سازمان جهانی WTO
جهانی شدن اصطلاح عامی است به مفهوم مجموعه تحولات اقتصادی ،اجتماعی،فنی،فرهنگی وسیاسی که به عنوان عامل فزاینده وابستگی متقابل ،همگون شدن وتعامل میان افراد وشرکتها درمکانهای مختلف درنظر گرفته می شود.پیدایش واژه جهانی شدن مربوط به ابتدای سال 1944بوده است اماازحدود 1981 این واژه توسط اقتصاددانان بکاربرده شد.
برخی اصطلاح بین المللی را بر جهانی شدن ترجیح میدهند. در بین المللی شدن نقش دولتها و کشورها بسیار پراهمیت است درحالیکه جهانی شدن به معنای واقعی آن ، ازبین بردن نظامهای دولتی کشورهاست.
میزان انعطاف پذیری و درجه قابلیت انطباق با سیاست بین المللی ،جایگاه یک کشور را در جهان تعیین می کند. سیاست خارجی وظیفه تامین امنیت و پرستیژ بین المللی یک کشور را برعهده دارد
سازمان تجارت جهانی
مقدمه
سازمان تجارت جهانی (World Trade Organization WTO) در سال 1995 شکل گرفت، این سازمان یکی از جوانترین سازمانهای بینالمللی و در حقیقت جانشین موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (General Agreement on Tariff and Trade GATT) میباشد که پس از جنگ جهانی دوم تاسیس شده بود. بدین ترتیب میتوان گفت هر چند سازمان تجارت جهانی هنوز جوان است اما نظام تجارت چند جانبه که تحت گات شکل گرفت قدمتی پنجاه ساله دارد. طی پنحاه سال گذشته جهان شاهد رشدی چشمگیر در تجارت جهانی بوده است، بطوریکه صادرات کالا هر ساله به طور متوسط رشدی معادل 6 درصد داشته و کل حجم تجارت در سال 1997، چهارده برابر سال 1950 بود که این روند رشد بیسابقهای داشته است.
نظام تجارت جهانی از طریق یک سری دور مذاکرات تجاری تحت موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت گات شکل گرفت نخستین دور مذاکرات اساساً در مورد کاهش تعرفهها بود لکن مذاکرات بعدی سایر زمینهها از قبیل معیارها و ضوابط غیرتعرفههای و ضوابط ضد دامپینگ (فروش زیر قیمت) را نیز در بر گرفت، از مهمترین دور مذاکرات که بین سالهای 94 – 1986 بود و به دور اروگوئه معروف است منجر به تشکیل سازمان تجارت جهانی گردید. البته مذاکرات به این مرحله ختم نگردید و برخی از آنها بعد از پایان دور اروگوئه نیز ادامه یافت چنانچه در سال 1997 توافقاتی در زمینه خدمات ارتباطات راه دور حاصل شد که 69 دولت در مورد برقراری معیارهای گسترده آزاد سازی فراتر از موافقتنامه دور اروگوئه در آن به توافق رسیدند.
در همان سال، چهل دولت با موفقییّت مذاکرات خود را در زمینه تجارت آزاد تولیدات فنآوری اطلاعات پایان بخشیدند و هفتاد عضو یک تعهدنامه انجام خدمات مالی را در زمینه پوشش بیش از 95 درصد معاملات تجاری بانکها، بیمه و اطلاعات مالی و اوراق قرضه امضاء کردند. در سال 2000 مذاکرات جدید در زمینه خدمات و کشاورزی آغاز شد این دور مذاکرات وارد برنامههای وسیعتری در اجلاس توسعه دوحه (DDA) که در چهارمین کنفرانس وزیران سازمان تجارت جهانی در دوحه، قطر، در نوامبر 2001 بود گردید، بر اساس بیانیه دوحه، دور جدید مذاکرات که از آخر ژانویه 2002 آغاز شده است باید تا پایان ژانویه سال 2005 به پایان برسد. در دور دوحه مذاکرات و سایر کارهایی در زمینه محدودیتهای غیرتعرفهای کشاورزی، تجارت و محیط زیست، برخی مقررات سازمان تجارت جهانی از قبیل اعطای یارانه، قوانین ضد دامپینگ، سرمایهگذاری، سیاستهای رقابتی، تسهیلات تجاری، شفافیت در مقررات خریدهای دولتی، حقوق معنوی، مالکیت، و یک سری از مسائلی که تحت عنوان مشکلات کشورهای در حال توسعه در بکارگیری موافقتنامههای سازمان تجارت جهانی است، صحبت میگردد.
