مقدمه
دریاچه ارومیه با وسعتی معادل شش هزار کیلومتر مربع بیستمین دریاچه بزرگ جهان و پرآب ترین و بزرگترین دریاچه داخلی ایران است . از اسامی دیگر این دریاچه : ریما ، چیچست ، زپاتا ، کبودان و شور قابل ذکر است . نزدیک به سی رودخانه به دریاچه ارومیه می ریزند . عمق متوسط آب حدود 6 متر می باشد . مهمترین نکته در مورد این دریاچه شوری آب و غلظت آن به علت وجود املاح زیاد (280-350 گرم در لیتر) است . بطوریکه از نقطه نظر شوری پس از بحرالمیت شورترین دریاچه جهان محسوب می شود .
در بررسیهای که قبلاً انجام گرفته دو نمونه باکتری به نامهای Clostridium perfringens و
Streptococcus faecalis ، سخت پوست کوچکی به نام Artemia salina و یک جلبک ماکروسکوپی به نام
Enteromorpha intestinalis گزارش شده است . ( صابری 58-1357)
همچنین یک نمونه جلبک میکروسکوپی به نام Dunaliella viridis از حوضچههای استخراج نمک اطراف دریاچه جدا شده است (صدر افشار و ابراهیم زاده ، 1372) .
در بررسیهای اخیر که توسط تیم جلبک شناسی گروه زیست شناسی دانشگاه شهید بهشتی انجام گرفت برای اولین بار دوازده نمونه جلبک متعلق به سه رده Cyanophyta ، Chlorophyta و Bacillariophyta از دریاچه اورمیه استخراج و شناسایی گردید ولی جلبک ماکروسکوپی فوقالذکر
(Enteromorpha intestinalis) در این بررسیها مشاهده نشد .
تصویر شماره 2 - نمونه جلبکهای موجود در دریاچه اورمیه
بررسی عمومی آرتمیا
آرتمیا یکی از انواع مهم و نسبتاً گسترده سخت پوستان است که آبهای نسبتاً شور تا آبهای خیلی شور که میزان املاح آنها ممکن است تا چند برابر آب دریا باشد زندگی میکند . اندازه آن در مادهها 15 و در نرها حدوداً 12 میلی متر است وجود آرتمیا در یک زیستگاه به دو عامل بستگی دارد :
1- اولاً میزان املاح که بایستی به اندازه کافی بالا باشد (عمدتاً بیش از 100 gr/lit) تا موجودات شکارچی مزاحم نتوانند در آن زندگی کنند .
2- درجه حرارات مناسب برای رشد و نمو آرتمیا مناسب باشد اولین گزارش مکتوب در مورد آرتمیا در سال 1755 میلادی توسط اسکلوسر Schlosser میلادی به ثبت رسیده است ولی آرتمیا در نمونههای آبی از آبگیرهای شور در نزدیکی دریاچه لیمنگتون Lymington انگلستان یافته بود .
ارزش غذائی و کاربردهای آرتمیا در تغذیه آبزیان در سال 1933 میلادی در آمریکا روشن شده و بدین ترتیب از سال 1339 کاربرد آن در آبزی پروری رایج گشت .
آرتمیا
گونه آرتمیای موجود در دریاچه ارومیه که بنام آرتمیا اورمیانا Artemia urmiana به ثبت رسیده از خانواده سخت پوستان بوده که فون اصلی دریاچه را تشکیل میدهد و با فیلتر نمودن آب محیطی مواد غذائی مورد نیاز خود را از انواع فیتوپلانکتونها و زئوپلانکتونها و باکتریهای موجود در محیط خود تأمین میکند . بطور متوسط 50% وزن خشک آرتمیای بالغ را پروتئین تشکیل میدهد و بیشترین ارزش غذائی آرتمیا در مرحله ناپلئوس (مرحله اول زندگی آرتمیا) میباشد که هر گرم وزن خشک آن حدود 10 میلی گرم از اسیدهای چرب را داراست و به همین دلیل منبع غذائی ارزشمندی است برای انواع لارو ماهی و میگو و دیگر آبزیان و همینطور پرندگانی که به این دریاچه مهاجرت مینمایند امروزه در سطح جهانی از آرتمیا به سه صورت ذیل استفاده میشود .
