چکیده
تشکلهای داوطلبانه مردمی که سابقه فعالیت آنها به سال های دور میرسد، یکی از عوامل اصلی توسعه کشورها میباشد. در شرایط کنونی، تحقق ا هداف دولت در زمینه توسعه از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی ،بدون مشارکت و همیاری آحاد جامعه بوجود نخواهد آمد. سازمانهای غیردولتی زاییده یک چنین نیازی برای مشارکت جامعه و دولت است. این سازمانها از طریق همکاری مردمان با هم و با دولت وبخش خصوصی در بسیاری از زمینه ها بستر ساز توسعه و رشد جامعه میباشند. در مقاله حاضر کوشش شده تا ضمن بیان مفهوم وتعریف سازمانهای غیردولتی، نقش آنها در توسعه در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی توصیف شود.
واژگان کلیدی: توسعه، سازمان های غیردولتی، توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی
مقدمه
اصطلاح توسعه در معنای جدید آن تنها پس از جنگ جهانی دوم فراگیری رشد، در مباحث اولیه، توسعه مترادف با نوسازی جامعه و به مرور زمان در قالب رشد اقتصادی تلقی میشد اما امروزه، توسعه کشورها را در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی مورد بررسی قرار میدهند ( مقدس: 1378-40)
مایکل تودارو معتقد است که توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق دانست.( ازکیا: 1380،8)
سیرز، توسعه را جریانی میداند چند بعدی که تجدید سازمان، وسعت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی و اجتماعی به همراه دارد وی درباره توسعه کشورها مطرح کردهاست، اینکه فقر چه تغییری کرده است؟ بیکاری چه تغییری کرده است؟ نابرابری چه تغییری کرده است؟ چنانچه کلیه سه پدیده فوق در طی یک دوره کم شده باشد، بدون شک این دوره برای کشور مورد نظر یک دوره توسعه بوده است. (کیا، 1382، 6)
در شرایط کنونی ،از نظر اقتصادی، سیاسی، امکان تحقق اهداف دولتها در زمینه توسعه، بدون مشارکت و همیاری تمام آحاد جامعه وجود ندارد. سازمانهای غیردولتی زاییده یک چنین نیازی برای مشارکت جامعه و دولت هستند ( الوانی؛ 1381،8)
تعریف، سازمانهای غیردولتی (NGO)
NON-Government organizations
سازمان های غیردولتی به عنوان بخش سوم، در کنار بخش دولتی و بخش خصوصی نیز مطرح میگردد. بخش سوم اصطلاحی است برای بیان بخشی که متفاوت با بخش خصوصی و دولتی و دارای ماهیتی داوطلبانه است. سازمان های غیردولتی هم در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته مورد توجه قرار گرفته و بخشهای دولتی و خصوصی توانسته اند با همکاری این سازمانها در تحقق اهداف خود توفیق بیشتری داشته باشند. ( الوانی؛ 1381،9) چنانچه درتمام کشورها، حتی کشورهای در حال توسعهای همچون هند وبنگلادش سازمان های غیردولتی را به عنوان یکی از بازوهای توسعه به رسمیت شناخته و از نقش آفرینی آنها در حل مشکلات اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی استفاده می شود ( جمشیدی، 1383،21)
کاربرد وسیع سازمان غیردولتی گاه باعث ابهام و سردرگمی میشود، لذا سعی شده است به تعاریفی پرداخته شود که مفهوم وسیع و پیچیده سازمانهای غیردولتی را برای خواننده به وضوح بیان نماید.