مبانی نظری
امروزه همه متفق القولند که تجارت در توسعه و رشد اقتصادی دارای اهمیتی انکار ناپذیر است. توجه ما به این موضوع به گونهای است که تجارت منجر به تقسیم بین المللی کار و تخصص در بین کشورها شده و زمینه افزایش ارتباطات را در جهان فراهم آورده است. نظریههای تجارت بینالملل از اهمیت بسزائی در این زمینه برخوردارند لذا در این بخش مروری بر نظریههای مهم در تجارت بینالملل میپردازیم.
اقتصاد بینالملل با روابط اقتصادی میان کشورها سروکار دارد وابستگی متقابل حاصل از این روابط از جهت رفاه اقتصادی اکثر کشورها اهمیت زیاد دارد. روابط اقتصادی میان کشورها با روابط اقتصادی میان بخشهای مختلف یک کشور تفاوت دارد و این امر سبب میشود تا مسائل متفاوتی بروز کند که نیاز به ابزارهای تحلیلی نسبتاً متفاوتی دارد. بدین ترتیب اقتصاد بینالملل به عنوان رشتهای متمایز و جدا از اقتصاد کاربردی درآمده است. اقتصاد بینالملل با مباحث چندی سروکار دارد که نظریه محض تجارت و نظریه سیاست بازرگانی از آن جمله است. نظریه محض تجارت به اساس تجارت و منافع حاصل از آن میپردازد و نظریه سیاست بازرگانی به دلایل مربوط به موانع جریان آزاد تجارت و نتایج حاصل از آن میپردازد.
نظریه مرکانتیلیسم (سوداگری)
نظریه سوداگری (Mercantalism) از جمله نظریات تجاری است که پایه تفکرات اقتصادی بین سالهای 1500 تا 1700 میلادی را تشکیل میدهد. سوداگران (مرکانتالیستها) که از قرن شانزدهم تا اواسط قرن هیجدهم در ممالکی نظیر بریتانیا، اسپانیا، فرانسه و هلند نظریاتشان رواج داشت معتقد بودند که مهمترین راه برای آنکه کشوری ثروتمند و قدرتمند شود آن است که صادراتش بیش از وارداتش باشد و در نتیجه مابهالتفاوت با دریافت یک فلز قیمتی مانند طلا تسویه گردد در این رابطه قدرتمندتر شدن هر کشور را بر مبنای داشتن طلای بیشتر میدانستند از آنجائی که مقدار طلای موجود در هر لحظه از زمان ثابت بود لذا یک کشور خاص میتوانست به زیان سایر ممالک از تجارت بهرهمند گردد. از اینرو سوداگران از این عقیده حمایت میکردند که دولت باید صادرات را تشویق و واردات را محدود کند.
عضویت در سازمان جهانی تجارت و کشاورزی
عضویت در سازمان جهانی تجارت به خودی خود منجر به توسعه اقتصادی کشورها نمیشود بلکه صرفاً زمینهای را فراهم میکند تا کشورها با پیریزی برنامههای اصلاح اقتصادی مداوم و منسجم در چارچوب قواعد این سازمان به توسعه تجاری و مآلاً توسعه اقتصادی دست یابند. در این خصوص به منظور بررسی آثار الحاق کشورها به WTO بعنوان سازمانی که اعضاء آن سیاست آزادسازی تجاری را بعنوان راهی برای توسعه اقتصادی خود برگزیدهاند تاثیر الحاق کشورها در قالب دو گروه کشورهای پیشرفته و در حال توسعه در نظر گرفته شده است. در این خصوص شاخص نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی در دوره قبل (93-1990) و پس از الحاق (99-1996) در یک جدول با یکدیگر مقایسه شدهاند (جدول شماره 1).
شاخص رتبه کشاورزی بر اساس سازمان جهانی
مطابق جدول شماره (1) در گروه کشورهای توسعه یافته، میانگین این شاخص از 3/30% در دوره چهار ساله 93-1990 به 4/32% در دوره سه ساله پس از تشکیل WTO (98-1996) افزایش یافته است. میانگین شاخص مذکور برای هفت کشور از چهارده کشور منتخب توسعه یافته که آمار سال 1999 آنها در دسترس بوده است از 4/24% به 8/26% در همین دوره افزایش یافته است.در گروه کشورهای در حال توسعه منتخب (15 کشور) این شاخص از 3/39% در دوره قبل از الحاق به 6/39% در دوره پس از الحاق افزایش داشته است (افزایش بسیار اندک است). این در حالی است که این شاخص برای تعداد 10 کشور از 15 کشور مذکورکه آمار سال 1999 آنها در دسترس بوده از 4/38% به 7/38 درصد افزایش داشته است. مقایسه آمار مربوط به کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تفاوت در عملکرد را نشان میدهد که البته میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد اما یکی از مهمترین عوامل موثر بر واردات بخصوص در کشورهای در حال توسعه ، محدودیتهای ارزی است بنحوی که علیرغم افزایش آزادسازی تجارت در قالب مقررات WTO ، محدودیت ارزی که ویژگی اغلب کشورهای در حال توسعه است بعنوان یک عامل بازدارنده تجارت عمل میکند.جداول شماره 2 تا 5 نیز وضعیت اقتصادی چهار کشور ترکیه، یونان، کره جنوبی و برزیل را قبل و بعد از اجرای برنامه های آزادسازی و اصلاحات اقتصادی بصورت اجمالی نشان داده است.
