چکیده :
جهت بررسی نقش و جایگاه اجتماعی زن در عصر ساسانی بر اساس مدارک و شواهد باستان شناسی ابتدا زنان را از دیدگاه متون مذهبی و تاریخی به دو گروه زنان اساطیری و تاریخی طبقه بندی می کنیم که زنان اساطیری شامل : امشاسپندان ، ایزد بانوان و دیو زنان است و زنان تاریخی شامل : زنان عادی و درباری می باشند.
زنان درباری نیز خود دو گروه هستند : زنان درباری فرمانروا و فعال و زنان وابسته به دربار و برای ثابت نمودن جایگاه زنان در دوره ساسانی تجزیه و تحلیلی می کنیم به آثار و شواهدی که نقش زن در این دوره بر روی آنها کار شده یعنی روی حجاریها ، مهرها و سکه ها ، تزئینات و معماری ... .
واژه های کلیدی :
دوره ساسانی ، نقش و جایگاه زن ، زنان فرمانروا ، زنان عادی ، نقوش زن در حجاریها ، مهرها و سکه ها ، تزئینات و معماری.
مقدمه :
واژه زن اسم است از ریشه زی[1] به معنای زیستن ، زیرا ایرانیان زن را سرچشمه زندگی می دانسته اند. در زبان پهلوی زن[2] و در اوستا واژه های جنی[3] ، گنا و نائیریکا[4] را برابر با لفظ زن می دانند.در سانسکریت او را هم مرتبه با سیه بانو (اشه بانو) به معنی فروغ راستی و پارسایی می خوانند و در اساطیر ایرانی مشیاک نام نخستین زن است که به زبان تازی حوا گفته می شود. شناخت و موقعیت زن در فرهنگ های گوناگون با درک جهان اسطوره ای امکان پذیرتر می گردد، زیرا اسطوره شرح سرگذشت راست و مقدّسی است که در زمان ازلی رخ داده و بیان نمادین اینکه چگونه چیزی پدید آمده، هستی یافته و یا از میان خواهد رفت (امیرزاده ، 1379 : 11).
زن همواره در طول تاریخ منشأ رشد و تکامل جوامع بشری بوده است. در بررسی تاریخ و تمدن های کهن شمار کثیری از اساطیر و آئین های مذهبی عهد باستان را در ارتباط با زن می بینیم و در باورهای مردمان نخستین زن به مثا به تمثیلی از قوه زائیدگی و تداوم بخش حیات مطرح بوده است. به عنوان نمونه در اساطیر ایران باستان، نماد آب ، باروری و حاصلخیزی آناهیتا است که به صورت زنی زیبا و مقتدر مجسم شده است. در تفکرات مردمان گذشته زن همانند زمین می تواند بارور شود و حاصلخیز گردد و این طرز تفکر تقدسی به زن بخشیده است و نتیجه آن الهه های باروری در طول هزاره ها به صورت های گوناگون می باشد. (شهریاری ، 1377 : 19)
در واقع از نظر محققین روانشناسی اجتماعی ، همتایی و برابری تعداد ایزدان و امشاسپندان زن با ایزدان و امشاسپندان مرد در اساطیر ایران دارای اهمیت است.صفات و خصوصیاتی که به این نیروهای مجرد داده شده است جایگاه زن و نقش بسیار مهم او را در اسطوره های ایرانی بیان می کند و بدون شک این اندیشه تجسم عینی را نیز در فرهنگ دارا بوده است. (لاهیجی وکار ، 1371 : 48)
در دوره نوسنگی که عصر انقلاب و نوسنگی نام گرفته ، زن به عنوان کاشف برزگری و موجد تحوّلات اقتصادی مطرح است در آثار بدست آمده از ادوار کهن ایران ، از تندیس های موسوم به الهه مادر مربوط به دوران پیش از تاریخ گرفته تا سکه های زنان فرمانروا در عهد ساسانی و توانایی زن در ایران باستان رو به رو می شویم. (علیزاده ، 1379 : 75)
در این مقاله می خواهیم به نقش و جایگاه اجتماعی زن در عصر ساسانی براساس مدارک و شواهد باستان شناسی بپردازیم.بنابراین زنان را دیدگاه مذهبی و تاریخی عصر ساسانی به دو گروه تقسیم بندی می کنیم.
1- زنان اساطیری که شامل : ایزد بانوان ، امشاسپندان و دیو زنان.
2- زنان تاریخی که شامل : زنان دربار و زنان عادی.
که زنان درباری نیز خود دو گروهند : 1- زنان درباری فرمانروا فعال 2- زنان وابسته به دربار.
در آثار بدست آمده از دوره ماد و هخامنش اثر چندانی از حضور زن در تصاویر یافت نشده است و فقدان این امر نمی تواند دلیل بر بی اهمیتی زن در این دوره باشد و دلیل آن را در مسائل دیگری باید جست.
در دوره اشکانی و ساسانی به علت گسترش روابط با دولت روم تحولی در این زمینه مواجه هستیم و آن وفور نقش و تصاویر زنان در آثار به جای مانده است ، در دوره ساسانی این تحولات به اوج خود می رسد به طوری که حضور زن در صحنه های مختلف سیاسی ، اجتماعی ، دینی ، هندی و ... به تصویر کشیده شده است. (امیرزاده ، 1379 : 34)
برای مطالعه در مورد زنان تاریخی ، از متون تاریخی و اسناد مکتوب دوره ساسانی استفاده می کنیم که شامل دو دسته اند :
1- متون نگارشی مانند کتب و رساله ها
2- سنگ نوشته ها و کتیبه ها و سکه ها و مهرها
نوشته های تاریخی همزمان با عصر ساسانی ، و بعد از آن استاد معتبری هستند. سنگ نوشته ها و کتیبه ها و سکه ها و سایر مدارک باقی مانده نیز به اطلاعات ما از عصر ساسانی می افزایند ، با تکیه بر این مدارک زنان تاریخی عصر ساسانی را به دو دسته تقسیم می کنیم :
1- زنان درباری ، که خود دو زیر مجموعه دارند :
الف) زنان فرمانروا ب) زنان وابسته به دربار
2- زنان عادی
زنان فرمانروا و فعال دوره ساسانی :
1- پوراندخت : ملکه فرمانروا
پوراندخت دختر خسرو پرویز بوده و مادرش مریم دختر قیصر روم بود. (مجمل التواریخ ، 1318 : 137). علت اینکه این بانو به پادشاهی می رسد ، احتمالاً فقدان نامزد مرد برای این امر بوده است. (ویسهوفر ، 1377 : 217) گویند روزی که به پادشاهی رسید گفت : «نیت خیر دارم و به عدالت فرمان می دهم. (طبری ، 1352 : 782) مورخین نوشته اند در زمان پادشاهی وی مردم در سایه عدالت زندگی می کردند و خداوند به روزگار وی رفاه بسیار به وجود آورده بود. (همان ، 783) طبق نوشته مورخین مدت فرمانروایی وی یکسال و چهار ماه بود ، اما سکه های به جای مانده از این بانو شاه ، نشانگر این اهمیت است که مدت فرمانروایی وی بیشتر از یکسال و چهار ماه و حدوداً سه سال بوده است و نام وی بر روی سکه هایش با نام پوراندخت نقر گردیده است. (آور زمانی ، 1375 : 30)
2- آزرمی دخت : ملکه فرمانروا
آزرمی دخت دختر خسرو پرویز و خواهر پوراندخت بود ولی مادرشان یکی نبوده است. (مجمل التواریخ ، 1318 : 154) «گویند وی یکی از زیباترین زنان پارسی بوده است و چون به پادشاهی رسید گفت : «روش ما همان است که خسرو پرویز پدر نیرومند ما داشت و هر که به خلاف ما رود خونش بریزیم.» (طبری ، 1352 : 873) در صورتی که پوراندخت خواهرش گفت نیت خیر دارم و به عدالت فرمان می دهم اما آزرمی دخت روش پدر را ادامه داد و این اختلاف پادشاهی این دو خواهر ناتنی بود.در زمان فرمانروایی وی فرخ هرمزد اسپهبد خراسان بود و خواستار آزرمی دخت شد ولی او به فرخ پیغام داد که روا نباشد ملکه زن کسی شود و من می دانم که این کار برای انجام و حاجت و رغبت خویش خواسته ای ، فلان شب پیش من آی و شب موعود فرا رسید و آزرمی دخت به نگهبان دستور داد که او را بکشند و پای کشان در میدان پایتخت افکند و صبحگاهان فرخ هر فرد را کشته دیدند ، رستم پسر فرخ هرمزد که در خراسان جانشین پدر بود چون از کشتن پدر آگاه شد با سپاه زیادی به مدائن رفت و چشمان آزرمی دخت را میل کشید و او را کشت. (همان ، 340) اما کریستین سن معتقد است که «کیفیت وفات آزرمی دخت معلوم نیست.» (کریستین سن ، 1372 : 96) وی بر روی سکه هایش تصویر پدرش ، یعنی خسرو دوم را نقش نموده ، برخلاف ملکه پوراندخت که نقش خود را روی سکه ها به تصویر می کشید و این نشانگر اختلاف خط مشی این دو خواهرات. همچنین نام وی بر روی سکه ها به صورت آزرمیک دخت نوشته شده است. (آور زمانی ، 1379 : 44) در سده سوم م. در کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت ، نام تعدادی از این زنان درباری آمده است که از القاب و عناوین ممعازی برخوردار بودند. خاطره ایشان با روشن نمودن آتش به خاطر سعادت معنوی و شهرت ایشان پس از مرگ و حتی تقدیم گرامی داشته می شد. (ویسهوفر ، 1377 : 32) علاوه بر کتیبه فوق ، در نوشته های مورخین به طور پراکنده از زنان درباری نام برده شده است : 1- دینک 2- رودک یا روتک[5] 3- چشمک 4- میرود 5- آذر آناهیتا[6] 6- خوارانزیم و...
