مکانیزم های دفاعی که در مراحل[1] رهانی، مقعدی و نخستین مرحله احلیلی[2] تحول روانی- جنسی پدیدار می شوند.
یک بار دیگر این اصل کلی را یادآوری می کنیم که: مکانیزمهای دفاعی عملیات ذهنی ای هستند که مؤلفه های[3] ناخوشایند عواطف را از حوزه آگاهی هشیاری دور[4] می کنند (عواطف[5] یک اصطلاح روان تحلیل گری برای ایجاد هیجان ها [6] است).
با در نظر داشتن تعریفی که در پی می آید، به خاطر داشته باشید که هر یک از مکانیزم های دفاعی می توانند با به ناهشیار راندن بخشی از عواطف در تقلیل[7] آرام کردن هر یک از عواطف مؤثر باشند. علاوه بر این، اکثر اوقات تعدادی از مکانیزمهای دفاعی باهم عمل می کنند.
همچنین به یاد داشته باشید که برای به دست آوردن تصویر کاملی از کارکرد ذهنی، ضروری است که قلمروهائی فراتر از مکانیزم های دفاعی ارزیابی شوند، قلمروهایی نظیر: کنش کشاننده ها[8] (خوردن، عمل جنسی و پرخاشگری)؛ تجارب عاطفی (اضطراب، افسردگی، احساس تقصیر و گناه[9]، احساس شرمندگی[10]،خوشی [لذت]، عصبانیت)؛ کنش فرامن[11] (گرایش به تنبیه خودسر[12]، ارزش ها، آرمان ها، اعتبار، خوش قولی، مسئولیت پذیری) کارکرد من خود مختار[13] انسجام بخشی، تفکر منطقی، تکلم، ادراک، واقعیت آزمایی، انتزاع [استنباط]، خود مشاهده گری[14]، قضاوت، سرگرمی، و مهارتها [سرگرمیهای من])؛ نیرومندی [15] من (تحمل عاطفی، مهار تکانشوری، مهار خیالپردازی) (به پیوست2 مراجعه کنید)؛ قابلیت(ظرفیت)[16] روابط با موضوعی[17] همدلی، خونگرمی، اعتماد، هویت، صمیمیت و ثبات در روابط) (به پیوست 3 مراجعه کنید).
نشانه های آسیب شناختی روانی (نظیر توهم، هراس، [آیینهای] جبری و نشانه های تبدیلی[18] به این دلیل رخ می دهند که کشاننده ها، عواطف، فرامن، کارکرد منِ مستقل، قدرتمندیِ من، روابط موضوعی و مکانیزمهای دفاعی در تضاد با هم قرار می گیرند. راه حل نهایی رایج برای حل تعارض های مختلف "شکل سازشی"[19] نامیده می شود. در مورد مشکلات روانی "تشکل سازشی مرضی"[20] مطرح می شود (سی. برنر، 2002) شکل تبانی در فصل های بعدی به تفصیل شرح داده خواهد شد (به فصل یک نیز می توانید مراجعه کنید).
در بسیاری از مثال های بالینی که شرح آنها خواهد آمد، بیش از یک مکانیزم دفاعی در هر مورد وجود دارد با این حال سعی شده مثالهایی انتخاب شود که مکانیزم دفاعی مورد بحث در آن برجسته تر باشد. در فهرست ذیل،مکانیزمهای دفاعی بر اساس تقریب مراحل تحول روانی- جنسی به ترتیب وقوع زمانی ارائه شدهاند. مکانیزمهای دفاعی [هر مرحله] الزاماً با نزدیک شدن مرحله بعدی تحول روانی- جنسی، از بین نمیروند. در واقع، در بزرگسالی، ترکیبی از مکانیزمهای دفاعی [مراحل مختلف] به کار برده می شود. روال کار به این ترتیب است که آن دسته از مکانیزمهای دفاعی را که سبک سببی دارند، معمولاً از زبان[21] دوم شخص بیان می شوند[22] (مثال، همسان سازی با پرخاشگر به این صورت تعریف می شود : شما آنگونه که دیگران با شما رفتار کردهاند، رفتار می کنید) معمولاً این روش هم برای خواننده و هم برای نویسنده آسانتر است.
مرحله دهانی (صفر تا 3 سالگی)
1- فرافکنی[23] (فروید[24]، 1984؛ ویلیک[25]، 1993)
شما (بازنمایی ذهنی representation) عواطف، تکانهها یا امیال خود را به فرد دیگری نسبت میدهید که باعث تحریف شیوه نگرش شما نسبت به آن فرد میشود.
در صورتی که واقعیآزمایی هم نقص داشته باشد، نتیجه "فرافکنی پسیکوتیک" میشود.
"نقص در تمایز خود- از موضوع[26] " نیز به فرافکنی دامن میزند. پیشداوری تا حدودی از فرافکنی نشأت میگیرد که در آن افراد صفاتی را که در خود نمیپسندند به گروههای دیگر نسبت میدهند.
خانم د، فکر میکرد که رئیسش از [کار] او عصبانی است. او گفت که روز قبل رئیس از خانم د خواسته بوده که یک گزارش بازرگانی را فوراً آماده کند و به او تحویل دهد. انجام این کار برای خانم د، دشوار بود چرا که او مسئولیتهای دگری هم داشت که باید به آنها میرسید. او انجام این کار را به آخر آن روز موکول کرد و امیدوار بود که بتواند آن را کامل کند. از آنجا که او زمان تحویل گزارش کار را به رئیس تعیین نکرده بود و رئیس هم ناراحتی از خود نشان نداده بود، خانم د، تمام شب را با نگرانی گذراند چرا که فکر میکرده رئیس از او عصبانی است.
پس از گفتگوی کوتاهی با خانم د معلوم شد، کسی که از رئیس عصبانی است خود اوست، او خواسته رئیس را مبنی بر تحویل چنین گزارشی به سرعت، غیر منطقی میدانسته، در حالی که رئیس میدانسته خانم د، وظایف دیگری نیز دارد که باید به آنها هم رسیدگی کند. خانم د، عصبانیت خود را به رئیس فرافکنی کرده و تصور میکرده که رئیس از او عصبانی است.
بهتر است در درمان،مراجع را خیلی زود با فرافکنیهایش رویارو[27] کنید، تا بتواند چگونگی عملکرد فرافکنی را به وضوح دریابد. به عبارت دیگر، [در صورت عدم مواجه شدن با فرافکنیها] امکان دارد تحریفهای عمدهای به ویژه نسبت به شما (درمانگر) در مراجع باقی بماند. برای مثال، مراجعی که در آغاز جلسه می پرسد "آیا روز بدی را گذراندهاید؟" را با پاسخی به این صورت "شاید شما روز بدی را گذراندهاید، ولی فکر میکنید که من چنین شرایطی داشتهام"، مواجه کنید.
و یا اگر مراجعی از شما بپرسد که "چرا به من این طور عجیب خیره شدهاید؟" پاسخ فوری شما باید چیزی شبیه این باشد که "اصلاً این طور نیست، اگر چه متوجه شدم که شما به طرز غریبی به من نگاه میکنید". این طور به نظر میرسد که شما چیزی را به من نسبت می دهید که خودتان واقعاً فکر یا احساس می کنید. مراجعی که قادر به درک این نوع رویارویی (مواجه شدن) باشد، به درمان بینش گرا خوب پاسخ میدهد.
2- درون فکنی[28] (فروید، 1917؛ آ. فروید، 1936، 1992؛ سندلِر[29]، 1960؛ میسنر[30] ، 1970، 1971؛ تالپین[31] 1971؛ وُلکان[32]، 1976)
شما از فرد دیگری تجسم ساختهاید، و از کارکردهای من نظیر ادراک،حافظه و انسجام بخشی استفاده می کنید؛ یعنی شما فردی را می بینید آنچه را دیدهاید را به خاطر می آورید و سپس ادراکات و خاطرات را سازمان دهی می کنید. بنابراین "تصویر ذهنی" ("درونفکنی" یا "تصویر موضوع" نیز نامیده میشود) شکل گرفته را به عنوان هدف خیالپردازی و عواطف به کار میبرید.
درون فکنی جزئی از ساختار روانی در نظر گرفته می شود. مراقبت های آرامش بخش مادر[33] در طی سال اول زندگی با کودک در هم آمیخته می شود (درون فکنده می شود)، و کودک به تدریج مادر را درون فکنی می کند تا توانایی[34] خود آرامش بخشی در او ایجاد شود. بنابراین، به لحاظ نظری، درون فکنی ها به منزله توانمندی در مهار و به تأخیر انداختن [ارضای نیازها] است (قدرتمندی من)، به ویژه تحمل عاطفی و کنترل تکانشوری با درون فکنی ارتباط تنگاتنگ دارد (لاست من[35]، 1966) (به پیوست 2 مراجعه کنید).
اگر از درون فکنی به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده می کنید (برای دفع کردن عواطف از خود)، شما به چیزی شبیه تصویر فرد دیگری بدل خواهید شد. به عقیده برخی از تحلیل گران همانندسازی تراکم انباشتگی دائمی است (مسینر 1970، 1971) اسکافر[36] (1971) جوانب مختلف فرایندهای[37] درونی سازی[38] را مورد بررسی و تحقیق قرار داده است.