چکیده
در این مقاله سعی شده است تا علاوه بر تعریف تعلیم و تربیت دینی و ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت دینی فرزندان، نقش و جایگاه خانواده، معلم و آموزش و پرورش نیز در تربیت دینی کودکان و نوجوانان نیز بیان شود. که باید بین اولیاء دانش آموز و مربیان در شیوه تربیت دینی و آموزه های دینی هماهنگی و همسویی لازم دیده شود. تا زمینه های رشد و کمال در باورهای دینی کودکان و نوجوانان بوجود آید. اولیا و مربیان می توانند بتدریج نگرش دینی مطلوب را در فرزندان بوجود آورند و باید میان آموزش های دینی و راهکارهای عملی ارائه شده توسط خانه و مدرسه هماهنگی لازم وجود داشته باشد تا کودک و نوجوان دچار تضاد نشود و بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد که تضاد در آموزش نه تنها باعث رشد و کمال در باورهای دینی نمیشود باعث از دست دادن عقاید آنها نیز می گردد و در آموزش و تربیت دینی نباید از روشهای خشک و مستبدانه استفاده کرد بلکه باید با شیوه تشویق روش های صحیح، روح و روان کودک را با باورهای دینی پیوند داد.
مقدمه
از مهمترین مباحث زندگی که در طول حیات بشر برای او مطرح بوده و هم اینک نیز جای پای آن در بین صاحبنظران و خردمندان حتی به صورت روزمره، محکم تر و ریشه دارتر می شود موضوع دین و معنویت است. این امر حتی در بین افرادی که پایبند به دین ملتزم به مذهبی نیستند در غالب عرفان منشی و روی آوردن به امور متافیزیک به چشم می خورد و موضوع مهم پرداخته شود.
تعلیم و تربیت دینی
مقدمه
انسان دنیای امروز به لحاظ پیچیدگی های زندگی و وسعت و سرعت تغییرات، با چالش های فراوان روبروست که با گذشت زمان این چالش ها روبه فزونی است. هر یک از این بحران ها مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها تحمیل می کند در حال حاضر برای رویارویی با این مشکلات روبه افزایش، نیاز به تربیت انسان های متعهد به اصول و ارزش های دینی و آرمان های جامعه بیش از پیش ضرورت یافته، پیش بینی ها و برنامه ریزیهای خاص را می طلبد.
اهمیت تعلیم و تربیت دینی
هُوَ الَّذی بَعثَ فِی الْاُمیینَ رَسوُلاً منْهُم یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکیَّهِمَ وَ یُعَلَّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَهَ وَ اِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین.: او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد. هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (سوره جمعه،آیه 2)
پیامبران الهی به عنوان الگوهای نیکو طبق آیات قرآن کریم چهار سمت کلی بر عهده دارند که جدای از تقدم و تأخر آنها در آیات گوناگون به شرح زیر بیان شده اند: 1 تلاوت آیات الهی 2 تلاوت آیات الهی 3 تعلیم کتاب 4 تعلیم حکمت (سوره بقره، آیات 151 و 129 و سوره جمعه آیه 2)
مطابق بیان این آیات می توان گفت که مهم ترین وظیفه ی پیامبران الهی تعلیم و تربیت انسانها یا به تعبیر دیگر، انسان سازی است امام خمینی (ره) نیز با تأکید بر این امر می فرمایند : « تمام انبیا، موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان، انسان است. آمده اند، انسان را تربیت کنند ... مکتب انبیا، کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است؛ موضوع علم، انبیا، انسان است» (تفسیر امام خمینی). به همین دلیل اولین آیاتی که به رسول اکرم (ص) به حسب روایات و تواریخ نازل شده است، آیاتی است که بر تعلیم و تعلم کتاب و حکمت تأکید می نمایند: بخوان که پروردگات ]جهان را[ آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد! بخوان که پروردگارت]از همه[ بزرگوارتر است همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود، و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد. (سوره علق، آیات 5-1 ). ولی از آن جا که تعلیم و تعلم به تنهایی کار ساز نیست، در ادامه آیات به تزکیه سفارش می فرماید: «چنین نیست ]که شما می پندارید[، به یقین انسان طغیان و طاغوت بودن از بزرگ ترین موانع تعلیم و تعلم شمرده می شود و به همین دلیل بلافاصله بازگشت به سوی خداوند را برای تزکیه کردن یادآوری می نماید: «به یقین بازگشت ]همه[ به سوی پروردگار تو است» (سوره علق، آیه 8).
مفهوم و ماهیت تعلیم و تربیت دینی
آموزش و پرورش دینی به معنای فعالیتی تعاملی و دو جانبه است که بین معلم یا مربی و دانش آموز یا متربی در جریان است و تا زمانی که متعلم و متربی به هدف نهایی تعلیم و تربیت، یعنی رشد و کمال دست نیافته باشند، این فعالیت استمرار می یابد.
