بقراط[2] (460-377 قبل از میلاد) پزشک و دانشمند یونانی که به پدر پزشکی شهرت دارد و نیز بنیان گذار روش های عینی و دقیق مانند شرح حال نگاری در تشخیص و درمان نا بهنجاری های روانی و اختلالات رفتاری ناشی از فقدان جدایی می باشد، احتمالاً اولین کسی است که اختلالات رفتاری ناشی از فقدان جدایی والدین را به ترشحات بدن نسبت داده است. بقراط معتقد بود که اختلالات روانی و رفتاری که بعد از جدایی نوجوان از فرد ، دوست، یا والدین ایشان از یکدیگر هورمونهای خاصی در بدن نوجوان موجب بروز اختلالات رفتاری وی در آینده می شوند. بقراط این مسئله را نسبت به یکی از ترشحات بدن یا اخلاط چهار گانه (دموی یا خونی، صفراوی، سوداوی و بلغمی) منسوب می کند که از نظر وی در این امر این عناصر چهارگانه موثرند . بقراط عقیده دارد این چهار خلط به طور عادی در مقاطعی از دوران رشد انسان غالب است و لذا هر دوره ویژگی مزاجی خاصی را بر عهده دارد و نیز احتمال ثبات یا اختلال در هر دوره می رود که این اختلال با بعضی از رویدادها مثال (فقدان جدایی) روی می دهند.
اظهار نظرهای دیگر نیز در ارتباط با ساختمان فیزیکی و زیستی بدن انسان و رابطه آن با بیماری های روانی و اختلالات رفتاری ناشی از فقدان جدایی مطرح شده است از آن جمله طبقه بندی کرچمر[3] شلدن[4] در این خصوص میباشد. این دانشمندان معتقدند افرادی که دارای ساختمان یا اسکلت بندی بدنی خاصی هستند، شخصیت و ویژگی های رفتاری خاصی نیز دارند و به لحاظ ساختمان بدنی آنان، میزان تأثیر پذیری شان نسبت به هنجارهای روانی که ممکن است بر اثر عامل جدایی بر روان انسان بگذارد متفاوت است. (نراقی و نادری، 1374).
به طور خلاصه می شود موارد ناشی از فقدان جدایی بر اختلالات رفتاری نوجوانان را به طور زیر معرفی کرد:
بی نظمی در سلوک
اضطراب و گوشه گیری
رفتارهای نامناسب و نا پخته
رفتارهای ضد اجتماعی