تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت

تعداد صفحات: 19 فرمت فایل: word کد فایل: 23671
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت

    خلاصه شرح حال مولانا

    عالم عامل و عارف کامل صاحب علم الیقین مولانا جلال الدین محمد بن محمد بن الحسین البلخی قدس سره مولود شریفش در قبه الاسلام بلخ از بلاد خراسان در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری روی نمود. پدران آنجانب از علما و فضلای کبار آن دیار بوده اند. گویند مولانا در کودکی به هر سه یا چهار روز یک بار افطار می نمود و در سن شش سالگی با والد خود مولانا بهاالدین محمد ملقب به سلطان العلما او را اتفاق سفر افتاد . مولانا بهاالدین در نیشابور با جناب شیخ فریدالدین عطار قدس سره ملاقات نموده جناب شیخ کتاب اسرار نامه را که یکی از مولفات خود بود به مولانا جلال الدین عنایت فرمود و به مولانا بهاالدین گفت که این فرزند را گرامی بدار زود باشد که از نفس گرم آتش به سوختگان عالم بزند. سپس مولانا بهاالدین جناب شیخ را وداع کرده عازم بیت الله الحرام گردید و به بغداد آمد و در بغداد بزرگان و دانشمندان لوازم احترام نسبت به آن جناب به جای آوردند مولانا بهاالدین در آنجا مدت یک ماه تفسیر بسم الله فرمود چنانکه تقریر روز اول به ثانی نسبت نداشت . جمعی که طرف سلطان علاالدین کیقباد سلجوقی از کشور روم به دارالخلافه بغداد آمده و آن تقریر دلپذیر را استماع نموده بودند چون به روم بازگشتند از مناقب مولانا آنچه مشاهده کرده بر سلطان عرضه داشتند. سلطان را در غیاب اعتقادی راسخ در حق وی پدید آمد و تمنای ملاقات مولانا را داشت. تا اتفاقا مولانا را عزیمت حجاز افتاد و از آنجا به طرف شام عبور فرمود و در آنجا مولانا سید برهان ترمذی که از مریدان و همراهان وی بود رحلت نمود و در حین وفات به مولانا بهاالدین وصیت کرد که شما به طرف روم عزیمت فرمایید که جهت شما در آنجا فتوحی باشد . مولانا قبول نموده به مدینه ارزنجان آمده در خانقاه عصمتیه تاج ملک خاتون عمه سلطان علاالدین نزول فرمود و پس از مدتی اقامت به طرف روم رهسپار گردید. چون به صحرای قونیه رسید سلطان با جمیع اکابر و ارکان دولت مولانا را استقبال نموده به شهر درآورند و به منزلی که در خور آنجناب بود در آورده و خدمات به جای آوردند. در آن اوان مولانا جلال الدین به سن 14 سالگی بود و در آن صغر سن از علمای بزرگ به شمار می آمد . چون والد بزرگوارش در سنه 631 رحلت نمود مولانا به موجب وصیت والد بر مسند افاده قدمت گذاشت و لوای نشر علوم و درس فنون و امر معروف و نهی از منکر برافراشت و ذات ملک صفات او را از ریاضات و مجاهدات و مکاشفات روی داد و به صحبت حضرت خضر (علی نبینا و آله السلام) رسیده و جمعی کثیر از عرفای عصر را ملاقات نمود آخرالامر نمود به خدمت تاج العارفین مولانا شمس الدین تبریزی رسیده و ارادت او را از  جان و دل برگزید وبا یکدیگر در خلوت صحبت داشتند . مولانا طریقه سماع و فرجی و وضع دستار به مثابه ایشان ساخت و همین ترتیب او علم معرفت بر سر عالم بر افراشت جنانکه خود می فرماید :

     هزاران درج و در آرد بناگوش ضمیر من    از آن الفاظ وحی آسای شکر بار شمس الدین

      ز عقل و روح ها بگذر حجاب عقل بر هم در    دو سه منزل از آنسوتر ببین بازار

    مهرورزی در تعلیم وتربیت از دیدگاه مولوی

    محبت و مهرورزی یکی از نیازهای طبیعی و اساسی انسان است .کودک خردسال می خواهداو را درآغوش گرفته این سو و آنسو ببرند . وی مایل است با کسی بازی کند و کسی او را دوست  بدارد و با او حرف بزند . اینها همه احتیاجاتی است که باید ارضا شود . مولوی شیوه مهرورزی و محبت را شیوه ای نافذ و ثمر بخش دانسته است که آدمی را از درون دگرگون می سازد و مربی با مهرورزی می تواند متربی را دلبسته خویش گرداند و زمینه تربیت پذیری او را هموار نماید و از این طریق اعتماد متربی را جلب کند تا او همه رازهای درون خود را با مربی باز گوید . مهرورزی آدمی را آماده می سازد که به تکالیف شاق تن در دهد .

