گاهی تورم ناشی از افزایش هزینه تولید است که آثار این افزایش را در قیمت کالاها میتوان دید به طوری که این افزایش هزینهها میتواند ناشی از افزایش دستمزدها، نرخ بالای حمل و نقل، تولید، سوخت موردنیاز و افزایش نرخ بهرهبانکی باشد.
تورم همچنین میتواند ناشی از افزایش قیمت کالاهای وارداتی باشدکه تورم وارداتی نامیده میشود. کالاهایی مانند ماشینآلات، تجهیزات صنعتی و تولیدی که در داخل کشور جانشین ندارند، با افزایش قیمت در خارج و به دلیل عدمتولید آن کالاها در داخل کشور، ناگزیر به واردات آنها به هر قیمتی میشویم.
یکی از علل ایجاد تورم را میتوان ناشی از عدم تعادل میان عرضه و تقاضا دانست. وقتی درجامعهای عرضه و تقاضای کالایی در شرایط مطلوب قرار نگیرد، تورم ایجاد میشود.
افزایش نرخ ارز خارجی هم به مفهوم کاهش ارزش پول کشور است و از آنجا که صادرات کشور در مقابل واردات کمتر است، این اثر در داخل کشور بیشتر خود را نشان میدهد.
در کنار همه این علل، تورم با ساختار کشور نیز ارتباط دارد. بدین مفهوم که وقتی ساختار تولید درست عمل نمیکند، تورم پدید میآید. در کشورهای کم توسعه یافته مهمترین مشکل، تورم ساختاری است که ناشی از کم توسعه یافتگی ساختار تولید است. به طوری که بازدهی پایین تولید پاسخگوی حجم نیازهای جمعیتی نیست. به عبارت دیگر، رشد نامتعادل بخشهای اقتصادی به علت ساختار اقتصادی کشور است. به طوری که توسعه سریع یک بخش و تحولات ناشی از آن موجب پیدایش عدم تعادل و ناهماهنگی بین سایر بخشهای اقتصادی میشود
علت دیگر تورم از بعد تقاضا است. هرگاه متوسط رشد نقدینگی بالاتر از متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) باشد، این امر باعث عدم تعادل بین تقاضا و عرضه و در نتیجه منجر به افزایش سطح عمومیقیمتها میشود. افزایش نقدینگی بهطور عمده در واکنش به افزایش پایه پولی بوده و افزایش پایه پولی نیز ناشی از افزایش داراییهای خارجی و بدهی دولت به بانک مرکزی است. عدم تعادل بین درآمدها و هزینههای دولت از دیگر عوامل بروز تورم از جنبه تقاضا است.
علت دیگر تورم از بعد عرضه است و عواملی که موجب بروز این مسأله میشود، عبارتاند از: وجود ظرفیت خالی در بخش تولید، پایین بودن سهم سرمایهگذاری بخش خصوصی، ناچیز بودن سرمایهگذاری خارجی، پایین بودن سهم صادرات کشور، بالابودن قیمت محصولات صنعتی و...
یکی دیگر از علل بروز تورم، انتظارات تورمیدریک جامعه است. اگر مردم براساس تجارب گذشته خود یا بر مبنای مشاهدات بازار پیشبینی کنند که در آینده نزدیک قیمت رو به افزایش خواهد بود، میزان هزینه و خریدهای خود را افزایش میدهند و از طرف دیگر تولیدکنندگان و فروشندگان نیز از فروش و عرضه کالاهای خود (به امید افزایش قیمت درآینده) خودداری میکنند. بدیهی است در این صورت با این سیاست، عرضه و تقاضا اثر مستقیم بر قیمتها خواهد داشت و موجب افزایش تورم میشود.
