علل گرایش به مواد مخدر در نوجوانان و جوانان علل مصرف مواد مخدر به وسیله نوجوانان بسیار متنوع است. همچنین نوجوانان در مصرف این مواد به یک میزان جدی نیستند. یکی از علل روآوردن نوجوانان به موادمخدر صرفاً این است که موادمخدر در دسترس است. بین 75 تا 98 درصد نوجوانان مصرف کننده اکثر موادمخدر(جز ال.اس.دی، هروئین و دگیر موادافیونی) اظهار داشتهاند که میتوانند به سهولت آن مواد را به دست بیاورند. نوجوانان طبعاً نسبت به دنیای رو به گسترشی که در آن زندگی میکنند کنجکاوترند و بیش از بزرگسالان احساس خطر میکنند. دوستان نیز نقش مهمی در گرایش نوجوانان به مصرف موادمخدر ایفا می کنند در واقع میتوان به یقین پیش بینی کرد در صورتی که دوستان فرد نوجوان و به ویژه نزدیک ترین دوست آن فرد موادمخدر مصرف کنند، خود آن فرد نیز به مصرف چنین موادی روی خواهد آورد.
نوجوانان برای پذیرفته شدن از طرف دیگران، به خصوص دوستان و همسالان خود اهمیت بسیار قائلند و چون گروه همسالان قدرت زیادی دارد، میتواند اعضای گروه را تحت تأثیر قرار دهد تا جایی که به عنوان نقطه اتکا تلقی شود. حتی اعضا گاهی اوقات با اتکا بر گروه در برابر خانواده قیام می کنند. عملکرد گروه همسالان متنوع و به شرح زیر است: 1- جانشین شدن برای خانواده 2- منبع احترام شخصی 3- منبع ثبات و استواری در دوره تحول و انتقال 4- حفاظتی در مقابل فشار بزرگسالان 5- منبع قدرت 6- وسیلهای برای انجام امور روزمره اعضا 7- سرمشقی برای رشد اخلاقی و عقلانی تا جایی که بعضاً گروه همسن، ضمن جایگزین نقش پدر و مادرشدن، افراد را نیز مورد حمایت قرار میدهد. "طغیان علیه والدین" به نظر میرسد که مصرف مواد مخدر به صورت جدی به وسیله نوجوانان تا اندازه زیادی بستگی به روابط آنها با والدینشان دارد. در مورد فرزندان والدینی که دارای روحیه آزادمنش، احترام آمیز و پذیرا باشند(به ویژه آنهایی که ارزش های سنتی را پاس میدارند) و امکان رشد تدریجی استقلال در فرزندان خود را فراهم میآورند، خطر اعتیاد عموماً کم است. در مورد فرزندان والدینی که رابطه محبتآمیز نداشته و نسبت به فرزندان خود بی توجه بودهاند یا از سوی دیگر، رفتاری اقتدار آمیز و خصمانه داشتهاند، خطر موادمخدر بسیار بیشتر است.
گریز از ناملایمات زندگی
یکی دیگر از عللی که نوجوانان در مورد روی آوردن به مصرف موادمخدر ذکر میکنند کوشش برای گریز از تنشها و فشارهای زندگی و از کسالت و بیحوصلگی است. اگر مصرف موادمخدر برای گریز از وظایف و تعهدات دوران نوجوانی، یعنی فراگیری شیوه برخورد با فشارها و کسب مهارت های ادراکی، اجتماعی و حرفهای صورت بگیرد، همین نیز خود مانع پدید آمدن تواناییهای لازم در نوجوانان معتاد برای مواجهه با مسائل دوران بزرگسالی میشود.
آشفتگی عاطفی
وابستگی به موادمخدر احتمالاً مبین آشفتگیهای عاطفی است. در چنین مواردی برای یافتن علل مشکلات نوجوانان معتاد باید به آشفتگیهای موجود در روابط خانوادگی آن نوجوان در طی دوران رشد مراجعه کرد. در مراکز درمانی و مراکز تربیتی مصرف کنندگان موادمخدر، هم کارمندان آن مرکز و هم خود معتادان در حال بهبود براحساس نوجوانان معتاد نسبت به بی اعتنایی و بی توجهی والدین آنها، عدم پذیرش از جانب دوستان، انزوای عاطفی، احساس حقارت و نیاز نوجوان برای استتار این احساس از طریق«خونسردی» ظاهری، به عنوان عوامل عمده در گرایش به موادمخدر به شمار آورده اند برخی از نوجوانانی که پیش از دوران بلوغ به مصرف موادمخدر روی آوردهاند اظهار میدارند که برای مواجهه با احساس اضطراب، بیحوصلگی، افسردگی، ترس از شکست و بیهدف بودن در زندگی هیچ راه دیگری جز مصرف مواد مخدر نمیشناسند و قابل توجه است که هدف عمده یکی از برنامههای درمانی، گذشته از آموزش دادن به نوجوانان برای مواجهه با دشواری ها و ایجاد روابط صمیمانه با دوستان، این بود که به آنها بیاموزند چگونه میتوان بدون مصرف موادمخدر شاد و خوشحال بود.
بیگانگی یا طردشدگی
در برخی موارد مصرف مواد مخدر به وسیله نوجوانان حاکی از احساس بیگانگی و در نتیجه گرایش درونی به دنیای شخصی است که به واسطه مصرف مواد حاصل میشود. این گونه جوانان با نومیدی به آینده مینگرند و در واکنش به تبعیض اقتصادی و اجتماعی و شرایط زندگی دشوار و گاه در واکنش به بیماریهای جسمانی و در هم ریختگی محیط اجتماعی و خانوادگی خودشان، هرگونه کوشش برای یافتن معنا و احساس هویت را به طور کلی کنار میگذارند و به دنیای فراموشی و بیخبری موادمخدر یا به گفته نوجوانی معتاد به «رگ موقتی و زندگی بی درد» پناه میبرند. خلاصه آن که نوجوانان به علل گوناگونی به موادمخدر روی میآورند و عوامل گوناگون هم نتایج گوناگون به بار میآورد. مصرف موادمخدر ممکن است موجب غفلت و بی خبری یا گریز موقت از مشکلات یا حتی(در موارد مثبت) احساس درک بهتر زیبایی های جهان شود. اما براساس شواهدی که در دست است نمیتوان گفت که مصرف موادمخدر موجب ایجاد احساس پایدار نیکبختی، خلاقیت واقعی یا توانایی مواجهه با مشکلات زندگی میشود. برعکس، بر پایه شواهد موجود مصرف موادمخدر مانع دسترسی به تواناییهای مزبور می گردد. از جمله علل دیگر گرایش نوجوانان و جوانان به اعتیاد، میتوان به آزادی بیش از حد نوجوانان و عدم مراقبت و هدایت آنان در ساعات فراغت و بیکاری، مهیا نبودن وسایل تفریحات سالم و ورزش و ضعف در آموزش و پرورش صحیح، عدم نظارت بر رشد و تکوین شخصیت کودکان، آشنا نبودن افراد به مضرات موادمخدر، کمبود محبت، دردهای عصبی، ناراحتیهای جسمی، ناکامیها، علل اقتصادی از قبیل احتیاج به پول برای تهیه حوائج زندگی، حرص و طمع برای اندوختن ثروت، کشت داخلی هرکشوری که دسترسی به موادمخدر را سهل و آسان و موقعیت جغرافیایی که کنترل و مراقبت ازسرحدات را مشکل مینماید، اشاره کرد.