1- کیست دکپسوله آرتمیا جهت تغذیه انواع لاروماهی و میگو
2-ناپلئوس آرتمیا جهت تغذیه در مراحل لاروی ماهی و میگو
بالغ آرتمیا جهت تغذیه ماهیان خاویاری و ماهیان سردآبی
آرتمیا سخت پوست نسبتاً کوچکی است که درازای مادهها mm15 و نرها mm 12 است و در گونه بومی دریاچه ارومیه ممکن است تا
mm 20 هم برسد . از نظر مرفولوژی آرتمیای ماده دارای یک تخمدان (OVISAC) بوده که کیستها در آنجا تجمع میابند و آرتمیای
بالغ نر در ناحیه سردارای یک جفت چنگگ (CLASPER) بوده که توسط این چنگگها آرتمیای ماده را میگیرد و عمل جفتگیری
را انجام میدهند . آرتمیای بالغ دارای دو چشم قرنیه و 11 جفت پای شناست که آبششها در روی آن قرار دارند .
پراکنش جغرافیایی آرتمیا
بعلت وجود آبهای شور در سراسر دنیا و همچنین توانایی پراکنش طبیعی و جغرافیایی گونههای آرتمیا بطرق مختلف از قبیل جابجایی کیستها توسط عواملی نظیر باد و پرندگان آبی مهاجر این موجود دارای انتشار وسیعی در کره زمین می باشد .
تاکنون وجود آرتمیا از تقریباً 500 منطقه جغرافیایی پنج قاره کره زمین گزارش و به ثبت رسیده است . ولی هنوز هم لیست پراکندگی جغرافیایی آرتمیا یک لیست موقت می باشد و با کشف زیستگاههای جدید آرتمیا خصوصاً در آسیای مرکزی و چین هنوزهم برتعداد سویه های جغرافیایی آن افزوده می گردد.
مهمترین زیستگاه آرتمیا در ایران دریاچه ارومیه می باشد که وجود آرتمیا درآن برای اولین بار در سال 1899 میلادی توسط Gunter گزارش گردید .
علاوه برآرتمیای دوجنسی که دردریاچه ارومیه زندگی میکند نوعیآرتمیایبکرزا در
برکههایاطرافدریاچهارومیه وجوددارد که اولین باردرسال1376(ناصرآق)شناساییوگزارششده است
دیگر نقاطی که آرتمیا در آنها گزارش شده است : 1- سلسله (فرمانرو)
آبگیر های حاشیه دریاچه قم 2- شاخه
آبگیر های اینچه وشوردر استان گلستان 3- رده
دریاچه جازموریان کرمان و بلوچستان 4 – راسته
دریاچه درمان سیستان 5- تیره (خانواده)
دریاچه بهارلو ، بختگان و طشت 6- جنس
مرداب گاوخونی 7- گونه
8- زیرگونه
رده بندی آرتمیا
1- شاخه بند پایان 4- راسته بی پوششان
2- زیر شاخه سخت پوستان 5- خانواده آرتمیده
3- رده آبشش پایان 6- جنس آرتمیا
گونههای معروف آرتمیا
1.Artemia salina 5. Artemia Persimilis
2. Artemia fransiscana 6.Artemia Kazkhstan
3. Artemia Sinica 7. Artemia urmiana
4. Artemia Tibetiana
ویژگیهای اکولوژیک آرتمیا
حداکثر دمای قابل تحمل برای اکثر جمعیت آرتمیا نزدیک 35 درجه سانتیگراد می باشد . از طرف دیگر کیست های دهیدراته وآمتابولیک نسبت به محدوه بسیار وسیعی از دما که هرگز در طبیعت یافت نمی شود (صفرمطلق و100 درجه سانتیگراد) مقاوم هستند و این دما را تا چند ثانیه تحمل می کنند .
شوری
آرتمیای زنده در دریاچههای فوق اشباع که شوری آن تا PPt 340 یا gr/Lit دارند یافت شده است .
پائین ترین شوری که آرتمیا در طبیعت یافت میشود شوری است که جانوران شکارچی نتوانند در آن زندگی کنند زیرا حتی آرتمیا در شوریهای پائین تر نزدیک PPt50 بهتر رشد وتکثیر مییابد .
تولید مثل آرتمیا
آرتمیا بصورت طبیعی دارای دو نوع تولید مثل هست :
1- تولید مثل به روش تخمگذاری 2- تولید مثل به روش لاروزایی
تولید مثل به روش تخمگذاری
در این روش زمانیکه شرایط محیطی مساعد نباشد مثلاً افزایش یا کاهش دمای آب ، افزایش یا کاهش شوری و Ph و یا در انتهای فصل تولید مثلی آرتمیای ماده مبادرت به تولید تخم مقاوم یا کیست می کند که این تخمها توانایی تحمل شرایط نامساعد محیطی را دارند و پس از مساعد شدن شرایط محیطی تبدیل به لارو می شوند .
تولید مثل به روش لارو زایی
زمانیکه شرایط محیطی مناسب باشد و یا درابتدای فصل تولید مثلی آرتمیای ماده با تولید لاروهای جوان و رها سازی مستقیم ناپلی یا تخمی که بلافاصله به لارو تبدیل می شود تولید مثل می کند.
اثرات شوری برروی رشد بقاء و تولید مثل آرتمیا
نتایج حاصل از تحقیقات اخیر نشان میدهد که شوری تأثیر بسزایی بر بقاء ، رشد و ویژگیهای تولیدمثلی و طول عمر جمعیتهای مختلف آرتمیا دارد . این تحقیقات نشانگر ارتباط معکوس درصد بقای آرتمیا با میزان شوری محیط پرورش دارد . همچنین اثبات شده است که اثرات ناشی از وارد آمدن استرس شوری بر یک موجود به دو عامل بستگی دارد .
1- شدت استرس 2- توانایی موجود در برطرف کردن استرس .
درصد بقاء
در آرتمیا ارومیانا طبق مطالعات انجام شده مشاهده شد که با افزایش شوری درصد بقاء کاهش
می یابد . بقاء در پائینترین شوریها حدود دو و نیم تا هشت برابر درصد بقای شوری 170 PPt
می باشد .
تأثیر شوری بر میزان رشد
افزایش شوری ممکن است فعالیتهای دیگری شامل رشد ، تولید مثل را تحت تأثیر قرار داده و بر درصد بقاء و میزان رشد آرتمیاها تأثیرکند . اپیتم شرایط شوری برای رشد و بقاء آرتمیای ارومیه 75 PPt می باشد و از شوری 175 به بالا رشد و تولیدمثل آن تحت تأثیر قرار میگیرد .
افزایش شوری موجب افزایش مصرف اسید های آمینه مخصوصاً لوسین وگلوتامیک اسید برای سنتز لپیدها میشود و این عامل موجب کاهش رشد آرتمیا می شود .
به عبارت دیگر در شوریهای بالا برای تنظیم فشار اسمزی بدن انرژی بیشتری صرف میکند و با کاهش مواد لازم برای رشد بدن سرعت رشد در شوریهای بالا کاهش می یابد .
رشد کمتر آرتمیا می تواند فاکتورهای تولیدمثلی و طول عمر آرتمیاها را تحت تأثیر قرار دهد .
یعنی زمانیکه سرعت رشد موجود پائین باشد زمان لازم برای رسیدن به بلوغ جنسی آن موجود نیز بیشتر خواهد بود . یعنی رفته رفته تعداد زادههای هر تولیدمثل کمتر شده و افزایش فاصله بین دو تولیدمثل بیشتر می شود .
تولید مثل آرتمیا در اکوسیستم دریاچه هایی مثل دریاچه ارومیه و دریاچه بهارلو نه تنها فاکتور مهمی در تعیین ترکیب و تراکم جمعیتی خود آرتمیا است بلکه میتواند جمعیت پرندگانی را که از آرتمیا به عنوان منبع غذایی در طول تولیدمثل و مهاجرت مصرف میکنند تحت تأثیر قرار دهد .
بطور کلی
1- باتوجه به اینکه فاکتور شوری به میزان زیادی فاکتورهای تولیدمثلی آرتمیای ارومیه را تحت تأثیر قرار می دهد و از طرف دیگر کاهش نزولات آسمانی در چند سال اخیر باعث افزایش شوری محیط زیست آرتمیای ارومیه شده است لازم است قبل از برداشت آرتمیا از دریاچه ارومیه یا هر زیستگاه دیگر ابتدا میزان ذخایر موجود آن مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس نسبت به برداشت آن اقدام شود .
2- با توجه به اینکه میزان آب وارده به دریاچه در قسمت شمالی و جنوبی برابر نیست و همچنین احداث جاده شهید کلانتری آن را به دو بخش جدا نموده است بنابراین بهتر است احداث ادامه این جاده وتأثیر آن بر اکوسیستم منطقه مورد بررسی قرار گیرد .
چکیده
فلور جلبکی ارومیه در ساحل بندر گلمانخانه برای اولین بار مورد مطالعه نسبتاً جامعی قرار گرفت . با وجود اینکه دریاچه ارومیه از نظر مقدار نمک جزء دریاچههای فوق اشباع دنیا محسوب می شود . ولی بررسیهای انجام شده نشان داد که این دریاچه حاوی شمار قابل توجهی از جلبکهای مختلف میباشد . جهت جمعآوری نمونهها از قایق و تور پلانکتون استفاده شد . از مجموعه جمعآوری شده ، شش جلبک سیانوفیتا (Cyanophyta) چهار جلبک کلروفیتا (Chlorophyta) و دو جلبک باسیلاریوفیتا(Bacillariophyta) شناسائی گردیدند . از این میان دیاتومهها (باسیلاریوفیتا) فراوانی بیشتری نسبت به بقیه داشتند ولی جلبکهای سبز - آبی (Cyanophyta) از نظر تعداد جنس از تنوع بیشتری برخوردار بودند .
روش کار
بندر گلمانخانه به عنوان الگوی کل دریاچه و نزدیکی آن به شهر اورمیه به عنوان محل جمعآوری نمونهها انتخاب گردید . نمونهبرداری در ماههای بهمن ، اسفند و فرودین سال (71-70) انجام گرفت (در ماههای مذکور احتمال حضور جلبکها بیش از ماههای دیگر سال است) . برای سیزده نقطه نمونهبرداری از قایق و تور مخصوص پلانکتون استفاده شد . نمونهها در ظرف موجود در انتهای تورپلانکتون جمعآوری و توسط فرمالین 4 درصد تثبیت گردیدند تا برای مطالعات بعدی به کار گرفته شوند . از نمونههای موجود اسلایدهایی تهیه و توسط میکروسکوپ مشاهده گردید . اشکال جلبکها توسط میکروسکوپ آئینهدار (Camera lucida) ترسیم و از چند نمونه
عکسبرداری به عمل آمد . به منظور شناسایی از کلیدهای مخصوص از جمله :
Kaushik, 1987 Prescott , 1970 Patrick and Reiner, 1966 Tiffany and Britton, 1971 Smith, 1950 استفاده گردید .
جهت تثبیت نمونه جلبک ماکروسکوپی که به صورت متصل به سنگهای ساحلی ، و به شکل غوطهور در آب مشاهده می گردید ، به این ترتیب عمل شد که نمونه را بعد از جداکردن از محیط به صورت شناور در داخل یک ظرف آب قرار دادیم و پس از آن به کمک یک قلم موی نازک ریسه را برروی آب به صورت مسطح و بدون چروک درآوریم (بطوری که تمام اجزاء ساختمان آن کاملاً مشخص گردد) بعد یک صفحه کاغذ سفید را به آرامی درآب فرو برده و در زیر ریسه جلبک قرار دادیم . سپس صفحه کاغذ را همراه جلبک از داخل آب خارج ساخته بر روی آن یک پارچه خشک و تمیز قرار دادیم . بعد از چندین بار تکرار این عمل صفحه کاغذ حاوی جلبک را در داخل دستگاه پرس قرار دادیم تا جلبک بر روی کاغذ به حالت طبیعی خود تثبیت گردد .
مجموعاً دوازده جلبک (یازده جلبک میکروسکوپی و پلانکتونیک و یک جلبک ماکروسکوپی) استخراج گردید که شش جلبک به سیانوفیتا ، چهار جلبک به کلروفیتا و دو جلبک به باسیلاریوفیتا (دیاتومهها) متعلق بود . مطالعه بر روی سیزده نقطه مختلف (تصویر شماره 1) نشان می دهد که دیاتومهها فراوانی زیادتری نسبت به بقیه دارا می باشند . از بین دو دیاتومه استخراج شده ، Navicula بیش از Amphora فراوانی نشان می دهد (تصویر شماره 2،10 و 11).