علت دیگر تورم، کاهش نرخ پسانداز است. همچنانکه گفته شد، عدم ثبات قیمتها همواره اثر نامطلوبی بر ثبات اقتصادی یک کشور و انتظارات مردم نسبت به آینده دارد که در نتیجه، این شرایط، منجر به کاهش نرخ پسانداز و حتی در بعضی مواقع نرخ رشد منفی پسانداز میشود و دلیل عمده آن افزایش هزینههای استهلاک ناشی از افزایش نرخ ارز و نرخ بالای فرسودگی ماشینآلات سرمایهای است. از دیگر آثار مهم کاهش پسانداز، تأثیر بر سطح سرمایهگذاری است که موجب افزایش تقاضا و به طبع افزایش سطح عمومیقیمتها میشود.
در کنار سایر علل ذکر شده، اثر تغییرات نرخ ارز بر سطح قیمتها نیز از دیگر عوامل تورم است که از سیاستهای در کنار سایر علل ذکر شده، اثر تغییرات نرخ ارز بر سطح قیمتها نیز از دیگر عوامل تورم است که از سیاستهای اقتصادی کلان کشور ناشی میشود. اگر افزایش نرخ ارز تواCم با اجرای سیاستهای انبساطی مالی و پولی باشد، موجب تشدید و فشار تورم خواهد شد و چنانچه این افزایش با اجرای سیاستهای انقباضی مالی و پولی همراه باشد، آثار قابل ملاحظهای بر تورم و نیز سطح عمومیقیمتها نخواهد داشت.
عامل دیگر تورم، بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی است. بهطوری که این مسأله موجب میشود تا تولید کنندگان داخلی در بازارهای جهانی از قدرت رقابتی کمتری نسبت به رقبای خارجی خود برخوردار باشند. بنابراین تولیدکنندگان انتظار دارند، نرخ سود تسهیلات از سوی بانکها کاهش داده شود تا هزینههای تولید کاهش یابد و در نهایت اینکه عدم ثبات و آرامش میتواند منجر به تورم شود به طوری که اگر در کشوری ثبات و امنیت نباشد موجب کاهش سرمایهگذاری و کاهش تولید میشود که تورم را به همراه خواهد داشت.
تأثیر تورم بر اقتصاد●
مهمترین تأثیر تورم بر توزیع درآمد و ثروت است. یکی از خصوصیات بارز پدیده تورم، عدم تناسب بین تغییر قیمتها و درآمدهاست. بدین ترتیب که قیمت برخی از کالاها و درآمد برخی از طبقات و گروههای جامعه با آهنگی تند افزایش مییابد و حال آنکه این آهنگ برای قشرها و طبقات دیگر جامعه کند است. این عدم تناسب موجب میشود که درآمد حقیقی برخی افراد جامعه از جمله دارندگان درآمدهای متغیر چون تجار، مالکان اراضی و مستغلات و صاحبان حرفهها و مشاغل آزاد افزایش یابد و در عوض، درآمد حقیقی افرادی که دارای درآمدهای ثابتی هستند، کاهش پیدا کند. البته تورم میتواند سبد دارایی عاملان اقتصادی را دگرگون سازد زیرا در اثر تورم، افراد و گروهها تا حد امکان میکوشند دارایی نقدی خود را کاهش و در عوض سهم کالا و اموال غیرنقدی خود را افزایش دهند. بدین ترتیب مقدار زیادی از وقت، انرژی و منابع مالی مردم و عاملان اقتصادی به جای به کار افتادن در مسیر فعالیتهای مفید و مولد اقتصادی صرف فعالیتهایی میشود که هدف از انجام آنها تطابق با شرایط تورمیو اجتناب از کاهش ارزش داراییهاست که همین امر به دلالبازی یا معاملات سوداگرانه دامن میزند. از اینرو، میتوان نتیجه گرفت، تورم حتی کارآیی اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد.
یکی دیگر از آثار سوء تورم، تأثیر آن بر پسانداز و نحوه مصرف مردم است. براثر کاهش ارزش پول ملی ناشی از افزایش نرخ تورم، تمام افرادی که سرمایه نقدی خود را بهصورت پسانداز نگهداری میکنند متضرر خواهند شد که این امر بر تمایل افراد به پسانداز اثر منفی دارد و همانطور که ذکر شد، در شرایط تورمیمیل به کالاهای بادوام و سرمایهای مانند زمین و مسکن افزایش پیدا میکند و همین امر میتواند نوع مصرف را تحت تأثیر قرار دهد.