گزارش معاون سازمان کشاورزی ایران در نشست wto
توجه به زیرساختهای کشاورزی و باغبانی به همراه گذر از مرحله سنتی به تجاری سبب خواهد شد تا صنعت میوه از وضع اسفبار کنونی خارج شود،نیازهای داخلی، منطقه ای و بین المللی در صورت توجه به اصول علمی باغداری، پژوهشهای کاربردی و ارتقای دانش تولیدکنندگان قابل رفع است و تولیدکننده و بهره بردار می توانند در یک رابطه دوسویه و تعریف شده قرار گیرند، وضعیت حاضر به هیچ وجه مناسب نیست.
توجه به زیرساختهای کشاورزی و باغبانی به همراه گذر از مرحله سنتی به تجاری سبب خواهد شد تا صنعت میوه از وضع اسفبار کنونی خارج شود،نیازهای داخلی، منطقه ای و بین المللی در صورت توجه به اصول علمی باغداری، پژوهشهای کاربردی و ارتقای دانش تولیدکنندگان قابل رفع است و تولیدکننده و بهره بردار می توانند در یک رابطه دوسویه و تعریف شده قرار گیرند، وضعیت حاضر به هیچ وجه مناسب نیست،باغداران، مصرف کنندگان و صادرکنندگان هر کدام در جای خود از نارساییها، کمبودها و نوسانهای موجود در صنعت میوه گلایه مندند. شاید بتوان گفت که تولید میوه به صنعت تبدیل نشده است. یا اینکه برای صنعتی شدن باید از باغ و باغدار و سیستم مدیریتی در اقتصاد کشاورزی به طور همزمان آغاز کرد. برای بررسی دیدگاههای علمی و کاربردی در این صنعت، با دکتر کاظم ارزانی که سابقه عضویت در کمیته های کشاورزی، موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر وزارت جهادکشاورزی، فعالیت علمی و تخصصی در 9 نشریه دارد و نیز مترجم و مولف کتب تخصصی باغداری و صنعت میوه و عضو هیات علمی دانشگاه است، گفت وگویی انجام داده ایم. او ضمن نگاه جامع به صنعت میوه در کشور، مرحله گذار از سنتها به صنعتی شدن را مرحله حساسی می داند و با توجه به پژوهشهای کاربردی که انجام داده است، می گوید: «به رغم تواناییهای موجود در صنعت میوه، شاهد مدیریت منسجم و نظام یافته ای در این خصوص نیستم. دکتر ارزانی با توجه به وضعیت اقلیمی مناسب از یک سو و ناکارآمدی مدیریت صنعتی و ناآگاهی جامعه باغدار از سوی دیگر معتقد است: «نبود روش یکسان و تشکلهای سازمان یافته برای حل معضلات صنعت میوه، توسعه در این صنعت را کند کرده است.» شرح کامل گفت و گو با وی در پی می آید.
در یک نگاه کلی وضعیت اقلیمی ایران را برای تولید میوه چگونه ارزیابی می کنید؟
ایران کشور پهناور با آب و هوایی متنوع است. همین امر فرصت مناسبی برای توجه به صنعت میوه ایجاد کرده است. از سوی دیگر بخش باغبانی و بخصوص میوه کاری یکی از زیربخشهای مهم اقتصادی به حساب می آید. در زمان حاضر بیش از دو میلیون هکتار باغ میوه در کشور وجود دارد که با تولید بیش از 12 میلیون تن میوه در سال، رقم قابل توجهی را شامل می شود. این میزان هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی قابل افزایش و توسعه است. نتیجه اینکه وضعیت اقلیمی و فعالیتهای اقتصادی را در این باره مثبت ارزیابی می کنم.
با توجه به این ارزیابی، در چه جایگاه منطقه ای و بین المللی قرار داریم؟
در برخی از زمینه ها مثلا از نظر صادرات وضعیت مطلوبی داریم و برخی از محصولات ایران مانند پسته، انار و انجیر در دنیا شناخته شده است. آن که در خصوص پسته، کشور ایران مهمترین تولیدکننده و صادرکننده در دنیاست. از طرف دیگر متاسفانه صادرات میوه به جز تعداد محدودی از میوه ها، سازمان یافته نیست. همین امر موجب شده است تا جایگاه مناسبی نداشته باشیم.
