تلویزیون و مطبوعات: در نیمه دوم دهه 1950 رسانه های اطلاعاتی «سمعی – بصری» - رادیو و تلویزیون – عقب ماندگی شان را [ از نظر کمی ] نسبت به مجموع تیراژ نشریه های روزانه جبران کردند و از آنها نیز فراتر رفتند. در سال 1957 بیش از 250 میلیون گیرنده رادیو و تعداد قابل توجهی گیرنده تلویزیون در جهان، وجود داشت، در حالی که تیراژ تمامی نشریه های روزانه بالغ بر 225 میلیون بود. بیست سال بعد، مجموع گیرنده های رادیو و تلویزیون به مرز 5/1 بیلیون دستگاه رسید. بر تیراژ مطبوعات نیز افزوده شد. براساس گزارش یونسکو، در سال 1964 در سراسر جهان، مجموعاً 328 میلیون شماره نشریه روزانه به چاپ رسید. اکنون مجموع تیراژ نشریه های روزانه، از مرز 400 میلیون شماره فراتر رفته است. در دوره پیشرفت بیش از اندازه رادیو، و بعداً تلویزیون، نوع نشریه های روزانه و تیراژ آنها نیز در سراسر دنیا رو به افزایش بود؛ اما این افزایش نسبت به میزان رشد رسانه های سمعی – بصری به طور چشمیگری کندتر بود.
تلویزیون،مقاومترین مانع بر سر راه رشد مطبوعات و ازدیاد تیراژ آن بوده است؛اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که حتی پیش از آنکه تلویزیون به صورت رقیبی سرسخت درآید، نوع و تیراژ مطبوعات در کشورهای پیشرفته صنعتی رو به کاهش بود. علل این کاهش پیش از هر چیز، عبارت بود از: انحصاری شدن روز افزون مطبوعات؛ از میدان به در رفتن بسیاری از نشریه های مستقل در طی رقابت و مبارزه ای سرسختانه با این انحصارطلبی؛ و تمرکز قدرت مطلق و سرنوشت ساز در دست بنگاههای انتشاراتی عمده. رادیو از اواسط دهه 1920 و تلویزیون از دهه 1950 از نفوذ مطبوعات کاسته و آن را تضعیف کرده است.
تلویزیون،به سرعت برتریهایش را بر مطبوعات به منصه ظهور رساند: واکنش سریع نسبت به رویدادها؛ ارائه اخبار از طریق تصویر؛ و پخش تبلیغات و آگیهای مؤثر. در این باره، انریک ملون مارتی نز نمونه ای واقعی ارائه می دهد:به هنگام مراسم تشییع جنازه رنه کاتی؛ رئیس جمهور وقت فرانسه – که در سال 1963 در هاور برگزار شد، روزنامه عصر فرانسه – فرانس سوار – به منظور تهیه گزارشی ،دو خبرنگار و دو عکاس را در اتومبیلی ویژه به محل اعزام کرد؛ اما به رغم کوشش و کارآیی فوق العاده افراد اعزامی، روزنامه یاد شده در نخستین شماره اش عکسی را که از صفحه تلویزیون گرفته شده بود، همراه با گزارشی براساس تفسیری که به طور زنده از تلویزیون پخش شده بود، به چاپ رساند. روزنامه ها در سایر کشورها همین گونه عمل کردند. با این حال؛ کنش متقابل تلویزیون و مطبوعات الگوی ساده ای را دنبال نمی کرد. دلایلی وجود داشت که به وضوح نشان می داد در کشورهایی که دارای تلویزیون پیشرفته بودند، مطبوعات طبقه بورژوا قصد تسلیم در برابر تلویزیون را نداشتند. مطبوعات در مواردی با تغییر دادن برخی روشهایشان در حقیقت نفوذشان را در دوره گسترش سریع تلویزیون افزایش دادند. بنابراین در ایالات متحده آمریکا بسیاری در دوره گسترش سریع تلویزیون افزایش دادند. بنابراین در ایالات متحده آمریکا بسیای از روزنامه ها ، نظیر نیویورک تایمز و واشینگتن پست موقعیتشان را حفظ کردند، در حالی که هفته نامه نیوزویک بر تیراژش افزود. در فرانسه، تیراژ لوموند در سال 1958 یکصد هزار بود و بیست سال بعد تعداد آن به نیم میلیون نسخه رسید. در همان زمان در بریتانیا، روزنامه های ساندی تایمز و آیزور تیراژشان را افزایش دادند. در آلمان فدرال – به رغم اشباع شدن کشور از گیرنده های تلویزیون – تیراژ مطبوعات مدام رو به فزونی بود؛ تا آنجا که در سالهای پایانی دهه 1970 مردم این کشور بیست میلیون گیرنده تلویزیون در اختیار داشتند و در عین حال بیست و سه میلیون شماره نشریه روزانه دریافت می کردند.
این همترازی مطبوعات با تلویزیون،به عواملی که در پی خواهند آمد بستگی دارد. فرآیند «انحصار مطبوعات» که توسط عمده ترین روزنامه و منفذترین مجله ادامه می یابد، حتی از رقابت سرسختانه با تلویزیون – که پیش از هر چیز نشریه های نسبتاً ضعیف را به ورشکستگی می کشاند بهرهها می گیرد.
در کشورهایی که از تلویزیون تجارتی پیشرفته برخوردارند – ایالات متحده آمریکا ، بریتانیا، ژاپن، کانادا و الخ – گرایش به سوی تمرکز و انحصار سرمایه، در دست صاحبان مطبوعات و شبکه های رادیو – تلویزیون ، شدیدتر و سریعتر بوده است. این گرایش و پویش در کشورهایی دارای شبکه رادیو – تلویزیون ملی (غیر تجارتی) هستند، به صورت نیمه پنهان – نیمه آشکار و با ترفندهایی عوامفریبانه ادامه می یابد. یکی از این ترفندها، همکاری انحصارگران مطبوعات با سازمانهای رادیو – تلویزیون و عضویت در شوراها و در هیئت مدیره این سازمانهاست.
انحصارگر سرمایه، به مطبوعات – و بویژه نشریه های روزانه – هنوز به عنوان رسانه ای کلیدی در امر تبلیغات و آگهیهای تجارتی می نگرد. در بریتانیا، ژاپن و در برخی کشورهای دیگر، تلویزیون تجارتی به مرز نشریه های روزانه نزدیک شد، اما بعداً موقعیت نشریه های مذکور مستحکم شد و پیشتازی شان را محفوظ داشتند.
مطبوعات،روش سنتی شان را در عرصه مطالب به میزان زیادی تغییر داده اند. بدین معنی که هدف روزنامه ها و مجله ها به طور روزافزون،جلب نظر گروههای حرفه ای خاص با علایقی ویژه بوده است؛ و این در حالی است که برنامه های خبری – اطلاعاتی رادیو و تلویزیون ،توده وسیعی از مردم را مخاطب قرار می دهند. مطبوعات، حتی نشریه های روزانه، بر آن شدند که نه تنها بر تهیه گزارش از اخبار و رویدادهای مهیج و جسارت آمیز – که در تهیه آنها ، شبکه های تلویزیونی از امتیاز سرعت برخوردارند – تأکید کنند، بلکه به تفسیر بیشتر و عمیق تری از اخبار و وقایع نیز بپردازند.
در بعضی از کشورها، نشریه های روزانه چند بار در روز، و در چاپهای جداگانه ، توزیع می شود و سعی بر این است که آخرین شماره همزمان با اخبار شب [عصر] به دست خوانندگان برسد.
بسیاری از نشریه ها – بویژه مجله های مصور – کیفیت طرحهایشان را بالا برده اند و بر تعداد عکسها و تصاویر افزوده اند.
آنچه گفته شد، عواملی بود که در دهه 1970 موجب بازگشت موازنه – هرچند ناپایدار – میان تلویزیون و مطبوعات،در کشورهای بزرگ سرمایه داری شد.
تلویزیون و رادیو: سازمانهای رادیو به محض ظهور تلویزیون، نفوذ و تأثیر آن را احساس کردند. در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا، مشاهده شد که با به کار افتادن تلویزیون ،شماره شنوندگان رادیو به نصف کاهش یافت. تلویزیون به همان نسبت که گسترش مییافت، تعداد بیشتر و بیشتری از شنوندگان رادیو را می ربود.
دو سال پس از زمانی که تلویزیون عرضه و شناخته شد، تعداد بینندگان بیشتر از شنوندگان رادیو بود. در سالهای بعد نیز گرایش به تماشای تلویزیون داشت. در سال 1948 میانگین اوقاتی که یک خانواده در نیویورک به رادیو گوش می داد 5/4 ساعت در روز بود، در حالیکه در اوایل دهه 1970 این «زمان» به دوساعت در روز، کاهش یافته بود. در فرانسه،از هر سه نفر بیننده تلویزیون یک نفر اظهار می دارد که هرگز به رادیو گوش نمی کند. هنگام عصر [شب] که برنامه های تلویزیون جالبتر است،تنها دودرصد از بییندگان فرانسوی ممکن است به رادیو گوش بدهند.
شبکه های رادیویی در سالهای آغازین دهه 1950 – تقریباً در تمامی کشورهای سرمایه داری که دارای شبکه تلویزیونی بودند – با مشکل بزرگی روبرو شدند. میزان فروش گیرنده های رادیو تنزل کرد و تعدادی از شرکتهای سخن پراکنی [پخش صدا] ورشکست شدند. با وجود اینکه نظیر این بحران در مطبوعان نیز پدید آمد، اما به فاجعه نیجنامید. ورود رادیوی ترانزیستوری قابل حمل و ارزان قیمت به بازار، به سرعت تعداد شنوندگان رادیو را افزایش داد؛ زیرا این امکان را به دست می داد که برنامه های رادیو، در هر جا و در هر زمان شنیده شود. رادیوهای ترانزیستوری کوچک بعضاً به اندازه یک قوطی سیگار و بسی ارزانتر از بهای یک دستگاه تلویزیون – در بسیاری از کشورها ، از جمله کشورهای پیشرفته، به صورت یک رسانه عمده و مورد علاقه درآید.