اثر دیگر تورم، تأثیر آن بر تصمیمگیری بنگاههای اقتصادی است به طوری که این موضوع میتواند عاملان اقتصادی را در تصمیمگیری خود دچار بلاتکلیفی کند زیرا وجود تورم، بنگاههای اقتصادی را در زمینه برآورد درآمد و هزینه، با دشواری مواجه میکند.
تأثیر بعدی تورم را میتوان در هزینههای جاری دولت مشاهده کرد زیرا دولت خود مصرفکننده است و از سوی دیگر، باید حقوق کارمندان خود را بپردازد. در شرایط تورمیدولت مجبور است حقوق کارمندان خود را افزایش دهد. البته نباید فراموش کرد وجود تورم میتواند درآمدهای دولت را نیز از طریق مالیات افزایش دهد.
از دیگر آثار تورم، تأثیر آن بر بازرگانی خارجی است بهطوری که تورم اغلب موجب اخلال در موازنه پرداختها میشود زیرا در اثر تورم از یک سو به دلیل افزایش قیمتها در داخل، میزان صادرات کاهش و از سوی دیگر مقدار واردات افزایش خواهد یافت. دراین زمینه باید توضیح داد که اگر تورم در ایران از تورم کشورهایی که با ایران مبادلات وسیع تجاری دارند بیشتر باشد آنگاه کالاهای ساخت ایران برای این کشورها گرانتر خواهد شد در نتیجه صادرات کشورمان کاهش مییابد و از سوی دیگر، در این شرایط کالاهای ساخت کشورهای خارجی برای مصرف کننده ایرانی ارزانتر خواهد شد در آثار واردات کالا به کشور افزایش خواهد یافت که آثار اولیه چنین پدیدهای تأثیر بر تراز پرداختهاست و در صورت کمبود منابع درآمدی میتواند به کسری تراز بازرگانی منجر شود.
راههای پیشگیری از تورم●
تجربه نشان داده است که راهحلهای اداری و دستوری برای ثابتنگهداشتن قیمتها، همزمان با رشد نقدینگی شیوه مناسبی برای تثبیت قیمتها نیست.
از سوی دیگر، اقتصاد ایران اقتصادی تک محصولی است و از نوسان قیمت نفت متأثر میشود. در مقطع زمانی کنونی که درآمد نفت افزایش قابل توجهی یافته است، به جز کسری بودجه عامل دیگری میتواند به تورم دامن بزند، این عامل چگونگی مصرف درآمد اضافی نفت در بودجه است. افزایش قیمت نفت به بالای ۱۰۰ دلار سبب شده است که درآمدهای دولت از نفت طی چند سال گذشته تا چند برابر افزایش یابد. این افزایش جهش گونه در درآمد نفت ضمن آنکه به لحاظ افزایش داراییهای کشور مغتنم است اما اگر به درستی مورد استفاده قرار نگیرد میتواند موجب مخاطرات جدی شود.
درآمدهای نفتی متعلق به دولت است و بهترین گزینه دولت برای مصرف درآمدهای اضافی نفت، انباشت آن در حساب ذخیره ارزی و خودداری از افزایش بودجه ریالی دولت بر پایه این درآمدهای اضافی است. موجودی حساب ذخیره ارزی میتواند به بخش خصوصی یا عمومیمولد وام داده شود تا صرف وارد کردن ماشینآلات و فناوری برای توسعه ظرفیتهای تولیدی شود. همزمان با وام ارزی دریافتی از صندوق، سرمایهگذاران باید ریال لازم را برای بخش ریالی سرمایهگذاری از پساندازهای خود یا دیگر آحاد جامعه تأمین کنند. بدین ترتیب ارز اضافی حاصل از درآمدهای نفت موجب افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی نمیشود، بلکه پسانداز و سرمایهگذاری از منابع ریالی موجود در جامعه را تشویق و ظرفیت تولیدی و اشتغال جدید ایجاد میکند. بعلاوه، با بازگرداندن وامهای دریافتی از حساب، موجودی حساب در آینده بازسازی میشود و استمرار اعطای وامهای ارزی و تشویق و توسعه سرمایهگذاری را در آینده امکانپذیر میسازد. البته با تقویت حساب ذخیره ارزی، باید تمهیدها و رویههایی اتخاذ کرد که از سوءاستفاده افراد سودجو که ممکن است با ارایه قیمتهای صوری و اضافی برای ماشینآلات وارداتی به منابع ملی و مصالح ملت تعدی کنند به شدت جلوگیری و با آنها برخورد شود.
بنابراین درست است که درآمد نفتی کشور رشد مناسبی دارد اما تجربه نشان میدهد هر قدر پول بیشتری به جامعه تزریق شود، به لزوم نتیجه بهتری عاید نخواهد شد. اگر این درآمدهای مازاد به ریال تبدیل شود، تورم و عدم تعادل اقتصادی و اجتماعی را در پی خواهد داشت. برای کاهش تورم دولت باید در پی افزایش عرضه، کاهش تعرفهها، ثبات نرخ ارز، کاهش نرخ تورم انتظاری، اصلاح پرداخت یارانهها، کاهش رشد نقدینگی در جامعه و ... باشد. از اینرو، بودجه دولت باید به شکلی تنظیم شود که با نوسانهای نفتی دچار مشکل نشود و باید مراقب رشدنقدینگی در کشور بود.
راههای پیشگیری از تورم در بخش کشاورزی●
با نگاهی جامع به افزایش قیمت کالا بر حسب شرایط حاکم بر هر جامعه (از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و...) که متأثر ازعوامل داخلی و خارجی در بازار است و در درازمدت ناشی از ساختار کلان اقتصادی شامل زیرساختها، نظام اطلاعاتی، اعتبارات و ... است و در کوتاهمدت، تحت تأثیر عوامل مؤثر بر تعیین قیمتکالا (نوسان قیمت نهادههای تولید، هزینههای بازاریابی و...) قرار میگیرد، محصولات کشاورزی با توجه به ماهیت ساختار تولید و ویژگیهای خاص خود نسبت به سایر کالاها از حساسیت بیشتری برخوردار هستند، بنابراین عوامل مؤثر بر نوسان قیمت کالاهای کشاورزی اعم از عوامل داخلی و خارجی بهنسبت محصولات صنعتی بیشتر و در نتیجه بازتاب نوسان قیمت و آثار روانی آن شدیدتر است. وزارت جهادکشاورزی به عنوان متولی حمایت از تولید محصولات کشاورزی باید تمام تلاش خود را برای تحقق اهداف برنامهها و سیاستهای کلان کشور به کار بندد تا بتواند ضمن تأمین نیازهای غذایی افراد جامعه (ایجاد امنیت غذایی)، با سیاستگذاری مناسب مانع از کمبود عرضه مایحتاج روزانه مردم جامعه شود و برحسب شرایط و مقتضیات زمانی جامعه، عرضه کالاهای کشاورزی را تنظیم کند. جلوگیری از افزایش قیمت محصولات کشاورزی تنها با افزایش سطح عرضه محصولات اتفاق نخواهد افتاد، بلکه عواملی که خارج از حوزه اختیارات وزارت جهاد کشاورزی است نیز باید این بخش را برای جلوگیری از افزایش قیمت تولیدات یاری کند. این عوامل ناظر بر مرحله تأمین نهادههای قبل از تولید (مثل کود، سم، بذر و...) و خدمات مربوط (مواد بستهبندی، دستمزد کارگر و ...) و مرحله بعد از تولید و ارایه محصول به بازار (شامل بازاریابی، حمل و نقل، بستهبندی، فرآوری، تبلیغات و ...) است که در حوزه وظایف سایر دستگاهها مثل وزارت صنایع و معادن (کارخانههای فرآوری و ...)، وزارت بازرگانی (تنظیم بازار)، وزارت کار و امور اجتماعی (افزایش دستمزد کارگر، بیمه و...) و نیروی انتظامی(قاچاق دام و محصولات کشاورزی) است. برای جلوگیری از افزایش قیمتها در بخش کشاورزی پیشنهادهای زیر ارایه میشود:
ایجاد بسترهای لازم برای اصلاح زیرساختهای عوامل مؤثر بر افزایش قیمت (نظام اطلاعاتی، اعتبارات، آموزش، مشارکت بخش خصوصی و ...) در درازمدت.
