مدیریت ریسک جامع،چالشها و رویکردها
پیچیدگی محیطی، شدت رقابت، رواج تکنولوژی های نو و پیشرفته، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، شیوه های نوین عرضه کالاها و خدمات، مسایل زیست محیطی و سمت گیری سازمانها از داراییهای مشهود به نامشهود و... از عوامل عمده ای است که موجب شده است سازمانها و بنگاههای اقتصادی در دوران حیات خود با ریسک های بسیار متعدد و خطرات زیاد و حتی پیش بینی نشده مواجه شوند. به همین جهت به منظور کاهش ریسک و جبران زیانهای ناشی از آن امروزه در ادبیات علمی انواع مدیریت ریسک نظیر مدیریت ریسک بنگاه، مدیریت ریسک کسب و کار و مدیریت ریسک استراتژیک مطرح شده و هریک جایگاهی خاص دارند.بدیهی است هر سازمان باتوجه به ماهیت کار خود، ریسک های گوناگونی را تجربه می کند و در شرایط متحول امروز، اساسا موفقیت هر بنگاه به تسلط آن بر ریسک ها و نوع مدیریتی است که بر انواع ریسک ها اعمال می کند.
مدیریت ریسک زمانی معنا و مفهوم می یابد که شرایط با احتمال متحمل شدن زیان و عدم اطمینان مواجه شود. این نوع مدیریت شامل حوزه های گسترده ای است که مسایل مالی، عملیاتی، تجاری، استراتژیک و حوزه وسیعتری به نام حوادث خطرآفرین را دربرمی گیرد. درمجموع مدیریت ریسک فرایند سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس طرح استراتژیهایی برای اداره ریسک است.
متفکران چهار استراتژی متداول برای مدیریت ریسک برشمرده اند: انتقال ریسک (قبول ریسک توسط بخش دیگر)، اجتناب از ریسک (عدم انجام فعالیتی که موجب ریسک شود)، کاهش ریسک (شیوه هایی که موجب کاهش شدت زیان شود)، و پذیرش ریسک (قبول زیان در هنگام وقوع).
اما نکته اصلی در بنگاههای اقتصادی ما این است که نگاه استراتژیک درمورد شناسایی مدیریت ریسک در آنها وجود ندارد؛ به طوری که جایگاه خاصی برای این نوع مدیریت در سازمانها و بنگاههای ما تعیین نشده است.
بدیهی است باتوجه به شرایط پیچیده و رقابتی کسب و کار در عصر امروز، مدیریت ریسک بیش از گذشته اهمیت خود را بازیافته و مدیران برای بقای بنگاههای خود و کاهش زیان ناگزیرند به آن روی آورده و متعهد به اجرای آن باشند.
نظر به اهمیت روزافزون مقوله مدیریت ریسک و نیاز مدیران به این گونه مدیریت، این بار تدبیر براساس رسالت خود این مقوله را در چارچوب میزگرد به بحث گذاشته و طی آن چندتن از مدیران، اساتید و کارشناسان ابعادمختلف و محورهای اساسی موضوع را موردنقد و بررسی و تحلیل قرار داده اند.
به نام خدا، در خدمت اساتید محترم هستیم تا موضوع بسیار مهم مدیریت ریسک را که کمتر در ادبیات علمی ما مطرح شده است به بحث بگداریم و امیدواریم نتایج آن برای سازمانها و بنگاههای ما مفید فایده و منشاء اثر باشد. موضوع ریسک، مطلب جدیدی نیست و هر سازمان به تبع ماهیت کارش ریسکهای متعددی تجربه می کند و اساسا سود شرکتها پیوسته با ریسک همراه است.
اما به دلیل پیچیدگی محیطی و شرایط خاصی که به وجود آمده، سازمانها با ریسکهای بسیار متعدد و فراگیر مواجه شده اند و به همین جهت ما امروزه با انواع مقوله های مدیریت ریسک نظیر (مدیریت ریسک بنگاه INTERPRISE (RISK MANAGEMENT ، مدیریت ریسک کسب و کار و مدیریت ریسک استراتژیک مواجه هستیم و به سازمانها و بنگاهها توصیه شده است که برای مدیریت ریسک خود از این رویکردها استفاده کنند.
