1 - مقدمه
دو گونه، گیلاس (1) و آلبالو (2) بصورت تجاری در حال کشت و پرورش میباشد. برای هر دو گونه پایههای مورد استفاده متعلق به همین گونهها یا گونه محلب (3)و یا هیبریدهای بین گونهای میباشد.
برای تکثیرگیلاس پایه لازم و ضروری است زیرا که ارقام گیلاس از طریق روشهای مرسوم تکثیر رویشی، قابل ازدیاد نمیباشند اگرچه در برخی از ارقام آلبالو امکان تکثیر از طریق رویشی وجود دارد اما د رعین حال بکارگیری پایه در گیلاس یک روش مرسوم و عادی میباشد. درختان گیلاس پیوند شده روی پایههای استاندارد متعلق به گونه گیلاس و یا محلب بسیار پر رشد و قوی بوده و مدیریت چنین درختانی بسیار مشکل میباشد. این مسئله در مواردی که هدف از پرورش گیلاس، تولید میوه جهت فراوری و برداشت مکانیکی است، کمتر مورد توجه بوده است ولی زمانی که هدف تولید میوه جهت تازه خوری و برداشت از طریق نیروی کارگر و به کمک دست انجام میگیرد، یک مشکل جدی میباشد. از طرف دیگر هرس، سمپاشی، کنترل پرندگان و استفاده از پوشش به منظور جلوگیری از شکاف خوردن میوهها در هنگام بارندگی بسیار پرهزینه و تقریبا" غیرممکن است. این مسائل و مشکلات در بسیاری از کشورها موجب کاهش سطح زیر کشت گیلاس در دهه های اخیر شده است در مورد آلبالو وضعیت متفاوت است زیرا اولاً طبیعت و عادت رشد این درخت به گونهای است که از رشد زیادی برخوردار نبوده و ثانیاً محصول این درختان عمدتا" به کمک ماشین و بطور مکانیکی برداشت میشود. بنابراین نیاز به پایه پاکوتاه نمیباشد. در گیلاس با هدف، یافتن پایههای پاکوتاه مناسب، پژوهشهای زیادی در موسسات تحقیقاتی مختلف بویژه در آلمان بر روی پایههای کلونی که از رشد کمتری برخوردار هستند انجام گردیده است. از آنجائی که بررسیهای انجام شده بر روی گیلاس و محلب منجر به شناخت و دستیابی پایه مناسب پاکوتاه نشده است لذا در حال حاضر گونههای دیگر پرونوس و یا هیبریدهای بین گونهای آن بیشتر مورد توجه میباشند، پایههای متعلق به گونه آلبالو باعث کاهش رشد درختان گیلاس میشوند .برای مثال آلبالوی رقم استاکتون مورلو(4) به عنوان پایه و ارقام آلبالوی مونت مورنسی (5) و نورس استار(6) به عنوان میان پایه موجب کاهش اندازه درختان گیلاس شدهاند . گزینش در داخل این گونهها منجر به معرفی تعدادی پایه نسبتا" پاکوتاه گردیده است. در دیگر گونههای پرنوس نیز پژوهشهایی انجام شده است ، ولی تاکنون موفقیت کمی حاصل شده و تعدادی معدود پایه جدید از این گونهها معرفی گردیده است. برای دستیابی به پایههای مناسب از تلاقیهای انجام شده بین گونههای مختلف جنس پرونوس پایههای پاکوتاه جدیدی بوجود آمده است .این پایهها امکان احداث باغهای گیلاس با تراکم نسبتا" بالا ، افزایش عملکرد، کاهش هزینههای تولید و استفاده از پوشش جهت مبارزه با ترکیدگی ناشی از باران را فراهم نموده است . البته این پایهها معایبی مانند، هزینه تولید اولیه بالا، محدودیت در انتخاب خاک مناسب، نیاز به مدیریت قوی را دارا می باشند . به راستی تولید پایه های پا کوتاه با قدرت رشد کم موجب افزایش توجه باغداران به کشت و پرورش گیلاس در بسیاری از مناطق گردیده است.
2 - تاریخچه پایه های گیلاس
استفاده از پایههای گیلاس مدت طولانی است که مورد توجه قرار گرفته است. این پایهها چنانکه قبلا" ذکر شد، شامل گونه های گیلاس ، آلبالو و محلب می باشند . اطلاعات موجود نشان میدهد که درختان گیلاس رشد یافته بر روی ریشههای خود، پر رشد بوده و از لحاظ قدرت رشد مانند درختان پیوند شده روی پایههای استاندارد میباشند(105). در صورتیکه درختان آلبالو زمانی که بر روی ریشههای خود استقرار دارند بر حسب نوع رقم ممکن است از رشد کمتر و عملکرد بالاتری برخوردار باشند.
در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ انگلستان، جمعآوری پایههای گیلاس با هدف امکان تکثیر رویشی این پایه ها و مطالعه اثرات پایههای کلونی روی رقم پیوندی از سال 1914 آغاز گردیده است . نتایج این پژوهش منجر به معرفی پایه 1/12F گردیده است . (57 و 56 و 4). بررسی های انجام شده نشان داد که پایه 1/12 F. نه تنها موجب زود گلدهی درختان گیلاس نمی شوند بلکه موجب افزایش رشد این درختان نیز شدند. بنابراین کار انتخاب پایه در ایستگاه ایست مالینگ و در سایر نقاط ادامه یافت. اخیرا" در فرانسه از انتخاب در توده گیلاس دو پایه تجارتی با نامهای پنتاویوم (7) و پونتاریس(8) حاصل شده است .ولی این پایهها نیز قویالرشد بودند. در سامرلند کانادا، اخیرا" در نتیجه سلکسیون در توده مازارد، به پایه هایی با قدرت رشد کمتر دست یافتهاند، اما این ادعا لازم است که در نقاط دیگر نیز به اثبات برسد(75). در آلمان سلکسیون در داخل توده گیلاس و محلب از اوایل قرن بیستم شروع شده است و پایههای هایمن 10(9) و هانتر 53*170(10) در نتیجه سلکسیون از محلب و مازاد بوجود آمده اند . (81،80،53 و 33).
در دیگر کشورها نیز سلکسیونهایی در داخل محلب انجام شده است . در فرانسه این عمل منجر به شناسایی کلونهای اینرااس ال (11)64 (82) و لاین اس ال 405(12) یا فرسی - پنتالب (13) (26) که بطور گستردهای استفاده میشوند، شده است . در مجارستان ،ترکیه و احتمالا" دیگر نقاط تحقیقات بهنژادی و سلکسیون در داخل محلب ادامه یافته است.
نتایج تحقیقات انجام شده در اورگان نشان میدهد که از بین سری پایههای کلونی ام * ام (14) که از تلاقی بین محلب و مازارد بوجود آمده اند تنها پایه ام * ام 14 (15) پاکوتاه بوده و در مناطق مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است . در حالیکه سایر نتاج این تلاقی از قدرت رشد بالایی برخوردار بودند. پایههای ام * ام 2 (16)و ام * ام 60(17) بیشتر برای ارقام گیلاسی که جهت صنایع فراوری تولید میشوند، مناسب می باشند . از آنجایکه پژوهشهای انجام شده در گونه مازارد و محلب در سالهای گذشته نشان داد، که امکان دستیابی به پایههای پاکوتاه در این گونهها نمیباشد. لذا بسیاری از موسسات تحقیقاتی شروع به انجام کارهای اصلاحی و یا جستجو و بررسی در داخل دیگر گونههانمودند . بررسیهای محققین انگلیسی (137) در 1977 منجر به معرفی پایه جدیدی بنام کلت که حاصل از تلاقی بین P.pseudocerasus x P.avium میباشد گردیده است . این پایه علیرغم رشد رویشی زیاد در ابتدا بطور وسیعی مورد استفاده قرا رگرفت. تحقیقات انجام شده بوسیله پروفسور گروب و دکتراشمیت از دانشگاه جیزن آلمان منجر به تولید سری بزرگی از پایههای جیزلا گردید (117، 58 و 48). علاوه بر این پایههای سری پی کیو(18) که در نتیجه یک برنامه اصلاحی پیچیده از سال 1965 در آلمان آغاز شده، تولید و معرفی گردیده است این پایه در مقابل سری پایههای قبلی تاکنون بطور جدی ارزیابی نشده است (148 و 147). پژوهشهای انجام شده در بلژیک توسط تریفوس (19) (126) منجر به معرفی سه پایه پاکوتاه بنام جی ام(20) گردید. اما بعد از مدت کوتاهی، استفاده از این پایهها مجددا" از رونق افتاد. کارهای اصلاحی محققین بلژیکی با معرفی پایه جی ام 1/61 (دامیل )(21) به عنوان نقطه شروع ادامه یافت. برنامههای اصلاحی پایه ها که در چکسلواکی از سال 1963 آغاز شده منجر به گزینش سه پایه ضعیف الرشد بنام پیاچ ال (22) شده است این پایه ها که احتمالا" از هیبرید بین آلبالو * گیلاس حاصل شدهاند نیاز به ارزیابی بیشتری دارند. اما بررسیهای اولیه نشان داد که یکی از پای ههای سری پی اچ ال پاکوتاه میباشد. برنامه اصلاح انجام شده در چکسلواکی نقطه آغازی برای محققین آلمانی بود، زیرا آنها دریافتند که پتانسیل پاکوتاهی در گونه آلبالو شیرین وجود دارد. بر این اساس پروژه سلکسیون پایه ها از تودههای بومی این گونهها از سال 1960 در دانشگاه فرایزینگ و ایهن استفان (23) آلمان آغاز شد. دو نسل از پایه های ویروت (24) حاصل این بررسی است که در نسل دوم پایههای پاکوتاه واقعی ملاحظه گردید (115، 113 و 45). در فرانسه نیز گزینش در توده آلبالو شیرین که از ایران منشأ گرفته بود منجر به معرفی پایهای تحت نام تابل - ادبریز(25) گردید(37).
آنچه که تاکنون ارایه گردید شامل همه تحقیقات انجام شده در دنیا نیست، بلکه تنها هدف نشان دادن برخی آنها میباشد.
^^3 - سازگاری
بطور معمول مشکل خاصی در ارتباط با رشد و محصول دهی درختان گیلاس روی پایه مازارد و همچنین ارقام آلبالو، روی پایههای آلبالو و گیلاس وجود ندارد. زیرا در این خصوص پایه و پیوندک از سازگاری خوبی برخوردار میباشند. اما در عین حال زمانی که پایه و پیوندک از دیگر گونههای جنس پرونوس باشند، ممکن است سازگاری خوبی بین آنها مشاهده نشود. به عنوان مثال همیشه تمام ارقام گیلاس و آلبالو با پایه محلب ترکیب سازگاری را تشکیل نمیدهند اگر چه خشک شدن درخت ممکن است گاهی اوقات بدلیل نامناسب بودن پایه محلب به شرایط مرطوب یا تنش خاکی باشد ولی با این وجود ، ناسازگاری اتفاق میافتد(14).
در مجارستان انواعی از محلب شناخته شده که میتوانند دارای واکنشهای متفاوت به عنوان یک پایه باشند (68). اگر چه ترکیب پیوندک ارقام گیلاس با پایه آلبالو همیشه یک ترکیب مناسب و مطلوب نمیباشد ولی با این وجود سلکسیون در داخل توده آلبالو ممکن است منجر به افزایش میزان سازگاری گردد. همچنانکه با معرفی پایههای سری ویروت این مطلب به اثبات رسید. گیلاس و آلبالو هم از لحاظ خصوصیات ظاهری و هم از لحاظ متابولیسم با یکدیگر بسیار متفاوت میباشند بنابراین با توجه به این تفاوتها، انتظار چنین مشکلاتی نیز قابل پیش بینی میباشد (46)، لذا تمامی پایههای متعلق به آلبالو شیرین میبایستی قبل از معرفی از نظر سازگاری با شرایط اقلیمی متفاوت و همچنین سازگاری با ارقام مختلف بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرند.
گاهی اوقات ناسازگاری ممکن است بسیار شدید بوده به گونهای که منجر به مرگ پیوندک در خزانه شود و یا اینکه رشد پیوندک در سال اول متوقف شده که در نتیجه مرگ گیاه را بدنبال خواهد داشت. در نوع دیگری از ناسازگاری درختان بمدت طولانیتر بیش از 8 تا 10 سال زنده بوده اما علایم زیادی از ضعف و عدم سلامت گیاه همچون ظهور برگهای کوچک سبز متمایل به زرد، توقف رشد، خزان زودرس در پائیز و پاجوش دهی در درختان دیده می شود این نوع ناسازگاری اصطلاحا" ناسازگاری با تاخیر گفته میشود . برای موفقیت در ایجاد پایههای پاکوتاه ضروری خواهد بود که ناسازگاری از نوع ناسازگاری جزئی (26) بوده تا اجازه رشد کافی را به درخت داده همچنین سلامت و عمر طولانی درخت را تامین نماید. ناسازگاری در فرمهای ذکر شده زمانی که ارقام گیلاس بر روی دیگر گونههای جنس پرونوس قرار میگیرند بطور گستردهای ملاحظه میشود (140). همچنین در مواردی واکنش ارقام ممکن است روی پایه کاملا" متفاوت باشد. بنابراین سازگاری ارقام با پایههای جدید امیدبخش، میبایستی مورد آزمایش قرار گیرند. همچنانکه ارقام جدیدی که بطور منظم معرفی میشوند تحت همین آزمونها قرار می گیرند. از نکات مورد توجه در ارزیابی پایه و رقم، عاری از ویروس بودن آنها میباشد زیرا برخی از انواع ویروسها میتوانند باعث ایجاد ناسازگاری گردند (154، 68، 46 و 3).
علیرغم تلاش زیادی که انجام شده عامل یا عوامل ایجاد کننده ناسازگاری در درختان گیلاس تاکنون شناخته نشده است، محققین آلمانی به منظور توصیف ناسازگاری گیلاس بر روی آلبالو، تلاشهای زیادی انجام دادند، ولی با این وجود به فرضیه یا تئوری واضحی همانند آنچه که در مورد ناسازگاری گلابی بر روی پایه به است دست نیافتند.
4 - میان پایه
کنترل رشد مهمترین هدف آزمایشهای میان پایه با گیلاس در گذشته بوده است اما بر طرف کردن ناسازگاری با پایه محلب نیز از نظر دور نمانده، چنانکه استفاده از میان پایه آلبالو رقم کروسرویکسل (27) بر روی پایه محلب منجر به کاهش قدرت رشد گیلاس گردید (78).
کنترل رشد با کاربرد میان پایه بر روی پایههای مازارد نیز ممکن است ، اما نتایج آزمایشهای میان پایه بسیار متفاوت و گاهی اوقات غیرقابل انتظار است، برای مثال گیلاسهایی که بطور ژنتیکی پاکوتاه میباشند زمانی که به عنوان پایه استفاده میشوند باعث کاهش رشد گردیده اما زمانی که به عنوان میان پایه استفاده گردید منجر به کاهش رشد نشد. نتیجهگیری عمومی آن است که میان پایه مورد استفاده بر روی پایه گیلاس در ارقام پیوندی باعث افزایش راندمان تولید میشود اما در خصوص کنترل رشد این مسئله همیشه ممکن نمیباشد (137). در آلمان نتایج بررسی های انجام شده نشان داد زمانی که از ارقام آلبالوی کروسر ویکسل و یا شاتن مورلو(28) به عنوان میان پایه جهت تعدادی از ارقام گیلاس استفاده می شود این میان پایه باعث کوتاهتر شدن درختان گردید که مزایایی چون افزایش تراکم کشت درخت و به تبع آن افزایش عملکرد در واحد سطح را در بر دارد (53).
در مجارستان از کاربرد ارقام مختلف آلبالو بعنوان میان پایه برای دو رقم گیلاس نتایج متفاوتی بدست آمده است به گونهای که برخی میان پایه ها باعث کاهش رشد، برخی بیتفاوت و برخی نیز باعث افزایش عملکرد درختان گردید (69). در لهستان استفاده از آلبالو رقم نورس استار (29) به عنوان میان پایه نتایج امیدبخشی را با دو رقم گیلاس نشان داد. همچنین در ایتالیا آلبالوی نورس استار به عنوان میان پایه موجب کاهش رشد درختان 5 رقم گیلاس گردید، که در نتیجه آن راندمان تولید افزایش یافت. در برخی ارقام استفاده از میان پایه منجر به ضعف و از بین رفتن زودهنگام درختان گردید. بنابراین استفاده از میان پایه برای تمامی ارقام همیشه سودمند و مناسب نمیباشد با این وجود استفاده از میان پایه ارقام آلبالو همچون نورس استار مونت مورنسی (30) در بسیاری از نقاط بطور موفقیتآمیزی توسط تولید کنندگان مورد استفاده قرار گرفته است. هلندیها (107) با توجه به نتایج متفاوت حاصل از بکارگیری میان پایه، پیشنهاد کردند که برای هر ترکیب پایه - میان پایه - پیوندک اثرات آنها بطور جداگانه ارزیابی گردد. اختلاف یا تفاوتهای ملاحظه شده میتواند در مقابل حضور یا عدم حضور ویروس توصیف گردد. در بیشتر آزمایشها وضعیت ترکیبهای پایه، پیوندک و میان پایه از لحاظ حضور یا عدم حضور ویروس نامشخص بوده و گزارشی در این خصوص ذکر نشده است. همچنانکه حضور ویروس بطور جدی میتواند بر رشد و میزان محصول تاثیر گذارد، تاثیر میان پایه در این حال ممکن است با اثرات ویروس، اشتباه تشخیص داده شود به عنوان مثال یک میان پایه بطول 30 سانتیمتر از آلبالو رقم مونت مورنسی بین پایه 1/12 F. و پیوندک رقم مرتون بونتی(31) باعث کاهش رشد به میزان 18% گردید اما زمانی که از ترکیب پیوندی عاری از ویروس استفاده گردید هیچگونه کاهش رشدی با رقم مرتون گلوری (32) مشاهده نشد (137).
کنترل رشد در آلبالو، از اهمیت بالایی که برای گیلاس بویژه جهت مصارف تازهخوری دارد، برخوردار نمیباشد. با این وجود هنوز آزمایشهای میان پایه در حال انجام است. در یک بررسی در کشور آلمان با آلبالو رقم شاتن مورلو بر روی پایه مازارد استفاده از یک میان پایه آلبالو رقم بریمنز ساری (33) باعث کاهش رشد و افزایش در راندمان تولید، بدون آنکه تاثیر بر اندازه میوه داشته باشد گردید (65). از استفاده و بکارگیری برخی از گونهها، جهت میان پایه همچون P.fruticosa باید خودداری شود . اگرچه استفاده از اوپنهایم (34) که سلکسیونی از گونه فوق الذکر بوده بر روی پایههای مازارد و محلب باعث کاهش رشد درختان گیلاس گردید. از تمامی آزمایشهای انجام شده تاکنون به نظر میرسد که، نتایج حاصل از بکارگیری میان پایه ناموفق و غیرقابل اعتماد باشد و به نظر میرسد که بهتر است با بکارگیری پایه مناسب به سطح مطلوب از رشد مورد نظر دست یابیم (62).
5 - ارتفاع محل پیوند
به منظور کنترل رشد درخت، ارتفاع محل پیوند مورد بررسی قرار گرفته است اما نتایج بدست آمده مایوس کننده میباشد. در آزمایشی ارتفاع محل پیوند از 15 تا 60 سانتیمتر بر روی پایه مازارد استفاده گردید اما بر روی قدرت رشد درخت تاثیری نداشت (137). در آزمایش دیگری در کشور آلمان با پایه 1/12F و مازارد در سطح خاک و در ارتفاع 80 سانتیمتری پیوند گردید پس از 8 سال هیچگونه تفاوتی در عملکرد و حجم تاج درخت مشاهده نشد. بدلایل ناشناخته پیوند در ارتفاع بالاتر منجر به تحریک تولید میوههایی با اندازه کوچکتر میشود (65). در آزمایشی آلبالو رقم شاتن مورلو بر روی پایه 1/12 F. در ارتفاع 80 سانتیمتر پیوند گردید. نتایج نشان داد که در این حالت میزان رشد بسیار قویتر از هنگامی بود که در ارتفاع 20 سانتیمتری پیوند شده بود (43). برای پایه مازارد پیوند در ارتفاع بالا، راهی جهت کاهش قدرت رشد نبوده و همین موضوع برای پایههای آلبالو نیز صحت دارد. با هدف افزایش مقاومت زمستانه پیوندک گیلاس رقم بوتنرزروت (35) را در ارتفاعهای 15، 30، 45، 60، 75 و 90 سانتیمتر روی پایه ویروت 13(36) پیوند گردید. نتایج نشان داد که، پیوند در ارتفاع 45 تا 60 سانتیمتر باعث افزایش رشد گردید و تنها در ارتفاع 75 و 90 سانتیمتر که غیرعملی به نظر میرسد رشد کاهش یافت بنابراین پیوند در ارتفاع پائین به منظور کنترل رشد توصیه میشود. پیوند در ارتفاع بالا باعث گردیده که پیوندک و میان پایه بسیار نزدیک به بازوهای اصلی باشد در نتیجه ممکن است باعث افزایش عارضه گموز گردد (126). در یک مورد گزارش شده ، که پیوند در ارتفاع بالا باعث کاهش رشد گردیده است. لیکو (37)و همکاران در 1990 در یک مقاله گزارش کردند که پیوند در ارتفاع 50 سانتیمتر بر روی پایه اس ال 64 که سلکسیونی از محلب میباشد منجر به 20 درصد کاهش رشد در مقایسه با زمانی که در ارتفاع 10 سانتیمتر پیوند شده بودند، گردید. اگرچه پیوند در ارتفاع بالا به منظور کنترل رشد بیتاثیر میباشد اما ممکن است بطور موفقیتآمیزی دیگر فرآیندها را تشدید نماید. اگر پیوند بر روی پایه مقاوم به سرطان باکتریایی انجام (38) گیرد احتمال آلودگی ساقه کاهش مییابد (13). پیوند در ارتفاع بالا در بسیاری از مناطق که این بیماری غالب است عملی رایج و متداول میباشد. در گذشته در آلمان توصیه میشد که پایه گیلاس پس از گذشت چهار تا پنج سال به منظور کاهش ابتلا به گموز و خسارت سرما پیوند گردد. (33). بطور مشابهی در ایالت اورگان آمریکا رقم ناپلئون بر روی سه تا پنج بازوی اصلی در ارتفاعات 1 تا 5/1 متر بر روی پایه مازارد یا 1/12 F. به منظور جلوگیری از سرطان باکتریایی در تنه بصورت سرشاخه کاری پیوند گردید.
6 - خاک و واکاری
برای موفقیت در کشت و پرورش گیلاس خاک از اهمیت زیادی برخوردار است. درخت گیلاس نیاز به یک خاک خوب دارد (13). تمام جزئیات در خصوص خاک مناسب برای درختان گیلاس در کتابچه فرانسوی زبان تحت عنوان کتابچه کشت گیلاس (39) ارائه گردیده است. خاک مورد استفاده نبایستی کم عمق باشد بدلیل آنکه سیستم ریشه درختان گیلاس به حداقل عمق حدود 5/1 متر نیاز دارد. تخلخل خاک میبایستی حداقل تا عمق 1 متر کافی باشد به گونهای که ریشه بتواند آب بمیزان کافی جذب کرده و تنفس و تهویه بطور بهینه انجام گردد. ریشه این درخت نمیتواند شرایط فقدان یا کمبود اکسیژن را بمدت طولانی بویژه در طی فصل رشد تحمل نماید بنابراین وجود یک زهکش مناسب در خاک بسیار لازم و ضروری است. در انتخاب پایه میبایستی حساسیت ریشه به شرایط عدم زهکش خاک (خفگی)، خشکی و کلروز ناشی از آهک مد نظر قرار گیرد، اگرچه در بین پایههای مختلف در خصوص میزان حساسیت آنها تنوع زیادی وجود دارد. بگونهای که پایه کامیل (40) به شرایط خفگی (عدم تهویه خاک) بسیار حساس میباشد در حالیکه پایههای جیزلا یک (41)و جیزلا10(42) این گونه نیستند. در بلژیک پایه جی ام 8(43) به کلروز بسیار حساس بوده ولی پایههایتابل ادبریز (44) ،دامیل (45) و ان میل (46) از حساسیت کمتری برخوردار هستند (83). از بین رفتن درختان در نواحی جنوب شرقی فرانسه بر روی دو پایه مازارد و محلب میتواند بدلیل کمبود آب به همراه سایر تنشها باشد (14). بررسیها نشان داد که پایه محلب نسبت به پایههای مازارد و یا کلت از حساسیت کمتری به خشکی برخوردار بوده زیرا ریشه به عمق بیشتری از خاک نفوذ میکند، بنابراین در مناطق گرم پایه محلب بیشتر ترجیح داده میشود. از طرفی، پایه محلب نسبت به شرایط خفگی یا عدم تهویه خاک حساس میباشد (13) ریشه آلبالو بطور نسبی سطحی و نسبت به شرایط عدم تهویه خاک حساس بوده و پایههای سری ویروت به شرایط آب زیاد خاک نسبت به 1/12 F. حساس میباشند (46). پایه کلت از طرف دیگر اگر چه دارای سیستم ریشه سطحی میباشد ولی میتواند در خاکهایی با آب سطحالارض بالا به آسانی رشد نماید. با دستیابی به پایههای پاکوتاه، نیازهای خاکی چنین پایه هایی نیز افزایش مییابد بدلیل محدودیت سیستم ریشه، چنین پایههایی از استرس یا تنشهای خشکی دچار مشکل بوده ،بدلیل زیرا ریشه نمیتواند از لایههای پائینتر خاک آب را جذب نماید. پایه پاکوتاه پی کیو 4 ،20 (47) در خاکهای سبک نسبت به خاکهای غنی، رشد را به میزان بیشتر کاهش داد و همچنین در خاکهای سبک اندازه میوه کاهش و عادت سالآوری افزایش یافت. خاکهای عمیق و حاصلخیز بدون هیچگونه لایه سخت و مزاحمی برای این پایه توصیه میشود (148).
بررسی های انجام شده در بلژیک به منظور دستیابی به دلایل زوال بسیاری از درختان گیلاس بر روی پایه دامیل نشان داد که خصوصیات خاک نقش مهمی دارد . خاکهای شنی خیلی سبک همانند خاکهای سنگین و خاکهای دارای لایه های سخت و یا خاکهایی با آب سطح الارض بالا (80 سانتی متر یا کمتر ) مناسب نمی باشند. اگر چه پایه دامیل به تمامی موارد ذکر شده حساس می باشد اما احتمالا" پایه های پا کوتاه جدید که واکنش مشابهی به چنین شرایط دارند ، مناسب تر است. تظاهر خوب نسل جدید پایه های پاکوتاه ویروت در ناحیه بودنسی (48) آلمان ممکن است بخاطر رطوبت کافی آن ناحیه باشد . یک محقق گیلاس در آلمان در خصوص اینکه آیا این نتایج ممکن است در مناطق خشک تر بدست آید شک و تردید نمود . لذا وی توصیه نمود قبل از استفاده از این پایه ها برای مناطق دیگر آزمایشات منطقه ای انجام گیرد (130) . محقق دیگر همچنین بیان کرد، که زهکش مناسب خاک در منطقه بودنسی امکان تظاهر خوب پایه های ویروت 72 و 158 (10) را می دهد . این احتمال نیز میباشد که نتایج منفی بدست آمده برخی از پایه های پاکوتاه بدلیل سبکی بسیار زیاد خاک در قسمتهایی که آزمایش انجام شده است می باشد . (153)
^ همچنانکه انتظار می رود پایه های پاکوتاه از لایه های پایین خاک نمی توانند استفاده کنند، لذا جذب عناصر غذایی در این پایه ها با پایه هایی که می توانند از لایههای پایین مواد غذایی را جذب کنند، متفاوت است. بعنوان مثال درختان گیلاس بر روی پایههای پاکوتاه پیاچ ال - آو پی - اچ ال سی هر دو از میزان کلسیم پایینی در مقایسه با 1/12 F. برخوردار می باشند ، و این ممکن است بخاطر تفاوت در عمق نفوذ ریشه آنها باشد (118) . تفاوت در ترکیبات برگ درختان بر روی پایه کلت و 1/12 F. (152) می تواند علایمی از این تفاوتها باشد ، اگر چه تفاوت در توانایی جذب مواد غذایی را نمی توان رد نمود . توصیه کودی زمانی که از پایه های پاکوتاه استفاده می شود میبایستی تغییر یابد. البالو و گیلاس از جمله محصولاتی هستند که در صورت کشت مجدد شدیدا" از بیماریهای ناشی از کشت مجدد خسارت میبینند (112). پس از کشت درختان گیلاس در محلی که قبلا" گیلاس کشت شده، رشد متوقف میشود ، بعلاوه بسیاری از درختان ممکن است در سالهای اولیه از بین بروند . شدت خسارت حاصله به وضعیت خاک بستگی دارد (145) . در گذشته قارچ تیلاویوپسیس باسیکولا (49) بعنوان عامل بیماری های خاص کشت مجدد گیلاس شناخته می شد (66). اخیرا" ارگانیزم های تولید کننده سموم گیاهی در اطراف رشد درختان پذیرفته شده است که به شیوه پیچیده ای در بیماریهای پس از کشت گیلاس دخالت دارند (122 ، 23 و 1) . هر دو پایه مازارد و محلب دارای اثرات مشابهی می باشند ، پایه محلب به نظر می رسد که پایه مقاوم تری باشد ،اما نتایج آزمایشات اخیر ، این نظریه را تائید نمی نماید (145 ) . به نظر نمی رسد که با تغییر پایه بتوان بر مشکلات و مسایل کشت مجدد گیلاس فائق آییم . اگر چه می بایستی تاکید نمود که در ارتباط با حساسیت پایه های جدید به مشکلات حاصل از کشت مجدد گیلاس هیچگونه داده و اطلاعاتی در دسترس نمی باشد دلیلی برای خوش بینی مقاومت پایه ها وجود ندارد، زیرا که پایه های گیلاس حتی پس از کشت درختان آلو نیز دچار چنین مشکلات ناشی از کشت مجدد گیلاس نیز می شوند . در این ضمن تولید کنندگان گیلاس میبایستی توصیه های محلی را برای کنترل بیماریها بکار گیرند، ضدعفونی ممکن است در کنترل بیماریها مؤثر باشد ، اما در هر جائی امکان پذیر نمی باشد (145 ، 84) .احتمالا" در آینده با افزایش اطلاعات ، کنترل بیولوژیک جایگزین روشهای ضدعفونی خواهد شد . این روش کنترل نسبت به روشهای ضدعفونی شیمیایی برای محیط زیست بهتر خواهد بود . در ضمن این امکان وجود دارد که روشهای مورد استفاده برای غلبه بر مشکلات ناشی از بیماریهای خاص کشت مجدد درختان سیب در مورد گیلاس و آلبالو بکار گرفته شود .