پیش از آنکه حضرت رضا (ع) در سال 203 هجری قمری شهید و در این محل مدفون شوند و نام مشهد پیدا شود در مجاور آن شهری قدیمی به نام نوغان وجود داشت که مرکز ولایت تاریخی و مهم توس بود . بدان سبب والیان توس در نوغان مستقر می شدند . حمید بن قحطبه از والیان توس در سال 159 قمری درگذشت امّا کاخ و باغ وی همچنان دایر و آباد بود تا اینکه خلیفه هارون الرشید در سال 193 هجری به هنگام سفر به خراسان در آن مستقر شد و درگذشت چون جسد هارون الرشید را درباغ حمیدبن قحطبه دفن کردند قبّه و بقعه ای بر روی مدفن وی ساخته شد که به بقعه هارونی شهرت یافت . ده سال پس از مرگ هارون نیز حضرت رضا (ع) توسط مأمون در نوغان شهید شد و به امر و صلاح دید وی در همان بقعه هارونی به خاک سپرده شد . از آن پس به محل مزبور مشهد گفته شد . بدین سان هسته اولیه شهر کنونی مشهد درسال 203 قمری در مجاور شهر قدیمی نوغان شکل گرفت . بنابراین هرچند مشهد با این نام قدمتی هزارودویست ساله دارد امّا شاخه ای نورسته از ریشه قدیمی به نام نوغان است که عمر آن به مراتب بیش از هزار و دویست سال است . اگر دو واقعه مرگ هارون الرشید و شهادت حضرت رضا (ع) در نوغان توس روی نمی داد نوغان به مشهد کنونی تبدیل نمی شد و شاید دومین شهر کشور نمی گردید . حال باید دید مقر شهر مشهد شایستگی احداث شهری چنین بزرگ را داشته است . این شهر در دشتی حاصلخیز میان دو رشته کوه پرآب به نامهای هزارمسجد ( در شمال ) و بینالود ( در جنوب ) در کنار رودخانه ای به نام کشف رود واقع شده است . دشت مزبور که حدود هفده هزار کیلومتر مربع وسعت دارد حوضه آبریز کشف رود را تشکیل می دهد و از دیرباز به ولایت توس شهرت داشته است . سرچشمه کشف رود درکنایش رادکان واقع در 70 کیلومتری شمال غرب مشهد قرار دارد . کشف رود از حدود یک فرسنگی شمال مشهد می گذرد و در محل پل خاتون واقع در جنوب شرق سرخس ، به فاصله تقریباًصدو پنجاه کیلومتری مشرق مشهد ، به هریود می پیوندد .
بنابراین مشهد در بدو امر در حاشیه رودخانه ای پرآب واقع بوده ، امّا به سبب آنکه بستر کشف رود در ارتفاعی کمتراز مقر مشهد جریان دارد . دسترسی به آب آن برای اهالی شهر به سادگی مقدور نبوده است . بدین سبب اغلب روستاهای مجاور شهر و هم خود نوغان و مشهد از آغاز تا اوایل قرن حاضر عموماً با قنات مشروب می شده اند . این امر سبب شده است تا پس از پیدایش مشهد و روی آوردن سادات و شیعیان به سوی آن با کمبود آب روبرو شود و در نهایت مرکزیت توس را از اوایل سده چهارم هجری از دست بدهد . در قرون بعد نیز هرگاه جمعیت شهر به سببی رو به افزایش گذاشته اولین معضل آن کمبود آب بوده است که اکنون نیز یکی از مهمترین کمبودهای مشهد آب شرب آن است . امّا از نظر سلامت هوا ، مشهد دارای چنان آب و هوایی بوده که عوماً گفته می شده است در این شهر طاعون شیوع نخواهد یافت . همچنین از نظر زلزله ، مشهد در محلی امن و بدون گسل قرارگرفته به گونه ای که در عمر 1200 ساله آن تنها یک زلزله نسبتاً مهم در آن روی داده که مرکز آن هم شهر نیشابور بوده است .
به جز آنچه گذشت مشهد بر سر بزرگترین شاهراه ارتباطی خراسان ، یعنی جاده ابریشم و در میانه شهرها و ولایات مهمی چون توس ، نیشابور ، هرات ، جام ، خبوشان ( قوچان ) و دشت خاوران ( شهرهای نسا و ابیورد ) و قلعه کلات واقع بوده که امتیاز مثبت مهمی برای آن محسوب می شده است .
مراحل گسترش شهر مشهد :
در اوایل سده ششم هجری میان شهر سنّی نشین تابران و شهر شیعه نشین مشهد نزاع شدیدی درگرفت به گونه ایک ه در سال 510 هجری قمری اهالی تابران به مشهد حمله کردند و در پی آن اولین حصار باری این شهر احداث گردید . در سال 807 هنگامی که شاهرخ بن امیرتیمور به جای پدر نشست و هرات را مرکز حکومت خویش کرد شهر مشهد را مورد توجه ویژه قرارداد و در صدد عمران آن برآمد . همسر وی گوهرشاد نیز با احداث مسجد جامع گوهرشاد در این شهر عملاً آن را به دومین شهر قلمرو همسرش تبدیل کرد . چون این عنایتها سبب فزونی جمعیت مشهد و کمبود آب در آن گردید امی علیشیر نوائی در اواخر سده نهم آب چشمه گُلَسب توس را باهمت شخصی به مشهد منتقل کرد و آن را مدتی از ضایعه کم آبی رهانید . در سال 860 هجری قمری بابرین بایسنقر گورکانی که به مرض صعب العلاجی مبتلا بود ا زهزات به مشهد آمد و پس از زیارت و توسل به حضرت رضا (ع) شفا یافت و او کلمه « مقدس » را بعد ازنام مشهد افزود و از آن زمان به بعد این شهر به مشهد مقدس شهرت یافت .
حمله مکرّر ازبکها به خراسان در نیمه اول سده دهم سبب شد تا فرزند و جانشین شاه اسماعیل یعنی شاه تهماسب در حدود سال 940 قمری اقدام به احداث بارویی نو برای مشهد نماید ، که حدود چهارصد سال عمر کرد و تا زمان ما باقی ماند.
چون حملات ازبکها به خراسان در تمام سده دهم بی وقفه ادامه داشت ، آنها در سال 997 مشهد را متصرف شدند و تعداد کثیری از اهالی آن را کشتند . امّا به ابنیه تاریخی صدمه ای نزدند . ده سال بعد شاه عباس جوان ایشان را زا خراسان راند و کمی بعد( سال 1010 ) از اصفهان پیاده به زیارت مشهد آمد و این شهر رامهمترین کانون زیارتی کشور کرد . این عنایتها سبب افزایش جمعیت مشهد و زائران آن شد و دیگر بار شهر را با کمبود آب روبرو ساخت. بدان سبب شاه عباس ، خیابانی در مشهد احداث کرد و آب چشمه گلسب را به ضمیمه آب چند قنات وارد خیابان مزبور کرد و موقوفاتی هم به آن اختصاص داد . این اولین مداخله جدی دریافت کالبدی مرکز شهر مشهد بود که تأثیرات قابل ملاحظه ای در سمت گیری توسعه آتی شهر مشهد برجا نهاد .این خیابان با الهام از خیابان چهارباغ عباسی اصفهان از دروازه جاده قوچان تا دروازه جاده سرخس با عرض زیاد و چشم انداز زیبایی از حرم مطهر نیز در حاشیه مرکزی آن قرار داشت ، ایجاد شد .
در توصیف خیابان شیراز ی نوشته انگلیسیان چنین آمده است :
” خیابان را می توان مشخص ترین منظره نقشه زمینی شهر دانست که از شمال غرب تا گوشه جنوب شرق آن امتداد می یابد . تمام طول آن، اندکی کمتر از 2 مایل ( 3 کیلومتر ) و عرض آن 25 یارد ( 23 متر ) است . سطح خیابان سنگفرش شدهاست و قدری پایین تر از نیمه خیابان ، نهر آبی جریان دارد که آب آن برای هر منظوری که بتوان فکرش را کرد مورد استفاده ساکنین شهر قرار می گیرد و در حاشیه اش درختانی از نوع چنار ، توت و تبریزی با فاصله نامنظم غرس شده است . علاوه براین دو طرف خیابان با یک ردیف تیرهای فرسوده ، چراغهای روشنایی و مغازه های مختلف تزئی شده است . این خیابان در طول روز و در ساعات کسب وکار پر از جمعیت از طبقات مختلف ، از اهالی شهر و یا زواری است که وارد شهر شده اند . لکن به علت عرض کم خیابان تقریباً 3/2 طول آن تا انتهای شمال غرب با میزان رفت و آمد انبوه جمعیت متناسب نیست و در عین حال یک گذرگاه سرپوشیده ، محدوده حرم و اماکن موقوفه و بست را زا یکدیگر جدا می سازد . از این گذرگاه بجز مسلمانان و حیوانات بارکش بقیه مردم و وسائل نقلیه دیگر ، اجازه عبور و مرور ندارند . اجرای این مقررات به قدری جدی است که اگر حیوانی وارد منطقه ممنوعه شود به نفع دارایی بیوتات حرم مطهر مصادره می شود . همه رفت و آمد ها در اینجا اجباراً به کوچه های باریکی ، که محله اماکن مقدسه را دور می زند رانده می شود و از آنجا دوباره به سمت خیابان که در جنوب شرقی بست واقع شده هدایت می گردد .”
همچنین در جای دیگر گفته شده است که :
” بجز خیابان ، معابر مشهد چیزی وسیعتر از کوچه هایی با دیوارهای بلند گلی نیست . معابر اصلی به صورت نامنظمی سنگفرش شده اند .”
همچنین به منظور بازرسی و وصول عوارض کالاهای وارداتی به شهر در دوازه های عیدگاه و بالا خیابان ، پستهایی دایرشده و ورود کالاها از سایر دروازه ها ممنوع است . باروی شهر دارای شش دروازه بوده که به شرح زیر است :
مداخله صفویه در ایجاد محور بالا خیابان و پایین خیابان و تدارک رشد خطی شهر حول محور مذکور بعدها با تقویت مراکز اداری میدان شهدا و ایجاد محور جدید دیگری به موازات آن ( خیابان بهار ) حرکت عمومی شهر را به سمت غرب تشدید کرد . در سال 1307 هجری شمسی در زمان رضا شاه فلکه وسیعی در اطراف حرم با عرض خیابانی حدود 30متر در دورآن احداث و به نام فلکه شمالی و جنوبی نامیده شد . خیابان اصلی مشهد که درآن تاریخ خیابان نادری (شیرازی ) نامیده می شد ، تعریض و خیابان تهران ( بلوار حضرت امام رضا «ع» ) ، خیابان طبرسی و خیابان نواب صفوی ( پایین خیابان ) و خیابان شیرازی( بالاخیابان ) بصورت چهارخیابان اصلی در مرکز شهر ایجاد شد .
یکی از پرتنش ترین مداخله ها در زمینه تغییر چهره مرکز این شهر عبارت بود از تخریب ابنیه اطراف حرم مطهر در سال 1345 و ایجاد فضای سبز در این محدوده در مطالعات طرح یاد شده که از سوی مهندسان مشاور بور بور و همکاران تهیه شده است در مورد بافت مرکزی مشهد چنین آمده است :
” بافت شهرسازی اطراف حرم مطهر حضرت رضا (ع) از لحاظ تاریخی جالب توجه نیست و بازمانده قسمت هایی طرح ریزی نشدهاست که در اطراف اماکن مذهبی به واسطه امنیت بیشتر به صورت خودرو در قدیم به وجود آمده است و به واسطه وضع نامطلوب ساختمانی آنها مرتباً مورد نوسازی قراگرفته اند . لذا با وجود قدمت مجموعه مرکزی ساختمانها و بافت اطراف آن هیچگونه ارزش تاریخی ندارد .”
مجله هنر و معماری شماره 20 در خصوص فرآیند این طرح گزارش زیر را ارائه می دهد :
(جدول در فایل اصلی قابل مشاهده است)
” یکی از مهم ترین پیشنهادهای این طرح این است که برای اولین بار در ایران نوسازی مرکز شهر به صورتی اجرا خواهد شد که در آمد آن نه تنها جوابگوی هزینه اش می باشد بلکه درآمد اضافی هم خواهد داشت و این روش به صورتی تنظیم شده که هزینه خرید زمین ها ، ساختمانها و سرقفلی به قیمت واقعی روز پرداخت گردد و هیچ نوع اجحاف و یا درخواست کمک مالی چه از اشخاص و چه از دولت نگردد .”
در اردیبهشت سال 54 برنامه تخریب بناهای اطراف فلکه حرم مطهر تا شعاع وسیعی به مرحله عمل درآمد . پیاده شدن این برنامه که از تغییرات عمده در سطح شهرمشهد است چهره مرکز قدیمی آن را بکلی دگرگون کرد .
شکل گرفتن هرجزءاز مجموعه و نحوه استقرار آن در پیوند با شهر در تمامیت آن مطرح بوده است . بازارها و بخصوص شاخه اصلی آن ( بازار بزرگ ) که تا قلب و هسته مجموعه نفوذ می کرده است و رابطه آن با صحن ها و مسجد جامع گوهرشاد و بستهای بالا خیابان و پایین خیابان و ارتباط کالبدی آن با مجموعه ای از عناصر و ویژگیهای بسیارمهم معمارانه و شهرسازی محل بوده است . چنانکه ارتباط بازارها ، بستها و صحنها را با یکدیگر در نظر بگیریم مشاهده می نماییم که چه طور یک تداوم وحرکتی از فضایی به فضای دیگر وجود داشته است . بازار قدیمی و بستها اجزاء جدایی ناپذیر مجموعه واحدهای وابسته به بناهای مذهبی بوده اند . این اجزا در رابطه با صحن ها در تداوم و حتی تشدید کارکرد یکدیگر سهم بسزائی داشته اند . و در نهایت جریان داشتن زندگی را نشان می داده اند.
مردم پس از گذشتن از فضای باز فلکه به فضای خاص بستها وارد می شدند و سپس با عبور از سرپوشیده ها بداخل صحنها میرسیدند و یا با گذشتن از مسیر بازارها آمادگی کامل را برای ورود به محوطه صحن حرم مطهر و انجام زیارت پیدا می کرده اند . اینمسیر در هر حال شکل و روحیه خود را در فکر مردم مشهد و زوار در طول سالها تثبیت کرده بود . پس از این تخریب وسیع که شامل بسیاری آثار قدیمی نیز بود ناحیه وسیعی خالی گردید که تبدیل به فضای سبز شد . بدنه های خارجی بناها نماسازی مجدد شد و دیوار بلندی در دور فلکه ب طاقنماهای آجری شکل گرفت که فلکه را از منطقه اطراف آن جدا می کرد . پس از این اقدامات مجموعه بازار رضا با 2081 واحد مغازه را در کنار میدان بیت المقدس فعلی با یک معماری نامناسب و روی محور خیابان طوس که یک شاخه از خیابان کمربندی عبوری بافت قدیمی برای کاهش حجم تردد ترافیک در فلکه بود ایجاد شد . آنچه که ایجاد شده بود از فضای بزرگ و وسیع اطراف مجموعه بجای مانده و دیوار دور فلکه تا بازار رضا و نماسازی کاذب دوطرف خیابان تهران که تعریض شده بود در مجموع سیما و روحیه ای متفاوت و غریبه نسبت به مکان به وجود آورد .