سنت سفالگری طراحی شده اوایل هزاره سوم قبل از میلاد در جزیره:
تاثیر جانبی تعداد زیادی از حفاریهای دراز مدت و محفوظ نگه داشتن از نابودی که در طول 30 سال گذشته در جزیره (jezirah ) شمال عراق ، شمال شرقی سوریه و جنوب شرقی ترکیه انجام شده است . کشف مقادیر زیادی از سفالگری طبقه بندی شده هزار سوم است . اگر چه این هنوز در میان گزارشات اولیه شناخته شده است
ظرف طراحی شده در طول نیمه اول هزاره سوم قبل از میلاد که شامل بخشهای مختلف Greater Mesopotomia می باشد. ( در جنوب Mesopotomia به وسیله ظروف scaret طراحی شده بیان می شود در شمال عراق و در شرق Khabur توسط ظروف طراحی شده Ninevite5 بیان می شوند . دورتر از شمال غربی ، در قسمت ترکیه Euhrates ما سبک های ناحیه ای متفاوتی از سفالگری ناحیه ای بدست آمده ک وجود آنها و پراکندگی آنها توسط حفاری های اخیر در karakayaike نواحی karababa تایید شده اند . بخش Syrian jezirah بین غرب Euphrates,Balikh,khabur در ظاهر فقط ازنظرحاشیه ای تحت تاثیر این پدیده قرار گرفته اند ودر اصل تو سط ظروف رنگی طراحی نشده و ظروف فلزی و غیره مشخص می شوند . با این حال مقادیر کمی ازظروف سفالی طراحی شده نیز در این ناحیه یافت شده اند . آنها احتمالا بیانگر ورودشان در نواحی اطراف یا پیدایش و تقلید ناحیه ای از آنها می باشند .
حداقل دو مرحله اصلی را می توانیم متمایز کنیم که توسط سبک هاس سنتی و بالغ مشخص شده اند . هسته سبک سنتی در بالای نواحی تیگراس واقع شده است . در اطراف و شمال mosul جاییکه تکامل آنها از محدوده late uruk در khobur به همان نسبت به وجود آمده است .
با این حال به غیر از این قسمت هیچ سفالگری طراحی شده نسبتی درناحیه khobur یافت نشده است . از طرف دیگر همانطور که توسط Behm-Blancl ( 1998 ، مجله ) نشان داده شد یک سب بسیار نزدیک از سفالگری طراحی شده مربوط به اوایل سبک های ریخت شناسی Ninevite5 و جلوتر از سبک late uruk طراحی شده، ر ترکیه بالای ناحیه Euphrates اتداد یافته است . ناحیه گسترش آن که از karababa تا Malatya امتدا یافته است . باید به سمت شمال حداقل تا asvan گسترش یابند .
ناحیه بین karababa و مرز سوریه – ترکیه از نظر معماری بخوبی شناخته شده اند . هیچ نمونه ای از این سبک رنگ آمیزی شده از بقایای مربوط به ناحیه Birecik-carchemish گزارش نشده است .
بعضی از ظروف که به وضوح متعلق به آن است اخیرا کشف شده اند ( kemal sertok ..........)
آن طرف مرزسوریه در ناحیه tishrin dam به نظر می رسد شرایط نسبتا مشابه باشد این سبک اولیه طراحی شده از Ninevite5 هم در جنوب ناحیه tishrin dam و در شرق جزیره Syrian در Euphrates همچنان ناشناخته مانده اند . ظروف متعلق به این مجموعه سبک های مربوطه هم دست ساز و هم ماشین سازهستند و معمولاً مخلوطی از سنگ دارد . اشکال خاص بالای ناحیه Tigris شامل کاسه هایی Euphrates متداول است . طرح به رنگ قهوهای متمایل به قرمز است مجموعه طرح اکثراً هندسی هستند .مثلث های سه بعدی و به طور متقاطع هاشور خورده لوزی ، نردبانی و پروانه ها اهمیت زیادی داشتند . در حالیکه بعضی از طرح های خاص Ninevite5 برای مثال ردیف هایی از جانوران تقریبا به طور کامل ازبین رفته اند ( شکل 9-1:2)
کشفیات اخیر به طور کاملی تسلسل تاریخی را نشان می دهد . در ناحیه Tigris « تغییرات » در امتدا افقی از خط سیر پایان Uruk پیروی می کرد که مستقیما اواخر مرحله اورک بازمی گردد و حداقل نسبتا در شمال مقارن است . مشخصه دیگر در این خصوص تو سط یک رشته نواحی tw در Brak داده شد است جاییکه سنگ سازی چند رنگی جمدت نصر در سطوحی در زیر لایه های خط سیر انتقال یافت شده است .
با وجود اظهارات Oates برای Ed تاریخ آخرین هنوز به نظر میرسد که برای ما مبهم است ( Matthhews ، 199740 مراجعه کنید . ) اگر یک مرحله تقریبا ض نهایی در سبک طراحی ( Numoto دوره میانی ) را نیز در نظر بگیریم . گسترش به سمت جنوب EDI امکان پذیر است . درست مثل ناحیه Euphrates سفالگری طراحی شده بیرون آورده شده و در اواخر دوره اورک یافت شده اند . مفهوم EBI توسط وجود ظروف اواخر دوره خاموش مشخص مس ی شوند
آخرین وجود آن با پیدایش به اصطلاح کاسه های گچ بری شده recta مقارن است که فقط گاهی با آن مرتبط می شود . مورد آخر EBIدر اوایل دوره EbII باز می گردد که در رابطه با آموک در اواخر G واوایل H و جنوب EDI بین النهرین است .
تا حدی توضیحات بالا درباره Ninevite5 به نظر می رسد که فقط سنت طراحی می باشد که در کل در تمام شمال بین النهرین در طول این دوره وجود داشت . تعداد اندکی نمونه از جام ها و پیاله های پایه بلند ( به فنجان های مشروب )از حفاری های منطقه ای در carchemis بدست آمده اند که یک تزیین متمایل به قرمز از طرح زیگزاگ اگر ساده و مورب ونوارهای موجدار را نشان می دهند که تاریخ که تاریخ آنها نسبتا به اوایل عصر برنز باز می گردد اما ظروف گچی بی شکل کاملا در آنجا باز هستند در حالیکه اکثر ظروف خاص به شکل سفالهای ظرفهای شراب خواری مدت زیادی در این ناحیه بکار می رفتند .نمونه طراحی شده از titris از طرف دیگر از قسمتها می آید که در آن وجود دارد که در آن وجود کاسه های گچی بدست آمده اند . این نشان دهنده قدمتی بیشتر در پایان دوره cB,I و شروع دوره EbII است .
بر عکس مرحله بعد وجود همزمان و رشد چند نوع مختلف از سبک سفالگری طراحی شده را نشان می دهد . سبک کامل طراحی شده Ninevite5 در شمال عراق به طورگسترده پراکنده شد . اما در مرز سوریه نسبتا نادر بود . در شرق نوای مرتفع نسبتا متداول بود تقریبا در غرب در تل چنار بازار وجود داشت و در دوره میانی نیز خابور وجود داشته است . این سبک Ninevite5 در حال بلوغ توسط وجود آن در بعضی اشکال ظروف خاص مشخص می شود مثل کاسه های پایه دار قابل حمل که با رنگ ارغوانی و مشکی رنگ شده بودند و به ویزه دارای بعضی طرح های بسیار خاص بودند مثل ردیف جانوران تاج کل و طراح های هندسی و وجود مرجله به مرحله آنها به دوره ای اشاره می کند که به اواخر دوره تغییر ( brak ) و اوایل دوره رشد و پیشرفت انسان و اوایل دوره ظروف حذف Ninevite5 بازمی گردد . ( Raq,Brok,leilan ) یافته های مربوط در مورد ظروف سنگی بسیار اندک است . جالب تر آن کاسه های شکساته می باشد . این تقریبا همزمان مفاهیم مربوط تل چنار بازار می باشد . مطابق گفته های بالا این منطقه باید معاصر با دوره EDI ( اواخر )تا پایان EBI شروع دوره EbII در سوریه و نواحی مرتفع فرات می باشد .
تعدادی سفالگری های طراحی شده متعدد از ناحیه خاور دور بدون شک به محصولات Ninevite5است اما پاره مشخصه ها را نشان می دند که در شمال عراق مشاهده نمی شوند . و بیانگر تفاوتهای منطقه ای خاصی هستند .
معروف ترین آنها 5 نمونه از لایه های حفاری شده بدست آمده اند .
اگر چه آنها به مراحل خاصی از Ninevite5 متعلق هستند . نمونه های گرد آنها باعث می شود که از اکثر نمونه های شناخته شده تاکنون مجزا شوند . به نظر می رسد که نمونه حاصل در اواسط عصر متعلق به سبک مشابهی می باشد . معمولا اشکال رنگ شده با قرمز در مرحله Ninevite5 تا آنجایی که آنها را طبقه بندی کرده اند این ظروف به نظر می رسد که به تاریخ نسبتا اواخر گروه قبلی باز می گردد به طوریکه به رابطه آن با نمونه های اواخر دوره Ninevite5 اشاره می کند . حتی جالب ترین وجود تفاوت کامل در سبک طراحی است . آن تقریبا به طور منحصر به فرد در شکل یک ظرف واحد یافت می شود که متعلق به سفالگری منحصر به فرد Ninevite5 نیست : یک ظرف با انتهای گرد با ابعاد نسبتا کوچک ( طول آن به سختی بیشتر از 15 سانتیمتر می باشد ) با شانه گرد دهانه پهن و لبه های نسبتا برگشته . ظروف اغلب دست ساز هستند . این محصول به رنگ براق است با اندکی مواد معدنی که توسطیک قسمت کرم رنگ پوشیده شده است رنگ طرح به طور یکسان قوه ای متمایل به قرمز است و ویژگی طرح و ترتیب آن کاملا متفاوت است به جز در مورد عناصزمتداول در طرح . مهمترین ویژگی طرح های Ninevite5 از بین رفته اند . اکثر انواع خاص به شکل مثلث قائم و زاویای متقاطع هستند که توسط خطوط نامنظم و نردبانی متصل شده اند . بعضی از اینها در سفالگری Ninevite5 به چشم می خورند اما در مقایسه با سفالگری سنتی اولیه در فاز بلوغ به طور عجیبی کافی است . یک شباهت خاص در بعضی از معابد مشاهده شده است . که به بخش هایی در دوره Ninevite5منتهی می شود . این ممکن است به تاثیرات بلوغ بین دو سبک طراحی اشاره کند و نمونه های اخیر را در گروه سبک های بیان شده در نواحی اطراف Hassake در میاه نقاطKhobur در جنوب آن و شمال آن /بین Amedj Wadis khanzir قرار می دهیم .
روابط این ظروف طراحی شده با ناحیه بالای Euphrates در جنوب شرقی ترکیه که اخیرا ض شناخته شده است یعنی بعد از حفاری هایی که توجه محققین را بر وجود نواحی نا شناخته EBA که نسبت سفالگری در آنجا وجود داشته جلب میکند . . اگر چه بخش وسیعی ازمواد اولیه هنوز دست نخورده باقیمانده است .
پاره ای ازتحقیقات اخیر فرضیه موفقیت مشابه به این ظروف را در اوایل عصربرنز برای ما فراهم می کند .
شروع سفالگری طراحی شده به نظر می رسد که با شروع دوره EBII متقارن باشد ، یعنی با اواخر مرحله ای که با ظروف فلزی مشخص می شود . اما احتمالا به صورت کاسه هایی با کچ بری recta هستند .
ازطرف دیگر ظروف طراحی شده منطقه ای اغلب مربوط به ظروف فلزی ناحیه شمال شرقی سوریه است .
در دوره EBII سه نوع نسبت مختلف از سفالگری طراحی شده . در ناحیه مرتفع Euphrates مشخص شده است .
با انتهای گرد شالوده حلقه ای هستند که به طرف دهانه تنگ تر می شوند . مورد اخیرا تقریبا در نواحی سطح
ظروف khirbet kerak در خاور دور : مصارف کورنولوژی رادیو کربن در پراکندگی با رشد خاص :
مقدمه :
ظروف khirbet kerak ( kkw) یک سبک منحصر به فرد سفالگری است که چندین سال در خاورمیانه در حلول اولین نیمه هزاره سوم قبل از میلاد ظاهر شد . ظروف به صورت دست ساز و در پارچه نرمی قرار داده می شدند ودر حرارت پایین پخته می شدند . آنها علائم و نشانه های قرمز و مشکی براقی داشتند که اغلب با دو رنگ ترکیب می شدند ، و بعضی از ظروف نیز تزیین خاصی روی سطح خارجی داشتند . اشکال متعددی از kkw به موزات ظروف سنتی سفالی به شرق آنتالیا و ترانسکانسزا باز می گردد
متعاقبا ظهور kkw در خاور دور به طور کلی در اصطلاح مهاجرت از شمال و با کلمه Esse (171: 1991) بیان شد .منشا اصلی این ساکنین در شرق آنتالیا واقع شده است (Hood ، 1951 ..........)
با این حال تعدای از محققین روابط خودبخودی بین kkw در سوریه – فلسطین و جنبش های قومی از شمال به شرق را مورد پرستش قرار دارند . Braidwood ( 19-815 :1960) تاکید کرد که در amuq وRBB در امتداد عناصر تمدن بومی رخ داد که بیانگر گسترش چشمگیری از دوره قبل هستند . todd ( 9-181) بیان کرد که با در نظر گرفتن تفاوتهای بیان بین گروههای kkw فلسطینی – سوریه ای ، سفالگری صیقلی مشکی در شرق آنتالیا و عدم رشد ویژه در پراکندگی این مواد به نظر می رسد که هیچ ارتباطی بین حرکت گروهها از شمال شرق به جنوب غرب وجود ندارد . متعاقبا ض هدف از تحقیق حاضر بررسی کرونولوژی و پراکندگی kkw در خاور دور است به ویزه در تاریخ رادیو کربن جدید از قسمتهای دره جردن .