کودکان کار و خیابانپپ
مقدمه :
دوران کودکی در رشد و سلامت کودکان وشکلگیری شخصیت آنان از اهمیت فراوانی برخوردار است و توجه به نیازها و حقوق اساسی آنان در این سالهای حساس، نقش مهمی در پرورش کودکانی توانمند و شایسته برای خود وجامعهای که سازندگان آینده آن هستند، ایفا میکند. وجود آسیبها و مشکلات اجتماعی در هرجامعهای، کودکان را بیشتر از گروههای دیگر در معرض خطر قرار میدهد و به رشد و سلامت آنان آسیب میرساند.در کشور ما نیز، کودکان به دلایل مختلف (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...) با آسیبها و مشکلات متعددی روبهرو هستند. کودکان کار و خیابان ازجمله کودکان در معرض آسیب هستند که عمدتاً به دلایل اقتصادی، بیشترین وقت خود را در محیطهای ناامن و پرمخاطره خیابان میگذرانند. این کودکان، بهویژه دختران، بیشتر در معرض خطرات گوناگون قرار میگیرند. براساس پژوهشهای انجام شده در مورد وضعیت این کودکان در کشور ما، آنها از حقوق اولیه خود مثل آموزش، بهداشت، تغذیه مناسب و...محرومند و در همه زمینههای رشد (جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی) با مشکلات فراوانی مواجه هستند و از نارساییهای زیادی رنج میبرند. کودکان کار و خیابان باوجود مشکلات متعددی که آنان را در معرض خطر قرار میدهد، از حمایتهای آموزشی، بهداشتی، روانی و اجتماعی لازم برخودار نیستند و حتی بسیاری از این بچهها که دور از خانواده یا بدون خانواده یا بدسرپرستاند، از حمایتهای خانوادگی نیز محرومند؛ در نتیجه بیشتر دچار مشکلاتو آسیبها میشوند. [1]
شناخت وضعیت، مشکلات و آسیبهای این کودکان، گردآوری آمار، اطلاعات و منابع گوناگون در مورد آنان، آشنایی با علل و عوامل ایجاد کننده این آسیبها و افزایش آنها، اولین گام در راه کمکرسانی به این کودکان و تلاش برای ایجاد تغییرات لازم در زندگی آنان بهمنظور بهرهمندی از حقوقشان است. کمبود اطلاعات و پراکندگی آنها در ارتباط با کودکان در معرض آسیب بهطور عام و کودکان کار و خیابان بهطور خاص ازجمله موانعی میباشد که در راه برنامهریزی و ساماندهی فعالیتهای لازم برای رهایی آنها از شرایط آسیب وجود دارد. شکلگیری بانک اطلاعات کودکان کار و خیابان میتواند در این زمینه، راهگشا باشد.
کودکان خیابانی مقوله یی است که در حال حاضر اکثر کشورها به خصوص کشورهای آسیایی را درگیر کرده است و اینان کودکانی هستند که به دلایل مختلفی چون فقر، طلاق، مهاجرت، شیوه های تربیتی خانواده، اختلالات جسمی و روانی و... در خیابان ها رها شده اند. اصطلاح کودک خیابانی برای نخستین بار در سال 1815 به وسیله «مای هو» در انگلیس به کار برده شد و بعد از سال 1979 در امریکا مصطلح شد و بعدها در کشورهای دیگر هم رواج یافت. [2]
کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک به افرادی اطلاق می شود که زیر 18 سال بوده، در خیابان زندگی و کار می کنند، خانواده یی ندارند یا امکان دسترسی به خانواده برای آنها وجود ندارد یا خانواده منتظر بازگشت آنان نیست و همچنین کسانی که امکان دسترسی به خانواده برایشان وجود دارد و بازگشت آنها نیز به خانواده امکان پذیر بوده و خانواده نیز منتظر بازگشت آنهاست. به گزارش سازمان جهانی حمایت از کودکان و نوجوانان، نزدیک به 75 درصد کودکان و نوجوانان موجود در خیابان ها، ارتباط و پیوندهای خانوادگی خود را حفظ کرده اند. مطابق تعریف فوق کودکان خیابانی کودکانی هستند که در ارتباط با خانواده یا بدون ارتباط با خانواده خود در خیابان ها به زندگی یا کار مشغول هستند. اینان چه هنوز در ارتباط با خانواده بوده و چه قطع ارتباط کرده باشند؛ از طبیعی ترین حقوق خود چون امنیت، مسکن، تغذیه، بهداشت، درمان، تحصیل، تفریح و... بی بهره اند و مورد آزار جسمی، جنسی و روانی و همچنین سوءاستفاده و استثمار قرار می گیرند. به طوری که دختران عمدتاً در همان 24 ساعت اول خروج شان از خانه مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته و معمولاً در معرض انواع بیماری ها از جمله ایدز، هپاتیت و... قرار خواهند گرفت. در میان بچه های خیابانی به نظر می رسد تعداد پسران بسیار بیشتر از دختران است. این به آن معنا نیست که دختران از بی توجهی در امان هستند؛ اما وضعیت شان تا حدی متفاوت است. برخی بسیار زود به روسپی گری تن در می دهند، عده یی پیش از ازدواج بچه دار می شوند و باید با کوهی از مشکلات عاطفی، مادی و اجتماعی دست و پنجه نرم کنند، عده یی دیگر نیز اگر خرید و فروش نشوند، به خدمتکارانی مبدل می شوند که غالباً گرفتار بهره کشی یا بدرفتاری می شوند. کودکان خیابانی در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته تقسیم می شوند. [3]
1- کودکان کار؛ این گروه را بیشتر کسانی تشکیل می دهند که عوامل خانوادگی و اجتماعی به خصوص آن بخش از عوامل که به مسائل معیشتی مربوط می شود، نظیر فقر خانواده و... باعث شده است آنها به خیابان بیایند و به نوبه خود در تامین بخشی از احتیاجات خانواده که عمدتاً احتیاجات اساسی و اولیه است، والدین خود را یاری کنند. [4]
2- کودکان خیابان؛ این گروه را بیشتر کسانی تشکیل می دهند که به دلایل متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی که کمتر جنبه معیشتی و بیشتر جنبه عاطفی دارند مثل خشونت، تبعیض و مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتن توسط خانواده، خانه را ترک گفته و در خیابان سکنی گزیده اند.
این گروه از کودکان برای محافظت از خویش گروه های کوچکی تشکیل می دهند که جای خانواده را برای آنها پر می کنند و در بین آنها نوعی همبستگی و محبت ایجاد می کند و رهبر گروه همیشه فرد قدرتمند و باهوش گروه است که همه افراد گروه، خود را ملزم به تبعیت از او می دانند. آنها همچنین مجبورند برای گذران زندگی خود به راه هایی بیندیشند که به وسیله آنها کسب درآمد کنند. به همین دلیل خیلی زود جذب گروه هایی می شوند که از آنها و از کارشان سوءاستفاده کرده و آنها را استثمار می کنند؛ گروه هایی که در زمینه هایی چون قاچاق مواد مخدر و کالا، قاچاق اعضای بدن انسان، تکدی گری، روسپی گری و... فعالیت می کنند یا جذب شغل های کاذبی چون واکسی، گل فروشی، سیگار فروشی، آدامس فروشی، فروختن فال و ادعیه مذهبی، کشیدن وزن رهگذران و... در سر چهارراه ها یا داخل پایانه های مسافربری می شوند. آنها به شدت توسط مردم تحقیر شده و مورد انواع کودک آزاری قرار می گیرند و همین عوامل بستر مناسبی را فراهم می آورد تا حتی کودکانی که جذب گروه های مجرم نشده اند نیز کم کم به انواع جرم و بزه چون دزدی، کیف قاپی، جیب زنی، فروش مواد مخدر، اعتیاد و استفاده از سلاح های سرد روی بیاورند. هر چند در ایران آمار دقیقی از این کودکان در دست نیست اما مستندات نشان می دهند 80 درصد کودکان خیابانی کودکان کار هستند و بیشتر آنها در استان های خراسان، تهران، لرستان و کردستان به سر می برند،90 درصد این کودکان والدین دارند، 80 درصدشان مهاجرند که 42 درصد آنها از روستاها و شهرهای دیگر کشور و 38 درصد از کشورهای دیگر آمده اند و از نظر جنسیت نیز 78 درصد آنها پسر و در سنین 5 تا 18 سالگی قرار دارند. در تحقیقی که روی 4133 نفر از کودکان خیابانی ایران انجام گرفت، مشخص شد 73 درصد این کودکان به بیماری های چشمی و 61 درصد به بیماری های تنفسی مبتلا هستند. همچنین 64 درصد آنها از بیماری های قلبی، 69 درصد از مشکل اختلال در شنوایی و 61 درصد از کمبود توجه رنج می برند و 82 درصد آنها نیز دچار بیماری های پوستی هستند. از نظر سوادآموزی هم 56 درصد آنها بی سوادند، 61 درصدشان مشکلات گفتاری دارند و در مجموع86 درصد آنها فاقد هرگونه مهارت شغلی اند که این آمار نشان دهنده وضعیت نگران کننده کودکان خیابانی در کشور است. چه اتفاقی افتاده است که کودکانی که باید در کلاس درس مشغول تحصیل علم و دانش یا در آغوش گرم خانواده یی مهربان به تفریح و بازی مشغول شوند، در خیابان ها به انواع جرم و بزه روی آورده و بدن نحیف و روح خسته شان زیر تازیانه نگاه های تحقیرآمیز مردم کوچه و خیابان یا دستان پرشقاوت صاحبان بی رحمشان خرد می شود؟ چه تفاوتی بین آنان و دیگر کودکانی که در آغوش حمایتگر خانواده، آسوده در پی بازی و تفریح و تحصیل هستند؛ وجود دارد؟
ریشه یابی معضل «کودکان خیابانی»
براساس آئین نامه اجرایی ساماندهی کودکان خیابانی مصوب هیات وزیران، کودک خیابانی به فرد کمتر از ۱۸ سال که به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر می برد اطلاق می شود.
کودکان خیابانی را می توان در دو گروه جای داد، گروه اول کودکانی هستند که خانواده دارند و به دلیل فقر خانواده و برای امرار معاش به خیابان ها روی می آورند. این کودکان صبح ها از خانه به خیابان می آیند تا با درآمدی ناچیزی که از فروش یک بسته آدامس، چند بسته کبریت، چند ورق فال و… بدست می آورند، کمک خرج خانواده باشند و زمانی که شب فرا می رسد، مجددا به خانه خود برمی گردند.
در اینجا ریشه یابی ، معضل کودکان خیابانی چندان کار مشکلی نیست و عاملی که باعث شده تا خانواده ها بچه های کوچکشان را برای کار به خیابان ها بفرستند، فقر اقتصادی خانواده است. و کودکان این خانواده ها هم مجبور هستند در سرمای زمستان و گرمای تابستان سر چهارراه ها و پشت چراغ قرمز ها بایستند، کودکی اشان را در ازدحام خیابان ها گم کنند تا شاید لقمه نانی در سفره خانواده شان بگذارند.
گروه دوم از کودکان خیابانی، کودکانی هستند که به دلایلی مانند طلاق، اعتیاد والدین و … خانواده اشان از هم گیسخته شده است و ارتباط آنها با خانواده شان قطع گردیده است، بنابراین این کودکان، خیابان را به عنوان خانه و کاشانه خود بر می گزینند. در این حالت است که باید به فکر آینده بود، وقتی این گروه از کودکان خیابانی بزرگ میشوند، چون عقدههای ناشی از بحران محبت و توجه در آنها رشد کرده است و با بیمهریها و بیتفاوتیهای جامعه نسبت به خودشان بزرگ شدهاند، این بیمهریها و عقدههای ناشی از آن را در آینده نه چندان دور در قالب انواع جرم و بزه نشان میدهند، یا به فردی شرور تبدیل میشوند و یا به زنان خیابانی که حیثیت انسانی خویش را به ناچیز میفروشند
[1] Kail RE (2006). Children and Their Development (4 ed.). Prentice Hall. ISBN 978-0131949119
[2] Erikson E (1968). Identity, Youth, and Crisis. New York: Norton
[3] Mercer J (1998). Infant Development: A Multidisciplinary Introduction. Pacific Grove, CA: Brooks/Cole
[4] Buchwald J (1987), "A comparison of plasticity in sensory and cognitive processing systems", in Gunzenhauser N, Infant Stimulation, Skillman NJ: Johnson & Johnson