طبق تعریف اول هر سازمانی که بخشی از دولت نیست و در محدوده جامعه مدنی فعالیت میکند، سازمان غیر دولتی (NGO) می باشد. این تعریف شامل سازمانهایی مثل اتحادیههای کارگری، جوامع و نهادهای مذهبی، گروههای سیاسی، باشگاههای ورزشی، جوامع هنری، فرهنگی و انجمنهای شغلی و تجاری نیز میشود. ( بیل، دان، 1995)
تعریف دیگر در زمینه توسعه، سازمانهای غیردولتی را سازمانهایی می داند که برای بهبود بخشیدن وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم، به نفع آنها کار میکنند( بیل، دان:1995)
طبق آئین نامه اجرایی تأسیس و فعالیت NGO مصوبه 9/11/81، سازمان غیردولتی، به تشکلهایی اطلاق میشود که توسط گروهی از اشخاص حقیقی یا حقوقی غیرحکومتی به صورت داوطلبانه با رعایت مقررات مربوط تأسیس شده و دارای اهداف غیرانتفاعی و غیرسیاسی است.
سالامون لستر، سازمان های غیردولتی را تشکلی مستقل، منعطف، دموکراتیک، و غیرانتفاعی که فعالیتهای خود را برای کمک به تقویت بنیه های اقتصادی و یا اجتماعی گروههای حاشیهای، حل معضلات عامه یا حتی مسائل قشری خاص متمرکز کرده، تعریف نموده است. (نوروز ، 1380،1)
به طور کلی سازمانهای غیردولتی در زمینه ارائه خدمات به بخشهای نیازمند در جامعه میپردازند و سعی میکنند تا تسهیل کننده فرآیندهای تحول اجتماعی- اقتصادی- سیاسی در سطوح گروهها و افراد جامعه باشند و همچنین میکوشند تا میان واحدها و سازمانهای مختلف نوعی هم افزایی و اتحاد ایجاد کنند و روحیه مشارکت جمعی میان سازمانها را عملی سازند. ( الوانی:1381،9)
نقش سازمان های غیردولتی در توسعه:
سازمان های غیردولتی در حال حاضر جایگاه عمده ای در توسعه پیدا کرده اند. زیرا سازمانهای مذکور میتوانند با ایفای نقشهای مختلف، بخش دولتی را در امور توسعه یاری دهند و به طور موثری در فرآیند توسعه عمل کنند.
توماس به چهار جزء اصلی در فرآیند توسعه اشاره میکند که سازمانهای غیردولتی به طور موثری می توانند در انجام دادن آنها ایفای نقش کنند، این چهار جزء عبارتند از :
جهت دادن به تلاش های افراد برای تحقق اهداف
تاکید بر ایجاد تغییر در جامعه
رعایت اصول ارزشی در امر توسعه
استقرار در امر توسعه
سازمانهای غیردولتی با توجه به نزدیکی آنها به جامعه ای که توسعه در آن تحقق پیدا میکند به خوبی قادرند در این فرآیند انجام وظیفه کنند (الوانی، 1381، 8)
سازمان های غیردولتی با دسترسی وسیع به آحاد مردم و جلب اعتماد آنان از جهت رفع معضلات و کاستی های جامعه در کنار دولت و به عنوان مکمل طرح های توسعه ای فعالیت می کنند. این نهادها با شناختی که از مردم دارند، می توانند سطح آگاهی های عمومی را در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی بالا برده و در عین حال به پیشبرد برخی برنامه های دولت و جلوگیری از برنامه های بدون توجه، با رعایت موثرترین شیوهها اقدام کند.
(نظری: 1384، 21)
با توجه به توضیحات مطرح شده، حال به نقش سازمان های غیردولتی در هر یک از ابعاد توسعه (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی) می پردازیم:
نقش سازمان های غیردولتی در توسعه فرهنگی، اجتماعی:
هرچند که توسعه فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر متفاوت می باشد ولی به دلیل اینکه توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی مکمل و پیوسته، یک پدیده اند و هر دو نوع الزاماً بر ایجاد و وجود تمایز فراینده جامعه منجر می شوند، در این مقاله در یک عنوان مشترک قرار گرفته اند. (توسلی، 1373، 15)
مفهوم توسعه فرهنگی از اوایل دهه 1980 به بعد از طرف یونسکو به عنوان یک سازمان فرهنگی در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهیمی است که تاکید بر نیازهای غیرمادی افراد جامعه دارد.