تحقیق مقاله افسردگی چیست؟

تعداد صفحات: 67 فرمت فایل: word کد فایل: 5280
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۳۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله افسردگی چیست؟

    ما در زبان روزمره از کلمه افسردگی جهت توصیف ترکیبی از احساسات، غمگینی ،ناکامی، ناامیدی و شاید رخوت و بی حالی استفاده می کنیم اما زمانی که در می یابیم پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان بالینی این کلمه را به شیوه متفاوت به کار می برند سر در گم می شویم از دید آنان افسردگی یا بیماری افسردگی.حالی است که به درمان ویژه نیاز دارد به علت این درهم شدن واژه ها ،افراد عادی و درمانگر که به بیماری افسردگی مبتلا نشده اند احتمالاً همدردی و مساعدتی کمتر از آن چه جدی بودن موضوع افسردگی می طلبند. از خود ظاهر می سازند آنان که ممکن است چنین تصور کنند که افراد افسرده تن پرور ،خود خواه یا اهل تعارضمند و آنان را با چنین عباراتی نصیحت می کنند.

    افراد مبتلا به خوبی این مسئله را احساس می کنند که دوستان، همکاران و خانوادهای آن ها نمی توانند مشکل آنها را درک کنند و با آنان همدلی نشان دهند و با نگرانی از این که آن ها را به عنوان فردی متمارض تلقی کنند.( شمس،1380)

     

    اختلال افسردگی1 :

     

    این واژه برای افرادی به کار می رود که دارای حزن و اندوه شبیه هستند و معمولاً احساس تنبلی و نومیدی شدید دارند واحترام و ارزش خود را از دست داده و مرتب خود را سر زنش وتحقیر می کنند وهر روز صبح با حالت بی قراری و خستگی از خواب برخواسته و در کارهای روزانه با کمبود انرژی روبرو می شوند.

    تعریف: به طور کلی تعریفی که از این واژه به عمل آورده اند عبارت است از حالت ناشادی که تحمل آن برای فرد دشوار بوده و این حالت افسردگی توأم با اضطراب می باشد این دسته از شاگردان در کلاس حالت به حالی، بی تفاوتی نسبت به عملکردهای و جریان های کلاس از خود نشان می دهند به طوریکه گاه دچار افت تحصیل شده یا قطع ارتباط اجتماعی با دوستان و همکلاسیان خود نشان می دهند ، دقت شود که افسردگی با اندوه تفاوت دارد اندوه معمولاً از حادثه ناگواری که برای فرد پیش می آید به وجود می آید و طبیعی است . هنگامی که یکی از نزدیکان به علت طلاق یا مرگ از فرد جدا می گردد برای مدتی اندوه و حزن حادث می شود.( فرقانی رئیسی، 1370)

    دو مشخصه اساسی افسردگی، نا امیدی و غم گینی است. شخص احساس می کند نمی تواند تصمیمی بگیرد یا فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقه مند شود. شخص افسرده در احساس بی کفایتی و بی ارزشی غوطه ور می شود؛ گاه زیر گریه می زند و ممکن است به فکر خودکشی نیز بیافتد.

    افسردگی گاه با اضطراب همراه است که دراین صورت ((افسردگی تحرکاتی))نامیده می شود. شخص احساس خستگی می کند و به زندگی بی علاقه می شود اما در عین حال تنش و بی قراری دارد و نمی تواند آرام گیرد.( براهنی ،1383)

    افسرده بودن:

     

    در خود فرو رفتن مشخصه اصلی افسردگی است در افسردگی شدید، قلب شخص مثل یک حفره خالی از احساسات و محرکهای مثبت است. مثل مثل این می مانده که روحتان را گم کرده باشید در نوع روان پریشانه افسردگی اساسی این منفی گرایی به صورت هذیانی شکل می گیرد. شخص ثروتمند بر این باور است که ور شکسته شده است. فرد سالم گمان می کند  در حال مرگ یا حتی مردن است، پرهیزکار به خاطر گناهان نگفتنی مقصر می داند  و حتی گاه حس می کند که خود شیطان است.( احدی، 1381)

    افسردگی و نیز شخصیت بیمار مطابقت داده شود و به عقیده او روش درمانی کاملاً سازمان یافته و متمرکز روی مسائل خاص هر مریض به نتایج درمانی سریع تری منجر خواهد شد.(داوودی،1386)

    علایم اصلی اختلال افسردگی:

     

    الف) کناره گیری: شخصی که از افسردگی رنج می برد علاقه ندارد فعالیت هایی را انجام بدهد که برای او لذت یا خوشحالی ایجاد می کند چنین فردی با دیگران کمتر رابطه برقرار می کند.

    ب ) غمگینی: بیمار افسرده همواره اندوهگین است و یا زیاد گریه می کند با نگاهی سرد وخیره به محیط خویش می نگرد و بیشتر اوقات در فکر فرو می رود و عبوس است. (عبدا... زاده، 1377)

    ج) منفی گرایی: فرد فکر می کندکه دست به هرکاری می زند خراب می شود و فکر می کند همه می خواهند به او آزار برسانند.(همان منبع)

    نگرش منفی نسبت به خود :

    الف) خود را آدم بدی می داند، احساس گناه یا سرزنش و انتقاد از خود را دارد شخص افسرده تمام استعدادهای خود را نادیده می گیرد همین طور او خودش را به خاطر مشکلاتی که اصلاً وجود ندارند یا گناهی که هیچ کس از آن ها آگاهی ندارد سرزنش می کند.

    ب) اظهار نا امیدی : نسبت به همه چیز شک و تردید دارد و به آینده هم امیدی ندارد. (عبدا... زاده، 1377)

    3- کاهش انرژی حیاتی :

    الف) بی دقتی به هنگام انجام وظایف:تمرکز این افرادکم می شود ودر سخن گفتن مردد به نظر می رسد از دست دادن علایق،فراموش کردن خویشاوندان ودوستان از نشانه های آن است.(همان منبع)

    ب) ناتوانی در تصمیم گیری قاطع: این افراد نمی توانند دربارۀ مسائل خیلی ساده که بیش از ابتلاء به اختلال به راحتی از عهده آن بر می آمدند تصمیم بگیرند یا آن را حل کنند.(همان منبع)

    ویژگی حمله افسردگی بر اساس DSN IIIR

    خلق افسرده.

    نبود لذت و علاقه مثبت به فعالیت های عادی زندگی.

    اختلال در اشتها.

    آشفتگی خواب.

    کند یا برانگیختگی روانی- حرکتی.

    نبود انرژی.

    احساس گناه و بی ارزشی.

    مشکلات تفکر.

    افکار بازگشت پذیر درباره مرگ یا خود کشی.(عبدا... زاده، 1377)

    معیارهای DSM. IV. IR

    در مورد حمله افسردگی عمده:

    حداقل پنج تا از علایم زیر همزمان در یک دوره دو هفته ای وجود داشته باشد و نشانه تغییری در کارکرد قبل باشد حداقل یکی از علایم یا:

    خلق افسرده باشد.

    بی علاقه گی و بی لذتی .

    خلق افسرده باشد: در اکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش مثلاً احساس می کند غمگین است یا احساس پوچی می کند. چه طبق مشاهده دیگران مثلاً بگوید گریان به نظر می رسد نکته در اطفال و نوجوانان می تواند به صورت خلق تحریک پذیر باشد.(همان منبع)

     کاهش واضح علاقه مندی یا لذت بردن از همه با تقریباً همه فعالیت ها، اکثر اوقات روزها و تقریباً همه روزها طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش چه بنابر مشاهده دیگران.

    کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه «رژیم » خاصی برای لاغری یا افزایش وزن، مثلاً تغییر وزن بدن بیش از پنج درصد در عرض یک ماه یا کاهش یا افزایش.(همان منبع)

    ج) تغییر در وزن و الگوهای تغذیه: یکی از نشانه های متداول در بیماران افسرده این است که اشتهای آنها کم می شود و در نتیجه وزن شان هم پایین می آید.

    د) تغییردرمیزان خواب: دربعضی افراد خواب آن ها کم می شود اما میزان خواب عده ای از
    آن ها افزایش می یابد.(عبدا... زاده، 1377)

    علل افسردگی کدامند؟

    گر چه ممکن است متخصصانی را بشناسید که افسردگی را کاملاً از بعد زیست شناختی آن یعنی از جنبه جسمانی توضیح دهند روان شناسان نیز با همان درجه از اطمینان این مقوله را از بُعدکاملاً روان شناختی تفسیر کنند ولی ترجیحاً بهتر است که علل افسردگی را نتیجه عوامل متقابل گوناگون در نظر بگیریم اگر بپذیریم که مغز ، ساختار عضوی روان و ذهن است در آن صورت می توان عوامل زیست شناختی ، روان شناختی یا ذهنی دقیقاً به عنوان راه های مختلفی برای تعیین این پدیده مدنظر قرار داد. (آزاد، 1380)

    عامل زیست شناختی چه نقشی دارد ؟

    توارث :

    تحقیقات فراوانی نشان می دهد که احتمال دارد نوزاد ژن هایی را به ارث ببرند که آنان را در مقابل ابتلا به افسردگی آسیب پذیر می سازد و با تحقیقاتی که روی خانواده ها انجام گرفته معلوم گردیده است افسردگی احتمالاً در خویشاوندان خونی افرادی که از افسردگی شدید رنج می برند بیشتر متداول است . و هرچه درجه خویشاوندی نزدیکتر باشد با همان نسبت فرد در مقابل افسردگی آسیب پذیرتر می شود برای مثال دوقلوهای یک تخمکی بیشتر از دوقلوهای دو تخمکی در معرض افسردگی قرار هستند و اگر یکی از دوقلوها دچار افسردگی باشد همزاد دیگربا احتمال 65% در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارد و در دوقلوهای دو تخمکی با همان میزان خواهر و برادرهای عادی در معرض خطر ابتلا به افسردگی هستند 14% احتمال ابتلا برای والدین و فرزندان 14% است که از نسبت ابتلا در خواهرزاده ها ، برادرزاده ها عمه ها و خاله های خویشاوند مبتلا به افسردگی بیشتر است .(آزاد، 1380)

    1- تغییرات مغز : تغییرات زیستی متعددی در مغز روی می دهد مشاهده شده است که دقیقاً قبل از آغاز بیماری افسردگی شدید و نیز در همین آن ، این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبی سیستم غدد درون ریز و هورمون ها تغییر در ارتباطات درون ریز و هورمون ها ، تغییر در سیستم انتقال دهنده های شیمیایی مغز و تغییر در فعالیت های الکتریکی مغز هستند .(همان منبع)

    2- هورمون ها : تغییر هورمونی عمده ای که در افسردگی به وقوع می پیوندد با « کورتیزول » مربوط است یعنی هورمونی که از غده فوق کلیوی که دقیقاً بالای کلیه قرار دارد ترشح می شود و غده هیپوفیز که در قسمت تحتانی مغز قرار دارد میزان ترشح کورتیزول را کنترل می کند وافسردگی های شدید چه یک قطبی و چه دو قطبی با ترشح بیش از حد کورتیزول مشخص می شوند و به نظر نمی رسد که این افزایش کورتیزول ، صرفاً به خاطر استرس ناشی از افسردگی یا بستری شدن در بیمارستان باشد بلکه تصور می شود افزایش کورتیزول به علت تغییراتی حاصل می شود که در هیپوتالاموس یعنی قسمتی از مغز که برونداد هیپوفیز را کنترل می کند روی می دهد و در این فرآیند ممکن هورمون های دیگرهم متأثر شوند برای مثال ، برخی از مطالعات نشان داده اند که داروهایی که غده هیپوفیز را جهت رها ساختن هورمون رشد تحریک می کنند باعث کاهش میزان افسردگی های معینی شدند .

    3- ناقل های عصبی : میلیون ها سلول عصبی وجود دارد در مغز که از طریق مواد شیمیایی به نام ناقل های عصبی با یکدیگر در ارتباطند و به نظر می رسد که به هنگام افسردگی فعالیت یک یا چند سیستم ناقل های عصبی خصوصاً سیستم های نورآدرنالین و هیدروکسن ترتیپامن مناطقی از مغز که تنظیم کارکردهایی را به عهده دارند که در افراد افسرده دچار مشکل می شوند برای مثال : خواب ، اشتها،تمایلات جنسی و شاید هم خلق کاهش می یابد این کاهش میزان ناقل های عصبی باعث کاهش ارتباط بین سلول های عصبی می شود و در نتیجه با بروز علائم نوعی افسردگی منجر می شود. (فرقانی، 1382)

    نظریات مختلف در مورد افسردگی :

    نظریه های روانکاوی:

    در نظریه های روانکاوی ، افسردگی به عنوان واکنشی در مقابل فقدان تعبیر شده است هدف نظر از نوع فقدان ( مثلاً از دست دادن یکی از عزیزان ، از دست دادن مقام ، از دست دادن حمایت اخلاقی دوستان )  شخص افسرده واکنش شدیدی در برابر آن نشان می دهد ، چون موقعیت کنونی تمام ترس ها و احساساتی را که با فقدان خاصی در دوران کودکی ، فقدان محبت والدین – همراه بودند ، احیا می کنند . وقتی به دلایلی ، نیاز شخص به محبت و مواظبت در دوران کودکی ارضا نشده باشد ، از دست دادن چیزی در دوران بعدی زندگی سبب می شود که شخص به حالت درماندگی و افسردگی ، واپسروی کند ، یعنی به همان دورانی که فقدان اولیه صورت گرفته است . بنابراین بخشی از رفتارهای شخص افسرده نمودار نیاز او به محبت است ، یعنی نشانه ای است از درماندگی و تمنای محبت و ایمنی ( براهنی، 1383)

    واکنش به فقدان ، تحت تأثیر احساسات خشماگین شخص نسبت به فرد از دست رفته ، صورت پیچیده تری پیدا می کند . یکی از فرض های اساسی در نظریه ها روانکاوی این است که افراد مبتلا به افسردگی یاد گرفته اند که احساسات خصمانه ی خود را واپس برانند و چون می ترسند کسانی را که به حمایتشان نیاز دارند از دست بدهند . وقتی کار از جایی عیب پیدا می کند .

    آن ها خشم خود را درونی کرده و خود را سرزنش می کنند . برای مثال ، خانمی ممکن س نسبت به کارفرمایی ک او را اخراج کرده احساسات خصمانه ی شدیدی داشته باشد ، اما چون خشمش در او اضطراب بر می انگیزد . یا به کار گرفتن مکانیسم دفاعی فرافکنی احساسات خود را درونی کند ؛ خشمگین نیست ، دیگران نسبت به او خشمگین هستند . و به این ترتیب وی پذیرای این فرض می شود که کارفرما حتماً دلایل قانع کننده ای برای اخراج او داشته است : آدم بی رزش و نالایقی است .(براهنی، 1383)

    در نظریه های روانکاوی گفته می شود که در یک شخص افسرده ، پایین بودن عزت نفس و احساس بی ارزشی ناشی از نیازی است شبیه نیازی که کودکان به تأیید والدین دارند . عزت نفس یک کودک خردسال ، وابسته به تأیید و محبت والدین است ، در حالی که پا به پای رشد ، احساس مستعد افسردگی است بیشتر وابسته ی مابع برونی است – یعنی تأیید و حمایت دیگران. در مواقعی که شخص از این حمایت محروم می ماند ، دچار حالت افسردگی می شود. (براهنی، 1383)

    بنابراین نظریه های روانکاوی درباره ی افسردگی ، بیشتر بر فقدان وابستگی بیش از حد به تأیید برونی و درونی ساختن خشم تمرکز دارند . به نظر می رسد که این نظریه ها تبیین قانع کننده ای از برخی رفتارهای افراد افسرده به دست می دهند ، اما ثبات یا رد این نظریه ها کار دشواری است . از برخی مطالعات چنین برمی آید که احتمال از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی در مورد افراد مستعد افسردگی بیش از افراد عادی است .(همان منبع)

    اما از دست  دادن والدین (بر اثر مرگ یا جدایی ) در شرح حال افرادی نیز دیده می شود که دچار اختلال های روانی دیگری هستند ؛ و تازه اغلب کسانی که چنین فقدانی داشته اند در بزرگسالی دچار هیچگونه مشکل عاطفی می شوند . (همان منبع)

    نظریه های یادگیری : نظریه های یادگیری درباره ی افسردگی ، بیشتر بر شیوه های زندگی فعلی فرد تمرکز دارند تا تجارب گذشته او . در چارچوب نظریه یادگیری ، دو رویکرد عمده در تحلیل علل افسردگی وجود دارد : یکی ازآن ها بر تقویت تأکید دارد ؛ دیگری ، عوامل شناختی در مدار توجه قرار می دهد .(همان منبع)

    رویکرد تقویت : بر این اصل استوار است که افراد به این علت افسرده می شوند که محیط اجتماعی آنان کوچکترین تقویت مثبتی فراهم نمی آورد بسیاری از رویدادهایی که موجب بروز افسردگی می شوند در عین حال امکان تقویت های معمولی را کاهش می دهند . وقتی افراد افسرده و نافعال می شوند همدردی و توجه نزدیکان و دوستان به صورت منبع عمده ی تقویت برای آنان در می آید . این توجه، در آغاز درست همان رفتارهای غیر انطباقی را تقویت می کند .

    (مانند گریه کردن، شکایت کردن ، انتقاد کردن از خود ، صحبت از خودکشی) . اما ، چون مردم از مصاحبت با کسی که پذیرای شادی نیست زود خسته می شوند ، بنابراین رفتار شخص افسرده نهایتا ً باعث بیزاری حتی نزدیکان کسانش می گردد . واین خود ، هم تقویت های دریافتی او را بیش از بیش کاهش می دهد و هم بر انزوای اجتماعی و ناشادکامی او می افزاید. (براهنی، 1383)

    پایین بودن میزان تقویت مثبت موجب کاهش بیشتری در آن دسته از فعالیت ها و جلوه های رفتاری می شود که احتمالاً پاداش به دنبال دارند . دور باطلی به وجود می آید که هم فعالیت ها و هم پاداش ها را کاهش می دهد . طرحی از نظریه ی تقویت کاهش یافته درباره ی افسردگی ، همراه با رابطه میان عوامل اثر گذار گوناگون ، نشان داده شده است.( همان منبع)

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله افسردگی چیست؟

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , مقاله در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , تحقیق درباره تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , مقاله درباره تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟ , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله افسردگی چیست؟
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت