( بررسی تاریخچه و آسیب شناسی برنامه ریزی در سازمان )
سابقه سازمان تامین اجتماعی به سال 1309 بر می گردد. در این سال برای اولین بار مقرارتی بصورت مصر به هئیات دولت در خصوص بیمه های اجتماعی به تصویب رسید ودر سال 1310 صندوق احتیلط کارگران وزارت طروق و شرارع تشکیل شد.
در اسفند ماه 1320 لایحه بیمه کارگران به مجلس شورای ملی وقت تقدیم شده میکنم با انجام یک سری تغییرات و اطلاحات لایحه جدید بیمه کارگران در سال 1322 در مجلس به تصویب رسید . در پی تصویب این لایحه و اصلاحات آن بنگاه رفاه اجتماعی در سال 1326 تشکیل شد.
در سال 1328 ودر پی موفق نشدن بنگاه رفاه اجتماعی در انجام وظایف خود ، صندوق تعاون و بیمه کارگران ودر سال 1331 سازمان بیمه اجتماعی کارگران تصویب و تشکیل شد و یکم تعهدات صندوق تعاون به اضافه بیمه بیکاری به این سازمان را گذار شد. در سال 1342 به دنبال اطلاحاتی که در سالهای 1334 .و 1339 در قانون بیمه های اجتماعی کارگران به عمل آمده بود ، سازمان تامین اجتماعی کارگران به سازمان بیمه های اجتماعی تغییر نام یافت . در تیر ماه سال 1354 قانون تامین اجتماعی تصویب شد، با تصویب این قانون سازمان بیمه های اجتماعی زیر نظر وزارت رفاه قرار گرفت . در پی تصویب این قانون ودر سال 1358 سازمان بیمه های اجتماعی به سازمان تامین اجتماعی تغییر نام یافت . تغییرات متعدد قانون و سازمانهای متدلی اجرای آن نشان از تحولات و تغییرات مداوم شرایط محیطی و الزامات و ساختارهای عرصه تامین اجتماعی می دهد. اکنون درس اجمالی به رونه یاد شده ، بررسی مقوله برنامه ریزی در سازمان تامین اجتماعی پی گرفته می شود.
تاریخچه برنامه ریزی در سازمان تامین اجتماعی
در این جمال سعی برآن است تا دربررسی تاریخچه برنامه ریزی در سازمان اهداف زیر پی گرفته و محقق شوند :
الف : پیوند افق ذهنی برنامه ریزان سازمان با افق برنامه ریزی در مقوله تامین اجتماعی : بدیهی است که ذهنیت برنامه ریزان سازمان هنگامی می تواند برنامه ریزی را تحقق عهنی بخشد که در پیوند و ارتباطی که با ذهنیت و واقعیات تاریخی سازمان برقرار می کند جایگاه خود را باز شناخته واهمیت و ارتباط زمانی خویش را دریس تاریخی گذشته و پیش در سازمان درک کند . ( ب) شناخت الزمات شکل گیری واحدهای برنامه ریزی در سازمان تامین اجتماعی ! در فرایند رشدسازمانی وارتباطی که ساختار برنامه ریزی در سازمان با این فرایند برقرار کرده است بطور تلویمی می توان به الزامات کلان و تاریخی شکل گیری واحدهای برنامه ریزی در سازمان پی برد. یا چنین شناختی است که می توان برنامه هایی هرچه اثر بخش تر و مبتنی برفردر تهالی آن طرح کرد.
ج: آسیب شناسی نگر شمارساختارهای برنامه ریزی در سازمان :
د: زمینه سازی بهره گیری از تجربیات گذشته در سعی و خطای آینده
( فرض اساسی )
این بررسی درپی جویی اهداف بیان شده یک فرض اساسی را درمورد تحقیق قرار داده است. فرض مورد نظر را در عبارتی ساده انگارانه وبا گست و فرو کاشی مشهود چنین می توان طدح کرد: ( بنظر می رسد افزایش پیچیدگی سازمان موجب تقویت الزامات برنامه ریزی ودر نهایت شکل گیری نهادها فرایندهای برنامه ریزی می گردد)
شایان ذکر است که در نظر گرفتن چنین فرض بعنوان فرض پایه به بحث آسیبی دارد نخواهد کرد پاسخگوی اهداف بحث در این جمال است. بنابراین از خوانندگان در خواست می شود که فرض را به همین گونه بپذیرد.
( جایگاه برنامه ریزی درساختار تشکیلاتی سازمان تامین اجتماعی )
تاقبل از سال 1342 سازمان بیمه های اجتماعی کارگران از ساختار ساده برخودار بوده است ، در این مفال تعداد واحد های این سازمان از 9 واحد اجرایی به 18 واحد اجرایی افزایش یافت . همچنین تعداد کارکنان این سازمان طی دوره مذکور از 450 نفربه 3448 نفر رسید . طی دوره مذکور سازمان فاقد واحد برنامه ریزی بود . پس از سال 1342 تا 1380 این تعداد واحدهای سازمانی به پیش از 820 واحد افزایش یافت ودر این فرایند به تنارب عبارت و مفهوم ( برنامه ریزی ) در ساختار سازمانی می توان مشاهده کرد.
از سال 1342 تا سال 1358 چهار ساختار تشکیلاتی برای سازمان طرح ریزی شده که در مواردی عنوان ( برنامه ) دار عناوین دفاتر می توان مشاهده کرد. موارد مطردمه بشرح زیر است.
تشکیلات سال 1350 ! دفتر طرح و برنامه
تشکیلات سال 1352 ! مدیریت آمار و طرح برنامه
تشکیلات سال 1353 ! الچوکشه ماتی
تشکیلات سال 1358 ! بیات مطالعه و برنامه ریزی آموزشی ، دفتر برنامه ریزی و آموزش ، اداره کل سیستمها ، مطالعات و برنامه ریزی آلنورماتیک .
تشکیلات سال 1375 ! دفتر برنامه ریزی و خدمات ماشین
تشکیلات سال 1379 ! دفتر برنامه اقتصادی و اجتماعی ! دفتر برنامه ریزی امور استانها ، گرده برنامه ریزی و اقتصادو درمان مدیریتهای درمان استانها ، کارشناسان اقتصاد بیمه و برنامه ریزی ادرات کل استانها .
از بررسی تشکیلات و ساختار سازمانی سازمان تامین اجتماعی می توان دریافت که واحدهای برنامه ریزی بطور عمده در کنار واحدهای آنفورماتیک دیده شده اند و اغلب شدح وظایف این واحدها می توان دریافت که واحدهای برنامه ریزی بطور عمده در کنار واحدهای آنقورماتیک دیده شده اند و اغلب شرح وظایف این واحدها به سوی آنقورماتیک گرایش داشته است. در این میان تشکیلات سال 1352/1379 سازمان منحصل به فردند .
(جایگاه مقوله به برنامه ریزی در سازمان )
طی سالهای 1232 تاکنون با افزایش تعداد واحداهای اجرایی ، کارکنان تعداد بیمه شدگان ، افزایش سطح پوشش جغرافیایی سازمان ، تنوع خدمات و پیچیدگی شرایط محیطی موجب شده است که نیاز به برنامه در محیط سازمان احساس شود که البته این موضوع هیچگاه فراگیر نبوده است و این احساس نیاز نتوانسته است در عمل منبر به تدرین یک برنامه جامع و فراگیر در سازمان شود . در سال 1371 مدیر عامل وقت سازمان مهمترین هدف خود را برنامه ای کردن بودجه ذکر کرد (در جلسات شورای عالی ) اما به هنگام ارائه بودجه سال 1372 به شورای عالی ، بودجه چون گذشته و براساس رونه سالهای قبل ارائه شد و تنها تفاوت این بودجه با بودجه های قبل بیان پاره ای اهداف و سیاستها بوده به این ترتیب اهداف ، سیاستها و همچنین زاهبردها و خط شهای سالانه بودجه که از سال 1372 به این سوهویاله در بودجه لحاظ شده است ، در بسیاری موارد تکراری بوده و هیچ برنامه منیبم و هدف بلند مدت مستندی را دنبال نمی کند .
( برنامه ها در سازمان )
طی دوره مورد بررسی ( 1380 – 1332) جز موارد معدود و نادری آن هم در دهه اخیر هیچگونه اقدام عملی دیگر در زمینه تدوین برنامه ریزی درسازمان مشاهده نشد.
در سال 1379 ودرپی تصویب نظام جامع برنامه ریزی فعالیتهایی برای برنامه ریزی در سازمان انجام شد. در این فر آیند از میان 12 شورای برنامه ، تنها چی رشد راشروع بکار کردند که عبارت بود از شورای آماده شورای بیمه ای ، شورای درمان و شورای سرمایه گذاری ، فعالیتهای برنامه ریزی در شوراهای مذکور در سال 1379 آغاز شد که پس از تنها شورای آمار گسته به فعالیت خود ادامه داد. به رغم عمل کوتاه برنامه ریزی به معنای عام آن در سازمان ، معقوله اکچوئری بعنوان برنامه خاص تخصیص منابع و مصارف صندوق از سابقه طولانی برخودار است . انجام محاسبات اکچوئری در سازمان ار سال 1331 در مراحل و مقاطع مختلفی صورت گرفته است . غالب این اقدامات شناخت و تحقیقات در زمینه اکچوئری بوده ودر پاره ای موارد مبحدبه محاسبات اکچوئری نیز شده است عمده محاسبات براساس نمونه گیری و همچنین فردمن غیر واقعی و غیر علمی بوده است . عمده مسائل پیش روی اکچوئری در سازمان تامین اجتماعی عدم ساخت یافتگی و دسترسی به آمار واصلاحات و همچنین عدم جذب و نگهداری نیروهای متخصص وضف در آموزش نیروهای مورد نظر بوده است.
( مورد کاری نظام جامع برنامه ریزی )
نظام برنامه ریزی سازمان در سال 1378 و 1379 برای تدوین برنامه ریزی جامع در سازمان طرح و تصویب شده نظام یاد شده با توجه به اهمیتی که بعنوان گسترده ترین و ساخت یافته ترین اقدام سازمانی در حیط برنامه ریزی تا سالهای یاد شده دارد ، نظامی شایسته ی نقد و واکاری است. بداین اساس نقد این نظام با توجه به اهمیت و تاخر آناز منظرایده ، ساختار و عملکرد مدنظر است.
الف : نقدایده :
ایده نظام یادشده را در اهدف نمایی و همچنین ساختار و فرایندهای طراحی شده در آن می توان جستجو کرد. از آنجایی که هدف نمایی این نظام فر آیند سازی و نظام مند کردن برنامه ریزی جامع در سازمان است . اویداد مهم بشرح زیر برآن وارد است:
1: این نظام بیشتر بربرنامه تاکید دارد تااستراتژی!
منظور از برنامه در این عبارت ، توالی کنشهای از پیش تعیین شده ای است که باید در موقعیتهایی مناسب برای اجراعمل کند واگر موقعیتهای بیرونی برای برنامه مساعد نباشد ، برنامه متوقف یامنتفی می شود. در حالی که استراتژی یک یا چند هدف را تدارک می بیند و از همان آغاز اگر چیزی جدید یا دور از انتظار وجود داشته ی باشد . آماده است که آن را ادشام کند تا تشد خود را اصلاح یا غنی نماید . استراتژدی محدود به مبارزه با اتفاق نیست ، بلکه تلاش می کند که از اتفاق استفاده کند . در شرایطی که ویژگی مهم محیطی ، تغییر مداوم است ، بدیهی است که نمی توان به او یک برنامه متکی بود و برنامه ریزی استراتژیک مهمترین گزینه خواهد بود.
2: نظام یاد شده با اتخاذ رویکرد برنامه ریزی جامع درپی اقدامی جامع در همه امور سازمانی بوده است. برنامه ریز جامع علاوه برانکه تغییرات محیطی را در برنامه ها نادیده می گیرد ، در ادعای خود مبنی بر جامعیت ، نوعی آرمانگرایی در شناخت و حل مسائل را تداعی می کند که در عمل با توجه به امکانات شناختی و سازمانی و همچنین شرایط محیطی امکان آن وجود ندارد و تجربه نیز در موارد متعدد این موضوع را اثبات کرده است. آرمانگرایی عملی و ذهنی این برنامه ها نیز از ساده سازمفاهیم و پدید ه ها و همچنین نگرش خاص سازمان بعنوان سیستمی تقریبا بسته ناشی می شود و این زمینه و آغاز شکست این برنامه هاست.
رویدامهم دیگر نیز می توان در این برنامه برمبنای ساختار و فرایند های طراحی شده در آن جستجو کرد که عبارتند از : ایده و نگرش مثبت جاری شدن برنامه ریزی در تمام سازمان ساختار شورایی نظام و توجه برنامه ریزی در سطرح مختلف ودر تدوین ساختار و فرآیند نشان می دهد که باید ایده و نگرش مثبتی مبنی برلژوم جاری شدن برنامه ریزی در تمام سازمان وجود داشته باشد . این نظام فاقدایده خاص در زمینه لزوم توجه به ماموریت سازمان و ایجاد رفاه سازمانی حول آن است ودر طراحی نظام جایگاهی برای بررسی ماموریت سازمان در نظر گرفته نشده است .
ب: نقد ساختار :
در نقد ساختار نظام یاد شده به اختصار چند نکته مهم را می توان یادآور شد!
ساختار فرایند اجرا ونظارت برعملکرد و اطلاح برنامه دیده نشده است
فرایند گردش اطلاعات ، برنامه ریزی بخشی ، تلفیق برنامه ها و .... مشخص نشده است .
این نظام سیستمی را تداعی می کند که شرایط محیطی ، انعطاف پذیری فرایندها و برنامه ها و استفاده از امکانات محیطی در آن لحاظ شده است.
در این ساختار اهمیت سطوح عملیاتی به اندازه سایر سطوح دیده نشده است.
این نظام بیشتر به تفکیک نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری می پردازد تا برقراری یک تعامل ارتباط متقابل و دو سویه این نظام سطوع عالی سازمان را بطور وسیعی درگیرامر برنامه ریزی می کند ، در صورتی که مدیران وظایفی دیگری بجز برنامه ریزی دارند.
این نظام به پیامدهای رسمیت بالا ، تذکر و پیچیدگی زیاد نظام سازمانی را در برنامه ها توجه نداشته و چاره ای برای رفع این پیامدها همچون افزایش بخشی نگری وکندی حرکت و گردش امور در برنامه ریزی نیند شیده است.
ج : نقد عملکرد
نظام یاد شده با توجه به مشکلاتی که در ایده ساختار و فرایندها داشت . از یک سو شرایط سازمانی در عمل در مرحله اول مکا لعات مربوط به شناخت وضع موجود متوقف ماند ، در حالی تنها4شورا از مجمع 12 شورای طراحی شده در این نظام فعال شده بودند:
جنع بندی تاریخچه
در یک جمع بندی از مباحث مطرح شده می توان چنین نتیجه گرفت که سازمان تاکنون در امر برنامه ریزی بعنوان فرآیندی عینی و نظام مند چندان موفقیتی نداشته است.
این در حالی است که روز به روز برگستره فعالیتهای آن افزوده شده و به تبع آن ، ارتباطات درون و بدون سازمانی نیز افزایش یافته است ، اگر به این موضوع مالیت فعالیت سازمانی را نیز بیفزائیم ، می توان نتیجه گرفت که سازمان روز به روز در شرایط پیچیده ای قرار گرفته و برپیچیدگی آن افزوده شده است واین پبچیدگی با افزایش مسائل و الزامات برنامه ریزی همراه بوده است.