رابطه علی علیه السلام با پیامبر
ابوسعید خدری می گوید:
رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود:« علی را دوست بدارید، زیرا گوشت او گوشت من و خونش خون من است. خداوند لعنت کند گروهی از امّت مرا که عهد و پیمان با من را در حق علی بشکنند و وصیتم را دربارهاش از یاد ببرند. آنان نزد خداوند هیچ بهره و نصیبی ندارند.
هرگاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عطسه میفرمود، علی علیه السلام به او عرض میکرد:« رَفَعَ الله ذِکْرَکَ یا رسول الله » (خداوند نامت را بلندآوازه گرداند ای رسول خدا) و پیامبر خدا هم به او میفرمود:« اَعْلَی الله کَعْبَکَ یا علی » (خداوند شرافت تو را بیشتر و بلند مرتبه تر فرماید ای علی)
زندگى در خانه پیامبر
هنگامى که مادر حضرت على علیه السلام نوزاد را خدمت پیامبر آورد با علاقه شدید آن حضرت نسبتبه کودک روبرو شد. پیامبر از وى خواست که گهواره حضرت على را در کنار رختخواب او قرار دهد از این جهت، زندگانى امام از روزهاى نخستبا لطف خاص پیامبر توام شد. نه تنها پیامبر گهواره حضرت على را در موقع خواب حرکت مىداد، بلکه در مواقعى از روز بدن او را مىشست وشیر در کام او مىریخت، ودر موقع بیدارى با او با کمال ملاطفتسخن مىگفت.گاهى او را به سینه مىفشرد ومىگفت:
این کودک برادر من است ودر آینده ولى ویاور ووصى وهمسر دختر من خواهد بود.
به سبب علاقهاى که به حضرت على داشت هیچ گاه از او جدا نمىشد وهر موقع از مکه براى عبادت به خارج شهر مىرفتحضرت على علیه السلام را همچون برادر کوچک یا فرزند دلبندى همراه خود مىبرد. (1)
هدف از این مراقبتها این بود که دومین ضلع مثلثشخصیتحضرت على علیه السلام، که همان تربیت است، به وسیله او شکل گیرد وهیچ کس جز پیامبر در این شکل گیرى مؤثر نباشد.
امیر مؤمنان در سخنان خود خدمات ارزنده پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را یاد کرده، مىفرماید:
و قد علمتم موضعی من رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم بالقرابه القریبه والمنزله الخصیصه ، وضعنی فی حجره و انا ولد یضمنی الى صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و کان یمضغ الشیء ثم یلقمنیه. (2)
شمااى یاران پیامبر، از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا ومقام (احترام)مخصوصى که نزد آن حضرت داشتم کاملا آگاه هستید ومىدانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شدهام; هنگامى که نوزاد بودم مرا به سینه خود مىگرفت ودر کنار بستر خود از من حمایت مىکرد ودستبر بدن من مىمالید، ومن بوى خوش او را استشمام مىکردم، و او غذا در دهان من مىگذاشت.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على (ع) را به خانه خود مىبرد از آنجا که خدا مىخواهد ولى بزرگ دین او در خانه پیامبر بزرگ شود وتحت تربیت رسول خدا قرار گیرد، توجه پیامبر را به این کار معطوف مىدارد.
مورخان اسلامى مىنویسند:
خشکسالى عجیبى در مکه واقع شد.ابوطالب، عموى پیامبر، با عایله وهزینه سنگینى روبرو بود. پیامبر با عموى دیگر خود، عباس، که ثروت ومکنت مالى او بیش از ابوطالب بود به گفتگو پرداخت وهر دو توافق کردند که هرکدام یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببرد تا در روزهاى قحطى گشایشى در کار ابوطالب پدید آید. از این جهت عباس، جعفر را وپیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على را به خانه خود بردند. (3)
این بار که امیر مؤمنان به طور کامل در اختیار پیامبر قرار گرفت از خرمن اخلاق وفضایل انسانى او بهرههاى بسیار برد وموفق شد تحت رهبرى پیامبر به عالیترین مدارج کمال خود برسد. امام -علیه السلام در سخنان خود به چنین ایام ومراقبت هاى خاص پیامبر اشاره کرده، مىفرماید:
ولقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی کل یوم من اخلاقه علما ویامرنی بالاقتداء به. (4)
من به سان بچه ناقهاى که به دنبال مادر خود مىرود در پى پیامبر مىرفتم; هر روز یکى از فضایل اخلاقى خود را به من تعلیم مىکرد ودستور مىداد که ازآن پیروى کنم.
حضرت على(ع) در غار حرا
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم پیش ازآنکه مبعوث به رسالتشود، همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت مىپرداخت ودر پایان ماه از کوه سرازیر مىشد ویکسره به مسجد الحرام مىرفت وهفتبار خانه خدا را طواف مىکرد وسپس به منزل خود باز مىگشت.
در اینجا این سؤال پیش مىآید که با عنایتشدیدى که پیامبر نسبتبه حضرت على داشت آیا او را همراه خود به آن محل عجیب عبادت ونیایش مىبرد یا او را در این مدت ترک مىگفت؟
قراین نشان مىدهد از هنگامى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم حضرت على علیه السلام را به خانه خود برد هرگز روزى او را ترک نگفت.مورخان مىنویسند:
على آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج مىشد وبه کوه وبیابان مىرفت او را همراه خود مىبرد. (5)
ابن ابى الحدید مىگوید:
احادیث صحیح حاکى است که وقتى جبرئیل براى نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت على در کنار حضرتش بود.آن روز از روزهاى همان ماه بود که پیامبر براى عبادت به کوه حرا رفته بود.
امیر مؤمنان، خود در این باره مىفرماید:
«ولقد کان یجاور فی کل سنه بحراء فاراه ولا یراه غیری...». (6)
پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت مىپرداخت وجز من کسى او را نمىدید.
این جمله اگر چه مىتواند ناظر به مجاورت پیامبر در حرا در دوران پس از رسالتباشد ولى قراین گذشته واینکه مجاورت پیامبر در حرا غالبا قبل از رسالتبوده است تایید مىکند که این جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است.
طهارت نفسانى حضرت على علیه السلام وپرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد که در همان دوران کودکى، با قلب حساس ودیده نافذ وگوش شنواى خود، چیزهایى را ببیند واصواتى را بشنود که براى مردم عادى دیدن وشنیدن آنها ممکن نیست; چنانکه امام، خود در این زمینه مىفرماید:
«ارى نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه ». (7)
من در همان دوران کودکى، به هنگامى که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحى ورسالت را که به سوى پیامبر سرازیر بود مىدیدم وبوى پاک نبوت را از او استشمام مىکردم.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
امیر مؤمنان پیش از بعثت پیامبر اسلام نور رسالت وصداى فرشته وحى را مىشنید.
در لحظه بزرگ وشگفت تلقى وحى پیامبر به حضرت على فرمود:
اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگى مقام نبوت را داشتى، ولى تو وصى ووارث من هستى، تو سرور اوصیا وپیشواى متقیانى. (8)
امیر مؤمنان در باره شنیدن صداهاى غیبى در دوران کودکى چنین مىفرماید:هنگام نزول وحى بر پیامبر صداى نالهاى به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است وعلت نالهاش این است که پس از بعثت من از اینکه در روى زمین مورد پرستش واقع شود نومید شد. سپس پیامبر رو به حضرت على کرد وگفت:
«انک تسمع ما اسمع و ترى ما ارى، الا انک لستبنبى و لکنک لوزیر». (9)
تو آنچه را که من مىشنوم ومىبینم مىشنوى ومىبینى، جز اینکه تو پیامبر نیستى بلکه وزیر ویاور من هستى.
ازدواج با زهرا (س)
تمایلات جنسى افراد، در زمان مخصوصى بروز مىکند و گاهى بر اثر نبودن تربیتهاى صحیح و فراهم بودن وسائل ارضاء غریزه جنسى، جوان در لب پرتگاه قرار مىگیرد و آنچه نباید بشود، رخ مىدهد.
بهترین وسیله براى حفظ عفت عمومى ازدواج است.اسلام نیز به حکم فطرت، زن و مرد را موظف دانسته که در شرایط مخصوصى ازدواج کنند و سخنانى در این باره به عنوانهاى مختلف گفته که اینک برخى از آنها ذیلا ترجمه مىشود:
«زنان و مردان با هم ازدواج نمایند و ترس از فقر و تهیدستى آنها را از این مراسم باز ندارد، خداوند آنان را بىنیاز مىسازد» . (10)
پیامبر گرامى (ص) فرمود: کسى که مىخواهد با روان پاک، با خداوند روبرو شود باید ازدواج کند. (11)
و نیز فرموده است: «من روز رستاخیز بر سایر ملل به فزونى پیروانم، مباهات مىکنم» .
مشکلات ازدواج در عصر حاضر
مشکلات ازدواج در عصر ما یکى دو تا نیست.امروزه زنان و مردان از بدى وضع نامساعد بودن شرائط، تن به زناشوئى نمىدهند مطبوعات کشور در ستون خانواده مشکلات بىشمارى را یادآورى مىنماید ولى بیشتر سختیها بر این محور دور مىزند که جوانان و دختران محیط ما، در صدد تشکیل خانوادهاى که سعادت واقعى آنها را تضمین کند، نیستند.برخى مىخواهند از طریق ازدواج، یکى از پستهاى حساس اجتماع را اشغال نمایند.زر و زیورى از این رهگذر به دست آورند.چیزى که امروز کمتر مورد توجه است، عفت و پاکدامنى است و اگر گاهى مورد نظر باشد بیشتر جنبه غیر ضرورى دارد.گواه اینکه براى ازدواج با دخترانى که شهرت خانوادهاى دارند، سر و دست مىشکنند، در صورتى که ممکن است از جنبههاى معنوى چندان قابل تعریف نباشند .چه بسا دختران با فضیلت و با معنویت که در زوایاى اجتماع، با فقر کمر شکن به سر مىبرند و چندان مورد توجه نیستند.
بالاتر از همه، تشریفات عقد و عروسى است که داماد و پدر و مادر عروس را به ستوه مىآورد . مشکل دیگر سنگینى مهریه است که روز به روز، در کشور ما به طور سرسامآورى بالا مىرود .تا آنجا که گروهى قید ازدواج را زدهاند و از راه «لاابالیگرى» اشباع شهوت مىکنند. (12)
پیامبر عملا با این مشکلات مبارزه کرد
اینها یک سلسله مشکلات اجتماعى است که در هر جامعهاى به نسبت خاصى وجود داشته و دارد .دوران زندگى پیامبر را نمىتوان از این مشکلاتاستثناء نمود.اشراف عرب دختران خود را به افرادى مىدادند که از قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند.و در غیر این صورت دست رد بر سینه خواستگاران مىزدند.
روى این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانى اصرار داشتند با دختر گرامى پیامبر، فاطمه «ع» ازدواج کنند.زیرا تصور مىکردند که پیامبر در کار خود سختگیرى نخواهد نمود.آنان چنین مىپنداشتند که براى جلب رضایت عروس و پدر امکانات لازم را در اختیار دارند، وانگهى وى در ازدواج دختران دیگر خود مانند رقیه و زینب سختگیرى ننمود.
ولى غافل از آنکه این دختر با آنها فرق دارد.این دخترى است که به موجب آیه مباهله (13) مقام بلندى را دارد. (14)
خواستگاران در این فکر، دچار اشتباه شده بودند.دیگر نمىدانستند که همشأن فاطمه، کسى باید باشد که از نظر فضیلت و تقوى، ایمان و اخلاص مانند او باشد.هر گاه فاطمه به موجب آیه تطهیر، معصوم از گناه شمرده شده، شوهر او نیز باید مثل او معصوم از گناه باشد.
دارائى و مظاهر مادى ملاک همشأنى نیست.اسلام با اینکه مىگوید دختران خود را به همشأن آنها بدهید، ولى همشأن بودن را به ایمان و اسلام تفسیر مىفرماید.
پیامبر از طرف خداوند مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت بگیرد، و او در این پوزش تا حدى پرده از چهره حقیقت برمىداشت.اصحاب پیامبر فهمیدند که جریان ازدواج فاطمه سهل و آسان نیست، و هر فردى هر چه هم شخصیت مادى داشته باشد، نمىتواند با او ازدواج کند.شوهر فاطمه شخصیتى است که از نظر صدق و صفا و ایمان و اخلاص، فضائل معنوى و سجایاى اخلاقى باید پشت سر پیامبر باشد، و ایناوصاف در شخصیتى جز على «ع» جمع نیست.براى امتحان على را تشویق کردند که از دختر پیامبر خواستگارى کند . (15) على هم از صمیم قلب با این مطلب موافق بود، فقط در پى فرصتى مىگشت تا شرایط براى خواستگارى فراهم گردد.
امیر مؤمنان شخصا شرفیاب محضر رسولخدا گردید.حجب و حیا، سراسر بدن او را فرا گرفته بود .سر به زیر افکنده و گویا مىخواهد مطلبى را بگوید ولى شرم مانع از گفتن آن است.پیامبر گرامى او را وادار به سخن گفتن کرد.او با اداء چند جمله توانست مقصود خود را بفهماند .این نوع خواستگارى نشانه اخلاص و صمیمیت است، هنوز مکتبهاى تربیتى نتوانسته است چنین آزادى توأم با تقوى، و ایمان و اخلاص را به جوانان خواستگار بیاموزد.
پیامبر «ص» با تقاضاى على «ع» موافقت کرد و فرمود: شما مقدارى صبر کنید تا من این موضوع را با دخترم در میان بگذارم.وقتى مطلب را به دختر خود گفت.سکوت، سراپاى زهرا را فرا گرفت.پیامبر برخاست و فرمود: الله اکبر سکوتها إقرارها. (7) ولى دارائى على در آن روز جز یک شمشیر و زره چیز دیگرى نبود.على مأمور شد که زره خود را بفروشد و مقدمات و مخارج عروسى را فراهم آورد.او با کمال صمیمیت زره خود را فروخت و پول آن را خدمت رسولخدا آورد.پیامبر مشتى از آن را بدون آنکه بشمارد به بلال داد، که براى زهرا، مقدارى عطر بخرد و باقیمانده را در اختیار ابى بکر و عمار گذارد، تا از بازار مدینه براى داماد و عروس لوازم زندگى تهیه نمایند.آنان به دستور پیامبر برخاستند و اشیاء زیر را که در حقیقت جهیزیه زهرا بود، خریدارى نمودند و به محضر پیامبر آوردند .
صورت جهیزیه دختر پیامبر