بشر در طول تاریخ همواره دست به گریبان مشکلات زیادی بوده است. حوادث، اتفاقات، بیماری ها هر کدام به شکلی او را دستخوش تغییر کرده است. در این میان حفظ سلامتی امری بوده است که آدمی همواره در کنار زندگی روزمره خود سعی در آن داشته است. از اینروست که چندین هزار سال است علم طب و پزشکی به وجود آمده است و همیشه کسانی به عنوان پزشک در کنار مردم به فعالیت مشغول بوده اند.علم روانشناسی اگرچه به تازگی به جرگه علوم پیوسته و عمر بسیار کوتاهی دارد ولی از آنجا که این علم به بررسی مسائل رفتار و چگونگی شکل گیری آن و درمان رفتار های نابهنجار می پردازد، به سادگی می توان گفت که اینها مسائلی است که از زمان های بسیار دور وجود داشته است و البته نه با اصطلاحات امروزی و جدید و به عنوان بخشی از علوم رفتاری و روانشناسی. با نگاهی به تاریخ و متون قدیمی ( پزشکی و غیر پزشکی)، داستان هایی از حالات مختلفی از رفتارهای انسان ها به چشم می خورد که با نگاه دقیق و مو شکافانه قرار گرفتن آنها در قالب بسیاری از عناوین علمی روانشناسی امروز به راحتی قابل پذیرش است. البته در حیطه اسلام و علوم اسلامی و متون تاریخی اسلامی نیز با دقت و بررسی زیاد حتما به چنین مواردی برخواهیم خورد.یکی از اختلالات روانی که از قدیم وجود داشته و به صورت های گوناگون مورد تفسیر و تبیین و درمان قرار گرفته است، چیزی است که آن را امروزه در علم روانشناسی مرضی، هیستری می نامند. هیستری به طور اجمال نوعی بیان فیزیکی ( به شکل بیماری های گوناگون فیزیکی مانند نابینایی، ناشنوایی و ناتوانی حرکتی و ...) با منشأ روانی و روانشناختی است. این اختلال روانی، در گذشته نیز بسیار وجود داشته است ولی به دلایل مختلف در بسیاری موارد تشخیص درست داده نمیشده است. یکی فقدان تجهیزات آزمایشگاهی و پزشکی برای اطمینان از عدم وجود مشکل فیزیکی است و دلیل دیگر ممکن است ناشی از نبود یا کمبود آگاهی اطرافیان و اطباء قدیم از ماهیت این بیماری است. به همین دلیل خیلی از اوقات آن را به امور ماورای طبیعی و گاهی به شیاطین و اجنّه و امثال آن نسبت میداده اند.به هر حال بررسی تاریخی چنین موردی از اختلالات روانی، خصوصاً در منابع اسلامی و غیر پزشکی نیازمند کاری است سخت و گسترده. با توجه به اینکه این اصطلاح و اصلاحات مربوط به این اختلال بسیار نوظهور هستند، پیدا کردن چنین مواردی در کتب و متون تاریخی و روایی مستلزم مطالعه مورد به مورد و دقیق آنهاست تا بدین ترتیب بتوان عنوان مثلا کوری هیستریایی را بر آن مورد اطلاق کرد. بدیهی است که چنین کاری مستلزم صرف وقت بسیار زیاد و دقت فراوان است و انجام آن از عهده یک مقاله یا تحقیق کلاسی ساده و مختصر با وقت بسیار محدود خارج است.بنابراین ما در این ترجمه تحقیق گونه، صرفاً به گوشه هایی از بحث ماهیت و تعریف هیستری پرداختیم. در بخش اول تعدادی از تعاریف مختلف از هیستری آورده شده است، در بخش دوم مطلبی راجع به تعریف پزشکی هیستری و در بخش سوم، یک نمونه کلاسیک از این اختلال بیان شده است. در انتها و پیوست نیز متون منبع ارائه می شود. لازم به ذکر است که منبع تمامی مطالب این تحقیق از پایگاه های مختلف اینترنتی گرفته شده است.
1.تعاریف مختلف هیستری:
1- یک اصطلاح قدیمی برای دسته ای از اختلالات احتمالا روان زاد بود که شامل اختلالات تبدیل و اختلالات گسستگی است. پس ازکتابچه راهنمای تشخیصی و آماری سوم ( دی اس ام 3) دیگر به عنوان مقوله تشخیصی به کار نرفت، و این، تا اندازه ای به خاطر این اشاره بود که این وضعیت در زنان شایع تر است ( هیستری یونانی – رحم) .
2- این اختلال هزار چهره به عنوان یک روان رنجوری کارکردی همراه با احساسات، هیجانات، یا حملات ناگهانی (تشنج) نابهنجار در نظر گرفته می شود، که بروز آن به طور عمده به وسیله نا استواری هیجانی است، به وسیله آرامش با چیزی که در منفی بافی و تکانشگری مورد نفوذش است، گرایشی به ساختن احساسات ( احساسات ساختگی)، یک خودپسندی قابل توجه، میل به حرف زدن، اعمال ساختگی، و وانمود کردن. تغییرات دمدمی مزاجانه ( هوسبازانه) ثابت خُلقی و فعالیت وجود دارد. هیچ اختلال دیگری وجود ندارد که مانند هیستری بتواند اینهمه بیماری جعلی بسازد. قوای ذهنی روانی گاه گاهی در غیب بینی ( غیب گویی )، توهّمات، حالات انقباض عضلانی و خوابگردی، و مانند اینها به نمایش در می آیند .
3- اصطلاحی ( از زمان بقراط در 400 سال پیش از میلاد مسیح) برای هیجان مفرط و غیر قابل مهار؛ شامل اضطراب و اختلالات وابسته. اصطلاح (Hysterical) نیز مشتق شده از واژه یونانی (Hystera) به معنای زهدان یا رحم؛ نظر به اینکه این حالت به نظر می آمد بیشتر زنان در بچه زایی را تحت تأثیر قرار دهد، چنین اعتقاد بود که دلیل آن زهدان سرگردان است .
4- حالت نِورُزی همراه اختلالات هیجانی و یا بدنی.
5- اختلالی روانی که در سطح بیرونی و به صورت نشانه های بدنی نمایان می شود به طور نمونه، فلج ظاهری که اساس و ریشه بدنی ندارد ولی مظهر پریشانی روانی است، که باید یک فلج هیستریک نامیده شود. بدیهی است که باید دقت شود تا چنین اختلالاتی از تمارض صحیح و وانمود کردن نشانه های مرضی، تمیز داده شود .
6- دیوانگی، حالت بیقراری شدید روانی.
- ترس مفرط یا غیر قابل مهار.
- اختلال عصبی که با طغیان شدید هیجانی و آشفتگی کارکرد های حسی و حرکتی مشخص می شود .
7- حالتی روانی، نوعی ترس مهار نشدنی یا فزونی های هیجانی. ترس اغلب تمرکز می یابد بر بخشی از بدن، و اغلب بر یک مشکل متصور در آن بخش از بدن است (.یک شکایت عمومی). افرادی که دچار هیستری هستند اغلب مهار خود بر ترس شدید را از دست می دهند .
2.تعریف پزشکی هیستری
اختلالی عصبی که با گوناگونی گسترده نشانه های تنی و روانی ناشی از گسستگی شناسایی می شود، نوعاً آغاز آن در دوره نوجوانی یا اوایل بزرگسالی است و بروز آن در زنان شایع تر از مردان است. از زمانی که مفهوم هیستری 2000 سال پیش به عنوان یک بیماری شناخته شد، حدود آن به عنوان یک اختلال به وسیله تعریف های گوناگون تیره و تار شده است. بحث محدود به آن پدیده هایی است که به عنوان تبدیل و اختلالات گسستگی هشیاری طبقه بندی شده اند، که مبانی مشترکی در پدیده های روانی گسستگی دارند.
سبب شناسی روان رنجوری های هیستریایی
مفهوم گسستگی، فرایندی است که به موجب آن محتواهای روانی درونی ویژه ( خاطرات، نظرات، احساسات، ادراکات) از آگاهی هشیار گم شده و خارج از دسترس برای یاد آوری ارادی واقع شده اند، مرکزی برای ادراک پدیدایی نشانه های هیستریایی است. ولی این محتواهای ذهنی می توانند تحت شرایط خاصی هرچند ناهشیار، بهبود یابند ( مانند: رویاها یا خواب هیپنوتیزمی). گذشته از این، آنها می توانند آگاهی و رفتار افراد را از راه های گوناگون متأثر کنند. به طور مثال، گسستگی و زوال هشیاری در خاطرات الگو های حرکتی منجر به فلج می شود؛ ظهور پاره ای از خاطرات از هم گسسته دیداری که تولید کننده یک توهّم دیداری خود ناپذیر است؛ ظهور مجموعه ای از گسستگی های روانی که یک شخصیت گسسته را شکل می دهد و می تواند تغییر کاملی در رفتار فرد به وجود آورد. تمامی پدیده های هیستری تبدیل و گسسته می تواند ملاحظه شود به عنوان تأثیرات یکی از: گسستگی به تنهایی و یا فوران به سوی هشیاری اجزاء محتواهای گسسته روانی که در درجات گوناگون پیچیدگی هستند. آمادگی برای گسستگی میتواند تا اندازه ای ارثی باشد.
دو جنبه گسستگی باید مورد توجه واقع شود:
(1) به طور نزدیکی با توان هیپنوتیزمی همبسته است، و افراد در معرض گسستگی خود انگیخته معمولا نرخ بالایی در مقیاس توان هیپنوتیزمی دارند.
(2) ممکن است به عنوان دفاع روانشناختی عمل کند؛ به عبارت دیگر، مکانیزمی برای بیرون راندن امر ناگوار، دردناک و مفاهیم روانی اضطراب آور از هشیار، ارائه می دهد مطالعات بالینی اخیر، حضور تکرار شونده بخصوص خاطرات تجاورکارانه مهم و سوء استفاده جنسی کودک در بیماران همراه با اختلالات شخصیتی چندگانه را نشان می دهد.
روان رنجوری های هیستریایی – علائم و نشانه ها
نشانه های تبدیلی: تقریبا هر نشانه بیماری اندام می تواند شبیه سازی شود بر یک بنیان هیستریایی؛ مثلاً، نشانه هایی که بیماری یک خویشاوند مرده را تقلید می کند. نشانه های حسی حرکتی گوناگونی برای معیّن بودن و ویژگی روان رنجوری هیستریایی در نظر گرفته شده است. سستی و فلج شدن دسته های عضلانی شایع است؛ گرفتگی و حرکات نابهنجار( غیر طبیعی)، کمتر تکرار شده. اختلالات حرکتی معمولا ترکیب شده به وسیله حساسیت متناوب، مخصوصا آن دسته که شامل بساوایی، درد، دما، و حسّ موقعیت می شود. ویژگیهای مخصوص «دستکش و جوراب زنانه »است. توزیع اختلالات حسی و حرکتی وقتی اینها در اندامها اثر می گذارند به عبارت دیگر، توزیع، به جای تحریک عصب پوستیِ منطقه ای که تحت تأثیر واقع شده، بوسیله مفهوم تصویر بدن از یک دست یا پای کارکردی تعیین شده است. توزیع رایج دیگر، نابینایی یک سویه کامل است، که درست تا خط میانی جلو و عقب بدن کشیده می شود. (کمتر) خیلی اوقات احساس ها و کارکرد های ویژه میتواند تحت تأثیر واقع شود، همچنان که در کوری هیستریایی، کری هیستریایی، و لالی حنجره ای وجود دارد؛ هم توهّمات دیداری و هم شنیداری میتواند رخ دهد.
پدیده های گسسته: حالات متناوب گوناگون هشیاری می تواند ناشی از فرایند گسستگی باشد. در خوابگردی، به نظر می آید که بیمارفاقد تماس با محیط است، ظاهراً بی توجه به محرک های بیرونی است، و در بسیاری موارد به نظر می رسد که در یک ، نمایش توهّمی روشن به سر می برد، که اغلب خاطره برخی رخداد های آسیب زای هیجانی گذشته است. در یاد زدودگی، شایع ترین شکل هیستری نوع گسستگی، بیمار به طور نمونه فقدان کامل حافظه نسبت به همه رویداد های گذشته دارد که در بر گیرنده یک دوره چندین ساعته تا چندین هفته ای می باشد. یاد زدودگی پیش گستر ممکن است در موردی رخ دهد که یاد زدودگی، خاطره وقایع را آنچنان که تجربه شده اند می پوشاند، بیمار مستمراً و بدون توقف در حال فراموشی لحظه به لحظه]و پی در پی[ چیزی است که به آن فکر کرده ، احساس کرده ، و آن را انجام داده است .
3.یک مورد کلاسیک هیستری:
به خوبی به خاطر می آورم که بیمار جوانی که برای اولین بار او را در اتاق فوریت های پزشکی سالها قبل دیدم. نام او را باربارا خواهم گفت. باربارا دانش آموز شانزده ساله دبیرستان بود که تصمیم داشت از سر کلاسِ بعد از ظهر فرار کند و همینکه به خانه رسید فهمید مادرش همراه مردی بیگانه در بستر است. کاملا آشفته، دوید بیرون از درِ جلویی خانه و روی چمن های جلوی خانه لغزید و سقوط کرد روی چمن ها. وقتی باربارا خواست تا از جای خود بلند شود، فهمید که کاملا نابینا شده است.باربارا به وسیله والدینش آورده شد به بیمارستان، و داستان به من و مادرش مربوط شد که خواست مرا تنها ملاقات کند. وقتی من در نهایت با باربارا صحبت کردم، او به نظر می آمد کاملا نسبت به آنچه اتفاق افتاده بود بی اهمیت و خونسرد بود. آیا سرش ضربه خورده بود؟ نه. او روی دست های خود افتاده بود و چشمان خود را بسته بود و وقتی آنها را باز کرده بود، نمیتوانست ببیند.
من سوال کردم که آیا او آشفته بوده. نه آیا از دست مادرش عصبانی بوده؟ نه. او نسبت به این واقعیت که نمیتواند ببیند چه احساسی داشت. من باید چه احساسی میداشتم، او میخواست بداند و شانه های خود را با ملال زیادی نسبت به یک نوجوان بالا انداخت هر دو والدینش به خاطر این وضعیت به طور قابل توجهی مضطرب تر و هیجانی تر از خود او بودند.تشخیص مورد باربارا کار دشواری نبود ( اگر چه ما تمام آزمایشات پزشکی لازم را برای اطمینان از عدم وجود آسیب جدی انجام دادیم). آنوقت ما آن را « کوری هیستریایی» خواندیم؛