ابتدا باید گفت که تارکان نماز از حیث کمیت ترک عبارتند از:
الف) کسانی که به طور مطلق تارک نماز هستند:
ب) گروهی ، بعضی اوقات می خوانند و گاهی نمی خوانند. بعضی نماز می خوانند . اما واجبی از واجبات نماز را ترک می گویند. مانند قرائت یا اذکار واجب نماز و یا اینکه در مکان غصبی نماز می خوانند. ترک نماز از روی عمد، موجب کفر است. کفر عبارتند است نپذیرفتن و انکار چیزی که عقل و فطرت آدمیان، آن را حق می داند که نتیجه چنین افکاری ترک ضروریات دین است از جمله نماز.
عدم آشنایی به فلسفه نماز: اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، خود از عوامل ترک نماز به شمار می رود.
درمان: آشنا شدن و آشنا کردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که نماز جزء نیاز ماست، جزء زندگی و حیات ماست. فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلی می کند و به واسطه آن آرامش و تعادل روانی پیدا می شود. نماز درمان افسردگی و اضطراب است.
احساس تحجر و عقب ماندگی: چنین اشخاصی بر این باورند که مذهب از زندگی جداست و بر این باورند که دین، قدیمی و ارتجاعی است. چنین اشخاصی برای آن که خود را قانع کنند که راهشان صحیح است می گویند مذهبیان از واقعیتهای زندگی و از لذات زندگی و از علم تا پیشرفت، با زمان بودن، به دور هستند و انسانهایی خشک و بی سواد و عقب افتاده اند و درمقابل این همه لامذهبانی که دردنیای خارج از ما و یا دنیای ما زندگی می کنند. انسانهایی منطقی ، پیشرفته و باسوادنند.
درمان: فهمیدن یا فهماندن این معنا که دین نه تنها با علم و پیشرفت زندگی کردن مخالف نیست، بلکه چگونگی انسان شدن و پویا شدن را نیز نشان می دهد و اینکه عبادت برای بهتر زندگی کردن است و بهتر لذت بردن از زندگی ، درمان بیماریهای روانی و به طور کلی برای به تکامل رسیدن انسان است.
تن پروری و تنبلی: اساساً افراد تنبل و تن پرور، اراده قوی نسبت به انجام امور معنوی ندارند و در مسیر زندگی خود با مشکل رو به رو هستند. اینگونه افراد دارای روح کوچک هستند و همواره در بند خواستهای تن می باشند.
درمان: ترک پرخوابی و پرخوری که باعث کسالت و ضعیف شدن اراده می شود و اشتیاقی برای عبادت نمی ماند و اینکه برای ترک این عادت باید از خداوند متعال استعانت بجوییم و از ورزش و نرمش برای رفع کسالت استفاده کنیم و مداومت بر این کار را فراموش نکنیم و از شهوت رانی و بزهکاری دوری کنیم. «زیرا افراد شهوت ران دارای اراده ای ضعیف هستند و از آنجایی که پرستش و عبادت، خواسته و نیاز روح آدمی است. لذا آدم شهوت ران به دلیل اسیر و گرفتار جسم بودن، نمی تواند به خواسته های روح پاسخ مثبت دهد.
مسامحه کاری: یکی از اسباب ترک نماز سهل انگاری است. این عامل غیر از تنبلی و بی حالی نیست «زیرا مشاهده می شود که انسان با اینکه در بهترین وضعیت روحی و جسمی به سر می برد، و لیکن نسبت به امور معنوی مخصوصاً نماز بی توجه است. لذا به راحتی آن را ترک می کند و احساس نمی کند که عمل مهمی را ترک کرده است.
درمان: از علل اصلی بی توجهی و سهل انگاری در نماز، اهمیت ندادن به عبادت و در حقیقات، مهم جلوه نکردن نماز برای آدمی است. برای رفع سهل انگاری باید به نماز اهمیت داد و آفات ترک آن را شناخت و دانست که فریاد خدا بر سهل انگاران بلند است.
احساس خودنمایی و ریاکاری: بعضی ها با خواندن نماز احساس می کنند که در زمره ریاکاران قرار گرفته اند و بعضی ها می گویند: خجالت می کشیم، چون تا به حال نماز نخواندیم و اگر اکنون بخوانیم، شاید مورد طعن و مسخره پدر و مادر و دوستان قرار بگیریم.
درمان: برای درمان می بایست ابتدا دیگران برخوردشان با اینگونه افراد درست باشد و آنها را تشویق به خواندن نماز کنند و به آنها بگویند که فایده نماز به خود آن ها بر می گردد و نه به کسی و خود شخص نیز می تواند به خود کمککند یعنی اینکه اگر با خواندن نماز مورد مسخره قرار گیرد. صاحب عبادت که خداوند است خوشحال می شود و خوشحالی او کافی است و در این حالت است که می توانیم طعن و مسخره دیگران را تحمل کنیم.
احساس بی فایده بودن به نماز به علت گناهکار بودن: در این حالت شخص گناهکار با خود می گوید: حالا که من گناهکارم و بزهکارم پس برای چه نماز بخوانم؟ نماز چه فایده ای به حال من دارد؟ در نتیجه سعی می کند یا ترک گناه کند یا ترک نماز و از آنجایی که با گناه مأنوس شده است، ترک نماز را می پذیرد.
درمان: ارتکاب معصیت. اگر چه حرام و مانع تحصیل حضور قلب است، ولی موجب بطلان نماز نمی گردد و همچنین مشکل گناهکار با ترک نماز حل نمی شود، بلکه گرفتاری او مضاعف می گردد.
بنابراین نباید انسان به صرف انجام معصیت از خود ناامید شود و ترک نماز کند، بلکه به موازات توجه به معنویات به ترک گناه بپردازند و به هیچ بهانه ای ترک نماز نگویند و نیز بدانند که هر قدر گناهکار باشد ، راه برگشت دارند.
باز آی هر آنچه هستی باز آی گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی
خانواده: یکی از عوامل مهم در سازندگی و شکوفایی یا تخریب شخصیت انسان، خانواده و محیط زندگی است و بیشترین همانند سازی و الگو برداری را در دوران طفولیت از اهل خانواده، مخصوصاً پدر و مادر است. از دلایل بی توجهی به نماز، نبودن الگوی نماز گزار در منزل وجود فاسد محیط خانه است.
محیط و اجتماع فاسد:
یکی دیگر از دلایل ترک نماز، قرار گرفتن در محیط نامساعد و فاسد است، در اجتماعی که معنویت و روح نماز حاکم باشد. توجه به معنویات مخصوصاً نماز بیشتر خواهد بود.
درمان: بر مسؤلان لازم است که در صدد اصلاح محیط و جامعه بر آیند و زمینه های فساد را از بین ببرند و به جای آن جو جامعه را از معنویات پر کنند.
دوست فاسد: یکی از عوامل ترک نماز همنشینی و همراهی با تارک الصلواه است و از امام صادق (ع) نقل شده: دین انسان بستگی به دوستش دارد، بنابراین باید بدانیم که ساختار شخصی و معنوی ما با دوستانمان گره خورده است.
درمان: قطع رابطه با دوست فاسد و تارک الصلواه و درمقابل همنشینی با انسانهای پاک و نماز گزار و اهل علم بهترین شکل درمان است.
برخورداری نامناسب افراد مذهبی: تأثیر رفتارهای مذهبی و به طور کلی متدینان در انسانهای دیگر حتمی است . مسلماً الگوهای دینی که جوانان و نوجوانان را دعوت به پاکی انسانیت، معنویت و عبادت و ... می کند. باید اول خودشان عامل گفته هایشان باشند و اگر خلاف گفته های خود عمل کنند، آثار منفی تربیتی بر افرادجامعه خواهد داشت.
درمان: راه درمان بر الگوی مذهبی است که این واقعیت را بپذیرند که هر نوع رفتار و کردار آنها درمعنویت، ایمان و رفتار مردم، تأثیر خواهد داشت. دیگر آنکه رهبران دینی باید در اعمال روشهای تربیتی همانند اسوه عالم امکان. حضرت محمد (ص) اعتدال و میانه روی و ظرفیت افراد را در نظر داشته باشد و از روشهای مفیدی مانند: استدلال ، تشویق، تحسین استفاده کنند و از استبداد و خشونت بپرهیزند.