زنان عادی :
در متون تاریخی عصر ساسانی اعم از کتیبه ها و نوشته های مورخین از زنان عادی جامعه ساسانی چندان سخن به میان نیامده است. در وظایف و مشاغل زنان غیر درباری آمده است : زنان روستایی می بایست مراقب و پرستاری از دام ها و همچنین کارهای مزرعه را بدانند.دوشیزگان طبقه علمای دین ، می بایست رشتن ، بافتن و دوختن کمربند و سدره مقدس را بدانند ، زیرا این طبقه بود که مردمان زمانه را سدره پوش می کرد. (مظاهری ، 1373 : 50) آب آوردن کار زنان بوده است. (هدایت ، 1323 : 25) همچنین به آسیاب های خانگی و دستی اشاره شده که زنان به وسیله آنها غله را آرد می کرده اند و نه تنها برای مصرف خود ، بلکه برای فروش نان می پخته اند. (پیگلوسکایا ، 1367 : 98) هرچه به پایان دوره ساسانی نزدیک می شویم زن از جایگاه اجتماعی والاتری برخوردار می شود ؛ این تغییرات احتمالاً پس از خسرو اول (579 – 531) و در اثر تحولات اقتصادی رخ داده و در وضعیت زنان در جامعه ساسانی تغییرات مثبتی ایجاد نموده است. (امیرزاده ، 13 : 73)
بررسی نقوش زن در حجاری های ساسانی :
نقش برجسته های دوره ساسانی ، از جمله منابع مهم اطلاعاتی ما از این دوره هستند. این نقش ها که بر سینه کوه ها نقر گردیده است ، حامل پیام های پیروزی ، تاج ستانی ، صحنه های خانوادگی ، تفریحی و... شاهان و بزرگان ساسانی می باشد .این نقوش زمانی که با کتیبه توأم اند دارای ارزشی مضاعف می شوند و از هویت شخصیت های موجود در نقش را از پرده ابهام بیرون می آورند. (کریستین سن ، 1372 : 408) مجموعاً 33 نقش برجسته عصر ساسانی تاکنون شناسایی شده که در استان های فارس ، کرمانشاه ، آذربایجان غربی و تهران پراکنده اند. از مجموع این 33 نقش برجسته عصر ساسانی در تعداد محدودی از آنها نقش زن دیده می شود که در شناسایی و تعیین هویت آنها عقاید زیادی ایراد گردیده است.خصوصاٌ در انتساب آنها به خانواده سلطنتی. (امیرزاده ، 1379 : 68)
نقوش برجسته ای که در آنها نقش زن به نمایش درآمده است عبارتند از :
1- نقش زن در نقش برجسته اردشیر اول در نقش رجب
2- نقش زن در نقش برجسته تنگ قندیل از دوره شاپور اول
3- نقش زن در نقش برجسته دارابگرد
4- نقش زن در نقش برجسته برم دلک
5- نقش زن در نقش برجسته بهرام دوم در سر مشهد
6- نقش زن در نقش برجسته بهرام دوم در نقش رستم
7- نقش زن در نقش برجسته نرسی در نقش رستم
8- نقش زن در نقش برجسته طاق بستان
9- نقوش زنان در نقش برجسته طاق باستان
به طور کلی زنان را از نقوش برجسته ای که مورد بررسی قرار گرفتند می توان به سه دسته تقسیم نمود :
1- زنان درباری از قبیل نقش زن در نقش برجسته تنگ قندیل ، نقش رجب ، برم دلک.
2- ایزد بانوان ، از قبیل نقش منسوب آناهیتا در نقش رستم و طاق بستان.
3- سایر زنان : از قبیل نوازنده و دامشگر و خدمتگزار. (امیرزاده ، 1379 : 69)