معماری پیدایش
کیهانی – غیر خطی
معماران سبک دیسکانستراکشن که در اوایل دهه نود میلادی به سمت مکتب فولدینگ گرایش پیدا کردند، بر این نظریه نیز خود را پایبند ندیدند. آنها در روند شکل گیری موضوعات علمی و فلسفی جدیدتر، حرکت علمی – فلسفی جدید در معماری را که از اواخر دهه 1970 با مبحث دیکانستراکشن شروع شد ادامه دادند. در حال حاضر این معماران به دنبال ارائه شکل کالبدی از مفروضات و شناخت انسان از خود و محیط پیرامون خود می باشند.
در نیمه اول قرن بیستم، جهان مکانیکی قرن نوزدهم به یک جهان ارگانیک تبدیل شد در آن فضا – زمان و اجسام به صورت متحول، فعال ، سیال، درگیر با یکدیگر و در ارتباط غیر خطی هستند.
لذا دانشمندان جهت تبیین جهان امروز، دیگر اتکا به علوم قرن نزوده و قطعیت جهان بینی ریاضی گون مدرن ندارند، بلکه مباحثی همچون آشفتگی (chaos)، هندسه نااقلیدسی، نظریه پیچیدگی و فیزیک غیر خطی – جهانی متفاوت از گذشته در مقابل انسان بست مدرن گشوده است.
نظریه آشفتگی
ادوارد لارنز، استاد علوم هواشناسی در دانشگاه M.I.T در آمریکا نظریه آشفتگی را در دهه هفتاد میلادی مطرح کرد . وی در سال 1972 مقاله ای به نام «آیا حرکت بال پروانه باعث به وجود آمدن گردبادهای عظیم در تگزارس می شود؟» را منتشر نمود. این مقاله به نام اثر پروانه شهرت یافت.
هندسه نااقلیدسی، فراکتال
هندسه اقلیدسی قادر به تبیین و تشریح اشکال پیچیده و ظاهراً بی نظم طبیهی نیست. مندل بروت اعلام کرد «که ابرها به صورت کره نیستند، کوه ها همانند مخروط نمی باشند، سواحل دریا دایره شکل نیستند، پوست درخت صاف نیست و صاعقه به صورت خط مستقیم حرکت نمی کند».
جسم فراکتال از دور و نزدیک یکسان دیده می شود، به تعبیر دیگر خود متشابه است. وقتی که به یک جسم فراکتال نزدیک می شویم، می بینیم که تکه های کوچکی از آن از دور همچون دانه های بی شکلی به نظر می رسید، به صورت جسم مشخصی در می آید که شکلش کم و بیش مثل خمان شکلی است که از دو دیده می شود.
بسیاری از عناصر مصنوع دست بشر نیز به صورت فراکتال می باشند. تراشه های سیلیکان، منحنی نوسانات بازار بورس، رشد و گسترش شهرا و بالاخره مثلث سرپینسکی را می توان در این مورد مثال زد.
نظریه پیچیدگی
چارلز جنکر در سال 1995 بر اساس یافته های جدید علمی در مورد سیر تکوین کیهان و تطور غیر خطی آن، کتابی به نام معماری پرش کیهانی منتشر کرد. جنکز در این کتاب به تشریح نحوه تکوین کیهان به زبان ساده پرداخت و بیان داشت که جهان به صورت خطی و یکسویه گسترش و تکامل نیافته، بلکه این تکامل به صورت گسترش خطی و سپس رسیدن به مرز بحرانی و آشفتگی و در نهایت پرش به شرایطی کاملاً متفاوت با گذشته صورت گرفته است.
معماری پرش کیهانی
به عقیده جنکز، اگر در جهان سنت، فرم تابع سنت (Form follows Tradition) و در جهان مدرن فرم تابع عملکرد بوده است در جهان کنونی، فرم تابع دیدگاه جهانی (Form follows world View) باید باشد.
یکی از ساختمان های جالب توجه که در این سبک شناخته شده، طرح فرانک گهری برای موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو است . بندر بیلبائو است. بندر بیلبائو، بزرگترین شهر منطقه جدایی طلب باسک در شمال اسپانیا است. در این منطقه، همواره خشونت ها و درگیری های جدایی طلبانه باعث نمایش چهره ای خشن از آن شده است. ولی با افتتاح موزه گوگنهایم در اکتبر 1997، توجه هنرمندان و هنردوستان سراسر جهان، به شهر بیلبائو به عنوان یک شهر هنرپرور جلب شد.
جنکز از این ساختمان به عنوان یکی از سه ساختمان مهم سبک معماری پیدایش کیهانی نام برده و معتقد است بسیاری از مبانی این سبک در این ساختمان پیاده شده است.
گهری در طرح خود از فن آوری رایانه استفاده کرده. بدین منظور وی از نرم افزار CATIA که برای طراحی هواپیماهای جنگنده میراژ فرانسوی بوده، استفاده کرده است. تیرها و ستون های فلزی و سطوح و احجام مختلف با استفاده از این نرم افزار به صورت دقیق طراحی شده است. در این ساختمان سازه تابع فرم است.
یکی از ایرادهایی که جنکز به این ساختمان گرفته، یک اندازه بودن صفحات تیتانیوم بر روی سطوح با انحناء متفاوت ساختمان است.
طرح های اخیر گهری مانند موزه جدید گوگنهایم در نیویورک، دانشکده مدیریت در دانشگاه کیس وسترن در کلیولند، تالار کنسرت والت دیسنی در لس آنجلس، خانه چیات در کلرادو، موزه هنر مدرن سامسونگ در سئول و بسیاری دیگر ، همانند موزه بیلبائو، جملگی نمایشی از هندسه فراکتال، علوم پیچیدگی و آشفتگی و معماری شدن به جای معماری بودن است.
جنکز معتقد است که به این سبک می توان سبک ارگانیک گفت، زیرا بر اساس پیدایش در یک کیهان ارگانیک استوار است. ولی به واسطه تشابه اسمی با معماری ارگانیک فرانک لوید رایت، چارلز جنکز به این سبک نام «معماری پیدایش کیهانی» داده است. اگر چه وی از این سبک به نام های معماری «پرش کیهانی» و «معماری غیر خطی» نیز نام برد.
معماری غیر خطی، کوژ و کج و انحنادار، که امروزه توسعه و رشد می یابد، متأثیر از دیدگاه های فیزیک امروز است که جهان را با موج و اجزاء ذرات می شناسد.
ساختمان Max Reinhardt Haus کار پیتر آیزنمن ، پروژه ای برای برلین، 1993. یک معماری منشور گونه خود را به داخل محوطه نامتجانس تا کرده و بعضاً بر اساس روش فولدینگ و علوم مختلف پیچیدگی پایه ریزی شده است. این ساختمان چند کاره، آسمانخراش، طاق نصرت و نوار مویبوس را در آمیزه ای معمایی با هم ترکیب نموده است. معمار چنین اظهار می دارد که می خواهد ساختمانی زیبا بین گونه[1] ایجاد نماید. که اختلاف ها و تفاوت ها را در داخل خود بپیچاند و تا کند و بدین ترتیب نمادی از آلمان و آینده باشد. با شکستن طاق نصرت و جعبه، ساختمان، درون و برون را همانند ترکیب عملکردهایش به هم می پیوندد و همچون یک نوار موبیوس نمادی از دو گانگی لاینتاهی و کیهان شناسی معاصر می شود. در جهان ابرنخ، مدل نهایی یک بطری کلاین (یک نسخه سه بعدی از نوار مویبوس) باشد. بنابراین یک تصویر تازه، مناسب با نقش نمادین آن و بر اساس علوم برجسته یعنی یک معماری پیدایش کیهانی پایه ریزی شده است.
در یک نمونه فراکتال، هر جزء نه تنها به اجزاء دیگر، بلکه به کل مجموعه شبیه است. این خود همانندی، یک تشابه استحاله یافته است نه یک بدل و کپی دقیق .
خود – همانندی مثبت است، خود – همانی یکنواختی است. یکنواخت گونگی مدرنیسم کسل کننده است. ناهمانندی کامل، آشفتگی است.
واقعیت این است که در یک مقیاس بسیار بزرگ یا در یک دوره زمانی بسیار طولانی در عالم، موارد غیر خطی برخطی غالب است.
معماری کیهانی [2]
از جمله متفکران پیشگام در زمینه معماری کیهانی، طراحان ژاپنی هستند.
آراتا ایسوزاکی – اشاعه دهنده معماری کیهانی نوع ایستا – آن را بر پایه اجرای بنایی بزرگ و کج و معوج که دارای سئوالات شوخ گونه است پایه ریزی کرده است. اولین کارش در این زمینه، باشگاه برون شهری فوجیمی (1972) ، یک طاق آهنگ بتنی بسیار بزرگ به شکل علامت سئوال است و سئوالی را مطرح می کند که امروزه در ذهن هر کسی وجود دارد (افزایش ساخت باشگاه های برون شهری با رونق اقتصادی سال 1991 آغاز گردیده است) اینکه : چرا ژاپنی ها گلف بازی می کنند؟ سئوالی که اگر چه پیش پا افتاده به نظر می رسد، اما این موضوع به قلب هویت ژاپنی ها مربوط است. این سئوال به منزله این است که چرا آنها (ژاپنی ها) فنی آوری غرب را به این خوبی کپی می کنند و چرا آنها اقتصاد جهانی را به سیطره خود در آورده اند؟