    اینک برخی از اشعار مولوی را در مورد محبت و مهرورزی در پی می آوریم :

    از محبت تلخها شیرین شود      از محبت مسها زرین شود 

    از محبت دردها صافی شود       ازمحبت دردها شافی  شود                      

    از محبت مرده زنده می کنند      از محبت شاه بنده می کنند   

    این محبت هم نتیجه دانش است   کی گزافه برچنین تختی نشست    

    مولوی تنها به نقش وثیق و عمیق محبت در دلبسته کردن دیگران و بنده نمودن آنان اکتفا نکرده بلکه رابطه متربی را با مربی رابطه جزء و کل دانسته است که با بریده شدن جزء از کل دیگر حیاتی برای جزء باقی نمی ماند :

    گفت پیغمبر: شما را ای مهان     چون پدر هستم شفیق و مهربان

    زان سبب که جمله اجزای مفید    جزو را از کل چرا برمی کنید        

    جزو از کل فطع شد بیکار شد       عضو از تن قطع شد مردار شد

    مثنوی کتابی تربیتی

    مثنوی در واقع یک کتاب تعلیمی است که غرض مولوی از بیان آن شعرها، راهنمایی و راهبری مخاطب به سمت ارزشهای اخلاقی و انسانی و در نهایت به سوی یک زندگی بهتر و برتر است. یکی از مولفه های مهم و حیاتی برای داشتن زندگی بهتر، وجود آرامش است. آرامش گوهری است که بدون آن ، زندگی انسان جهنم می شود؛ به طوری که ذره ذره هستی آدمی را اضطراب و تشویش در بر می گیرد.

    یکی از بهترین و برجسته ترین کتابهایی که در تاریخ تفکر بشری موجود است ، کتاب مثنوی معنوی سروده مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی است.

    این کتاب که مشتمل بر شش دفتر و در مجموع 26 هزار بیت است ، در برگیرنده داستان های مختلفی است که هر کدام از آنها برای بیان مقصود و موضوعی خاص سروده شده است.

    مثنوی در واقع یک کتاب تعلیمی است که غرض مولوی از بیان آن شعرها، راهنمایی و راهبری مخاطب به سمت ارزشهای اخلاقی و انسانی و در نهایت به سوی یک زندگی بهتر و برتر است. یکی از مولفه های مهم و حیاتی برای داشتن زندگی بهتر، وجود آرامش است. آرامش گوهری است که بدون آن ، زندگی انسان جهنم می شود؛ به طوری که ذره ذره هستی آدمی را اضطراب و تشویش در بر می گیرد.

    در روزگار ما، این مولفه مهم زندگی انسانی دستخوش بحران و تلاطم شده است و افراد سعی می کنند از راههای مختلفی (درست و نادرست) آن را به دست آورند. امروزه زیاد می شنویم که شبه عرفان های متعددی مدعی اند که می توانند به افراد آرامش ببخشند و حتی عده زیادی هم جذب آنها می شوند. همین گرایش ها نشانه آشکاری است از نبود آرامش در میان انسان های این عصر و زمانه.

    یکی از دلایلی که مولوی برای این ناآرامی ذکر می کند، داشتن تعلقات است.

    بسی افراد برآنند که آرامش نتیجه عوامل بیرونی است ، بنابراین مشغول جمع آوری و تهیه وسایل و لوازم مختلف می شوند تا بتوانند به گونه ای موفق به کسب آرامش شوند.

    اما اینها نه تنها باعث حصول آرامش نمی شود، بلکه موجب گرفتاری و دغدغه بیشتر آدمی می شود. از نظر مولوی ، آرامش واقعی در گرو کم کردن تعلقات است ، آدمی باید بتواند هر چه را که موجب تعلق خاطر می شود، از خود دور کند. در واقع تعلقات همانند تیغ هایی هستند که بر روح و جان آدمی چنگ می زنند و زخم سنگینی بر دل و جان می نشانند. در جهان امروز عمدتا مخالف این آموزه رفتار می شود.

    فناوری های جدید همانند ماهواره ، رایانه ، اینترنت ، تلفن همراه و... تا جایی که امکان جدیدی جهت زندگی بهتر در اختیار افراد قرار می دهد پسندیده است ، اما همین که تبدیل به اشتغال بیهوده و از بین رفتن فرصت برای فکر کردن پیرامون خود را از انسان سلب کند باید دور شود، در غیر این صورت به قول مولوی ، همانند آبی است که به جای آن که در زیر کشتی باشد و باعث نجات کشتی شود، به درون کشتی می رود و موجب هلاکت آن می شود.

    مال را کز بهر دین باشی حمول

    نعم مال صالح خواندش رسول

    آب در کشتی ، هلاک کشتی است

    آب اندر زیرکشتی ، پشتی است

    «مولانا سرچشمه خوشی و ناخوشی ها را درونی می شمارد نه بیرونی ، او می گوید منبع جمیع خوشی ها، دل و ضمیر آدمی است و این ضمیر اوست که سایه و آثارش را بر اشیاء و امور خارجی می اندازد و باعث مطلوبیت آنها می شود؛ اما آدمی از سر جهل و نابخردی ، ابزار خوشی را با سرچشمه خوشی درهم می آمیزد و در نتیجه ابزار خوشی را منشائ خوشی می پندارد. او در تبیین این قضیه ، شخصی گرسنه را مثال می آورد که ساده ترین غذا، بیشترین لذت را برای او به بار می آورد و چون سیر شد، رنگین ترین غذاها در نظر او لذت نمی آفریند و چه بسا نفرت هم برانگیزد. پس اصل لذت در اندرون ماست و سایه آن بر موجودات خارجی می افتد و کشش بدان سوی پدید می آید. هر گاه آدمی به این حقیقت واقف نباشد، اصل و فرع را در هم می آمیزد و به بیراهه می رود.»

    راه لذت از درون دان ، نه از برون

    ابلهی دان جستن قصر و حصون

    آن یکی در کنج مسجد، مست و شاد

    وان دگر در باغ ، ترش و بی مراد

    قصر چیزی نیست ، ویران کن بدن

    گنج در ویرانی است ای میر من

    این نمی بینی که در بزم شراب

    مست آنگه شود، کو شد خراب؟

    لطف شیر و انگبین ، عکس دل است

    هر خوشی را آن ، خوش از دل حاصل است

    شاهراه باغ جانها شرع اوست

    باغ و بستان های عالم ، فرع اوست

    اصل و سرچشمه خوشی آن

    است آن زود تجری تحتهاالانهار خوان

    تو خوشی و خبی و کان هر خوشی

    تو چرا خود، منت باده کشی

    ما عموما فکر می کنیم اگر شخص مجهز به همه امکانات زندگی باشد، دارای آرامش است. البته این امکانات نقش دارند ولی نه آن گونه که بتوانند آرامش واقعی را برای ما فراهم کنند. نمونه اش زندگی انسانهای امروزی است که در این عصر از بهترین امکانات رفاهی برخوردارند ولی درون آنها پر است از اضطراب و ناراحتی و خوددرگیری ، به گونه ای که حتی حاضر می شوند برای رهایی از وضع آشفته خود، دست به خودکشی بزنند.

    در مقابل این گروه (که کم هم نیستند)، در طول تاریخ انسان هایی را می بینیم که با انواع سختی ها و مشکلات مادی روبه رو بودند؛ اما درونی آسوده و آرام داشتند و نه تنها آن سختی ها را منشأ خیر می دانستند، بلکه شکرگزار خداوند هم بودند چرا که سختی ها و مشکلات زندگی را وسیله آزمایش و امتحان خداوندی می دانستند و برای عبور موفق از مصائب ، به خداوند توکل می کردند. بنابر دیدگاه قرآنی تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد. در عرفان اسلامی و در نگره مولوی که تربیت یافته مکتب قرآنی است ، انسان برای این که بتواند به یاد خداوند باشد، باید در مرحله اول تعلقات را از خود دور کند، به تعبیر لطیفتر و ظریفتر باید دلبستگی به تعلقات را در خود زایل کند. پیداست هر قدر بندهای تعلقات را پاره کند، بیشتر به خداوند نزدیک می شود و بالطبع به آرامش بیشتری می رسد.

    دیدگاه عقل مدارانه متأثر ازعقیده ماتریدی مولانا او را بر آن داشته است تا همانند غواصی ماهر با غوطه ور شدن در دریای عقل و خرد ، آنرا پیوسته مورد تمجید و تحسین قرار دهد و جریان اندیشه های اخلاقی و تربیتی و کلامی خود را بر این مدار به حرکت درآورد.بدین گونه است که بطور مثال حکمت الهی را اینگونه تفسیر می کند که برای انسان حد معینی از آزادی را اثبات کند، بدون آنکه موجب نفی و انکار مشیّت خداوند شود.

    از این روی معتقد است ، اگر خداوند مومنان را در دوزخ عذاب کند یا کافران را در بهشت پاداش دهد عملی ظالمانه است و خداوند چنین نمی کند. - معنی جُف القلم کی آن بود که جناها با وفا یکسان بود

    موجودات: جهان آفرینش به منزله ى دفتر معرفتی است که همواره به روی صاحبدلان گشوده است . در و دیوار هستی مظهر تجلی حق است ،کوه و دریا و در و دشت با زبان بی زبانی سالکان طریقت کوی حق را به سوی معرفت حق تعالی فرا می خوانند. مولانا آن عارف واصل از سراسر موجودات جمادی،نباتی و حیوانی بانگ توحید و آواز تحمید می شنود. - هر یکی تسبیح بر نوعی دگر گوید و از حال آن این بی خبر آدمی منکر  جمه ذرات عالم در نهان با تو می¬ ¬ ¬ز تسبیح جماد وآن جماد اندر عبادت اوستاد  گویند روزان و شبان - ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم با شما نامحرمان ما خامشیم

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت

    فهرست:

    خلاصه شرح حال مولانا

    مهرورزی در تعلیم وتربیت از دیدگاه مولوی

    مثنوی کتابی تربیتی

    بررسی دیدگاه مولوی در راتباط با تعلیم و تربیت

     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, مقاله درباره تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله آشنایی با دیدگاه مولوی در ارتباط با تعلیم و تربیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت