پس از جنگ جهانی دوم در سال 1946 در لهستان متولد شد. در سال 1965 شهروند آمریکایی شد.
وی در اسرائیل موسیقی خواند و در نیویورک مجری هنری شد.زز
موسیقی را به جهت مطالعه معماری رهاکرده و درجه لیسانس معماری در کوپریونیون نیویورک در سال 1970 دریافت کرد. فوق لیسانس تاریخ و تئوری معماری در مدرسه تطبیقی دانشگاه اسکس در انگلستان در سال 1972 خواند.
لیبسکیند در چندی دانشگاه جهانی و بین الملی درس داده و سخنرانی کرده و دریافت کننده چندین جایزه مهم معماری بوده است. در حال حاضر کرسی فرانک گهری را در دانشگاه تورنتو دارد و در دانشگاه کالسروهه آلمان و دانشگاه پنسیلوانیا تدریس میکند.
دانیل لیبسکیند معمار،معلم و تئورسین معماری میباشد.
درسال 1989 برای اولین ماموریت ساختمانیش انتخاب شد، موزه جدید یهود در برلین.
وی اعتقاد دارد که ساختمانها باید در مورد مکان، تاریخ و زمانشان باید اطلاعات بدهند که این اظهارات در موزه یهود که در سال 1999 تکمیل گردیده، نمایش داده شده است. این طراحی سمبلیک بازتاب سرنوشت شوم یهودیان زیر سلطه نازی میباشد. فرمهای زیگزاگ روی سطح موزه یادآور تکه های ستاره داود است.
گپی با دانیل لیبسکیند ( daniel libeskind )
24 سپتامبر 2003 – لندن ، انگلستان
بهترین لحظه روز چه زمانی است؟
زمانیکه به طور ناگهانی توسط چیزی شگفت زده میشوید.
که این دائما و درتمام زمان میباشد.
اکنون به چه نوع موسیقی گوش میدهید؟
صفحه دره طلایی.
بر طبق دستورالعمل ابتکاری که اعلام کرده بودند.
آیا شما به رادیو گوش میدهید؟
به ندرت، گاهی اوقات.
چه کتابهایی روی میز کنار بسترتان دیده میشود؟
خیلی زیاد! برای مثال کاتبی از رابلایس، یک کتاب از شعرهای امیلی دیکسون، کتاب اخیر سگهای پوشالی نام دارد. یک کتاب شعر از پتراچ ... .
آیا مجلات طراحی را مطالعه میکنید؟
گاه و بیگاه.
اخبار را از چه طریقی دریافت میکنید؟ از روزنامه ها؟
از شایعات.
شما توجه میکنید زنها چطور لباس میپوشند؟ شما چه سلیقه ای دارید؟
زنان خوش لباس را همیشه ترجیح میدهم، اما برای پیدا کردن زیبایی به ماورای سطح و رویه ظاهری نگاه میکنم.
چه نوعی از لباسها را اجتناب میکنید بپوشید؟
من دوست دارم لباسهای تاثیر گذار و سودمند بپوشم و معمولا سیاه.
حیوان خانگی دارید؟
نه، حیوان خانگی ابدا.
زمانیکه بچه بودید میخواستید یک معمار بشوید؟
نه میخواستم بشوم کسی که خیلی جالب لباس میپوشد، کشیش، پلیس.
کجا روی طرحها و پروژه هایتان کار میکنید؟
هر جایی که هستم، هرجایی که میتوانم.
برای چه کسانی مایلید طراحی بکنید؟
من سخت گیر و مشکل پسند نیستم.
شما با معماران و طراحان در مورد کارتان بحث و تبادل نظر میکنید؟
گهگاه.
سبکتان را شرح بدهید،مانند اینکه به یک دوست خوبتان آنرا شرح می دهید.
پیش بینی نشده، غیرقابل پیشگویی.
میتونید تکامل کارهایتان را از اولین پروژه تا به اکنون شرح بدهید؟
فکر میکنم که پروژه یکسانی دارم انجام میدهم. تمامش پروژه یکسانی است.
کدامیک از پروژه هایتان شما را بسیار ارضا میکند؟
همیشه پروژه بعدی.
آیا ازمعماران و طراحان ماقبل از شما کسی هست که تحسینش کنید؟
بسیارند، اساتید تمامی سرزمین ها را، وهمچنین استید امروز.
چه نصیحتی برای جوانان دارید؟
بدنبال امکان ناپذیر و غیر ممکن بروید.
در اخبار گفته شد ایتالیاییها نگران بیکاری، جنایتکاری و فساد هستند. چه چیزی شما را نسبت به آینده نگران میکند؟
تنبلی.
دانیل لیبسکیند آتیله معماری اش را در سال 1989 در بریلن تاسیس کرد وی در ابتدا برای مدتی به عنوان متخصص نظریه پردازی در ارتباط با حرکت دیکانستراکشن به عنوان علاقه شخصی اش در توسعه طراحی از طریق فلسفه و موسیقی مطرح بود . همین امر موجب تصمیم اخیر آکادمی هنر و ادبیات آمریکل جهت اعطای جایزه معماری به وی شد .
با به هم پیوستن آلمان شرقی و غربی و فراهم آمدن فرصت های ساخت و سازکار حرفه ای لیبسکیند در برلین آغاز شد و بر این اساس طراح های شهری که هدف آنها الحاق ساختار قدیمی شهر با پیشترفت توسعه اقتصادی در برلین بود جهت طراحی و اجرا به او واگذار شد . اولین طرح مهم ساخته شده توسط لیبسکیند ، توسعه موزه برلین به موزه « جویس » بود . او اخیرا با 2 طرح خود که یکی توسعه بویلرهاووس به موزه آلبرت و ویکتوریا در لندن پیگیری موزه جنگ در شمال منچستر بود ، توانست در مسابقات طراحی این دو طرح در بریتانیا جایزه اول را ببرد .
موزه یهودیان برلین :
در اکتبر 1999 موزه یهودیان برلین مقدم نزدیک به 15000 بازدید کننده را پذیرا شد . البته این رقم چندان چشمگیر نیست ، مگر آدم مطلع باشد که موزه مذکور تا یکسال دیگر هم رسما افتتاح نخواهد شد . در این ساختمان چیزی برای دیدن وجود ندارد ... به جز خود ساختمان .
محبوبیت نامعمول این موزه خالی ، بخشی به خاطر کشمکش گسترده و طولانی همگانی برای تاسیس و ساخت این نهاد است . البته عمدتا گواه بر شگرفی و قدرت معماری آن نیز هست . این بنا که طراحی آن را دانیل لیبسکیند بر عهده داشته ، با روکش فلزی و متجاوز از 350 پنجره با طرح های عجیب ، عمیقا منحصر به فرد و استثنایی است . ساختمان همچون دیواری رمیده و خیر کننده ، به شکل حصاری که گویی بر حسب مجموعه ای از قوانین کشف ناشدنی سر بر می آورد ، به شکلی به یاد ماندنی در عرض میدان «برلین » جایی که در واقع قبلا دیوار برلین قرار داشت ، پیچ و خم می خورد . درون آن حتی بیش از این چنین ویژگی هایی را در خود دارد . هر کس که از موزه بازدید می کند محال است که به این زودی ها آن را از یاد ببرد .
پلکانی پهن و تیره به سمت پایین به زیر زمین منتهی می گردد . دالان های شیبدار که کف انها از سنگ لوح است بازدید کننده را وا می دارد که یکی از سه مقصد نا شناخته ای را که در پیش رو دارد بر گزیند و یکی از اینها به سمت بالا که جایگاه اصلی پلکان عمودی دیگری است باریک میشود و به شکلی شگرف به سالن های خالی نمایشگاه موزه منتهی می گردد از دیگر ویژگی های لنا سقف های بلندو دیوار طولانی و عریان و سفید است زاویه ها نیز به نا گاه تند و تیز و تغییر می کنند پنجره ها ی اریب به شکلی غیر منتظره دیوار ها را می شکافند همه اینها جنون آساست
در پایین پله ها در زیر زمین پشتی دو مسیر دیگر در کمین اند یکی از اینها به در ی فلزی منتهی می گردد که به سنگینی به فضای خالی نماد آدم سوزی باز می شود که حجمی است عجیب وغریب مرتفع و ذو زنقه ای شکل با دیوارهای مستحکم بتنی در اینجا یک منبع نوری وجود دارد و عبارت است از باریکه ای در گوشه فضا که باعث می شود کور سویی از ارتفاعی نا ممکن به درون بتابد .
یک دالان دیگر باقی می ماند این دالان به بیرونی محصور و پوشیده از قلوه سنگ باغ تبعید و مهاجرت که شاخص ترین نشانه آن شبکه ای از 49 ستون بلند ،ضخیم وراست گوشه بتنی است ،منتهی می گردد از راس هر ستون تنها یک درخت زیتون روسی سر بر آورده است . ستون ها اندکی خم شده اند ومی توان در میان آنها به قدم زدن پرداخت این فضا مشخصا نا سازوار به نظر می رسد .
اندیشه بر پایی موزه یهودیان در بر لین هم نا خوشایند می نماید و هم بجا برلین شهری است که مرگ 6 میلیون یهودی اروپایی را در دامن خود پرورانده و هدایت کرده است نیز شهری است که بیش از حکومت نازی ها در فاصله سالهای 1933تا 1945.با یاری جمعیت یهودی اش از نظر فرهنگی ، علمی ، تجاری ، آموزشی و موسیقی پروری رونق داشته است .تاریخ برلین ، استهزا های تلخی را در خود نهفته دارد یکی از اینها این است که نخستین موزه یهودیان این شهر در سال 1933 یعنی همان سالی که آدولف هیتلر و حزب نازی به قدرت رسیدند افتتاح شد در سال 1938 کهحمله نازی ها به یهودیان آلمانی با سبعیت هر چه بیشتر شدت گرفت موزه مذکور تعطیل شد.
