جزر و مد ، پایین رفتن و بالا آمدن متناوب روزانه سطح آب اقیانوسها، دریا ها و دریاچه های بزرگ، به دلیل تأثیر گرانش (جاذبه) ماه و تا حدودی خورشید. آب در هنگام جزر، پایین میرود و در مد بالا میآید.
پدیده جزر و مد موردتوجه ایرانیان باستان بوده، چنانکه در بندهش (ص 74) آمده است که دو «باد» از پیش (جانب) ماه میوزد، یکی را «فرود آهَنج» (جزر) و دیگری را «بر آهَنج» (مد) میخوانند. طبیعیدانان و جغرافیدانان دوره اسلامی نیز به سبب کنجکاوی علمی و نیز تأثیر جزر و مد بر زندگی ساکنان شهرهای حاشیه دریا ها و اقیانوس ها در قلمرو اسلامی، به این پدیده توجه داشتهاند.
عقاید دانشمندان مسلمان در باره جزر و مد تا حدود زیادی متأثر از آرای جغرافیدانان، دریانوردان و اخترشناسان یونانی بوده است. بسیاری از طبیعیدانان و اخترشناسان یونانی بهدرستی آگاه بودند که جزر و مد عمدتاً ناشی از تأثیر ماه بر آب اقیانوس ها و دریاهاست.
اراتستن (منجم یونانی، 273192 ق م) در توضیح نوسانات سطح آب دریاها، بهویژه در تنگهها، اشاره کرده است که هنگام طلوع و غروب ماه، مد آغاز میشود و پس از گذر ماه از نصفالنهار بالایی یا پایینی ناظر، پایان مییابد و جزر آغاز میشود. به نوشته سلوکوس (312280 ق م) و ابرخُس (منجم یونانی، نیمه قرن دوم پیش از میلاد) موقعیت ماه نسبت به خورشید (مقارنه، مقابله، تربیع) و موقعیت ناظر، بر ارتفاع مد تأثیر دارد ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «المدّ و الجزر»). به نقل ادریسی (متوفی560؛ ج 1، ص 93) ساطوطس (شاید منظور ساتوروس ، حکیم یونانی و معلم طب جالینوس، باشد) عقیده داشت که امتلاء ماه (کامل شدن ماه) سبب [ افزایش دامنه ] جزر و مد میشود. برخی از یونانیان عقایدی شبهعلمی یا موهوم در باره جزر و مد داشتند، چنانکه ثاوفرسطوس (323 287 ق م) وزیدن باد را منشأ جزر و مد میدانست ( رجوع کنید به د. اسلام ، همانجا). ادریسی (همانجا) همچنین نقل کرده است که ارسطو (384322 ق م) و ارشمیدس (287212 ق م) خورشید را موجب حرکت بادها و ایجاد جزر و مد میدانستند. پومپونیوس ملا (5 ق م 42 میلادی)، جغرافیدان اسپانیایی، اگرچه ماه را بر جزر و مد مؤثر میدانست، دو فرضیه دیگر نیز مطرح کرد: جزر و مد نتیجه تنفس زمین یا تأثیر حفرههای آن بر آب دریاهاست (رجوع کنید به د. اسلام ، همانجا).
در دوره اسلامی نیز نظریات مشابهی مطرح شد. میدانیم که حنینبن اسحاق اثری مستقل به نام کتاب فی المدّ والجزر داشته است (ابنندیم، ص 353). طبیعیدانان و جغرافیدانان دوره اسلامی فرضیههای گوناگونی در باره منشأ جزر و مد مطرح کردهاند که بخش عمدهای از آنها را مسعودی (متوفی 345یا346) در مروجالذهب آورده است ( رجوع کنید به ادامه مقاله). یعقوببن اسحاق کِنْدی (متوفی بین 252260) و ابومعشر بلخی (متوفی 272) از نخستین طبیعیدانان دوره اسلامیاند که به موضوع جزر و مد پرداختهاند. کندی در رساله فیالعِلَّه الفاعِلَه لِلمَدِّ و الجزر ، ماه را مهمترین علت جزر و مد و نور آن را موجب گرمی و انبساط آب دریاها (مد) دانسته است (ج 2، ص 128129). وی در این رساله جزر و مد را بیشتر از دیدگاه فلسفی بررسی کرده است. بعدها کتاب کندی به اروپا رفت و رابرت گروستست ، دانشمند انگلیسی در قرن هفتم/ سیزدهم، از آن استفاده فراوان کرد (سزگین، ص 109). ابومعشر بلخی (ص 198199) با بررسی علمی و مفصّل جزر و مد، بهدرستی اعتقاد داشته که جزر و مد نتیجه «کشش» ماه است. او تأثیر ماه را بر دریاها شبیه تأثیر «سنگ مغناطیس» بر آهن دانسته است که به دلیل طبعش آهن را جذب میکند. وی در فصل چهارم تا هشتم از قول (گفتار) سوم کتاب المدخل الکبیر الی علم احکام النجوم ، جزر و مد و جزئیات آن را توضیح داده است. عنوان این پنج فصل به ترتیب چنین است: در باره خاصیت دلالت ماه بر جزر و مد، در باره علت جزر و مد، در باره کاهش و افزایش [ سطح ] آب در جزر و مد، در باره اینکه ماه علت جزر و مد و سرما مخالف آن است، در باره اختلاف حالتهای دریاها و ویژگی دریاهایی که در آنها جزر و مد مشاهده میشود و دریاهایی که این پدیده در آنها مشاهده نمیشود و در باره ویژگی تأثیر خورشید بر دریاها (ص 164203). جاحظ، دانشمند همعصر ابومعشر، نیز در کتاب التربیع و التدویر (ص 64، ش 113) یکی از فرضیههای پیدایش جزر و مد را خاصیت «جذب» ماه دانسته است.
در دوره اسلامی افزون بر توصیفهای علمی، برخی دلایل شبهعلمی نیز برای جزر و مد مطرح کردهاند، چنانکه برخی از طبیعیدانان دوره اسلامی از دیدگاه طبیعیات قدیم، ماه را بر جزر و مد مؤثر میدانستند. مثلاً، به نوشته مسعودی (ج 1، ص 131132) گروهی عقیده داشتند که ماه از جنس آب یا رطوبت است و آبِ دریاها را مانند آبی که در دیگ جوش میآید و سر میرود، گرم و منبسط میکند (نیز رجوع کنید به قزوینی، ص 22؛ کندی، ج 2، ص 121؛ شهمردانبن ابیالخیر، ص 289). گروهی هم این نظر را رد میکردند، زیرا به عقیده آنان حتی خورشید با آنکه از ماه گرمتر است، عامل جزر و مد نیست، بلکه درون زمین پیوسته بخارهایی به وجود میآید که با افزایش آنها آب دریاها دفع میشود و مد رخ میدهد و با کاهش آنها جزر. به نظر برخی، هوای بالای دریا پیوسته به آب تبدیل میشود و با زیاد شدن آبِ دریا، مد رخ میدهد، سپس آب دریا تغییر و تنفس میکند و دوباره به هوا تبدیل میشود و این امر پیوسته ادامه دارد. هنگامی که ماه پُر میشود (هنگام بدر)، هوا بیشتر از معمول به آب تبدیل میگردد و درحقیقت مهتاب علت فزونی [ دامنه جزر و ] مد است ولی علت اصلی آن نیست، چنانکه ممکن است ماه در محاق باشد و جزر و مد رخ دهد (مسعودی، ج 1، ص 132134). ابومعشر (ص 193196) نظر کسانی را که عقیده داشتند جزر و مد به سبب تنفس دریاهاست با چهار دلیل رد کرده است، از جمله اینکه اگر جزر و مد نتیجه تنفس دریا باشد، باید بهصورت ثابت و منظم و بدون تغییر شدت رخ دهد، زیرا حالت «اشیاء» طبیعی تغییر نمیکند، در حالی که در مورد جزر و مد چنین نیست. از این گذشته دلیلی بر هماهنگی تنفس دریا با پدیدار شدن ماه، تغییرات ارتفاع و غروب آن وجود ندارد.
از ابنعباس نقل شده که فرشتهای نگهبان دریاست؛ هنگامی که پایش را در آب بگذارد مد و چون در آورد جزر میشود ( رجوع کنید به مقدسی، ص 124). از قول کعبالاحبار نقل کردهاند که فرشتهای در پاسخ به سؤال خضر در باره علت جزر و مد گفته است که در دریا نهنگی وجود دارد که وقتی نفس میکشد آب به درون شش او وارد و جزر میشود و در بازدم آب باز میگردد و مد رخ میدهد (ابنفقیه، ص 9). ابوریحان بیرونی (ص 431) نوشته است که عامه مردم هند اعتقاد دارند که جزر و مد به دلیل تنفس دریاست، چنانکه به اعتقاد مانی جزر و مد نتیجه تنفس شیطانی در دریاست، اما عالمان هند مراحل روزانه جزر و مد را مرتبط با طلوع و غروب ماه و تغییر ماهانه آن را بهسبب فزونی و کاستی قرص ماه میدانند، بیآنکه از علت طبیعی این دو پدیده باخبر باشند. به نوشته مسعودی (ج 1، ص 133) گروهی عقیده داشتند که هیجان آب دریاها [ = مد ] مانند هیجان برخی مزاجهاست که به طبع تهییج و دوباره آرام میگردد و این امر پیوسته تکرار میشود. در رسائل اخوانالصفا (ج 2، ص 68) آمده است که هیجان جوّ موجب هیجان دریاها و جزر و مد میگردد.