پیشرفت سریع و روز افزون آیین محمدی و نفوذ فوق العاده بنیانگذار اسلام در میان ملتهای وحشی و متمدن و کشیشان و مبلّغان، سایر مذاهب را به وحشت انداخته است و باعث شده که برای جلوگیری از گسترش آن، به شبهات گوناگونی دست بیازند تا مگر چهره شفاف این آیین و بنیانگذار آن را ملکوک و سیاه سازند. اینان در این سیاهنماییها، گاهی اسلام را به حمایت از نظام بردهداری و سرمایهداری متهم ساختهاند و زمانی آن را آیین عیش و عشرت شمردهاند و رسول اکرم را - العیاذ باللّه - آدمی شهوتران معرفی نمودهاند و قانون جواز تعدد زوجات را نماد شهوتپرستی تبلیغ کردهاند.
یکی از اشکالاتی که از روزگار بعثت تاکنون طرح شده و امروزه به آن پر و بال بیشتری دادهاند، موضوع «کثرت همسران» رسول خدا (ص) میباشد. میگویند: با اینکه حضرت محمد (ص) داشتن چهار همسر را برای مسلمانان تجویز نموده، لیکن خودش به چهار زن اکتفا نکرده، بلکه متجاوز از سیزده بار ازدواج کرده است. این امر جز تمایل به شهوتطلبی دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد. پاپاس فندر در کتابش مینویسد: «محمد کوشش کرد تا با قاعده زنان متعدد گرفتن و بی جرم و گناه آنان را طلاق دادن و با وعده بهشت پر از عیش و عشرت نفسانی، مذهب و آیین خود را مقبول اعراب سازد.»
اما «مستر کارلایل»، در پاسخ مینویسد: «به رغم دشمنان اسلام، هرگز محمد مردی شهوتپرست نبوده و از روی ستم و عناد، او را به شهوترانی متهم نمودهاند، در حالی که در بحبوحه جوانی و 25 سالگی با خدیجه چهل ساله ازدواج کرد و تا ااو زنده بود همسری انتخاب نکرد.»
گوستاولوبون، جامعه شناس فرانسوی، درباره علل این گونه اتهامات مینویسد: ترقی شگفتآور اسلام و انتشار سریع آن، گروه مخالف را به حیرت انداخته، به طوری که در بیان فلسفه آن گفتهاند: اسلام چون باب شهوت و لذّات نفسانی را باز گذاشته، لذا رغبت عوام به سوی آن زیاد شدهاست. لکن به آسانی میتوان ثابت کرد که این تصور به کلی باطل و بیاساس است، زیرا قرآن کریم فقط تعدّد زوجات را مجاز شمرده است و حال اینکه رسم مزبور قبل از اسلام هم در میان ملل مشرق، معمول بوده و تجویز قرآن چیز تازهای نیست.
مسترکارلایل در مقام دفاع و پاسخ از اینگونه تهمتها مینویسد: دستهای از نویسندگان بیاطلاع و مبلّغان آیین مسیحی، دین اسلام را دین لذت و شهوتپرستی معرفی کردهاند و این نسبت، بزرگترین ستم در حق آیین محمدی است. همه میدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام در جزیره العرب، بانوان حجاب کاملپیدا کردند، که امروز نشانههای آن را در کشورهای عربی - به ویژه در عربستان سعودی - میتوانیم مشاهده کنیم. بنابر این اسلام با طرح حجاب زن، جلو عیاشیها و ولنگاریها را گرفته و تمتّعات جنسی را محدود به ازدواج نموده است؛ در این صورت چگونه میتواند آیین شهوتپرستی باشد؟
حکمت گزینش همسران
اکنون که شبهه و پاسخ آن را از زبان خود غربیها دریافت نمودیم، اینک به فلسفه گزینش همسران حضرت محمد (ص) میپردازیم.
رسول اکرم (ص) که حامل آخرین رسالت الهی بوده و داعیه رهبری جهانی داشته، بدون شک تمام کارها و تصمیماتی که اتخاذ میکرده، طبیعتاً باید در این راستا قرار بگیرد. ازدواج با حضرت خدیجه به طور قطع، یکی از تصمیمات حکیمانه آن حضرت است. مادامی که این بانوی کهنسال زنده بود، بر خلاف سنت و فرهنگ رایج عرب و عدم ممانعت خدیجه، هیچ همسری انتخاب نکرد، ولی بنابر مصالح سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی مختلفی که در نظر گرفته بود، پس از رحلت آن بانو، با همسران متعددی ازدواج نمود.
وانگهی، یکی از خصلتهای طوایف قریش متارکه جنگ با کسی بود که پیوند ازدواج با قبیله آنها بسته میشد، چون نزاع با فامیل را ننگ و عار میدانستند.
گیورگیو، نویسنده مسیحی مینویسد: محمد (ص) ام حبیبه را به ازدواج خود در آورد تا داماد ابوسفیان یعنی دشمن اصلی خود شود و از شدت دشمنی قریش به خود بکاهد، و حال اینکه هنده، زن ابوسفیان، در جنگ احد جگر عموی پیامبر را جوید.
برای آگاهی و بینش بیشتر، در اینجا به فلسفه سیاسی ازدواجهای پیامبر میپردازیم.
پیامبر (ص) با این کار میخواست پیوند خود را با مسلمانان سرشناس و سران قبیله، تحکیم ببخشد و از فرهنگ عشایر و طوایف برای پیشبرد آیین الهی به گونه مشروع و معقول استفاده نماید.
رسول گرامی اسلام (ص) گرفتن همسران متعدد را، گذشته از حکمت ازدیاد نسل و سرپرستی زنان و فرزندان بیسرپرست، یک نوع ریاضت نفسانی برای خود و پیروانش میدانست که چند همسر داشتند.
اصولاً شرایطی که در قرآن کریم درباره حقوق همسران متعدد مقرّر گردیده، از بزرگترین ریاضتهای نفسانی مردان چند همسر به شمار میرود. کدام قهرمان با وجدان را سراغ دارید که با داشتن همسرانی متفاوت از نظر سن و قیافه و تمکّن مالی، بتواند با همه آنها یکسان و عادلانه رفتار نماید. کدامین ریاضت روحی برای مردها بالاتر از این متصور است که با همسر محبوب خود همان رفتاری را بنماید که با همسر غیرمحبوب و حتی مبغوض همان را انجام دهد و حبّ و بغض باطنی را در مقام معاشرت و معیشت و زندگی زناشویی میان پیر و جوان به هیچوجه بروز ندهد و در تمام شئون زندگی بین آنان مساوات برقرار سازد. این شیوه و سیره اسلامی ایجاب میکند تمام مردانی که بیش از یک همسر دارند، پیوسته در حال تحمل ریاضت و خودسازی باشند، چرا که در غیر این صورت به موجب آیه «فان خفتم الاّ تعدلوا فواحده» نباید زنان متعددی اختیار نمایند و اگر با داشتن چند همسر از قانون عدل اسلامی سرپیچی کنند، باید در انتظار عذاب الهی به سر برند.
تحمل اینگونه ریاضتها بیگمان از رنج مجرّد زیستن، به مراتب حادتر و جانکاهتر است، بلکه مجرّد زیستن خیلی آسانتر از داشتن همسران مختلف و رعایت عدالت میباشد. تنها چیزی که تحمل اینگونه تلخیها را در ذائقه مردان مسلمان شیرین میکند، همان اطاعت از حق و توفیق رعایت عدالت و مساوات است که به یمن عشق به خدا و عمل به فرامین طاقتفرسای او حاصل میشود. بنابر این اگر مسلمانی پیدا شود که قانون عدالت دینی را درباره همسرانش رعایت نکند و یا همسر قدیم خود را رها سازد و او را به ذلت اندازد، گناه خود اوست، نه قانون تعدّد زوجات.
عدالت بیبدیل محمد(ص)
به اعتراف دوست و دشمن، نبی مکرّم اسلام (ص) با همه همسرانش در نهایت عدالت و مساوات رفتار میکرد، حتی به هنگام بیماری دستور داده بود که هر شب رختخواب او را در خانه یکی از همسرانش بگسترانند. نکته جالب این است که خاورشناسان و مشرکان هنوز نتوانستهاند درباره عدالت آن بزرگوار میان همسرانش تهمتی به ایشان بزنند. به همین دلیل است که زنهای پیامبر در زمان حیات و بعد از رحلت آن حضرت، بسیار از او تمجید میکردند و عدالتش را تحسین و بازگو مینمودند. بنابر این، کثرت زنان پیامبر را به انگیزه شهوترانی توجیه و تفسیر کردن، کمال بیانصافی است. علاوه بر آنکه در شهر مکه زنان بدکار بسیار بودند و شهر طائف در آن زمان، کانون تجمع زنان بزهکار و روسپی بود و بسیاری از جوانان مکه برای خوشگذرانی به آنجا میرفتند، ولی خوشبختانه هیچ مورّخ منصف و حتی مغرض، رفتن پیامبر را به طائف به انگیزه کامیابی و لذتجویی ثبت نکرده است.
حکمت سوم اینکه پیامبر اکرم (ص) در اولین گام با گرفتن زن چهل ساله در 25 سالگی و ازدواج با زنهای بیوه و بیسرپرست (به جز عایشه) در سن 53 سالگی - آن هم پس از مرگ خدیجه - معیارها و موازین ازدواج را در جزیره العرب تغییر داد و غیر مستقیم به پیروانش فهمانید که شایسته است ازدواج برای هدفهای معنوی صورت گیرد، نه اقناع غریزه جنسی و رسیدن به مال و جاه.
بنابراین پیامبر رحمت (ص) به دلیل تولید انسان و سرپرستی یتیمان و بیوه زنان و از همه مهمتر پیشبرد قرآن و سرافرازی همسران شهیدان و برطرف کردن موانع راه تبلیغ و گسترش و ترویج رسالت خدای منّان، با زنان متعددی ازدواج کرد.
حتی ابوسفیان که از بزرگترین دشمنان آن حضرت بود، وقتی فهمید ایشان با ام حبیبه - دختر وی - ازدواج کرده، از شدت خوشحالی گفت: «هذا الفحل لا یرغم انفه؛ شکست و خواری بر این جوانمرد نباشد». این ازدواج در حالی انجام گرفت که ابوسفیان و سردمداران قریش از دامادهای پیامبر (ص) میخواستند تا دختران رسول اکرم (ص) را طلاق داده، به خانه پدر برگردانند تا بدین وسیله آن حضرت را ناراحت کنند و از نظر اقتصادی در تنگنا قرار دهند، ولی او دختر ابوسفیان را گرفت تا بفهماند که رسول خدا بدی را با خوبی جواب میدهد و فقط خدای متعال را روزی دهنده میداند.
وانگهی، گرفتن زنان متعدد تا سال هفتم هجرت به پایان رسید و از آن پس با نزول آیه «لا یحلّ لک النساء من بعد و لا ان تبدّل بهنّ من ازواج و لو اعجبک حسنهنّ»، ازدواج بیشتر از نه زن بر پیامبر حرام شد؛ چنانکه تبدیل همسران قدیم به زنان جدید نیز بر وی حرام گردید.
تربیت و نگهداری از یتیمان و همسران شهیدان نیز از جمله اهداف پیامبردر گرفتن همسران متعدد بود، چرا که شوهرهای آنها اغلب شهید شده و یا مرده بودند و فرزندانی داشتند که به تربیت و اداره زندگی نیازمند بودند. به ویژه اینکه زنهای بیوه در جاهلیت، سرشکسته و مطرود به حساب میآمدند و نبی مکرّم اسلام با این کار میخواست آنها را از غربت در آورد.
یکی دیگر از اهداف پیامبر در ازدواج، آزادی اسیران مسلمان بود؛ مثل ازدواج با جویریه و صفیه.
گیورگیو مینویسد: «محمد هنگامی که با جویریه ازدواج کرد یارانش ناراحت شدند، لیکن فردای آن روز حکمت این کار را فهمیدند. پیامبر جنگجویان را دعوت کرد و پرسید :آیا روا میدارید که پدر زن رسول خدا (ص) برده و اسیر باشد، در نتیجه تمام افراد بنی مصطلق را آزاد کردند» و زمینه مسلمان شدن جمع کثیری از آنان فراهم گردید.
برخی از ازدواجها حکمتهای دیگری هم داشت؛ مانند نجات زن مسلمان از سقوط در وادی ارتداد و بازگشت به کفر؛ مانند گرفتن ام حبیبه، دختر ابوسفیان.
در هر صورت پیامبر (ص) با عملیاتی کردن این نوع ازدواجها به گونهای فرهنگ سازی نمود که جامعه زنان از اسارت و بردگی عصر جاهلیت نجات یافتند. معروف است که فرمود: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن، عطر زدن و نماز که نور چشم من است.