ما که امکانات خوبی در توسعه داریم، چرا باید دچار مشکل باشیم؟
تواناییهای واقعی کشور در صنعت میوه شناخته نشده و فعالیتهای زیربنایی، ساختاری و حتی روبنایی اندکی را می بینیم. برخی از کارها که مربوط به توسعه باغهای میوه و تولید و صادرات است، باید در داخل کشور انجام شود. برخی از فعالیتها باید در خارج از کشور سازمان یافته و پیگیری شود. این وضعیت به تشکیلات و مدیریت واحد، قوی و آگاه به علم روز در میوه کاری و بازار میوه نیاز دارد. به طور خلاصه برای رسیدن به وضعیت مطلوب، کیفیت میوه های تولیدی باید متناسب با نیازهای داخلی و بازارهای خارجی افزایش و به موازات آن، هزینه های تولید کاهش یابد.
به نظر می رسد دیدگاه سنتی در صنعت میوه نیز، نیازمند تغییر و تحولاتی است.
آنچه شما به عنوان دیدگاه سنتی عنوان می کنید تا حدی درست است. این دیدگاه وجود دارد، اما تلاشهای زیادی به منظور تغییر این وضعیت صورت گرفته است. برای به ثمر رسیدن این تلاشها نیازمند توجه مدیران ارشد، تولیدکنندگان و صادرکنندگان میوه هستیم. نمی توان از یک ارگان خاص، به تنهایی انتظار تغییر یا تحول داشت. مراکز پژوهشی که در زمینه صنعت میوه و باغبانی فعالیت می کنند، دانشگاهها، بخش خصوصی و سازمانهای اجرایی باید با وحدت و همسویی، وارد صنعت میوه شوند و تجارت و صنعت را از حالت سنتی خارج کنند.
کدام مراکز و با چه رویکردی باید در این همسویی حضور داشته باشند؟
معاونت باغبانی وزارت جهادکشاورزی، انجمن علوم باغبانی و سازمان نظام مهندسی کشاورزی به همراه نیروهای فعال در بخش خصوصی از جمله مراکزی هستند که به طور مستقیم با این صنعت سروکار دارند. از رویکردهای مهم این مراکز می توان به افزایش دانش باغداری، ارتقای سواد و اطلاعات فنی و تکنیکی باغداران اشاره کرد. دانشگاهها در جای خود می توانند در تغییر دیدگاههای گذشته و حرکت به سمت علم روز مفید باشند. هدایت پایان نامه ها و پروژه های پژوهشی به سمتی که هدف آن ارتقای سطح صنعت میوه در کشور باشد، از دیگر موارد است.
با این توضیح آیا فعالیتهای آکادمیک در این خصوص صورت گرفته است؟
من از فعالیتهای پژوهشی- کاربردی که با مشارکت همکاران دانشگاهی و مراکز پژوهشی انجام داده ام، مثال می آورم. در سال 1364 لزوم توجه به «گرده افشانی» درختان میوه چندان احساس نمی شد. به عبارت دیگر این فرهنگ در باغداری وجود نداشت.
در هنگام احداث باغ میوه باید به «گرده افشانی» نیز توجه شود. این اندیشه، کاربردی نداشت. درختان سالم و تنومندی وجود داشتند که حتی یک کیلوگرم میوه تولید نمی کردند. پیوند درختان غیربارده به درختان بارده، کم اهمیت تلقی می شد. اما پژوهشهای صورت گرفته و نتایج حاصل از آن، سبب شد تا توجه باغداران به این موضوعها هدایت شود. همین تلاشها فرهنگ باغداری جدید و توجه به توسعه کیفی و کمی آن را ایجاد کرد.
به طور قطع تلاش شما در فرهنگ سازی مثبت بوده است. اما چنین اقداماتی باید در سطح گسترده صورت گیرد.همین طور است. تغییر سیستمها به سمت مدرن و به روز شدن فعالیتها، اکنون در مرحله گذار است. صنعت میوه باید به تجارت در سطح بین المللی تبدیل شود. انتظار جامعه در این باره پاسخ داده نشده و همین امر فعالیتهای گسترده را در سطح کشور اجتناب ناپذیر کرده است.من مراجعان زیادی دارم. باغداران در برخورد با این تغییر سیستم از مشاوره و هدایت کارشناسی ما برخوردار شده و اکنون به درک درستی از صنعت میوه رسیده اند. اگر چه این تلاشها ما را راضی نمی کند. هر قدر جلوتر می رویم نیاز به انسجام بیشتر و تحرک فزاینده را بیشتر احساس می کنیم.