نیلوفرانی که در مرداب می بالند!
• علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی دختران فراری می کنند، اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود
• اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
پریسا تو گرگ و میش یک روز پاییزی ساک کهنه اش را پر کرد از لباس های کهنه تر و زد بیرون، می خواست بره به جایی که دیگه زیر لگدهای پدر و برادر معتادش تنش کبود نشه و از اذیت و آزارهای نامادری در امون بمونه... می خواست بره به جایی که آسمونش رنگ دیگه ای باشه... اصلا می خواست کاری بکنه که چرخ دنیا به کامش بچرخه... اما این بره کوچولوی 15 ساله نمی دونست که گرگهای گرسنه در خیابونای این شهر شلوغ چه دندونایی براش تیز کرده اند....
روزی نیست که چندین خبر در جراید منتشر نشود و در آن به فرار دختران از خانه و یا دستگیری دختران فراری کم سن وسال در تاریکخانه های شهر و در دام مفسده پروران اشاره نشده باشد، این دختران فراری از خانه پس از مدتی سرگردانی با دیدن هر چهره به ظاهر مهربانی به خیال خیرخواهی با او همراه شده و فقط با رد وبدل کردن چند جمله کوتاه سر از تاریکخانه های شهر درآورده اند.
کارشناسان معتقدند اختلاف بین والدین، طلاق و جدایی آنها، وجود ناپدری و نامادری، اعتیاد والدین، توقع بیش از حد از نوجوانان، ترس از تنبیه و توبیخ شدن، سرزنش و شماتت های مستمر، تحمیل ازدواج زود هنگام، بی توجهی و کم توجهی، کسب محبت اعضای خانواده و به خصوص والدین، خیال پردازی و کسب شهرت، موفقیت های دور از دسترس، فقر مادی و فرهنگی، کمبود عواطف، عدم وجود محیط امن در خانواده، تبعیض، سوء ظن، شک و بدخلقی والدین، خشونت در خانه، ناخواسته بودن کودک و بسیاری عوامل دیگر از جمله دلایل فرار دختران از خانه محسوب می شود.
60 درصد دختران فراری از هفته اول مورد تعرض قرار می گیرند
استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 110 دختر با سابقه فرار از منزل که 30 نفر از آنها در اماکن عمومی، 40 نفر در مراکز بازپروری دختران بهزیستی و 40 نفر در زندان ها با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی توانبخشی صورت گرفته، 6/92 درصد این دختران سابقه دستگیری پس از فرار، 68 درصد دارای سابقه گریختن، 44 درصد سابقه تحویل به مراکز بهزیستی و 7 درصد سابقه زندان دارند.
دکتر علیرضا جزایری می افزاید: بیش از نیمی از این دختران با هدف کسب پول و یا سرپناه در طول مدت فرار، تقریبا هر روز ارتباط جنسی برقرار می کنند، 7/3 درصد این دختران ارتباط جنسی هم با مردان و هم با زنان را ذکر کرده اند و میانگین تعداد شرکای جنسی در دخترانی که هر روز ارتباط جنسی دارند حداقل یک و حداکثر 10 نفر است
وی اظهار می دارد: 9/38 درصد این دختران بدون داشتن هیچ برنامه ای برای تامین مخارج و 50 درصد بدون داشتن هیچ سرپناه مشخصی برای سکونت پس از فرار (حداقل شب ها) از منزل می گریزند، 2/35 درصد این دختران با برداشتن پول از منزل، 4/20 درصد کار کردن، 7/3 درصد قرض کردن، 6/5 درصد سرقت، 4/7 درصد خودفروشی، 4/7 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/5 درصد زندگی با دوست پسر و یا ازدواج با آنها روزهای پس از فرار را به شب می رسانند. عضو گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی با بیان اینکه میانگین سنی اغلب دختران فراری در زمان اولین فرار حدود 16 سال است به اهمیت تمرکز اهداف پیشگیرانه ثانویه در این زمینه اشاره کرده و معتقد است: دامنه گستره سنی زمان اولین فرار 9 تا 30 سال در کل نمونه ها و 11 تا 21 سال در نمونه های دارای سابقه ارتباط جنسی پس از فرار، این مطلب مهم را گوشزد می کند که دختران در هر سنی امکان فرار از منزل را دارند بنابر این سایر گروههای سنی هر چند به اندازه نوجوانی در اولویت نیستند، اما باید مد نظر قرار گیرند.
اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
هروئین و تریاک بیشترین مواد مصرفی دختران فراری
رئیس انجمن مددکاری ایران به مصرف هروئین و تریاک در میان دختران فراری اشاره کرده و می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 300 مددجوی دختر و زن مراکز بازپروری صورت گرفته بیش از 35 درصد این دختران دارای سابقه اعتیاد هستند که در این میان هروئین و تریاک عمده ترین مواد مصرفی بیش از 50 درصد دختران فراری را تشکیل می دهد، همچنین بر اساس این تحقیق 5/24 درصد دختران فراری هروئین، 5/29 درصد تریاک، 15 درصد حشیش و 31 درصد سیگاری هستند.
دکتر مصطفی اقلیما می افزاید: دختران فراری مانند ولگردان برای تهیه مایحتاج زندگی و خوراک مرتکب سرقت، اعمال منافی عفت و خودفروشی شده و ظرف مدت کوتاهی در پی آشنایی با باندهای فساد به فحشا کشیده شده و در این مرحله است که برای رهایی از فشار روانی، غم سرگردانی و کمبود محبت بسیار سریع در دام مواد مخدر گرفتار می شوند.
وی ناسازگاری با والدین را دلیل عمده فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: در 5/19 درصد دختران فراری ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد عدم امنیت در خانواده، 15 درصد وضع نامناسب اقتصادی، 5/12 درصد از هم پاشیدگی خانواده، 7 درصد گرایش به مسائل انحرافی، 5/12 درصد ازدواج نابسامان، 3/2 درصد اعتیاد و 5 درصد مشکل روانی دلیل ترک خانه بوده است.
بیش از 30 درصد دختران فراری در خانه مورد تعرض قرار گرفتهاند
دکتر اقلیما آزارهای جنسی را واقعیت تلخ دیگر دختران فراری دانسته و اظهار میدارد: 36 درصد دختران فراری توسط اعضای خانواده مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند، 33 درصد این دختران فراری تنبیه بدنی، 6 درصد اجبار به گدایی، 13 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/6 درصد رها شدن در خیابان را دلیل ترک منزل عنوان کرده اند.
این مددکار اجتماعی ناسازگاری مددجو با والدین و ایجاد محدودیت، ممانعت از پیشرفت و تحصیل، تهدید به ازدواج های اجباری را از جمله مهمترین دلایل فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: دخترانی که در خانواده های از هم پاشیده و دارای مشکلاتی شامل جدایی والدین، مشاجرات خانوادگی، عدم امنیت، رفت و آمد افراد خلافکار، اجبار به تکدی گری و خرید و فروش مواد زندگی می کنند، درصورت ترخیص احتمال زیادی برای بازگشت مجدد به خیابان دارند.
تحقیقات کارشناسان بر روی دخترانی که از خانه فرار کرده اند، بیانگر این امر است که اکثر قریب به اتفاق آنها از طرف سرپرست و یا سایر اعضای خانواده حداقل یکی از رفتارهای زیر شامل کتک زدن، توهین کردن، مراقبت شدید، زندانی کردن، مسخره کردن و یادآوری مکرر اتفاقات گذشته آزار دیده و فقط 14 درصد نمونه ها با برخورد مناسب والدین پس از بازگشت مواجه می شوند.
در مجموع یافته های این تحقیق نشان می دهد که این دختران به خانه هایی بازگردانده شده اند که شرایط قبلی منجر به فرار آنها تغییر نکرده و خانواده ها نیز فاقد مهارتهای لازم برای برخورد با این دختران بوده اند.
والدین، 70 درصد در فرار دختران از خانه مقصرند
عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز با اشاره به کاهش سن فرار دختران از 16 به 5/14 سال می گوید: برخورد نامناسب و ناشایست والدین با دختران دلیل 70 درصد فرار دختران از خانه است.
دکتر عباس گلدوست عارفی معتقد است: بر اساس آمار سازمان بین المللی کار سالانه 10 میلیارد دلار سود از تجارت و قاچاق دختران و زنان نصیب باندهای مافیایی می شود و برآوردها بیانگر این واقعیت تلخ است که 10 میلیون نفر از کودکان جهان قربانی این تجارت هستند.
وی می افزاید: بر اساس اعلام سازمان سالانه یک میلیون کودک در جهان روسپی می شوند و سازمان بهداشت جهانی نیز مدعی است که 105 میلیون کودک به ویروس ایدز مبتلا هستند. دکتر گلدوست در ادامه می گوید: بر اساس اعلام سازمان جهانی حمایت از کودکان خیابانی، 70 درصد دختران فراری روزانه یک یا دو بار مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند و متاسفانه در بحث کودکان خیابانی آنچه مساله دختران را از اهمیت مضاعف برخوردار می کند بحث جاذبه جنسی است که مساله فرار دختران را از پیچیدگی خاصی برخوردار کرده است.
وی با بیان اینکه 70 درصد دختران فراری را دخترانی در مقطع تحصیلی راهنمایی تشکیل می دهند، معتقد است: افرادی که سر راه این دختران قرار می گیرند با فریب آنها را به مراکز فساد کشانده و درآمد سرسام آوری را از این راه نصیب خود می کنند.
این استاد دانشگاه در ادامه به معضل دختران فراری به ویژه در مناطق دور از مرکز و شهرهای کوچک اشاره کرده و اظهار می دارد: متاسفانه در این مناطق خانواده ها مرگ را تنها علاج دختران فراری پس از بازگشت به خانه می دانند در حالی که باید در شرایطی که هر ساله این پدیده با روند افزایشی مواجه است، خانواده ها شرایط و محیط خانه را برای پذیرش دختران خود فراهم کنند، همچنین رسانه ها باید از طریق فرهنگسازی راه بازگشت به خانه را هموار تر کنند تا از عوارض جبران ناپذیرتر این مساله در امان بمانند.
افزایش 20 درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده
علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی این دختران می کنند اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود، گویی از هر طرف که این دختران جمع آوری می شوند از سوی دیگر به تعداد آنها افزوده می شود!
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره می گوید: در 6 ماهه اول سال گذشته 876 دختر فراری در مراکز خانه های سلامت بهزیستی پذیرش و ساماندهی شده اند که این رقم در 6 ماه اول سال 81 تنها 734 مورد بوده است، ضمن اینکه سن فرار دختران نیز در این میان به 13 سال کاهش یافته است.
دکتر سید حسن علم الهدایی به وجود 27 مرکز خانه سلامت در کل کشور اشاره کرده ومی افزاید: طی 6 ماهه اول سال 82 تهران با 153 مورد بیشترین پذیرش دختران فراری را داشته و پس از آن استان مرکزی با 83 مورد، خوزستان 35، اصفهان 33، و خراسان 13 مورد پذیرش داشته اند که استان یزد با 6 مورد کمترین مشکل را در زمینه دختران فراری داراست.
باندهای فساد، 90 درصد دختران فراری را شکار می کنند
90درصد دختران فراری پس از ترک منزل به دلیل نداشتن سرپناه در شهر سرگردان می شوند و به امید یافتن یک مکان امن گرفتار باندهای فساد شده و مورد سو استفاده قرار می گیرند.
معاون دفتر آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کاهش سقف سن فرار دختران در شهر تهران به 15 سال را نشان از بحرانی شدن این آسیب دانسته و می گوید: دختران فراری در بدو فرار در پارکها و باغهای حاشیه شهرها گرفتار باندهای فساد شده و در پاساژها، دامداری ها و باغهای اطراف تهران مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند.
دکتر غلامرضا رضایی فر شرایط نامساعد خانوادگی را مهمترین عامل تاثیر گذار در فرار دختران از کانون خانواده دانسته و معتقد است: در این سنین احساسات و هیجانات شدید و بحران بلوغ که همزمان با این دوره شروع می شود، نوجوانان را وا می دارد که به دنبال هویت خود باشد و اغلب آن را در گروه همسالان خویش می یابد. وی افسردگی و خمودگی دختران را محرکی برای برقراری ارتباط غیر متعارف با جنس مخالف و پیدا کردن جایگزینی برای پدر دانسته و اظهار می دارد: برخورد نامناسب والدین سبب تشویق و ترغیب آنان به تشدید ارتباط بیرون از خانه می شود که خود می تواند نهایتا به یکی از علل فرار تبدیل شود.
دکتر رضایی فر از پدیده دختران فراری و کودکان خیابانی به عنوان دو آفت مهم اجتماعی نام برده و معتقد است: شرایط گذار جامعه از نظام سنتی به مدرن تسریع کننده ایجاد این آسیب های اجتماعی در جامعه است، در جامه سنتی نظارت شبکه خویشاوندی بر روی فرزندان زیاد بوده و نه تنها والدین بلکه منسوبان دیگر هم بر تربیت بچه ها نظارت داشتند اما در شرایط فعلی این نظارت داخلی به دلایل مختلف سست شده است.
وی تصریح می کند: داشتن یک هدف مشخص در زندگی و پایبندی به سنتها و ارزش های دینی و اجتماعی می تواند در بالا بردن درک و فهم نوجوانان در تحمل و یا تغییر شرایط نامطلوب به شیوه درست راهگشا باشد، بطوری که آنان دیگر فرار را به عنوان بهترین و ساده ترین راه انتخاب نکرده و پیش از هر تصمیمی عواقب شوم این اقدام را در نظر بگیرند.