روندهایی که باعث شده است تا رویکردهای یادشده طرح شوند متنوع هستند. برخی عنوان می کنند که اصولا شدت رقابت، عرصه تجارت و سرمایه گذاری ها را پرخطر ساخته است. برخی دیگر سمت گیری سازمانها از داراییهای محسوس به نامحسوس را به عنوان عوامل مهم مزیت رقابتی عامل اصلی قلمداد کردهاند. به عبارتی ماهیت و نوع داراییهایی که برای شرکتها ارزش ایجاد می کنند تغییر کرده است. گروهی دیگر بر ضرورت نوآوری و پیگیری شیوه های نوین در عرضه کالا و خدمات و اتخاذ تدابیر بکر در استراتژیها تاکید میکنند و چون این شیوهها جدید هستند و برای بار اول اجرا میشوند و با خطر و ریسک همراهند سازمانها با خطرات زیادی ادامه حیات می دهند.
به این ترتیب در شرایط پرتحول امروز، توفیق بنگاهها به تسلط آنها بر ریسک ها وابسته است. همان طوری که معروف است «نه قوی ترین و نه باهوش ترین، بلکه منعطف ترین موجودات بقا دارند».
ریشه ریسک
ریشه ریسک از کلمه ایتالیایی “RISCARE” به مفهوم “TO VENTURE” است. این مفهوم به معنی تقبل ریسک در اتخاذ آگاهانه تصمیم دلالت دارد. به عبارتی تحمل میزان ضرر و یا احتمال ضرر آتی که از هر تصمیم یا پدیده بالقوه ناشی می شود.
با این مقدمه این سوال مطرح می شود که امروز سازمانهای کشور با چه ریسک هایی مواجهند و چرا مدیریت ریسک ضرورت دارد؟
مهدیزاده: اگر دوستان اجازه دهند بحث مدیریت ریسک در سازمانها را در قالب بحث مدیریت استراتژیک بررسی کنیم. در بحث مدیریت استراتژیک، ما بحثی به نام تجزیه وتحلیل محیطی یا (SWOT ANALYSIS) داریم. که در آن ارزیابی محیط خارجی و محیط داخلی مطرح می شود. ضعف در محیط داخلی، خطر برای سازمان است و در محیط خارجی هر چیزی که می تواند فرصت باشد، خطر هم می تواند تلقی شود. برای همین خاطر بعضی ها اعتقاد دارند که هر چیزی که احساس می کنید خطر است، شاید یک فرصت هم باشد، یا چیزی که فکر می کنید فرصت است، ممکن است یک روز خطر هم برای شما تلقی شود.
محیطهای خارجی
در بخش خطرات که بحث ریسک سازمانهاست، ابتدا محیط خارجی را ارزیابی می کنیم. من چند محیط خارجی را عنوان می کنم که در هریک از این محیط ها ممکن است ریسک وجود داشته باشد نظیر: محیط اقتصادی، محیط سیاسی، محیط قانونی، محیط تکنولوژی، محیط فرهنگی، محیط اجتماعی، محیط زیست، محیط جمعیتی، محیط فروشندگان کالا، محیط رقبا و محیط مشتریان.
در همین راستا هرکدام از این محیطها، می تواند در 5 مقوله بررسی شود. محیط خود سازمان، محیط منطقه ای که سازمان در آن فعالیت می کند، محیط ملی، محیط بینالمللی، و محیط فضا.درواقع آنچه که حسابرسی ریسک سازمانی است باید در این مقولات گنجانده شود. دلیل اینکه من در خدمت دوستان هستم بیشتر مربوط به مدیریت ریسک در محیط اقتصادی است. در محیط اقتصادی صحبتم را به محیط بازارهای مالی محدود می کنم. محیط بازارهای مالی به چهار بازار تقسیم می شوند: بازار سرمایه، بازار بیمه ها یا بازار تامین اطمینان، بازار پول و اعتبار و بازار کالا یا (COMMODITY MARKET). در بازار اخیر هم می توان چهار بازار را به عنوان زیرمجموعه قرار داد: 1 – بازارهای ارز خارجی ، 2 – بازار فلزات عادی و قیمتی، 3 – بازار نفت و گاز و پتروشیمی و 4 – بازار محصولات کشاورزی.
تهدید، ریشه های بیرونی و محیطی دارد. درحالی که ریسک هم ریشه بیرونی و هم ریشه درونی دارد. هر تصمیم مدیریتی و حتی یک نوآوری و پیش گرفتن یک روش جدید هم می تواند همراه خودش ریسک داشته باشد. یک فرصت جدید مثلا سرمایه گذاری در یک کشور خارجی یا افزایش سرمایه، فرصتی است که سازمان میتواند استفاده کند، ولی در اجرای آنها ریسک وجود دارد. یا استفاده از تکنولوژی جدید مثل فناوری اطلاعات و ذخیره کردن اطلاعات درکامپیوتر که همراه ریسک است، زیرا دستگاه اگر خراب شود تمام اطلاعات ممکن است از بین برود. به این ترتیب ملاحظه می شود که سازمانها در اجرای وظایف عادی خود نیز ریسک دارند که به آنها ریسک عملیاتی گفته میشود. من در اینجا از آقای دکتر قربانی می خواهم خواهش کنم که درباره دیدگاههای جدید ریسک در بنگاهها و سازمانها برای ما صحبت کنند. در یک کلام میتوان چنین عنوان نمود که رویکردهای نوین در مدیریت ریسک به سمت ایجاد ارتباط منطقی میان مدیریت ریسک و مدیریت استراتژیک در قالب یک ساختار استاندارد پیش میروند. امروزه مدیریت ریسک را فرایندی پویا و مستمر میدانند که در ارتباط نزدیک با مدیریت استراتژیک است؛ فرآیندی که به طور هوشمند و روشمند به ریسکهای مرتبط با فعالیتهای واحد تجاری چه در جزء و چه در کل میپردازد و هدف از آن شناسایی و مهار ریسک است. به عبارت بهتر هدف غایی این فرایند افزایش موفقیتهای سازمانی و کاهش ناکامیهاست.
با عنایت به نزدیکی این فرایند با مدیریت استراتژیک، انتظار داریم مدیریت ریسک حضوری گسترده در تمام ابعاد یک سازمان داشته باشد. بدین معنا که از مدیریت کلان و استراتژیک شروع شده و در عین حالی که همراهی و تعهد مدیران ارشد را با خود به دنبال دارد تا سطح واحدهای سازمانی و حتی افراد تسری پیدا میکند.
گسترده تر شدن حوزه ها
نگاههای دنیای امروز به این سمت و سو در حرکت است که تا حد امکان یک چارچوب و نظام استاندارد در رابطه با مدیریت ریسک ارائه نماید. برای مثال، جامعه مدیران ریسک و بیمه انگلستان (AIRMIC) و مؤسسه مدیریت ریسک انگلستان (IRM) تلاشهایی را برای آنکه این نظام را در قالب یک حالت استاندارد تعریف نمایند، انجام دادهاند. در سال 2002 هم آنان یک گزارش در این زمینه ارائه کردند که به نوعی چارچوب منسجم و فراگیری از مفهوم مدیریت ریسک در اختیار میگذاشت.البته مباحث مرتبط با مدیریت ریسک در مباحث مدیریت کیفیت و ایزو هم سابقه دارد، اما نکته مهم وجود و حضور یک نگاه منسجم، فراگیر و نظام یافته در این خصوص است. شاید زمانی مدیریت ریسک را صرفاً در حوزه مسائل مالی تصور میکردند، اما اکنون حوزههایی که از مدیریت ریسک تعریف میکنند، حوزههای گستردهای است که مسائل مالی، عملیاتی، استراتژیک و حوزه گستردهتری به نام وقایع خطرآفرین را هم در بر میگیرد. هرکدام از این حوزهها نیز، از دو منظر محرکهای درونی و بیرونی ریسک، قابل بررسی است. یعنی ریسک مالی میتواند محرک بیرونی داشته باشد مانند نرخ بهره که خارج از کنترل شرکت است یا محرک درونی داشته باشد که به موضوع مدیریت جریان نقدینگی بر میگردد. البته محرکهایی هم هستند که به نوعی هر دو بخش بیرونی و درونی را پوشش میدهند و در مرز این دو بخش قرار دارند.در مجموع باید بگویم که پیشگامان مفهوم مدیریت ریسک در حال حاضر به دنبال رسیدن به یک چارچوب استاندارد هستند. در عین حال تلاش میشود تا این مفهوم با نگاهی فراگیر، منسجم و البته فراتر از مسائل درونی شرکتها و با جامعیت خیلی گسترده مورد توجه قرار گیرد؛ به نحوی که در این ساختار شرکتها متعهد هستند تا این مفهوم را به صورت یک فرایند پویا، هوشمند و روشمند در نظر بگیرند. ضمن اینکه به دلیل ساختار سیستماتیک این فرایند، باید نظارت مستمر بر روی اجزاء آن انجام داد و در صورت نیاز تعدیلات لازم اعمال شود تا این سیستم بتواند کارآمدی خودش را در مجموعه سیستمهای داخلی یک شرکت حفظ کند.ضمنا نگاه استراتژیک به ریسک، شناسایی اهم ریسکها و سعی در درگیرکردن سراسر سازمان و همه افراد برای مدیریت ریسک ضروری است. درواقع برداشت من از صحبتهای آقای دکتر قربانی این است که سازمانهای جدید با ریسکهای زیاد مواجهند. درواقع شرایط کسب و کار بهعلت تحولات بینالمللی، فشارهای محیط زیست، تحولات سیاسی در کشور، تغییرات تکنولوژیک، و انتظارات مشتریان میزان و تنوع ریسکهای سازمانها را افزایش داده است. بهعبارت دیگر سازمانها با چالشهای متعددی مواجهند و این چالشها را در قالب ریسک و برنامهریزی استراتژیک باید مورد بررسی قرار داد.
در دنیای واقعی ریسک؛ یعنی عدم اطمینان و نایقینی نسبت به آینده. زندگی بشر همواره با ریسک توام است. البته نمیشود گفت که ریسک همیشه نامطلوب است. ما اگر در بازار بورس سرمایهگذاری میکنیم، این کار ما همیشه با ریسک مواجه است و معنای آن این نیست که ما حتما ورشکست خواهیم شد. شما فرض کنید که دو استاد مدیریت مالی دارید. نمره یک استاد حتما بین 13 تا 17 است و از این میزان خارج نمیشود. نمره استاد دیگر ممکن است بین 9 تا 20 باشد؛ یعنی احتمال این است که شما نمره 20 یا 9 از استاد بگیرید. دامنه مورد دوم وسیعتر است، پس ریسک آن هم بالاتر است. اما مدیر یا دانشجویی که اهل چالش است، مورد دوم را انتخاب میکند، چون آن فرد برای نمره 20 حرکت میکند نه برای نمره 9. بنابراین ریسک همیشه نامطلوب نیست. گاهی اوقات ریسک خوبست. آدمهایی که دچار خطاهای ابهامآلودند از ریسک فرار میکنند. ریسکهای اقتصادی لزوما نامطلوب نیستند. از طرف دیگر گفته می شود که ریسک نامطلوب آن بخش از ریسک است که اثر منفی روی موقعیت مالی شرکتها دارد. زندگی بشر بهدنبال این است که آینده چه خواهد شد؟ که آن هم به اطلاعات ما از آینده باز میگردد.اطلاعات است که مبنای تصمیمگیری ها در سازمانها، بنگاهها و دولتهاست. بنابراین اگر اطلاعات باشد، ریسک نامطلوب کم میشود. ما نمیتوانیم بگوییم آینده را پیشگویی میکنیم، بلکه آینده را پیشبینی میکنیم. لذا ریسک از فرد و خانواده شروع میشود و بنگاه، کشور و جهان را در برمیگیرد. در مورد فرد از بیماریها بهعنوان ریسک می توان نام برد. در خانواده بحث مخارج و هزینههای زندگی و محیطزیست بهعنوان ریسک مطرح است. ریسک در بنگاه چارچوب روشنتری دارد. در بنگاه فقط ریسک مالی نیست، بلکه فراتر از آن است.علت اینکه در ریسکهای سازمانی، ریسک مالی مورد توجه قرار گرفته، این است که ریسکهای مالی شاخصپذیرتر هستند، دیگر اینکه بااستفاده از ابزارها قابل مدیریت هستند. نکته دیگر اینکه در دنیای سرمایهداری، مدیران و مردم بیشتر بهدنبال چندچیز میباشند: 1 – ریسک اموال و دارائیها و ثروت، 2 – ریسک سلامتی خودشان. لذا روی دوشاخه ریسک بیشتر کار شده است، یکی ریسکهای بیمهشدنی و دیگر ریسکهای مالی. بنگاهها بهدنبال آن هستند که عدم اطمینانهای داخلی و محیطی را بهنوعی پوشش بدهند. لذا ریسک بنگاه در سطح وسیعی مورد توجه بیشتر قرار میگیرد.