ایجاد جایگزینی برای موزه اصلی با تشکیل واحد یهودیان موزه تاریخی شهر که در نقاط مختلف برلین غربی سابق قرار داشت آغاز گردید ده سال پیش به هنگام رقابت معماران برای بر پایی ساختمان جدید گه درست مقارن با فرو ریختن دیوار برلین بود قرار بود که معماران شرگت کننده در مسابقه به طراحی بخشی ضمیمه به کاخ قرن هیجدهمی که بنا بود برای استقرار موزه شهر نوسازی شود بپردازد . خلاصه این ماجرا ی پیچیده اینکه واحد مذکور به تدریج به نهادی مستقل بدل گردید که هم اکنون موسوم به موزه یهودیان برلین است . بخشی از این امر به خاطر قوت گرفتن اندیشه مبتی بر نیا به مجموعه های گسترده و نیز تلاش های سیاسی مایکل بلو منتال وزیر دارایی پیشین آمریکا ست که در سال 1997 به ریاست این نهاد بر گمارده شد .
اقتدار معماری لیبسکیند نیز نقشی عمده در این میان داشت طرح وی بر خلاف دیگر طرح ها هویت قویا مستقل یهودیت را در خود دارد اندازه بنای در نظر گرفته شده و جذبه فرم آن تحت الشعاع کاخ باروکی مذکور که تنها از طریق یک پلکان عمودی زیر زمینی به آن متصل است قرار دارد.
هئیت مستقل داوران که در کار انتخاب طرح نهایی و دوباره تحت تاثیر طرح پیشنهادی لیبسکیند قرار گرفت و از طرح وی در گشفت شد . هئیت داوران در تشریح انتخاب خود چنین نوشت : « چیزهایی معلوم و مشخص می توانند منجر به ساخت موزه ای معمولی شوند ولی هیچ یک نمی توانند راه حلی کاملا خارالعاده و به تمامی دارای هویت مستقل ارائه دهند . » اکنون کاخ پیش گفته فقط به عنوان ورودی تزئینی به ساختمان لیبسکیند به کار می آید و سرانجام نیز نمایشگاه های معاصر موزه را در خود جای خواهد داد ( موزه شهر در نقاط دیگری استقرار خواهد گرفت . ) حتما داوران دریافته اند که طرح لیبسکیند به خاطر تمام ویژگی های منحصر به فرد و توانمندش ، مجموعه ای ستودنی را برای بسیاری از گونه های نمایشی و موزه فراهم می آورد گالری ها وسیع اند ، به خوبی نورپردازی شده اند و فضاهای دیواری متعددی را هم در خود دارند . تام فرویدنهایم ، مدیر سابق بنیاد «آسمیتسونیان » {واقع در واشنگتن } ، که اکنون نایب رئیس و همچنین سرپرست موزه یهودیان برلین است ، می گوید « مردم کنجکاوند که آیا این معماری «نامعمول » با سبک ما همخوانی دارد یا نه . لیکن خواهند دید که این همخوانی به نحوی بسیار مطلوب صورات پذیرفته است » افتتاح رسمی موزه و نمایشگاه های آن ، برای اکتبر 2000 زمان بندی شده است .
لیبسکیند اکنون 53 ساله ، هنگامی که در سال 1989 برنده طرح مذکور شد ، عملا بیرون از حیطه آکادمیک چندان مشهور نبود . وی به دنبال پیامد جنگ چهانی دوم در لهستان ، در ان کشور به دنیا آمد و در همان جا ( و همچنین اسرائیل ) بزرگ شد . لیبسکیند تحصیلا ت معماری خود را در نیویورک گذراند و به عنوان آموزگار و نظریه پرداز شناخته شد . هنگامی که قلم بر کاغذ نهاد و طراحی را آغاز کرد ، به ایجاد طرح هایی برای ساختمانها و دستگاه های پیچیده پرداخت . چنین می نمود که هدف اولیه این طرح ها ، به تصویر کشیدن نظریه پردازی رمزگونه و دشوار است .
به هر ترتیب ، اکنون دو ساختمان عمده لیبسکیند به پایان رسیده که عبارتند از موزه واقع در برلین و نیز موزه فلیکس نوسباوم در شمال آلمان . دیرگ طرح های در دست انجام وی عبارتند از : موزه یهودیان در سان فرانسیسکو ، موزه سلطنتی جنگ در منچستر انگلستان و بنای ضمیمه ای زیبا و حلزونی شکل برای موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن .