تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی )

تعداد صفحات: 52 فرمت فایل: word کد فایل: 10534
سال: 1384 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۲۹,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی )

    گستردگی انواع قالبهای شعری در شعر رودکی

    رودکی به فراوانی سخن از دیرگاه شهرت داشته، چنانکه رشیدی سمرقندی (از شاعران نامدار قرن ششم) گفته است:

    شعر او را بر شمردم سیزده ره صد هزار

                                                    هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری

    به استناد این بیت مجموع اشعار رودکی به هزار یا یک میلیون و سیصد هزار می‌رسد. عوفی هم در لباب‌الالباب می‌گوید که «اشعار او به صد دفتر برآمده است». دریغا که از آثار گرانبهای پدر شعر فارسی تا امروز بیش از پانصد و پنجاه بیت از مأخذهای کهن بدست نیامده است. در این مقدار از سخن استاد تنها چند قصیده و قطعه و غزل و رباعی و پاره‌ای از مثنویهای چندگانه و بیت‌هائی پراکنده از دیگر سخنان وی می‌توان یافت.

    دکتر رضا زاده شفق در این باره می‌فرماید: «رودکی در فنون سخن و انواع شعر مانند قصیده و رباعی و مثنوی و قطعه و غزل مهارت داشته و در هر طرز بخوبی کامیاب گردیده و مخصوصاً در قصیده سرائی پیشرو دیگران بوده است و می‌توان گفت نخستین شاعر بعد از اسلام است که قصیده عالی و محکم ساخته. رودکی نه تنها در سخن‌پردازی و تناسب الفاظ استاد بوده بلکه معانی بسیار دقیق به کار برده و قطعه‌های عبرت‌آمیز و ابیات حکیمانه به یادگار گذارده است …»(1) به قول استاد زرین‌کوب: «شهرت و قبول (رودکی، البته بی‌جهت نبود. چون در شاعری قدرت و مهارتی کم مانند داشت. خاصه در توصیف احوال و تجسیم مناظر بس چیره‌دست بود: غزل او مایه رشک و حسرت عنصری بود و در نزد وی غزل رودکی وار نیکو شمرده می‌شد. شاید آواز دلاویز و نغمه پرشور چنگ شاعر نیز در شهرت و رواج این غزل‌ها بی‌تأثیر نبود و دریغ است که از این غزلها نمونه‌های بسیار در دست نیست.»(2)

    به گفته مؤلف فرهنگ جهانگیری و سندباد نامه رودکی دارای مثنوی‌های متعدد بوده است وی به جزء منظومه کلیله و دمنه و مثنوی دوران آفتاب و سندبادنامه، وی دارای شش مثنوی دیگر است.(3) «از اشعار مسنوب به رودکی به جز آن چه به شعرای دیگر منسوب است و در دیوان ایشان می‌توان یافت، تاکنون 1047 بیت فراهم شده است:

    از قصاید و مقطعات 572 بیت

    از رباعیات 76 بیت

    از ابیات پراکنده که متعلق به قصاید و غزلیات و مقطعات بوده است 177 بیت

    از مثنویات 222 بیت.(4)

    که این مطالب نشان دهنده گستردگی قالبهای شعری در دیوان او بوده است:

    «رودکی پیشاهنگ چکامه سرایان نیز هست و کهن‌ترین قصیده کاملی که مشتمل بر تشبیب و تخلص به مدح باشد از وی به یادگار مانده است. ابداع رباعی هم به گفته صاحب‌المعجم از اوست.(5)» رودکی با وسعت بخشیدن به مضامین قابل درج در رباعی، موضوعاتی از قبیل مدح، هجو، پند، اندرز و مضامین عاشقانه و تغزلی را در رباعیهای خود گنجانده است

     

     

    حاتم طائی تویی اندر سخا
    نی، که حاتم نیست با جود تو راد
     

     

     

     

    رستم دستان تویی اندر نبرد
    نی، که رستم نیست در جنگ تو مرد
                                   (دیوان، ص 54)

     

     

    هر که را با تو کار درگیرد
    به سخن لب زهم چو بگشایی
     

     

     

     

