات بیشتری به وی وارد گردد.
2) عملیات امنیتی: معمولاً در زلزله های شدید به دلیل خرابی خانه ها، بانکها، مغازه ها و …. امکان سو ء استفاده و هرج ومرج بالاست از سوی دیگر هجوم مردم عادی جهت امدادرسانی نیز علاوه بر خطرات برای خود آنها و مصدومان می تواند باعث بروز مسائل امنیتی گردد. از اینرو معمولاً نیروهای مسلح کشور بایستی با سرعت و حساسیت اقدام به ایجاد کمربند امنیتی در حوزه موردنظر کنند.
3) عملیات اسکان: پس از ساعات اولیه حادثه که معمولاً افراد در شوک ناشی از وقوع زلزله به سرمی برند، مسأله اسکان بازماندگان مطرح می شود. این اسکان درابتدا بصورت موقت خواهد بود که عمدتاً از چادر بهره گرفته می شود و بتدریج از اتاقک مجهز استفاده می شود.
توزیع سریع، برنامه ریزی شده و منسجم امکانات اسکانی در این مقطع بسیار حساس است.
4) عملیات امداد روانی: حوادث ناشی از زلزله دارای آثار بسیار مخرب روانی بر افراد است. از دست دادن بستگان، هراس از آینده، خلاء ناشی از نابودی ناگهانی امکانات و اموال و مشاهده ضجه های دلخراش برخی از این آثار هستند. در این مرحله حساسیت برخورد با افراد از نظر روانشناسی بسیار مهم و ظریف است.
5) عملیات پشتیبانی : شامل فراهم نمودن امکانات اولیه موردنیاز مردم، توزیع مناسب آنها، رساندن غذای گرم، مایحتاج مصرفی و دارویی، توزیع مناسب، کارآمد و عادلانه اقلام از ویژگیهای این مرحله است.
6) عملیات لجستیک: حمل و نقل در یک حادثه زلزله از چند نظرمهم است: اولاً) معمولاً شریانهای ارتباطی قطع است، لذا از راههای معمولی امکان سامان دادن عملیات دیگر نیست.
ثانیاً) سرعت عمل دربسیاری از مراحل قبلی سرنوشت ساز است، لذا راه هوایی و استفاده از امکانات ناوبری نیروهای مسلح در اولین ساعات حادثه بسیار حیاتی است.
7) عملیات رسانه ای: ابعاد یک حادثه مادامی که در آئینه رسانه ها مطرح نگردد مورد غفلت بوده و بسیاری ازمراحل مذکور پس از بعد رسانه ای بحران سرعت، نظم و جریان می یابند بهمین دلیل عملیات رسانه ای و گزارش دهی منظم از روند امور بسیار مهم است.
8) عملیات اطلاع رسانی: اطلاعات بستر تصمیم گیری است و و دراین بین حساسیت آن افزون می گردد، آمار تلفات، نیازمندیها و … مواردی است که سریع، مطمئن و قابل اتکاء باید تهیه شود تا جلوی شایعه را بگیرد.