کنترل قیمت نهادهها و هزینههای خدمات مرتبط با تولید محصولات کشاروزی؛ برای مثال، در بخش زراعت افزایش نسبی قیمتها به واسطه افزایش دستمزد نیروی کار، هزینههای حمل و نقل، کاهش سطح تولید به واسطه خشکسالی، قیمت محصول در دوره قبل تولید و ... و در بخش دامپروری افزایش قیمت لبنیات با توجه بهحساسیت مصرف روزانه مردم و درجه بالای فسادپذیری به علت افزایش قیمت نهادههای تولید مثل قیمت علوفه، کنستانتره و سایر مواد اولیه خوراک دام که حدود ۷۰ درصد هزینههای جاری دولت را در برمیگیرد، میشود.
ارتقای سطح بهرهوری عوامل تولید یکی از راهکارهای مناسب برای کاهش هزینههای تولید و کنترل قیمت محصولات است؛ دراین زمینه بازنگری در ساختار مهندسی تولید و طراحی اصولی تولید بر مبنای افزایش بهرهوری و در نهایت کارآیی اقتصادی عوامل تولید با توجه به هزینه فرصت علاوه برکاهش هزینههای تولید و استفاده بهینه از منابع، با ایجاد حاشیه امنیتی برای تولیدکننده و مصرفکننده، از نوسان شدید قیمت محصولات جلوگیری خواهد کرد.
از عوامل مهم دیگر در افزایش قیمت محصولات کشاورزی، وابستگی برخی از تولیدات به نهادههای خارجی است؛ بهطور مثال، درصنعت طیور برای تولید محصولات (گوشت مرغ و تخممرغ)، بخش عمدهای از اقلام تولید از قبیل جوجه یک روزه، اجداد، ذرت، کنجاله سویا، پودر ماهی و غیره از خارج وارد میشوند. بنابراین افزایش قیمت جهانی نهادههای یادشده و همچنین خدمات تهیه نهادههای مزبور (حمل و نقل، بیمه و ...) و مسایل امنیتی منطقه بر هزینههای تبعی و مبادلهای تأثیر خواهد داشت که علاوه بر افزایش قیمت تمام شده محصولات تولیدی، آثار روانی آن نیز سبب تشدید افزایش قیمت خواهد شد اما در صورت استفاده از ظرفیتهای خالی و بالا بردن بهرهوری میتوان تاحدودی از افزایش قیمتها جلوگیری کرد.
افزایش قیمت برخی از محصولات کشاورزی بهخصوص محصولاتی که مصرف روزانه در سطح جامعه دارند، مثل گوشت قرمز علاوه بر اثرپذیری از نوسانهای قیمت نهادهها و خدمات مربوط به عنوان کالای جایگزین، از حساسیت خاصی برخوردار است. البته به منظور کنترل قیمتها، شرکت پشتیبانی امور دام باید نسبت به ذخیرهسازی اقدام کند تا به عنوان اهرم کنترلی برای جلوگیری از نوسان شدید قیمت استفاده شود.
افزایش قیمت برخی از محصولات کشاورزی بهخصوص محصولاتی که مصرف روزانه در سطح جامعه دارند، مثل گوشت قرمز علاوه بر اثرپذیری از نوسانهای قیمت نهادهها و خدمات مربوط به عنوان کالای جایگزین، از حساسیت خاصی برخوردار است. البته به منظور کنترل قیمتها، شرکت پشتیبانی امور دام باید نسبت به ذخیرهسازی اقدام کند تا به عنوان اهرم کنترلی برای جلوگیری از نوسان شدید قیمت استفاده شود.