    بهره از روزگار برگیرد
    همه روی زمین شکر گیرد
                                   (دیوان، ص 55)

     

     

    چون کشته ببینی‌ام دو لب گشته فراز
    بر بالینم نشین و، می گوی به ناز
     

     

     

     

    از جان تهی این قالب فرسوده به آز
    کای من بکشته و پشیمان شده باز
                                   (دیوان، ص 57)

     

    باید اشاره نمود که مضامین غزلی یکی از مضمون‌های رایج در شعر رودکی است. این مضامین دارای تعابیری بدیع و دقیق است، از زبانی ساده برخوردار است و سخن مشهور عنصری در مورد آنها دور از حقیقت نیست که می‌گوید:

     

    غزل رودکی وار نیکو بود
    اگر بپیچم به باریک وهم
     

     

     

     

    غزل‌های من رودکی وار نیست
    بدین پرده اندر مرا بار نیست
     

     

    آقای دکتر نصرالله امامی در صفحه 92 و 93 کتاب «استاد شاعران رودکی» اینگونه در مورد غزل رودکی سخن می‌گویند که:

    «یکی از ویژگیهای مضامین غزلی در سروده‌ های رودکی، موسیقی قوی و غنی آنها است چنان که گویی شاعر اصلاً غزل را برای ترنم با آوای‌ساز می‌سروده است. درهمین رهگذر، قافیه‌های متناسب، ردیف‌های نرم، توزیع و رعایت تناسب‌های وزنی از جمله ویژگیهایی است که شاعر بدان توجه داشته است.

    از قطعات بازمانده در اشعار رودکی دانسته می‌شود که شاعر اشعار مستقلی را تحت عنوان و مطابق با تعریفی که ما از قطعه در نظر داریم سروده است. آنچه تأیید کننده این مطلب است، وحدتی است که از نظر مضمون در بعضی از قطعات شاعر به چشم می‌خورد. از سوی دیگر، این احتمال هم می‌تواند مطرح گردد که ابیاتی از قصاید او باقی مانده باشد که امروز با عنوان قطعه در میراث شعری وی ضبط شده است.»

    اما در قصاید رودکی که سخن با تغزل شروع شده و شاعر در بیت مخلص، ظریفانه به ستایش ممدوح وارد گردیده و به همان سبک و سیاق شاعران مدیحه‌سرای ادوار بعد به مدح می‌پردازد. جز آن که در جنبه‌های اغراق و مبالغه‌ای که خاص شاعران ستایشگر است، جانب اعتدال را غالباً از دست نمی‌نهد و در مواردی می‌کوشد تا ممدوح را آن اندازه که واقعیت حال اوست بستاید. مطلبی که صاحب تاریخ سیستان در مورد قصیده «مادر می» و صفات ابوجعفر احمدبن محمد نقل می‌کند، تأیید همین مطلب است.

    عمده مضامینی که رودکی در قصاید خود مطرح می‌کند عبارتند از: وصف طبیعت، مدح، مضامین خمری و تغزلی و حسب حال و مرثیه.

    از آنجا که قصیده فضای گسترد‌ه‌ای برای جولان کلام شاعر است جهان‌بینی و دریافت‌های فلسفی او از زندگی و مسائل آن را، بیشتر در قصاید وی می‌توان دید.

     

    گستردگی انواع قالب‌ های شعری در اشعار نیما یوشیج

    نیما یوشیج با شیوه بیان همه‌ی شاعران بلند آوازه‌ی ایران بعد از اسلام آشنایی داشته و شعر کهن فارسی را از جمیع جهات می‌شناخته است. یک بررسی مقدماتی نشان می‌دهد که نیما سبک سخن قدما و انواع قالب‌های شعر سنتی و قوانین وزن و قافیه شعر قدیم را می‌داند و در همه انواع آن طبعی آزموده و دستی نموده است. وی با همه استادی و چابکدستی در شعر سنتی، قالبهای مرسوم متوازی را منسوخ دانسته، می‌کوشد بیهودگی و خستگی‌آور بودن شعر در قالب سنتی را به دیگران تلقین بکند، البته در این راه تا حدودی نیز توفیق می‌یابد و خود قالبهای تازه‌ای ساخته به کار می‌بندد و حتی گاهی در روش اندیشه و بیان آن نیز نوآوریهایی دارد. به عنوان نمونه نیما کار نوآوری خود را از مثنوی آغاز می‌کند ولیکن در آن دگرگونیهایی آزادانه- هر چند بسیار اندک- ایجاد می‌کند: چنانکه در منظومه‌ی «شیر» پس از هر بیتی از مثنوی خود، دو جزء از «فعولن» می‌افزاید و مخمس گونه‌ای می‌سازد:

    حرام است خواب

     

     

    شب آمد مرا وقت غریدن است
    من تنگ کرده جهان جای را
     

     

     

     

    گه کار و هنگام گردیدن
    ازین بیشه بیرون کشم پای را
     

     

    نگردند شاد

     

     

    برآرم تن زردگون زین مغاک
    که ریزد ز هم کوهساران همه
     

     

     

     

    بغرم به غریدن هولناک
    بلرزد تن جویباران همه
     

     

     

    نگویند تا شیر خوابیده است
    بترسیده است از خیال ستیز
     

     

     

     

    دو چشم وی امشب نتابیده است
    نهاده ز هنگامه پا در گریز
     

     

    (مجموعه‌ی کامل اشعار، ص 60(6))

    البته لازم به تذکر است که وی در مثنوی به سبک قدیم نیز طبع آزمایی کرده و از عهده‌ی آن نیک برآمده است بی‌آنکه در قالب شعری قدیم تغییری بدهد:

    چشمه کوچک

     

    گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
    گه به دهان بر زده کف چون صدف
    گفت: «در ین معرکه یکتا منم
    چون بدوم سبزه در آغوش من
    چون بگشایم ز سر مو، شکن
    قطره‌ی باران که در افتد به خاک
     

     

     

     

    غلغله زن، چهره‌نما، تیز پا
    گاه چو تیری که رود بر هدف
    تاج سر گلبن و صحرا منم
    بوسه زند بر سرو بر دوش من
    ماه ببیند رخ خود را به من
    زوبدمد بر گهر تابناک
                        (مجموعه کامل، ص 65)

     

    نهم پای پیش

     

    شهر معروف «افسانه» نیز بر پایه‌ی مثنوی نهاده شده است با این تفاوت که مصراع دوم با مصراع چهارم قافیه می‌سازد و مصراع پنجم به تنهایی نقش ختم یک بند را بازی می‌کند. وزن منظومه نیز از ‎آغاز تا پایان حفظ شده است که می‌توان آن را نوعی ترکیب‌بند نام نهاد:

    افسانه

    در شب تیره، دیوانه‌ای کاو

    دل به رنگی گریزان سپرده

    در دره‌ش سرد و خلوت نشسته

    همچو ساقه‌ی گیاهی فسرده

    می‌کند داستانی غم‌آور

    در میان بس آشفته مانده

    قصه‌ی دانه‌اش هست و دامی

    وز همه گفته ناگفته مانده

    از دلی رفته دارد پیامی

    داستان از خیالی پریشان…

    (مجموعه کامل، ص 39)

    نیما هرگاه به شعر کهن روی می‌آورد، در قصیده سبک خراسانی را برمی‌گزیند و به خوبی از عهده‌ی آن برمی‌آید، چون قصیده زیر:

    در وصف بهار و منقبت مولای متقیان علی (ع)

     

    باز آمد نوروز، مه دلبر و ساغر
    بس گل شکفیده‌ست ز هر جانب بستان
    آن ماند ز لفینش به آن شوخ دلا را
    خیری همه خون می‌چکد از جای به جایش
    گر دیده فروبندم در دل گذرندم
    لاله به مثل همچو یکی مجمر آتش
    گر کرد هزیمت ز بهار آیت سرما
     

     

     

     

    ز آن گشت همه باغ پر از ساغر و دلبر
    بس غنچه دمیده‌ست به هر گوشه به ره بر
    این ماند بالاش به آن یارک لاغر
    از بسکه نشسته‌ست بر لاله‌ی احمر
    ور ز آنکه گشایم به در آیندم در سر
    سوسن به صفت همچو بتی در بر مجمر
    نه شگفت، مگر دیدش در عدت و لشکر…
    رک: صفحات 597-594، مجموعه‌ی کامل

     

    در میان شعرهای سنتی نیما می‌توان به انواع قالبهای مثنوی، غزل، قصیده، قطعه و رباعی اشاره نمود. دراین گروه از نظر تعداد ابیات غلبه با مثنوی است زیرا دو منظومه بلند نیما «قصه رنگ پریده» و منظومه داستانی «قلعه سقریم» در این قالب سروده شده است.(7) و نیز به این دو منظومه می‎توان منظومه نسبتاً بلند دانیال را هم افزود. گذشته از این سه منظومه، در دیوان نیما هفده مثنوی کوتاه دیگر وجود دارد که اغلب آنها حکایت‌های کوتاه پندآمیز یا طنزآمیزند از نظر تعداد، شعرهایی که در قالب قطعه سروده شده است، از همه انواع دیگر قالبهای سنتی در دیوان نیما بیشتر است. از جمله شعرهای دیگر سنتی نیما یک مرثیه بلند است با عنوان الرثاء در رثای ادیب پیشاوری. پنج غزل نیز که وی در سال 1317 سروده شده و قصیده بلند طوفان در سال 1319، نیز از دیگر شعرهای سنتی نیماست. به  این مجموعه می‌توان حدود ششصد رباعی را نیز افزود.

    در اینجا به یکی از غزل‌های نیما اشاره می‌کنیم:

     

    همه شب در غم آنم که چه زاید روزم
     

     

     

    همچو صبحم نه لب از خنده جدا لیک چو شب
     

     

     

    ماجرائی نبود گفتی از آشوب جهان
     

     

     

    آتش‌افروز نبودم من بیمار توأم
     

     

     

    مردنی نیست کز آن زندگی‌ای راست نشد
     

     

     

    هیچکس را نه به حالت بنهادند به جا
     

     

     

    فاش نیما مکن این نکته ز کار بد و نیک
     

     

     

    نکته‌گیران بخیلند نهان از پس و پیش
     

     

     

     

     

    روزم آید چو ز در از غم شب در سوزم
     

     

     

    تیرگیها به دل غمزده می‌اندوزم
     

     

     

    نکته سر بسته نهادی که شود مرموزم
     

     

     

    سوختی خوش که نبینی ز چه می‌ افروزم
     

     

     

    خنده شمع از آن است که من می‌سوزم
     

     

     

    سخن راستی این است که می‌آموزم
     

     

     

    دست افشان نخ او گیر که من می‌دوزم
     

     

     

    تا نبینند که گوید نه بدآمد روزم(8)
     

     

    شعر ذیل یک قطعه کاملاً سنتی است که شیوه نوشتاری آن نیز همان شیوه قدیم است:

     

     

    زدن با مژه بر موئی گره‌ها
    ز روح فاسد پیران نادان
    به گوش کر شده مدهوش گشته
    به چشم کور از راهی بس دور
    به جسم خود بدون پا و بی‌پر
    گرفتن شرزه شیری را در آغوش
    کشیدن قله الوند بر پشت
    مرا آسانتر و خوشتر بود زان
     

     

     

     

    به ناخن آهن تفته بریدن
    حجاب جهل ظلمانی دریدن
    صدای پای موری را شنیدن
    بخوبی پشه‌ی پرنده دیدن
    به جوف صخره سختی پریدن
    میان آتش‌سوزان خزیدن
    پس آنگه روی خار و خس دویدن
    یک بار منت دونان کشیدن(9)
     

     

    گروه دوم از شعرهای نیما شعرهاییست که در آنها رکن صورت دستکاری می‌شود و بدین ترتیب انواعی از قالبها که می‌توان آنها را گونه‌هایی از ترکیب بند، ترجیع‌بند، مستزاد، مسمط و ترکیبی از آنها شمرد در شعر نیما ظهور می‌کند. قدیمی‌ترین شعر از این نوع شعری است به نام شب که به فاصله یک شعر سنتی در قالب قطعه، بعد از قصه رنگ پریده آمده است:

    هان ای شب شوم وحشت‌انگیز!

    تا چند زنی به جانم آتش؟

    یا چشم مرا ز جای برکن

    یا پرده ز روی خود فروکش،

    یا باز گذار تا بمیرم

    کز دیدن روزگار سیرم

    دیری است که در زمانه دون

    از دیده همیشه اشکبارم،

    عمری به کدورت و الم رفت

    تا باقی عمر چون سپارم.

    نه بخت بد مراست سامان

    وای شب نه تراست هیچ پایان.(10)

    در شعر ای عاشق فسرده (سال 1319) چهار پاره‌های هر بند را مصراعی همانند در همه بندهای می‌بندد که ترکیبی است از مسمط و ترجیع بند در شعر کهن:

    بر پای بید سبز نشسته تمام روز

    افکنده سر فرود، چنان شاخه‌های بید،

    بود از برای عشق دلازار خود بسوز،

    هرکس صدای گریه‌اش از دور می‌شنید

    ای عاشق فسرده بخوان زیر بید سبز.

    وین دم نهفته در طرفی آب جویبار

    مانند او به گریه صدایش بلندتر…

    سیل سرشک خونین از چشم او نثار

    می‌کرد در درون دل سنگ هم اثر،

    ای عاشق فسرده بخوان زیر بید سبز(11)

    شاید بتوان شعر بلند (خانواده سرباز) را به سبب وجود پاره‌ای کمتر از طول یک مصراع شبیه قالب مستزاد دانست. دراین شعر پاره‌ اضافی نه به دنبال مصراع چهارم بلکه به دنبال مصراع پنجم و هم قافیه با آن مصراع آمده است:

    شمع می‌سوزد بردم پرده

    تا کنون این زن خواب ناکرده

    تکیه داده‌ست او روی گهواره

    آه! بیچاره! آه! بیچاره!

    وصله چندی‌ست پرده خانه‌اش

    حافظ لانه‌اش

    مونس این زن هست آه او

    دخمه تنگی‌ست خوابگاه او

    در حقیقت لیک چار دیواری

    محبسی تیره بهر بدکاری

    ریخته از هم چون تن کهسار

    پیکر دیوار(12)

    تنوع این صورتها نشان می‌دهد که نیما از همان آغاز در کنار شعرهایی که کاملاً‌ در صورت و قالب سنتی می‌سراید، مدام در فکر ایجاد و تجربه صورتها و قالب‌های جدید است.

    در میان این قالب‌های متنوع، قالب چهار پاره که قافیه‌های آن در هر بند چهار مصراعی تغییر می‌کند کمتر شاعر را مقید به رعایت قیدهای متنوع می‌کند. قالب چارپاره به سبب همین قید و بندهای کمتر و آزادی بیشتری که به شاعر می‌دهد و نیز نزدیکی بیشتر به قالبهای سنتی و اصول و ضوابط آن، بعد از نیما صورت غالب شعر فارسی می‌گردد و حداقل می‌توان گفت که اکثر شعرهای مجموعه‌های نخستین بسیاری از شاعران مشهور بعد از نیما در قالب چهارپاره سروده شده است. در میان شعرهای نیما نخستین شعری که در قالب چهارپاره سروده شده است، شعر قو است:

    صبح چون روی می‌گشاید مهر

    روی دریا سرکش و خاموش

    می‌کشد موجهای نیلی چهر

    حبه‌ای از طلای ناب به دوش،

    صبحگه، سرد و تر، در آن‌ دمها

    که ز دریا یا نسیم راست گذر،

    گل مریم به زیر شبنم‌ها

    شستشو می‌دهد بر و پیکر،

    صبحگه کانزوای وقت و مکان

    دلرباینده است و وشوق افزاست،

    بر کنار جزیره‌های نهان

    قامت با وقار قو پیداست(13)

    …                                                                         (مجموعه آثار نیما، ص 126)

    گروه سوم از شعرهای نیما، شعرهاییست که در آنها پیروزی نگرش تازه به هستی بر اصول و ضوابط مقاوم سنت در حوزه صورت و قالب تحقق پیدا می‌کند. و به این گروه شعرهای آزاد نیما گفته می‌شود. شعرهای آزاد نیما قابل طبقه‌بندی نیست چون طول وزنی مصراع‌ها و کاربرد قافیه دراختیار شاعر و خواست اندیشه و احساس اوست.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی )

    فهرست:

    گستردگی انواع قالب‌های شعری در شعر رودکی.............................................................................. 2

    گستردگی انواع قالب‌های شعری در اشعار نیما یوشیج................................................................... 6

    رودکی و مدیحه‌سرایی در اشعار او........................................................................................................ 17

    نیما یوشیج و مدیحه‌سرایی..................................................................................................................... 24

    ویژگیهای اشعار رودکی............................................................................................................................. 30

    ویژگیهای اشعار نیما.................................................................................................................................. 40

    فهرست منابع و مآخذ............................................................................................................................... 49

     

    منبع:

    تاریخ ادبیات ایران، رضازاده شفق، ص 50- 51.

    با کاروان حله، زرین‌کوب، ص 4-7.

    درباره قدمت مثنوی بنگرید به «مثنوی و مثنوی‌گویان» محمدعلی تربیت، مجله مهر سال پنجم، شماره سوم 1316.

    محیط زندگی احوال و اشعار رودکی، ص 442.

    برگزیده اشعار رودکی و منوچهری، اسماعیل حاکمی، ص 14.

    مجموعه کامل اشعار نیما، فارسی و طبری، سیروس طاهباز، چاپ دوم 1371، انتشارات نگاه.

    منظومه قصه رنگ پریده، حسب الحال شخصی شاعر است و تأثیر زبان و بعضی از مضامین مولوی در آن آشکار است و منظومه داستانی قلعه سقریم از نظر زبان و مضمون و وزن تحت تأثیر هفت پیکر نظامی است.

    مجموعه آثار، دفتر اول شعر، سیروس طاهباز، ص 373- 375.

    همان منبع، ص 35.

    همان منبع، ص 35.

    همان منبع، ص 331.

    همان منبع، ص 99.

    خانه‌ام ابری است، ص 74- 75.

    محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 455- 456.

    سرکش و سرکب ظاهراً دو تن از بزرگان علمای موسیقی ایران در زمان ساسانیان بوده‌اند.

    محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 455-459.

    بوی جوی مولیان، دکتر کاظم دزفولیان، پیشگفتار، ص ث.

    گزینه سخن پارسی (رودکی) خلیل خطیب رهبر، دیباچه.

    بنگرید به: ابوعبدالله رودکی، ص 42. درباره اشاره به فاطمی و تعبیر از آن به فاطمیان و نیز احتمالات دیگر ر.ک: همان مأخذ ص 37-43.

    یادمان نیما، ص 212.

    همان منبع، ص 31.

    اندیشه و هنر در شعر نیما، ص 99-100.

    خانه‌ام ابری است، ص 97-98.

    شخیش: مرغک خوش‌آواز.

    جستجوی مفاهیم بهره‌وری در ادب پارسی: محمدعلی چراغی، ص 32.

    استاد شاعران رودکی، ص 64-65

    بوی جوی مولیان، ص 5-6.

    استاد شاعران رودکی، ص 65-66.

    همان منبع، ص 65.

    مجموعه کامل اشعار نیما، ص 491.

    یادمان نیما، ص 201.

    همان منبع، ص 233.

    همان منبع، ص 213.

    برای توضیح بیشتر در این مورد رجوع شود به کتاب بدایع و بدعتها و عطا و لقای نیما از اخوان ثالث.

    یادمان نیما، ص 76.

    مجله موسیقی، تیر 1319، ص 29.

    یادمان نیما، مقاله جلال‌آل‌احمد «مشکل نیما یوشیج»، ص 90.

    اندیشه و هنر در شعر نیما، ص 254.

    همان منبع، ص 256.

    عطا و لقای نیما، اخوان ثالث، ص 15.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), مقاله در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), تحقیق درباره تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), مقاله درباره تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی ), موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مقایسه مبانی فکری و سنت شعری رودکی ( پدر شعر فارسی ) و نیما یوشیج ( پدر شعر نو فارسی )
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت