دلایل ترک تحصیل دانش آموزان و راهکارهاى جلوگیرى از آن
تعلیم و تریبت و معضلات و مشکلات مربوط به آن یکى از بحثانگیزترین مسائل در جوامع مختلف بوده و هست. دلایل این اهمیت را نیز مىتوان به نکاتى چون، لزوم تعلیم و تربیت صحیح نسل آتی، حساسیت و شکنندگى کودکان، نوجوانان و جوانان در مقابل مسائل مختلف؛ سرمایهگذارى دولتمردان جوامع براى دستیابى به موفقیت بیشتر با استفاده از تخصص نسل جوان؛ تاکید والدین بر تعلیم و تربیت درست فرزندان؛ حرکت سرسامآور جوامع به سوى رشد و ترقى و بسیارى نکات ریز و درشت دیگرى نسبت داد و بنا بر دلایل ذکر شده، «ترک تحصیل دانشآموزان» یکى از معضلاتى است که مىتوان آن را به دلایل مختلف، آفتى براى ساختار آموزشی، پرورشى جوامع دانست. شاخصترین دلایل و راهکارهاى جلوگیرى از ترک تحصیل دانشآموزان دبیرستانى در یازده مورد خلاصه مىشود؛
1- فراهم نشدن زمینه مناسب براى تحصیل همه جوانان و نوجوانان زیر بیست و یک سال؛ در بسیارى از کشورها حداکثر سن براى تحصیل در دوره دبیرستان18 سال است و پس از این سن دانشآموزان به فرض اشتیاق به ادامه تحصیل باید راهى مدارس شبانه شوند. حضور در مدارس شبانه عاملى براى ترک تحصیل دانشآموزان است. از این رو با ارتقاى سطح سنى این معضل برطرف شده و دانشآموزان بدون ترس و هیجان، بویژه هیجان ناشى از افزایش سن مىتوانند به تحصیل بپردازند. به عقیده پژوهشگران در قرن حاضر که بسیارى از دانشآموزان با مشکلات فراوانى چون ناتوانى در تامین نیازهاى اقتصادی، اجتماعى دست و پنجه نرم مىکنند، افزایش سن تحصیل در دبیرستان راهکارى است تا دانشآموزان بتوانند در کنار کار به تحصیل نیز بپردازند. براساس پژوهشهاى انجام شده بالاترین آمار مربوط به ترک تحصیل به دلیل افزایش سن و امتناع دانشآموزان از حضور در مدارس شبانه است.
2- مدارس ویژه دانشآموزان 19 تا 21 سال؛ خجالت دانشآموزانى که نسبت به همکلاسىهاى خود سن بالاترى دارد، عاملى دیگر براى ترک تحصیل آنها ست. بنابراین با ساخت مدارس ویژه دانشآموزان 19 تا 21 ساله، مىتوان گام موثرى جهت جلوگیرى از ترک تحصیل این رده سنى برداشت. این مدارس باید جدا از مدارس شبانه فعالیت کرده و از هر نظر حتى از جهت زمانى مانند سایر مدارس مقطع دبیرستان باشند.
3- بر روى تکتک دانشآموزان تمرکز کنیم؛ به عقیده پژوهشگران انجمن بینالمللى مطالعات آموزشى آمریکا )NEA( مرکز آموزشى مىتواند در زمینه آموزش و پرورش دانشآموزان موفق عمل کند که از وضعیت آموزشی، پرورشى فرد فرد دانشآموزان آگاه باشد. این تمرکز با کاهش تعداد کادر آموزشى و انتخاب افراد زبده، ارتباط منظم و موثر والدین و اولیاى مدرسه، ارتباط صمیمانه (در حد معقول و منطقی) بین دانشآموزان و آموزگار، کاهش تعداد دانشآموزان در هر کلاس (حداکثر بین 18 تا 25 نفر)، برنامهریزى منظم براى رسیدگى به وضعیت درسى دانشآموزان، برگزارى کلاسهاى تقویتى منظم به منظور رفع ضعفهاى آموزشى میسر است. پژوهشگران برگزارى برنامههاى تفریحى دسته جمعى در پایان هفته و حتى در طول تعطیلات تابستان را یکى از شیوههاى افزایش ارتباط میان دانشآموزان با یکدیگر و دانشآموزان با اولیاى مدرسه بویژه آموزگار مىدانند. این ارتباط زمینهساز حل بسیارى از مشکلات آموزشی، پرورشى است. در حقیقت به هر میزان موانعى چون ترس، خجالت و بىاعتمادى میان دانشآموزان و آموزگار و ... برطرف شود به همان میزان امکان موفقیت دانشآموز افزایش مىیابد.
4- گسترش زمینه تحصیل؛ محدود کردن رشته هاى تحصیلى و القاى این باور که ادامه تحصیل در برخى رشتههاى تحصیلى ضامن موفقیت بوده و ادامه تحصیل در سایر رشتهها، آینده روشنى را به دنبال ندارد، دانشآموز را از ادامه تحصیل دلزده مىکند. این نکته بویژه در دانشآموزانى که به ادامه تحصیل در برخى رشتهها علاقه نداشته و فقط به اجبار اجتماع، والدین و مدرسه ادامه تحصیل در این رشتهها را برمىگزینند حائز اهمیت بوده و عامل اصل بازدارنده از تحصیل آنهاست. بنابراین مدرسه و در گام بعدى اجتماع و والدین موظفند تا زمینه تحصیل براى همه رشتههاى تحصیلى را براى دانشآموزان فراهم کنند. از دیدگاهى دیگر شکستن حصار باورهاى نادرست اجتماعی، فرهنگى راهى جهت هموار کردن انتخاب آزادانه دانشآموزان و در نتیجه موفقیت آنهاست.
5- ارتباط بخش آموزش و اشتغال؛ ارتباط موثر بین بخش آموزش و اشتغال نه تنها باعث مىشود آموزشها جهتیابى صحیحى داشته و به سمت و سوى برآوردن نیازهاى اجتماع و چرخاندن چرخهاى اقتصادى گام بردارد، بلکه دانشآموزان اطمینان مىیابند که پس از فراغت از تحصیل و تحصیل در هر رشتهای، بیکار نخواهند ماند. ترس از بیکارى پس از اتمام تحصیلات (چه پس از اخذ مدرک دیپلم یا فارغالتحصیلى از دانشگاه) و باور به هدر رفتن سالهاى مفید جوانى به دلیل ترس از بیکارى پس از تحصیل، در مقایسه با افراد تحصیل نکردهاى که وارد بازار کار شده و از شرایط به مراتب بهترى نسبت به افراد تحصیلکرده برخوردارند، دانشآموز را از ادامه تحصیل باز مىدارد. در حقیقت مقایسه دائمى قشر تحصیلکرده و بیکار و تحصیلکرده و کم درآمد با قشر تحصیل نکرده و حتى بیسواد با درآمد بالا، یکى از دلایلى است که بسیارى از دانشآموزان دبیرستانى را از ادامه تحصیل باز مىدارد. این وضعیت در کشورهاى در حال توسعه و توسعه نیافته به وضوح مشاهده مىشود.
6- ارتقاى سطح کیفى آموزشها و شروع زود هنگام آموزشها؛ پژوهشها نشان مىدهد ارتقاى سطح کیفى آموزشها، شروع آموزشها به صورت جدى از دوره پیشدبستانی؛ پر بار کردن مباحث درسى ارائه شده در دورههاى گوناگون تحصیلی؛ ایجاد اشتیاق و علاقه به تحصیل و فراگیرى آموزشهاى ارائه شده با انتخاب مباحث درسى که خلاقیت و اشتیاق دانشآموزان را پاسخگو باشد و ... عوامل موثرى جهت جلوگیرى از دلزدگى و ترک تحصیل دانشآموزان در مقطع دبیرستان است. به هر میزان دانشآموز از فراگیرى لذت ببرد، به همان میزان امکان ترک تحصیل او کاهش مىیابد. از سوى دیگر حذف مباحث درسى وقتگیر و ایستا و جایگزین کردن مباحث درسى که پاسخگوى حس اشتیاق، پرسشگرى وخلاقیت دانشآموزان باشد، راهکار مناسبى جهت کاهش خطر ترک تحصیل دانشآموزان است.
7- حضور موثر و منطقى والدین در مراحل مختلف تحصیل دانشآموزان؛ خانواده در هر جایگاه و موقعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگى و ... که باشد نقش بسزایى در موفقیت یا شکست تحصیلى دانشآموز دارد. آموزش رفتارهاى صحیح فردى و اجتماعی؛ تشویق دانشآموز براى ادامه تحصیل؛ فراهم کردن زمینه مناسب براى ادامه تحصیل فرزندان؛ رفع مشکلات آموزشى و پرورشى با همکارى اولیاى مدرسه و ...، همگى عوامل موثرى براى ادامه تحصیل و موفقیت دانشآموز است. اگر این حمایتها از دوران کودکى و حتى پیش از شروع درس و مدرسه آغاز شود، بىشک نتیجه بهترى را نیز به همراه خواهد داشت. به عقیده پژوهشگران نقش والدین، حتى از عملکرد اولیاى مدرسه نیز شاخصتر و تاثیرگذارتر است.
8- حمایت؛ همراهى والدین و اولیاى مدرسه و به طور کلى همه افرادى که به شکلى در آموزش و پرورش دانشآموز نقش دارند، شاخصى براى تضمین موفقیت تحصیلى دانشآموز است. «اطمینان» از اینکه در شرایط بحرانى همواره فرد یا افرادى دانشآموز را «حمایت و هدایت» خواهند کرد، او را به ادامه مسیر دلگرم مىکند. پژوهشگران نقش حمایتى والدین و اولیاى مدرسه را تنها به صرف هزینه محدود نکرده و تاکید دارند این حمایت باید همه جانبه باشد. به این معنى که دانشآموز باید از جهت روانی، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، فکرى و ... تحت حمایت قرار بگیرد و در بسیارى از موارد اصلا نیاز به صرف هزینه نبوده و نیاز دانشآموز در حمایتهایى غیر از حمایتهاى اقتصادى تعریف مىشود.
9- رفع تبعیضها؛
هر یک از تبعیضهاى اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نژادی، قومى و ... مىتواند به تنهایى دانشآموز را از ادامه مسیر باز دارد. در بسیارى از کشورهاى اروپایى و آمریکا، شاخصترین آمار ترک تحصیل، به ترتیب متعلق به دانشآموزان آفریقایی، آمریکاى لاتین و آسیایى است. دلیل این امر جدا از تبعیضهاى اجتماعی، تفاوتهاى فرهنگى و به دنبال آن جدا ماندن از جمع دوستان و اجتماع، مشکلات اقتصادى خانوادهها، نابسامانىهاى روحی، روانى ناشى از این تفاوتها در دانشآموز، ناتوانى در فهم آموزشها به دلیل عدم تسلط کافى دانشآموز به زبان، فرهنگ و ... کشور مورد نظر، پذیرفته نشدن از سوى جمع دوستان و حتى اجتماع، فرقگذارىهاى فاحش اولیاى مدرسه بویژه آموزگاران میان دانشآموزان رنگین پوست و سفیدپوست و ...است. رفع این تفاوتها و تبعیضها راهکار مهمى جهت جلوگیرى از ترک تحصیل دانشآموزان است.