بنابه نظر مراجع دینى , دختر بعد از تمام شدن نه سال قمرى و پسر پس از اتمام پانزده سال قمرى بالغ مى شود, چنانچه پسر قبل از رسیدن به پانزده سالگى محتلم شود یا اینکه موى زبر در محل مخصوص پیدا شود, مکلف است .
کسى که به حد بلوغ رسیده , نماز و روزه بر او واجب مى شود و باید براى انجام احکام مورد احتیاج خود از مجتهد جامع الشرایطتقلیدکند.
علایم رشد و بلوغ , اختصاص به انسان ندارد, بلکه آفریدگار جهان در همه موجودات عالم , اعم از انسان , حیوان و نبات به نحوى خاص , این پدیده شگفت انگیز را قرار داده است که پس از چندى در آنها استعداد بارورى و تولید مثل , بطور طبیعى نمایان می گردد.
علامت بلوغ درنوجوان پسر, به صورت احتلام ظاهر مى شود.انسان , اشرف مخلوقات است و این حالت احتلام در او آیت و نشانه اى است از قدرت پروردگار بزرگ که جوان باید با آن آشناگردد, احکام آن رابداند ورعایت نماید.توضیح مطلب به این ترتیب است که جوان , هنگامى که به سن بلوغ مى رسد, در خواب حالتى خاص به وى دست مى دهد و همزمان با آن , منى ازاو خارج مى گردد و معمولا بلافاصله بیدار مى شود.او نباید از این واقعه نگران باشد, چرا که خداوند متعال با ایجاد دستگاه جنسى در جسم او و بروز این حالت در دوران جوانى و بلوغ مى خواهد,نوید آمادگى پدر شدن به منظور بقاى نسل را به او بدهد.در این زمان است که پا به عرصه تکلیف مى گذارد و احکام الهى بر وى جارى مى گردد, لذا باید بلافاصله غسل نماید.انجام غسل بااحکامى که وارد شده , موجب پاکى جسم و صفاى روح اومى شود.
مستحب است در هنگام غسل ,بگوید: اللهم طهرنى و طهر قلبى که این جمله به او آرامش خاصى مى بخشد.در این هنگام , نماز و تمامى احکامى که براى بزرگسالان واجب گردیده , بر او نیز واجب مى شود.
جوان اینک وارد مرحله جدیدى از زندگانى اش شده و در پیشگاه حضرت حق , مقام و منزلت ویژه اى دارد.
او اکنون این شایستگى را یافته که مورد خطاب آفریدگار جهان واقع شده و باید به این دعوت پاسخ گوید.او در این مرحله از زندگانى خود, باید بداند که تمام اعمال , حرکات , رفتار و گفتارش و حتى تصوراتش تحت محاسبه الهى قرارمى گیرد و اگر خودرا در معرض هدایت مبدا آفرینش و در مسیر قانون الهى قرار دهد و هماهنگ با برنامه هاى نظام خلقت عمل کند, هر روز که از عمر گرانقدر اومى گذرد, یک قدم به سوى کمال و سعادت جاوید, نزدیک مى شود.او باید قدر گوهر جوانى خود را بداند و این مرحله حساس و پرفراز و نشیب زندگى را خوب درک کند.همواره خود را در محضر خداوند, حاضر و ناظر ببیند و در نمازش از او یارى جوید و دعاکندتا بتواند در برابر همه مسائل و سختیهایى که درآینده پیش مى آید, پایدارى نشان دهد و بر همه آنها غلبه یابد. جوان براى درک بهتر خود و نیز آشنایى با محیط پیرامون خویش , نیاز به راهنمایى و آگاهى دارد.او همواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبیعى , همراه باحالتها و هیجانهاى روحى و عاطفى است .
جسم جوان به شکل غیر ارادى به رشد خود ادامه مى دهد و رشد روحى و روانى وى در ارتباط مستقیم و متقابل با جسم اوست .هنگامى جریان رشد, حالت طبیعى به خود مى گیرد, که او از نظر فکرى و اعتقادى در جهت صحیح و در مسیر طبیعى برنامه هاى تکاملى نظام آفرینش قرار گیرد.
بنابراین , جوان براى رشد روانى و سازندگى خود, نیازمند هدایت و راهنمایى مربیان صالح و خیراندیش است از طرفى او نیازمند به فکر کردن درباره خود و رفتار و اعمال و عکس العملهاى خویش در محیط زندگى است .او باید چگونه زیستن را بیاموزد, بخصوص زمانى که به هویت خود پى مى برد و کم کم خودش را پیدا مى کند که من کیستم و در کجا هستم و چگونه باید باشم .
او باید پاسخ این سوالها را بیابد تا بتواند در مسیر زندگى خود سنجیده گام بردارد و به آینده اى مطمئن و سعادتمند دست یابد.یکى از روان پزشکان مى گوید: من در تحقیقات فراوانى که درباره علت ناراحتیهاى اشخاص انجام داده ام , به این نتیجه رسیده ام که این افراد,دردوران کودکى و جوانى , چگونه زیستن را بخوبى فرا نگرفته اند و به اندازه کافى راهنمایى نشده اند.بسیارى از آنان در حال حاضر, خود, پدر یا مادر هستند و داراى فرزندانى نیز مى باشند.آنها بدون این که خودشان بخواهند و یا بدانند, ناراحتیهاى روحى و روانى خود را به فرزندان منتقل مى کنند.جوان به علت این که سنش کم است و کمتر از بزرگسالان گرفتار ناملایمات زندگى شده , داراى ذهنى خام و عارى از تجربه است .
او کمتر از بزرگترها سرد و گرم روزگار را چشیده و با مشکلها و دشواریهاى کمترى در زندگى رو به رو گردیده است .ذهن پاک و ساده اش چندان فرصت انحراف و آلودگى پیدا نکرده و ازطرفى چون به دوران کودکى نزدیک است , بهتر از افراد مسن , مى تواندخاطره ها و حوادث دوران کودکى خود را به یاد بیاورد و علت بعضى از احساسها و رفتار خود را بفهمد تا در نتیجه , هرگاه رفتار ناپسندى از خودمشاهده کرد, به آسانى آن را علت یابى کرده و اصلاح نماید.جوان , هنوز قسمت بیشتر عمر خود را در پیش رو دارد.او با شناخت بهتر خود, مى تواند از بروز واکنشهاى نابهنجار در برابر پیشامدهاى زندگى در آینده , جلوگیرى نماید.
جوان و دوران بلوغ نخستین گام :
یکى از آگاهیهاى بسیار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محیط و پدیده هاى پیرامونش , آشنایى با خود است .توجه به خویشتن و آگاهى درباره خود یکى از شگفتیهاى نظام آفرینش است , زیرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشیا و دیگران , نسبت به خود,آگاهى و توجه حضورى
دارد و در عین حال مى تواند توجه خود را به شخصیت خویش متمرکز سازد و رفتار و کردار خود را مورد ارزیابى وتحلیل قرار دهد, حتى بهتر از یک پدیده خارجى , خود و رفتار خود را مورد مطالعه و تجربه و جستجوى علمى قراردهد.انسان اطلاعات علمیى که از خارج دریافت مى کند, ممکن است همراه با خطا و اشتباه باشد, ولى درباره خود خطا نمى کند.
در این باره قرآن مى فرماید, انسان به نفس خود آگاهى دارد, اگر چه (براى خطاهایش ) عذر تراشى کند انسان وقتى باطن خویش را شناخت و اصلاح کرد, رفتارى که از او صادر مى گردد نیز اصلاح مى شود.جوان داراى این قدرت خواهد بود که در برابر موفقیتها و یا شکستهاى زندگى , خود را نبازد و با تقویت ایمان و توکل به خدا با عزمى راسخ , درحوادث به جلو گام بردارد, زیرا غرور برخاسته از موفقیت یا نومیدى حاصل از شکست , هر دو براى وى خطرناک است .
بنابراین شما جوانان عزیز اگر مى خواهید در زندگى خوشبخت و سعادتمند باشید, باید از هم اکنون شروع به بررسى در وجود خودتان کنید وببینید چه معایب و نقصهایى دارید, سپس کوشش کنید که آنها را یکى پس از دیگرى برطرف نمایید.باید بدانیدکه گذشتن از مرحله کودکى و وارد شدن به دوران بلوغ و جوانى , چندان آسان نیست , بلکه این راه پر فراز و نشیب باید همراه با آگاهى ومراقبتهاى لازم طى شود.مطالعه فرازهاى زندگى رهبران بزرگى که منشا خدماتى به انسانها بوده و آنان را به سوى دانش و عدالت وخداپرستى هدایت کرده اند,ما را به این نکته آگاه مى سازد که : این گونه افراد از جمله کسانى بوده اند که دوران حساس بلوغ خود را به سلامتى و پاکى پشت سر گذاشته و ایام جوانى راآگاهانه سپرى کرده و از قدرت جوانیشان بیشترین استفاده را نموده اند.
آنان شیوه اى را برگزیده اند که استعدادهایشان را در جهت کمال , شکوفا کرده و همواره وجودشان براى خود و دیگران منشا خیر و برکت بوده است .اندیشیدن و درس آموزى از زندگى دانشمندان علوم و رهبران دینى بویژه پیامبران بزرگ به جوان کمک مى کند که در موقعیتها و مراحل مختلف زندگى براساس بهترین و ارزشمندترین دستاوردها عمل نماید تا استعدادهاى خود را شکوفا سازد.اما کسانى که موجب فساد و گمراهى خود و دیگران گردیده اند, بیشتر افرادى بوده اند که در دوران مهم و بحرانى بلوغ , انحراف و آلودگى فراوان پیدا کرده و آسیبهاى جبران ناپذیرى به شخصیتشان وارد شده است .بنابراین بى اطلاعى جوان از مسائل حساس دوران بلوغ , موجب اختلال روانى و تزلزل در شخصیتش گردیده و در نهایت , آینده اى مبهم و تاریک در انتظارش خواهد بود.