نظام تعلیم و تربیت دینی، متعلمان را به گونه ای تربیت می کند که در گرایش هایشان نسبت به زندگی، در اعمال و تصمیم هایشان و در برخورد با تمام معارف، همواره حاکمیت ارزش های اخلاقی الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظام ذهنی، متعلمان به گونه ای تربیت می شود که دانش را صرفاً برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی کنند بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و بنی آدم را وجهه همت خویش قرار می دهند متعلمی که از آموزش و پرورش دینی برخوردار می شود موزون با طبیعت و نه معارض آن زیست می کند؛ زیرا دین الهی تا آن جا که متصور است هدف آموزش و پرورش را در دنیا به غایت سنجیده و جامع عرضه کرده است. بر همین اساس تعلیم و تربیت دینی به عنوان فرایند جامع که می تواند توانمندی های عقلی، عاطفی و احساس آدمی را هم زمان شکوفا سازد معنی شده است و در این نوع از تعلیم و تربیت هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همه ابعاد وجود انسان مورد توجه است.
چارچوب نظام تعلیم و تربیت دینی
هیچ کنش و واکنش انسانی نمی تواند در خلاء و بدون ضابطه مشخص آغاز، و بی هدف پایان پذیرد. امر تعلیم و تربیت که یکی از زمینه های مهم در مناسبات انسانی است نیز از این قاعده مستثنا نیست حداقل مفاهیمی که در دستور کار هر مکتب تعلیم و تربیت قرار می گیرد عبارت است از : مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آن ها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینه تعلیم و تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تعلیم و تربیتی مشخص رهنمود می سازد چارچوبی که فرایند تعلیم و تربیت در آن آغاز و به سرانجامی متناسب با شاخص های آن نایل می شود. پذیرش همین قواعد و اصول کلی سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتی و جدایی آنها از یکدیگر می شود. (مزیان 1387، ص 15-14)
اصول تعلیم و تربیت
در قدیمیترین تعریف در زبان فارسی آمده است:« تعلیم و تربیت در حقیقت مجموعه منظمی از رفتار است و جز این نیست پس در آموزش و پرورش باید در جست و جوی اصل عمل و رفتار بود. علم آموزش و پرورش نیز عبارت است از شناسایی مجموعه اصولی که منشأ و مصدر رفتار آموزگار و دانش آموز است و در ضمن عمل یعنی در حین آموختن، فراگرفتن، هدایت کردن و پرورش یافتن، آموزگار و شاگرد، هر دو را به کار می آید از این لحاظ بنابر نظر یکی از دانشمندان این فن، علم آموزش و پرورش، علم به اصول است و بس ... (هوشیار،1325)
اصول و تعلیم و تربیت مربیان را به منزله ابزاری است که با استفاده از آن می توانند به موقع و در عین حال با روش بینی کافی تصمیم بگیرند و وظایف تربیتی خویش را به نحو رضایت بخشی انجام دهند.(شکوهی، 1372،ص 84) «اصول تعلیم و تربیت ، مفاهیم، نظریه ها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیش تر موارد صادق است و یا راهنمای مربیان، معلمان، مدیران اولیای فرهنگ و والدین دانش آموزان در کلیه اعمال تربیتی باشد ...» (شریعتمداری، 1364،ص11)
مقصود از اصل، قاعده عامه ای است که می توان آن را به منزله دستورالعملی کلی در نظر گرفت و از آن به عنوان راهنمای عمل در تدابیر تربیتی استفاده کرد»(باقری، 1370،ص68)
اصل را زیر بنا و ریشه بنیانی است که به پیچ وجه نمی تواند از آن تخطی کرد(احمدی، 1368،ص102) در تعاریف فوق غالباً جنبه علمی و کاربردی اصول مد نظر قرار گرفته و کم تر از عام بودن آن ها سخن گفته شده است؛ دلیل این امر آن است که در تعلیم و تربیت، صرف معرفی اصول عام کافی نیست و ارائه اصول کاربردی نیز ضروری است.
مبانی تعلیم و تربیت
به علوم و حوزه هایی از معرفت که به واسطه آن ها اطلاعات لازم برای تنظیم جریان تعلیم و تربیت به دست می آید مبانی گفته می شود. شکوهی در تعریف مبانی گفته است:«مبانی تعلیم و تربیت از موقع آدمی و امکانات و محدودیت هایش و نیز از ضرورت هایی که حیات همواره تحت تأثیر آن هاست بحث می کند...» (شکوهی، 1372،ص 61)
هدف تعلیم و تربیت
هدف نقطه ای است که هر جریان تعلیم و تربیتی درصدد رسیدن بدان است. از آنجا که تربیت جریانی پویا و مستمر است و هر لحظه به ایجاد حالتی پس از حالتی دیگر اقدام می شود تا این که انسان به کمال نهایی نائل شود لذا رسیدن به هر مرحله و حالت می تواند نقطه ای تصور شود و نقش هدف را ایفا کند. تنها پس از رسیدن به هر مرحله و حالت است و هدف و مرحله بالاتری اهمیت می یابد و انسان را به کوشش و تلاش برای رسیدن بدان وا می دارد. این سیر سلسله مراقبتی تا رسیدن به هدف نهایی تربیت ادامه دارد. لذا می توان به وجود دو دسته اهداف برای تربیت قائل شد. هدف نهایی و اهداف واسطه ای هدف نهایی توسط خالق انسان تعیین می شود و مربی و متربی فقط باید آن را بشناسد و از طریق تعیین اهداف واسطه ای و روش های مربوط به تحقق آن اقدام کنند.
روش تعلیمی و تربیتی
منظور طریقهای است که رسیدن جریان تربیت را به هدف مورد نظر میسر میسازد. به طور معمول برای انجام دادن هر کاری به دستورالعمل و راهنمای عمل احساس نیاز میشود و اصل تربیتی در جریان رسیدن به هدف برطرف کنندهی چنین نیازی است. تفاوت عمدهی اصل و روش تربیتی در این است که اصل دامنهای وسیع تر دارد و میتواند در آن واحد بر چند روش گوناگون حاکم و ناظر باشد در حالی که روش تربیتی خاص موقعیت ویژهای است و متناسب با موقعیت باید از روشهای خاصی برای رسیدن به اهداف تربیتی بهره جست. (مزیان، 1387،ص16)
آموزش و پرورش دینی
در تربیت و آموزش دینی کودکان و نوجوانان باید به موارد زیر توجه داشت:
1 خداشناسی : که مقدم بر هر آموزش است و در آن سعی بر این است که فطرت خدا آشنای کودک تحریک و بیدار شود و از زمانی که طفل زبان به بیان آغاز کرد، کلمه توحید را به او القا کنیم. رسول خدا فرمود نخستین کلمه آموزش او لا اله الا الله باشد و تدریجاً باید به او فهماند که خداوند سر منشأ هستی همه پدیده هاست و زندگی و مرگ و عزت و کمال ما به امضای اوست.
2 پیامبر شناسی: به کودک باید تفهیم شود که پیامبران از جنس بشرند، مصون از خطا و لغزش اند، دوستار مردم و خواستار سعادت آنهایند، سفیر حضرت پروردگارند و برای آگاه سازی بشر از راه و رسم زندگی، از جانب او برانگیخته شده اند. عده آنان را در طول تاریخ تا 24 هزار نفر نوشته اند و آخرین آنان پیامبر ما حضرت محمد (ص)است که آورنده شریعتی کامل برای بشر تا روز انقراض نسل بشر است و پس از او پیامبری نخواهد آمد.
3 معرفی اسلام : دینی که خداوند در طول تاریخ برای بشر در نظر گرفته اسلام است و معنی اسلام، تسلیم در برابر امر و نهی خداوندی است که آفریدگار ما و جهان هستی و عالم، قادر، زنده، بیدار است. این که امروز دین مسیح با یهود در اسلام خوانیم بدان علت است که خائنان در آن دستکاری کرده و مباحث انحرافی را در آن وارد ساخته اند. کتاب تورات حضرت موسی و انجیل حضرت عیسی در عصر ما همان نیست که در آن روزگار بوده است.
4 کتاب الله : باید به کودک فهماند که دستورالعمل زندگی ما در کتابی است که قرآن نام دارد و در آن سخن از بایدها و نبایدهای زندگی است. یعنی خداوند چه چیزهایی را به ما دستور عمل داده و از چه چیزهایی ما را منع کرده است.
5 امام یا خلیفه: او باید بداند که پیامبر نیز به مانند دیگر انسانها مرده است، ولی قبل از مرگ، جانشینان خود را معرفی کرده است که ما آنان را امام یا خلیفه پیامبر (یعنی جانشین او) میخوانیم.
کار امام هدایت مردم و آگاه کردن مردم است به مباحثی که در قرآن به صورت خلاصه و مختصر ذکر شده است. اطلاعت از آنان همانند اطلاعت از خدا و پیامبر است، زیرا آنان نیز برگزیده خدا و معصوم اند. عده آنان در اسلام 12 نفر است.
6 تعالیم اسلامی : باید تدریجاً کودک را به تعالیم اسلام از نماز، روزه، حج، جهاد، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع آگاه کرد و وظایف مردم را در ارتباط با این تعالیم به آنان آموخت.
7 تدابیر اجرایی : باید به کودک تفهیم کرد که اسلام برای بدکاران کیفر و برای نیکوکاران پاداش معین کرده است. بین فرد پاک و ناپاک امین و خائن فرق گذارده است. برای برخی از بدکاران در دنیا تازیانه و در قیامت آتش جهنم معین کرده است.
8 میثاق ها: به کودک تفهیم می کنیم که خداوند، پیامبر، امام، قرآن و ... را مقدس بداند و نام آنان را به احترام یاد کند. حتی اجازه ندهند برگی از قرآن بر روی زمین بماند یا خدای ناخواسته به خدا و پیامبر و امام اهانتی شود. دستورهای خدا را عمل کند و عبد او باشد. پای بند به نماز و بعدها وضو و غسل باشد.